شوخي و فكاهي در رياضيات و فيزيك
Re: شوخي و فكاهي در رياضيات و فيزيك
...
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
شک و شکاکیت نخستین گام بسوی حقیقت است.
"دنیس دیدرو"
"دنیس دیدرو"
Re: شوخي و فكاهي در رياضيات و فيزيك
customer : "Do you have a four volt, two watt light bulb?"
Shop assistant: "For what?"
customer "No, two."
shop assistant: "To what?"
customer: "Yes."
shop assistant: "No"
customer: "Thank you. Goodbye"
shop assistant: "Goodbye"
Shop assistant: "For what?"
customer "No, two."
shop assistant: "To what?"
customer: "Yes."
shop assistant: "No"
customer: "Thank you. Goodbye"
shop assistant: "Goodbye"
------
Abbott & Costello: Who's on first, What's on second
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: شوخي و فكاهي در رياضيات و فيزيك
میانگین باروری هر زن ایرانی در این سالها به 2e/pi رسید.
----
1,7 ~
----
1,7 ~
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7034-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: شوخي و فكاهي در رياضيات و فيزيك
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
Re: شوخي و فكاهي در رياضيات و فيزيك
...
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
شک و شکاکیت نخستین گام بسوی حقیقت است.
"دنیس دیدرو"
"دنیس دیدرو"
Re: شوخي و فكاهي در رياضيات و فيزيك
آزمون فیزیک
نخستین دانشجو به اتاق استاد می رود. پرُفِـسور از او می پرسد: در ترنی نشستید که با تندای ١۵۰ کیلومتر در ساعت رانده می شود. دستگاه جابجایی هوا (ایر کاندیش) ترن درست کار نمیکند، شما گرمتان می شود. چه می کنید؟
دانشجو: پنجره را باز می کنم.
استاد: بسیار خوب، پیدا کنید اثر باز کردن پنجره را در دگرگونی ِمقاومت هوا. آیا با باز کردن پنجره، نیروی مالشی (اصطکاک) ترن و ریل هم دگرگون می شود؟ پس از باز کردن پنجره، ترن تندتر یا کندتر می شود؟ اگر آری، چرا و به چه اندازه؟
دانشجو به هیچ پرسشی نتوانست پاسخ دهد، از فیزیک افتاد.
دانشجوی دومی و دانشجوهای دیگر نیز همینجور پاسخی نداشتند و از فیزیک افتادند، تا رسید به واپسین دانشجو (دختر بود).
از او نیز پرسیده می شود، که ترن با تندای ١۵۰ کیلومتر در ساعت، "ایر کاندیشن" درست کار نمیکند، شما گرمتان است، چه می کنید؟
دانشجو: کاپشنم را در می آورم.
استاد: که اینجور، چه می کنید که اگر ایرکاندیشن سد در سد از کار افتاده باشد و کوپه داغ شده باشد؟
دانشجو: پلُـوِر خودم را هم در می آورم.
استاد: که اینجور، ولی اگر کوپه مانند سونا داغ داغ شد، چه می کنید؟
دانشجو: آنگاه خودم را لخت می کنم (به خنده گفت)
استاد: ولی در کوپه یک خوشگذران تشنه نشسته و شما را با چشمانی آزمندانه مینگرد
دانشجو به آرامی میگوید: آقای پرفسور، من برای بار سوم است که در اینجایم و دوبار پیشین از فیزیک افتادم. حتا اگر همه ترن پُر باشد از مردان سودجو و خوش گذران و به من هم نظر داشته باشند، این پنجره لعنتی بسته می ماند.
نخستین دانشجو به اتاق استاد می رود. پرُفِـسور از او می پرسد: در ترنی نشستید که با تندای ١۵۰ کیلومتر در ساعت رانده می شود. دستگاه جابجایی هوا (ایر کاندیش) ترن درست کار نمیکند، شما گرمتان می شود. چه می کنید؟
دانشجو: پنجره را باز می کنم.
استاد: بسیار خوب، پیدا کنید اثر باز کردن پنجره را در دگرگونی ِمقاومت هوا. آیا با باز کردن پنجره، نیروی مالشی (اصطکاک) ترن و ریل هم دگرگون می شود؟ پس از باز کردن پنجره، ترن تندتر یا کندتر می شود؟ اگر آری، چرا و به چه اندازه؟
دانشجو به هیچ پرسشی نتوانست پاسخ دهد، از فیزیک افتاد.
دانشجوی دومی و دانشجوهای دیگر نیز همینجور پاسخی نداشتند و از فیزیک افتادند، تا رسید به واپسین دانشجو (دختر بود).
از او نیز پرسیده می شود، که ترن با تندای ١۵۰ کیلومتر در ساعت، "ایر کاندیشن" درست کار نمیکند، شما گرمتان است، چه می کنید؟
دانشجو: کاپشنم را در می آورم.
استاد: که اینجور، چه می کنید که اگر ایرکاندیشن سد در سد از کار افتاده باشد و کوپه داغ شده باشد؟
دانشجو: پلُـوِر خودم را هم در می آورم.
استاد: که اینجور، ولی اگر کوپه مانند سونا داغ داغ شد، چه می کنید؟
دانشجو: آنگاه خودم را لخت می کنم (به خنده گفت)
استاد: ولی در کوپه یک خوشگذران تشنه نشسته و شما را با چشمانی آزمندانه مینگرد
دانشجو به آرامی میگوید: آقای پرفسور، من برای بار سوم است که در اینجایم و دوبار پیشین از فیزیک افتادم. حتا اگر همه ترن پُر باشد از مردان سودجو و خوش گذران و به من هم نظر داشته باشند، این پنجره لعنتی بسته می ماند.
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: شوخي و فكاهي در رياضيات و فيزيك
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
این نیز بگذرد ...
- You-See
نام: U30
محل اقامت: تهران
عضویت : یکشنبه ۱۳۹۳/۵/۱۹ - ۱۹:۰۵
پست: 1280-
سپاس: 787
- جنسیت:
تماس:
Re: شوخي و فكاهي در رياضيات و فيزيك
1 + 1 -> arrow
4 + 4 -> fat arrow
5 + 5 -> grenade
6 + 6 -> glasses
4 + 4 -> fat arrow
5 + 5 -> grenade
6 + 6 -> glasses
دوستای گلم حمایت کنید : https://cafebazaar.ir/app/com.nikanmehr.marmarxword/
Re: شوخي و فكاهي در رياضيات و فيزيك
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
این نیز بگذرد ...
- Archimedes
عضویت : دوشنبه ۱۳۹۲/۵/۱۴ - ۱۰:۴۵
پست: 1233-
سپاس: 824
- Archimedes
عضویت : دوشنبه ۱۳۹۲/۵/۱۴ - ۱۰:۴۵
پست: 1233-
سپاس: 824
- Archimedes
عضویت : دوشنبه ۱۳۹۲/۵/۱۴ - ۱۰:۴۵
پست: 1233-
سپاس: 824
- Archimedes
عضویت : دوشنبه ۱۳۹۲/۵/۱۴ - ۱۰:۴۵
پست: 1233-
سپاس: 824
Re: شوخي و فكاهي در رياضيات و فيزيك
قبلنا ما یه یخچال داشتیم سر و صداش روح آدمو خراش میداد
لامصب تا میومدی به صدا عادت کنی، دامنه و فرکانس و طنین صداش عوض میشد هر نیم ساعت
لامصب تا میومدی به صدا عادت کنی، دامنه و فرکانس و طنین صداش عوض میشد هر نیم ساعت
- بهار سادات
عضویت : شنبه ۱۳۹۳/۶/۱۵ - ۱۶:۲۲
پست: 83-
سپاس: 53
Re: شوخي و فكاهي در رياضيات و فيزيك
معلم از دانش آموز پرسيد: جسم شفاف چه جسمي است؟
دانش آموز جواب داد: جسمي كه نور از آن عبور كند.
معلم: دو تا مثال بزن!
دانش آموز: نردبان، غربال.
دانش آموز جواب داد: جسمي كه نور از آن عبور كند.
معلم: دو تا مثال بزن!
دانش آموز: نردبان، غربال.
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری
ساعتها را بگذارید بخوابند! بیهوده زیستن را نیاز به شمردن نیست.
دکتر علی شریعتی
ساعتها را بگذارید بخوابند! بیهوده زیستن را نیاز به شمردن نیست.
دکتر علی شریعتی