آیا هیچ فسیلی برای اثبات نظریه تکامل وجود دارد؟
ارسال شده: سهشنبه ۱۴۰۰/۸/۲۵ - ۱۲:۴۰
آیا هیچ فسیلی برای اثبات نظریه تکامل وجود دارد؟
کشف یک حلقه مفقود یکی از اتفاقات نادر در جهان زیست شناسی است. تعداد کمی از جنین یافتههای وجود دارد که قابل توجه تر از فسیل آرکئوپتریکس باشد. این فسیل یک فسیل اسکلت فوق العاده بود که در یک معدن سنگ در باواریا آلمان در سال ۱۸۶۱ میلادی کشف شد.
این فسیل که ترکیب خصوصیات یک دایناسور با بال هایی از جنس یک پرنده بود میتوان گفت که اولین نمونه فسیلی برای تکامل بود.
اولین و کامل ترین برای نظریه تکامل این فسیل بود. و بعد از آن کشفیات گرگور مندل در رابطه با برهم کنش صفات و محیط.
این موجود در مرحله میانی بین پرندگان و خزندگان را نشان میداد که به اصطلاح به آن فسیل میان نسلی می گویند.
دربند نوزدهم در معادن سنگ های آهکی در سالنهوفن در جنوب آلمان تعدادی فسیل جالب پیدا شد. برای کارگران معدن رویارویی با آثار باستانی از دوره ژوراسیک در سنگهای ۱۷۰ میلیون ساله غیر عادی نبود. این فسیل به قیمت ۷۰۰ پوند به فروش گذاشته شد تا این که ریچارد اوون آن را خریداری کرد و آن را در مجموعه تاریخ طبیعی موزه بریتانیا گذاشت. اوون دشمن سرسخت نظریه داروین بود و مخالفت وی با نظریه بیشتر به دلیل تعصبات مذهبی و همچنین چشم و همچشمی با توماس هاکسلی بود!
آرکئوپتریکس یک هدیه بسیار با ارزش برای حامیان تئوری داروین بود. در زمان کشف این فسیل، تئوریهای داروین در مورد تکامل هنوز به طور جهانی تایید نشده بود.
مخالفان تکامل از داروین میخواستند که ثابت کند شکل از حیاط می تواند به شکلی دیگر تغییر کند ولی با کشف آرکئوپتریکس تمام این مخالفان برای رد تئوری داروین دست به دامان کتاب مقدس شدند
حالا این شواهد در سنگ فسیل قرار داشت و اوون با این حال هنوز هم حاضر نبود که تئوری را بپذیرد
آرکئوپتریکس یک مرحله میان خزندگان و پرنده های امروزی را نشان می دهد.
از سال های ۱۹۸۰ فسیل های جذابی از ماهی ها و پستانداران در چین یافت شد همچنین فسیل دایناسور هایی که پر داشتند و پرهایشان علاوه بر پرواز برای عایق کردن خود نیز استفاده میشد. فسیل های چینی اخیراً کشف شده نشان می دهند که پرندهها در واقع دایناسورهای مرغی هستند که از طرفی پولهای پرداخت تکامل یافته اند.
یکی از معروفترین نمونههای آرکئوپتریکس که تقریباً به طور کامل در یک تخته سنگ از جنس آهک محافظت شده بود نقش پرها را به وضوح قابل رویت میکرد که از استخوانهای بار حیوان به دور دمی بلند شبیه شلاق نقش بسته بود.
برای نخستین بار روی دایناسورهای بی پرواز پر تکامل یافت و کاربردش را نمایش دادن خود برای دیگر گونه ها بود! دایناسورهای دوپای کوچکتر سرانجام از دستهای پر دارشان برای بال بازروی و سپس پرواز استفاده کردند و به پرندگان امروزی تکامل.
برای مثال دایناسور های مثل داینونیکوس و ولاسیرپتور تبدیل آرکئوپتریکس شدند و این موجود تبدیل به هواتزین های امروزی شد.
آرکئوپتریکس مانند پرندگان امروزی جثه بزرگی نداشت و بررسیها نشان میدهد که نسل آن به سبب برگشت های متعدد باعث دندانهایی در منقار همین طور دم استخوانی و نیز چنگالها را از دست داده است. احتمالاً این موجود از چنگال های خود برای بالا رفتن از شاخه ها و رسیدن به حشرات و کرم ها استفاده میکرده. امروزه نیز پرنده در آمریکای جنوبی به نام هواتزین زندگی میکند که مانند آرتریکس هنوز در در انتهای بال هایش چنگال هایی دارد که از آن برای آویزان شدن از درخت ها استفاده می کند. وجود پر در بدن آرکئوپتریکس نیز نشان میدهد که این دایناسور کوچک احتمالاً خونگرم بوده است و البته در مورد اینکه بقیه دایناسورها خونگرم بودند یا خونسرد دانشمندان هنوز به قطعیت نرسیده اند!
اما برای پرواز ابتدا حشرات در ۴۱۰ میلیون سال پیش دارای بال شدند و نخستین جانوران بودند که پرواز کردند و بعد از آن ها موجوداتی شبیه دایناسورها به نام پتروسور ها که خود دارای گونه های متعددی بودند و در ۲۳۰ میلیون سال پیش زندگی می کردند و بعد از آن پرندگان و در مرحله آخر خفاش هایی که ۵۳ میلیون سال پیش تنها پستاندارانی بودند که توانایی پرواز حقیقی را داشتند. به جز خفاش ها پستانداران ای هم هستند که توانایی پرواز را دارند مانند گلایدر قند یا سنجاب پرنده جنوبی اما این دو نمی توانند به درستی پرواز کنند و می توان پرواز این دو را تقریباً یک جهش با زیر پا گذاشتن برخی قوانین فیزیک حساب کرد!
در دوران مزوزوئیک علاوه بر دایناسورها خزندگان غول پیکر دیگری نیز در دریا و خشکی می زیستند. یکی از جالبترین این خزندگان مارمولکهای پرنده بودند که بر اثر فرگشت انگشت چهارم آنها بلند شده بود و بین دست های آنها با بدنشان یک پرده از پوست چرمی ضخیم مانند خفاش های امروزی وجود داشت. این موجودات ترانادان هستند که گونهای از پتروسورها حساب میشوند.
پتروسور ها انواع مختلفی داشتند و طول برخی از آنها کمتر از یک متر و برخی از آنها بیش از ۱۰ متر بود.
اینها دو نمونه از فسیل های میان نسلی برای اثبات نظریه تکامل بود و همچنین برای اثبات تبدیل شدن جد مشترک انسان و شامپانزه به این دو گونه از فسیل های نان در تان نیز کمک گرفته می شود.
نویسنده : البرز امیدی شاه آباد
کشف یک حلقه مفقود یکی از اتفاقات نادر در جهان زیست شناسی است. تعداد کمی از جنین یافتههای وجود دارد که قابل توجه تر از فسیل آرکئوپتریکس باشد. این فسیل یک فسیل اسکلت فوق العاده بود که در یک معدن سنگ در باواریا آلمان در سال ۱۸۶۱ میلادی کشف شد.
این فسیل که ترکیب خصوصیات یک دایناسور با بال هایی از جنس یک پرنده بود میتوان گفت که اولین نمونه فسیلی برای تکامل بود.
اولین و کامل ترین برای نظریه تکامل این فسیل بود. و بعد از آن کشفیات گرگور مندل در رابطه با برهم کنش صفات و محیط.
این موجود در مرحله میانی بین پرندگان و خزندگان را نشان میداد که به اصطلاح به آن فسیل میان نسلی می گویند.
دربند نوزدهم در معادن سنگ های آهکی در سالنهوفن در جنوب آلمان تعدادی فسیل جالب پیدا شد. برای کارگران معدن رویارویی با آثار باستانی از دوره ژوراسیک در سنگهای ۱۷۰ میلیون ساله غیر عادی نبود. این فسیل به قیمت ۷۰۰ پوند به فروش گذاشته شد تا این که ریچارد اوون آن را خریداری کرد و آن را در مجموعه تاریخ طبیعی موزه بریتانیا گذاشت. اوون دشمن سرسخت نظریه داروین بود و مخالفت وی با نظریه بیشتر به دلیل تعصبات مذهبی و همچنین چشم و همچشمی با توماس هاکسلی بود!
آرکئوپتریکس یک هدیه بسیار با ارزش برای حامیان تئوری داروین بود. در زمان کشف این فسیل، تئوریهای داروین در مورد تکامل هنوز به طور جهانی تایید نشده بود.
مخالفان تکامل از داروین میخواستند که ثابت کند شکل از حیاط می تواند به شکلی دیگر تغییر کند ولی با کشف آرکئوپتریکس تمام این مخالفان برای رد تئوری داروین دست به دامان کتاب مقدس شدند
حالا این شواهد در سنگ فسیل قرار داشت و اوون با این حال هنوز هم حاضر نبود که تئوری را بپذیرد
آرکئوپتریکس یک مرحله میان خزندگان و پرنده های امروزی را نشان می دهد.
از سال های ۱۹۸۰ فسیل های جذابی از ماهی ها و پستانداران در چین یافت شد همچنین فسیل دایناسور هایی که پر داشتند و پرهایشان علاوه بر پرواز برای عایق کردن خود نیز استفاده میشد. فسیل های چینی اخیراً کشف شده نشان می دهند که پرندهها در واقع دایناسورهای مرغی هستند که از طرفی پولهای پرداخت تکامل یافته اند.
یکی از معروفترین نمونههای آرکئوپتریکس که تقریباً به طور کامل در یک تخته سنگ از جنس آهک محافظت شده بود نقش پرها را به وضوح قابل رویت میکرد که از استخوانهای بار حیوان به دور دمی بلند شبیه شلاق نقش بسته بود.
برای نخستین بار روی دایناسورهای بی پرواز پر تکامل یافت و کاربردش را نمایش دادن خود برای دیگر گونه ها بود! دایناسورهای دوپای کوچکتر سرانجام از دستهای پر دارشان برای بال بازروی و سپس پرواز استفاده کردند و به پرندگان امروزی تکامل.
برای مثال دایناسور های مثل داینونیکوس و ولاسیرپتور تبدیل آرکئوپتریکس شدند و این موجود تبدیل به هواتزین های امروزی شد.
آرکئوپتریکس مانند پرندگان امروزی جثه بزرگی نداشت و بررسیها نشان میدهد که نسل آن به سبب برگشت های متعدد باعث دندانهایی در منقار همین طور دم استخوانی و نیز چنگالها را از دست داده است. احتمالاً این موجود از چنگال های خود برای بالا رفتن از شاخه ها و رسیدن به حشرات و کرم ها استفاده میکرده. امروزه نیز پرنده در آمریکای جنوبی به نام هواتزین زندگی میکند که مانند آرتریکس هنوز در در انتهای بال هایش چنگال هایی دارد که از آن برای آویزان شدن از درخت ها استفاده می کند. وجود پر در بدن آرکئوپتریکس نیز نشان میدهد که این دایناسور کوچک احتمالاً خونگرم بوده است و البته در مورد اینکه بقیه دایناسورها خونگرم بودند یا خونسرد دانشمندان هنوز به قطعیت نرسیده اند!
اما برای پرواز ابتدا حشرات در ۴۱۰ میلیون سال پیش دارای بال شدند و نخستین جانوران بودند که پرواز کردند و بعد از آن ها موجوداتی شبیه دایناسورها به نام پتروسور ها که خود دارای گونه های متعددی بودند و در ۲۳۰ میلیون سال پیش زندگی می کردند و بعد از آن پرندگان و در مرحله آخر خفاش هایی که ۵۳ میلیون سال پیش تنها پستاندارانی بودند که توانایی پرواز حقیقی را داشتند. به جز خفاش ها پستانداران ای هم هستند که توانایی پرواز را دارند مانند گلایدر قند یا سنجاب پرنده جنوبی اما این دو نمی توانند به درستی پرواز کنند و می توان پرواز این دو را تقریباً یک جهش با زیر پا گذاشتن برخی قوانین فیزیک حساب کرد!
در دوران مزوزوئیک علاوه بر دایناسورها خزندگان غول پیکر دیگری نیز در دریا و خشکی می زیستند. یکی از جالبترین این خزندگان مارمولکهای پرنده بودند که بر اثر فرگشت انگشت چهارم آنها بلند شده بود و بین دست های آنها با بدنشان یک پرده از پوست چرمی ضخیم مانند خفاش های امروزی وجود داشت. این موجودات ترانادان هستند که گونهای از پتروسورها حساب میشوند.
پتروسور ها انواع مختلفی داشتند و طول برخی از آنها کمتر از یک متر و برخی از آنها بیش از ۱۰ متر بود.
اینها دو نمونه از فسیل های میان نسلی برای اثبات نظریه تکامل بود و همچنین برای اثبات تبدیل شدن جد مشترک انسان و شامپانزه به این دو گونه از فسیل های نان در تان نیز کمک گرفته می شود.
نویسنده : البرز امیدی شاه آباد