You-See نوشته شده:توان ذخیره سازی اطلاعات در کروموزوم بسیار بسیار بالاست، از طرفی نحوه آرایش ژن ها هم خودش اطلاعات محسوب می شه.
شما اگر تنها صد عدد باز (که خیلی خیلی تعداد کمیه) داشته باشید، با این فرض که 4 نوع مختلف هم دارید، می شه 4 به توان یک صد.
اگر تنها یک در میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد این اطلاعات به درد بخور باشه، باز هم چیزی حدود 1.6 میلیون بیت اطلاعات به درد بخور دارید!!! یعنی حدود دویست کیلو بایت! که برای نوشتن یک کتاب دویست صفحه ای در حالت غیر فشرده و چندین برابر اون در حالت فشرده اطلاعات خواهید داشت.
حالا تصور کنید انسان در هر کروموزوم چند عدد باز داره..
برای درک بهتر ماجرا، یک عدد فایل 64 کیلو بایتی می گذارم، خودتون قضاوت کنید.
این فقط 64 کیلو بایته، محاسبه ما 200 کیلو بایت بود، برید تا آخرش..
دوستان گرامی، بعد از باز کردن فایل از فشردگی، مواظب باشید که یه ذره محتواش خاک برسری داره. در حد ماکت یک زن
بیش از سه دقیقه تصویر سه بعدی به همراه موزیک، تنها 64 کیلو بایت!
نگرفتی چی شد
اون چیزی که شما میگی چهار به توان یکصد تو ریاضی بهش نمیگن اطلاعات بلکه اسم این جایگشته یا تعداد حالت های ممکن یا اطلاعات بالقوه یا ...
در تئوری اطلاعات هیچ نوع الگوریتم بازگشتی (recursive) برای فشرده کردن وجود نداره یا بهتر بگم غیر ممکنه.بلکه در فشرده سازی فقط میشه اطلاعات زائد یا تکراری را حذف کرد.
به عنوان مثال هیچوقت نمیشه یه فیلم سینمایی 1 گیگا بایتی را در 10 بایت زیر:
6A 5B 55 6F 73 FF 00 00 00 FE FA
خلاصه کرد یا به عبارتی دیگر کاسه را زیر نیم کاسه نمیشود گذاشت
در صورتی که نکته جالب اینه که در طبیعت دقیقا همچین اتفاقی میفته یعنی اطلاعات کل بدن که از ترابایت هم بیشتره در یه سلول که اثبات شده حدود 2 گیگا بایت اطلاعات را میتونه ذخیره سازی کنه قرار داده شده و این غیر ممکنه.
افتاد الان
edwardfurlong نوشته شده:nesbiat نوشته شده:یه سوال داشتم:
چطور کل اطلاعات سلول های بدن انسان در یک تک سلولی(سلول های جنسی)فشرده شده!!
از نظر تئوری اطلاعات هر نوع فشرده سازی یک حد مشخص دارد و بیشتر از مقداری مشخص نمیتوان اطلاعاتی را فشرده کرد.
حالا چطور در ژنتیک همچین اتفاقی رخ میده؟مثل این میمونه که یک کاسه ای را زیر نیم کاسه بگذاریم!
از نظر تئوری اطلاعات کوانتومی خیلی اطلاعات بیشتری هم قابل ذخیره سازی هست!
آفرین منم همین را میگم یعنی اینکه اطلاعات باید در سطحی بنیادی تر باشند و حتی چه بسا در کوانتوم.
حرف من اینه که این اطلاعات زیستی بیشتر باید در خود طبیعت موجود باشه تا سلول ها.
سلول فقط فرمان شروع واکنش های شیمیایی را آغاز میکنه و این که این واکنش ها چگونه باشند در خود طبیعته نه در ژنتیک.
برای فهم ملموس تر :ژنتک بیشتر مانند یه انبار از کلید میمونه که ماشین فرآیند های شیمیایی را روشن میکنه اما اطلاعات اینکه این ماشین چگونه عمل میکنه در خود ماشینه نه در کلیدی که اون را روشن کرده.
سلام
به نظر من اون چیزی که از "مقدار اطلاعات" اسرارآمیز تره "نحوه ی انتقال اطلاعات" هست: مثلاً یه مولکول آلی دقیقاً از کجا می دونه که به کجا باید حرکت کنه و با کدوم مولکول دیگه به صورت موقت یا دائم ادغام بشه چون ظاهراً بجز نیروهای الکترومغناطیس، چیزی توی محیط (بدن) به مولکول ها فرمان نمی ده شایدم برخورد مولکول ها به صورت تصادفی باشه ولی اینکه این تصادف چرا یه مسیر مشخصی رو در اکثر موارد طی می کنه جای فکر داره!
یوسف دیگه قرار نشد که محتوای خاک برسری به عنوان اطلاعات ذخیره بشه ها!
واقعا حرف خوبی زدی خیلیا همچین از سلول حرف میزنن که انگار سلول عقل داره مثلا تو یه کتاب نوشته بود:
غشاء سلول
تصمیم میگیرد که کدام مواد غذایی را جذب کند
در صورتی که راجع به همین تصمیم میشه 6 تا کتاب نوشت
والا من که هرچی فکر میکنم نمیتونم باور کنم که تصادف بتونه یه همچین چیزی درست کنه شما رو نمیدونم:
همچی راه میره انگار تو فشن شو هست