مشاعره
- خواهر نیوتون
عضویت : شنبه ۱۳۹۰/۹/۱۲ - ۲۰:۰۶
پست: 315-
سپاس: 29
- جنسیت:
Re: مشاعره
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را /دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
اگه دل کندن آسون بود ،فرهاد به جای کوه ،دل میکند ....
- Sina Asadi
نام: سینا اسدی
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۳:۲۲
پست: 365-
سپاس: 50
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
You know!....the purpose should be somewhere beyond the impossible limits.
Re: مشاعره
ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
ببر اندوه دل و مزده دلدار بیار
ببر اندوه دل و مزده دلدار بیار
following death and life without hesitation that,s love...
- mostafaizadi
نام: مصطفی ایزدی
عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۲/۲۶ - ۱۲:۴۴
پست: 126-
سپاس: 21
- جنسیت:
Re: مشاعره
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
تا به خاک در اصف نرسد فریادم
تا به خاک در اصف نرسد فریادم
following death and life without hesitation that,s love...
- professor.freak
نام: پویان
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۶:۰۵
پست: 611-
سپاس: 19
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
من وانکار شراب این چه حکایت باشد/ غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد
زندگی تنها سایه ای گذرا و بازیگری بی نوا است که ساعتی بر صحنه می خرامد و به شور و هیجان می آید و سپس دیگر آوایی به گوش نمی رسد .افسانه ای خشم آلود و پر خروش که ابلهی حکایت می کند و هیچ معنایی ندارد.(مکبث-شکسپیر)
انسان حیوان غمگینی است که فقط اعجاز به هیجان می آوردش ،یا کشتار.(هفت دیوانه -روبرتو آرلت)
انسان حیوان غمگینی است که فقط اعجاز به هیجان می آوردش ،یا کشتار.(هفت دیوانه -روبرتو آرلت)
Re: مشاعره
دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود
following death and life without hesitation that,s love...
Re: مشاعره
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
واندرین کار دل خویش بدریا فکنم
واندرین کار دل خویش بدریا فکنم
هر چه از دست می رود ، بگذار برود ..!
چیزی که به التماس آلوده باشد نمی خواهم ، هر چه باشد ...
حتی زندگی
چیزی که به التماس آلوده باشد نمی خواهم ، هر چه باشد ...
حتی زندگی
Ernesto Rafael Guevara de la serna
- s.baran2020
عضویت : یکشنبه ۱۳۹۰/۱/۱۴ - ۱۶:۵۴
پست: 50-
سپاس: 17
Re: مشاعره
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
"حافظ"
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
"حافظ"
پروردگارا...
به من
آرامشي ده
تا بپذيرم آنچه را كه نمي توانم تغيير دهم
دليري ده
تا تغيير دهم آنچه را كه مي توانم تغيير دهم
بينش ده
تا تفاوت اين دو را بدانم
مرا فهم ده
تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن
مطابق ميل من رفتار كنند
(جبران خليل جبران )
******************************************
آنچه کرم ابریشم پایان دنیا می پندارد، در نظر پروانه آغاز زندگی است.
به من
آرامشي ده
تا بپذيرم آنچه را كه نمي توانم تغيير دهم
دليري ده
تا تغيير دهم آنچه را كه مي توانم تغيير دهم
بينش ده
تا تفاوت اين دو را بدانم
مرا فهم ده
تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن
مطابق ميل من رفتار كنند
(جبران خليل جبران )
******************************************
آنچه کرم ابریشم پایان دنیا می پندارد، در نظر پروانه آغاز زندگی است.
- Sina Asadi
نام: سینا اسدی
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۳:۲۲
پست: 365-
سپاس: 50
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران
نوبت به تو خود نیامدی از دگران
You know!....the purpose should be somewhere beyond the impossible limits.
- professor.freak
نام: پویان
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۶:۰۵
پست: 611-
سپاس: 19
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم/دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
زندگی تنها سایه ای گذرا و بازیگری بی نوا است که ساعتی بر صحنه می خرامد و به شور و هیجان می آید و سپس دیگر آوایی به گوش نمی رسد .افسانه ای خشم آلود و پر خروش که ابلهی حکایت می کند و هیچ معنایی ندارد.(مکبث-شکسپیر)
انسان حیوان غمگینی است که فقط اعجاز به هیجان می آوردش ،یا کشتار.(هفت دیوانه -روبرتو آرلت)
انسان حیوان غمگینی است که فقط اعجاز به هیجان می آوردش ،یا کشتار.(هفت دیوانه -روبرتو آرلت)
Re: مشاعره
ای نام تو بهترین سر اغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
بی نام تو نامه کی کنم باز
هر چه از دست می رود ، بگذار برود ..!
چیزی که به التماس آلوده باشد نمی خواهم ، هر چه باشد ...
حتی زندگی
چیزی که به التماس آلوده باشد نمی خواهم ، هر چه باشد ...
حتی زندگی
Ernesto Rafael Guevara de la serna
Re: مشاعره
زاب بی رنـگ، صـد هـزاران رنگ
لالــه و گـل نـگــر در آن گـلـزار
"هاتف اصفهانی"
لالــه و گـل نـگــر در آن گـلـزار
"هاتف اصفهانی"
من میدانم که تو کودن نیستی
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!
Re: مشاعره
رخم از درد وغم چون فصل زرده
نمیدونم چه سازم با دل خود
تواین حال هوا یاد توکرده
نمیدونم چه سازم با دل خود
تواین حال هوا یاد توکرده
[color=#0000BF]خدایا دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن[/color]