فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

مدیران انجمن: parse, javad123javad

نمایه کاربر
garfield

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۷/۲/۱۱ - ۱۰:۲۲


پست: 1730

سپاس: 54

جنسیت:

فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط garfield »

تصویر

اگر «گمان» مي‌كنيد اين فرضيه را فهميده‌ايد؛ حدوداً مي‌توان گفت از آن چيز زيادي نمي‌دانيد. زمان درازي از دويست‌سالگي ِ تولد «چارلز داروين» و ۱۵۰سالگي ِ نشر «منشأ انواع»؛ كه مي‌توان حتي به‌عنوان مهم‌ترين كتاب منتشرشده در تاريخ نيز از آن نام برد، نمي‌گذرد. داروين در اين كتاب، ايده‌اي را مطرح كرده كه هنوز هركسي را شوكه مي‌كند؛ اين‌كه سرتاسر حيات زميني، از جمله آدمي؛ با «انتخاب طبيعي» تكوين يافت.

داروين، شواهد مباحثه‌برانگيزش در فرضيه‌ي «فرگشت» (Evolution) را در اثرش «منشأ انواع»، مطرح نمود و از آن پس اين ايده شديداً فراگير شد. كشفيات بي‌پايانِ فسيلي به ما امكان ردگيري تكامل ارگانيسم‌هاي كنوني از گونه‌هاي باستاني‌ترشان را مي‌دهد. ترتيب‌گذاريِ DNA نيز از سويي هرگونه شكي را درخصوص منشأ مشترك كليه‌ي گونه‌هاي حياتي مرتفع ساخته و نمونه‌هاي عملي ِ بي‌شمار فرگشت را مي‌توان هركجاي پيرامون‌مان ديد؛ از تطبيق «شب‌پره‌هاي فلفلي» (Peppered Moth) با آلاينده‌هاي جوي گرفته تا ويروس‌هاي سريعاً متغيري چون HIV، H5N1 و آنفلوآنزاي مرغي. صحت فرضيه‌ي فرگشت، هم‌اكنون به همان اندازه بديهي است كه زمين را كروي مي‌دانيم.

با اين حال، علي‌رغم وجود شواهد فزاينده‌ي موجود؛ اكثريت مردم، اگر دست‌كم اسم‌اش را شنيده باشند، از حقايق پنهان در پشت اين فرضيه مطلع نيستند. حتي نظرسنجي اخيري در انگلستان؛ زادگاه داروين و كشوري با جمعيتي تحصيل‌كرده‌، نشان مي‌دهد كه تنها كمتر از نصف مردم اعتقاد به صحت اين فرضيه دارند.

براي آنان كه هرگز فرصت فهم مفاهيم زيست‌شناختي و يا علمي را نداشته‌اند؛ دعاوي مطرح‌گشته توسط كساني‌كه به نظريات خلقت ماوراءالطبيعي معتقدند؛ متقاعدكننده‌تر به‌نظر مي‌رسد. با اين‌حال، مابين كساني‌كه فرگشت را پذيرفته‌اند هم تصورات نادرستي رايج است.

اغلب‌مان در قبال اعتراف به نفهميدن فرضياتي چون «فرضيه‌ي ريسمان» در فيزيك ابايي نداريم؛ ولي انگار كه همگي به فهم فرگشت، متقاعد شده‌ايم. در حقيقت با وجود كشفيات فزاينده‌ي زيست‌شناسان؛ پيامدهاي اين فرضيه، بيگانه‌تر از تصورات رايج ماست. فرگشت، بايستي‌كه شناخته‌شده‌ترين نظريه‌ي علمي باشد؛ هرچند هم‌اكنون كژفهميده‌شده‌ترين‌شان قلمداد مي‌شود.
از اين‌رو مجموعه‌مقالات روشنگرانه‌ي نشريه‌ي علمي نيوساينتيست در خصوص رايج‌ترين افسانه‌ها و كژفهمي‌هاي پيرامون فرگشت، مي‌تواند كمك شايان توجهي به خوانندگان‌شان در آشنايي با اين فرضيه‌ي انقلابي به حساب آيد. در اولين مقاله از اين مجموعه، به مقوله‌ي «سازگاري» (Adaptation) مي‌پردازيم.

آيا همه‌چيز، همان سازگاري‌ست؟

غالباً فرض‌مان بر اين است كه كليه‌ي صفات گياهان و جانوران، سازگاري‌هايي‌ست كه از مسير «انتخاب طبيعي» (Natural Selection) پديد آمده‌اند. در واقع بايد گفت اكثر اين ويژگي‌ها نه محصول سازگاري‌ است و نه انتخاب.

چرا اغلب‌مان پس از گذشت يك روز خسته‌كننده، خودمان را با يك چيز خوراكي، پيش روي تلويزيون ول مي‌دهيم؟ چون اين‌شكلي راحت‌تر است؟ يا كه اين كار، پيامد طبيعي ِ صدهاهزار سال تكوين انسان است؟

نخنديد؛ احتمالاً خودتان هم همين مفروضات را مدنظر داشتيد. چندان كار دشواري نيست كه براي هر وجه از ساختار بدن و رفتارمان، حكايت «اين است و جز اين نيست» را براي توجيه دليل پديد آمدن‌شان بتراشيم. ما تمايل داريم كه براي هرچيزي هدفي تعيين كنيم؛ اما در اين‌صورت غالباً در اشتباهيم.

مثلاً به نوك پستان پستانداران نر دقت كنيد. آنان به‌وضوح از اين عضو استفاده‌اي نمي‌كنند: اين جانداران از آنجايي‌كه گونه‌هاي مؤنث‌شان به اين اندام مجهزند، آن را دارند و نيز از آنجايي‌كه رشد چنين عضوي در بدن يك گونه‌ي نر، بهاي سنگيني براي طبيعت برنمي‌دارد. از اين‌رو اجباري در برابر دو جنس مخالف، از براي تكوين در دو مسير فرگشتي ِ متفاوت و نتيجتاً «توقف» رشد نوك پستان در مسيري كه گونه‌هاي نر از آن پديد آمده‌اند، وجود ندارد. حال، حس بويايي‌تان را در نظر بگيريد. آيا استشمام رايحه‌ي گل رز، كار سختي است و نياز به دقت و كوشش دارد؟ در خصوص بويايي، افراد تا حد زيادي به‌واسطه‌ي جهش‌هاي تصادفي در ژن‌هايي كه به‌منظور طراحي گيرنده‌هاي بويايي‌شان رمزگذاري شده‌اند؛ تفاوت دارند، نه به‌دليل سازگاري.

با اين حال، خصيصه‌هاي ديگري نيز محصول انتخاب است. مثلاً قد كوتاه «پيگمه‌»ها، مي‌تواند در عوض سازگاري؛ اثر جنبي انتخاب طبيعي و معلول تولد زودهنگام نوزادان در جمعيت‌هايي بوده باشد كه آمار مرگ و مير بالايي دارند.

دليل ديگري كه مي‌توان بر اساس‌اش، سازگاري‌هاي ظاهري را اثر جانبي گزينش ويژگي‌هاي نامرتبط دانست؛ نقش متفاوت ژن‌ها طي بازه‌هاي زماني ِ تحولي ِ گوناگون يا طي ساخت اجزاي مختلف بدن دانست. از اين‌رو انتخاب يك گزينه مي‌تواند آثار ظاهراً نامرتبطي را به بار آورد. مثلاً همجنس‌گرايي در گونه‌هاي نر، احتمالاً هم‌پيوند با ژن‌هاي گوناگوني‌ست كه قوه‌ي باروريِ جنس ماده را ارتقا مي‌بخشند. يك ژن ناسازگار يا مضر، از سويي اگر متعلق به همان رشته از DNA باشد كه گزينه‌ي مطلوب را در خود جاي داده؛ مي‌تواند سريعاً در ميان يك جمعيت انتشار يابد. اين، دليلي بر اهميت جفت‌گيري‌ست: وقتي‌كه رشته‌هاي DNA، طي تكثير جنسي، مابين كروموزوم‌ها معاوضه مي‌شوند؛ متغيرهاي خوب يا بدي ممكن است انتخاب شوند و اين بسته به تصادف است.

ويژگي‌هاي ديگر گياهان و جانوران همچون بال‌هاي شترمرغ، شايد روزگاري نتيجه‌ي سازگاري با محيط بوده‌اند؛ اما بنابه كاربرد مقتضي‌شان ديگر بلااستفاده مانده‌اند (شترمرغ پرواز نمي‌كند). اين «نشانه‌»ها به‌دليل خنثي‌بودن‌شان بقا يافته‌اند؛ چراكه تابع عملكرد ديگري گشته يا سير فرگشت، به آن اندازه نبوده كه به‌واسطه‌ي بلااستفادگي‌شان آن‌ها را بزدايد. مثلاً زائده‌ي آپانديس در انسان را درنظر بگيريد. دعاوي فراواني مبني بر كاربري‌اش ابراز مي‌شود؛ اما شواهد امر از چيز ديگري حكايت مي‌كنند: احتمال زنده ماندن‌تان در نبود اين زائده بيشتر است.

پس چرا آپانديس زدوده نمي‌شود؟ چون‌كه فرگشت، بازي با تصادف است. جمعيت جهاني بشر، تا چندهزار سال پيش اندك بود و افراد، هر از چندگاه مابين هر نسلي، فرزندان اندكي داشته‌اند. اين، به‌معناي شانس كمتر فرگشت در اِعمال جهش‌هايي در ژنوم انسان است كه نهايتاً به امحاي آپانديس مي‌انجامند و البته شانس كمتري براي اين جهش‌ها تا به‌واسطه‌ي انتخاب طبيعي، مابين جوامع انتشار يابند. احتمال ديگر اين است كه ما در يك چرخه‌ي فرگشتي گير افتاده‌ايم؛ چراكه هرچه زائده‌ي آپانديس چروكيده‌تر مي‌شود؛ عارضه‌ي تورم ِ اين زائده محتمل‌تر گشته و نتيجتاً اين چرخه به بقايش كمك مي‌كند.

دندان عقل، نشانه‌ي باقيمانده‌ي ديگري‌ در انسان است. آرواره‌‌هاي كوچك‌تر و ريزتر، به اجدادمان امكان رشد بيشتر مغزشان را مي‌داد اما فضاي كمتري را براي دندان‌هاي آسيا باقي مي‌گذاشت. هنوز در بسياري افراد، رشد دندان‌ها علي‌رغم فضاي ناكافي آرواره، ديده مي‌شود و گاه حتي عواقب وخيمي به دنبال دارد. يكي از دلايل محتملي كه چرا دندان عقل همچنان وجود دارد اين است كه غالباً پس از بلوغ افراد، اين دندان پديدار مي‌گردد و اين يعني تأثير انتخاب طبيعي در اين سن ضعيف‌تر است.

به‌واسطه‌ي همگي اين دلايل و بسياري بيشتر؛ ما بايستي‌كه نسبت به دعاوي مباحثه‌برانگيز مطروحه در خصوص توجيه فرگشتي ِ رفتارهاي گوناگون طبيعت، مردد باشيم. خصوصاً روان‌شناسي فرگشتي، به‌واسطه‌ي تلاش‌اش در توضيح تمامي جنبه‌هاي رفتاري انسان؛ از كشاورزي تا تجاوز جنسي؛ به‌عنوان سازگاري‌هايي كه براي اجدادمان هنگام حيات‌شان در دشت‌هاي آفريقا پديد آمد؛ بدنام شده است. نيازي به گفتن نيست كه بي‌هيچ دليل قانع‌كننده‌اي؛ دعاوي مطرح‌شده پيرامونِ مثلاً تحول فرگشتي ِ تماشاي تلويزيون به‌هنگام غذا خوردن را بايستي‌كه به ديده‌ي شك نگريست.

نمایه کاربر
sadeghol

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۹/۳/۱۱ - ۱۷:۱۱


پست: 1120

سپاس: 10

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط sadeghol »

این مضخرفاتو از کجا پیدا کردی عزیز دل


تا همین چند وقت پیش بحانه این افراد حلقه گمشده بود که اونم حل شده شما میتونید باز هم از این مضخرفات از افراد بی نامو نشان پیدا کنید و اینجا بگذارید smile055

حتما بخاطر دارید که خبر "حلقه گمشده پستانداران اولیه" چه جنجالی در جهان علم به پا کرد.
نه ندارید smile021

http://www.persianatheist.com/2009/09/link.html
http://www.revealingthelink.com/
پس بخونید smile055
تصویر

نمایه کاربر
garfield

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۷/۲/۱۱ - ۱۰:۲۲


پست: 1730

سپاس: 54

جنسیت:

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط garfield »

تو اگه خودت تکامل پیدا کرده بودی الان غول نبودی. smile039

نمایه کاربر
sadeghol

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۹/۳/۱۱ - ۱۷:۱۱


پست: 1120

سپاس: 10

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط sadeghol »

garfield نوشته شده:تو اگه خودت تکامل پیدا کرده بودی الان غول نبودی. smile039

غول کجا بود ما که موشیم یه چیز نوشتم جدی نگیر smile026
تصویر

نمایه کاربر
garfield

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۷/۲/۱۱ - ۱۰:۲۲


پست: 1730

سپاس: 54

جنسیت:

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط garfield »

پدال دنده موتورتيم با پا بزن تو سرمونو خلاصمون كن!
smile039

نمایه کاربر
Roamer

عضویت : جمعه ۱۳۸۷/۷/۱۲ - ۲۰:۲۵


پست: 1658

سپاس: 44

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط Roamer »

  • نظریه فرگشت داروین در شرایطی در غرب ارائه شد که افکار عمومی جامعه شدیداً تحت تأثیر حکومت دین مسیحت قرار داشت ، بنحویکه بیان آن در سطح جامعه اظهارات کفرآمیز قلمداد میگشت، ولی او با شهامت این نظریه را جهت بررسی به انجمن علمی سپرد تا در اینخصوص بر اساس اصول علمی و عقلی رایج در آن زمان اظهار نظر نمایند و آنها با توجه به مدارک مستند مطرح شده از سوی داروین را که عبارت از سنگواره های گوناگونی از انسانهای اولیه و میمونها بود را بررسی نمودند ولی پاسخی عقلی و منطقی برای رد آن بدست نیاوردند و در آن هنگام اعتراضات فراوانی بر علیه نظریه فرگشت صورت پذیرفت اما فایده ای نداشت ،چون افکار علمی زمانه بطور تلویحی این نظریه را پذیرفته بودند و در مورد آن به بحث و تبادل نظر می پرداختند تا اینکه آقای داروین کتابی تحت عنوان نحوه آغاز گونه ها به چاپ رساند ونظریات خودش را در دسترس عموم قرار داد و بدینگونه این نظریه به نظریه غالب در پاسخ به اینکه از کجا آمده ایم ؟ تاکنون مبدل گشت و بعد از مدتی جزو دروس تحصیلی قرار گرفت و حتی خودم در دوران تحصیلی نظریه تکامل را آموختم ولی از آن هنگام قبول این که اجداد اولیۀ ما از نسل میمون بوده است برایم دشوار بود هرچند که در آنزمان بین مردم حرف اول را میزد و اگر کسی نیز به نظریه خلقت معتقد بود او را به باد مسخره میگرفتند و او را اٌمّل خطاب میکردند .
    اساس نظریۀ تکامل یا همان فرگشت بر این نظریه استوار بود که در جهان هستی موجودات درحال تغییر هستند و در این تغییر، موجوداتی که با طبیعت ناسازگار باشند جای خود را به موجودی میدهند که بعنوان انتخاب اصلح از ژن آن موجود، برای تنازع بقاء باقی میمانند و انسان نیز بر اثر تغییرات ژنتیکی بوجود آمده از دو نژاد میمون یعنی از شامپانزه و بویو به شکل امروزی تغییر شکل یافته است و برای صحت ادعای خویش به سنگواره های کشف کردۀ خود استناد میکند بدین صورت که وی با چیدن چندگونه از سنگواره ها کنار هم متوجه میشود که انسانهای اولیه دارای پشتی خمیده تر با دستانی درازتر و دهانهای برجسته تر بوده اند که بتدریج این خمیدگی نسل به نسل بسمت راست قامتی پیش رفته است و دهانها و جمجمه ها ی آنان نیز به تبع آن کوچکتر شده اند تا بشکل انسانهای امروزی در آمده است ، لذا انسان امروزی انتخاب اصلح ژن این دو گونه از میمون میباشد . در این تفکر آنچیزی که داروین را با این نظریه آشنا ساخت وجود خمیدگی درسنگواره ها بوده است یعنی با چیدن این سنگواره ها به نمونه های مختلفی از نوع بشر دست یافت و نمونه انسانی هر دوران را با اسامی یونانی نامگذاری نمود (ساپینس، مونوساپینس و...). البته این نگرش به موجودیت کنونی انسان ها با توجه به یافته های او فقط مبنای علمی داشته است ولی این نظریه با توجه به دستاوردهای علمی کنونی مبنای عقلی ندارد و بنا به موارد آتی محکوم به ردّ است: اولاً اینکه آن خالقی که میمون را خلق نموده میتوانسته است در کنارش انسان را نیز خلق کند و نیازی نداشت که از نمونه دو گونه میمون انسان را بوجود بیاورد.
    دوماً : اگر اینگونه بود دیگر نباید اثری از این دو گونه میمون وجود داشته باشد چون با انتخاب اصلح لاجرم میبایست موجودات ناسازگار از بین بروند.
    سوماً : خمیدگی در ستون فقرات و درازدستی و برجستگی دهان بدین لحاظ بوده که انسانهای اولیه اصلاً راه رفتن بر روی دو پا را نمی دانستند و مثل سایر حیوانات چهار دست و پا راه می رفته اند یعنی انسان فی البداهه چیزی از خود ندارد و باید علمی را از محیط اطراف کسب نماید پس انسانی که ندیده انسان دیگر میتواند بر روی دو پا بایستد و روی آن راه برود از کجا می توانسته بفهمد که بر خلاف سایر حیوانات میتواند روی دوپا حرکت نماید بعنوان مثال اگر کودکی در نزد پدر و مادری که چهاردست وپا حرکت میکنند رشد نماید و نبیند و یا آموزش نبیند چگونه می تواند فی البداهه روی دو پا برخلاف پدر و مادرخود بایستد وحرکت نماید ؟ اگر این مورد را بپذیریم بسادگی می توانیم علت خمیدگی و درازدستی و برجستگی دهان را دریابیم لذا می توان به جرأت گفت که چندین سال گذشته تا انسانی بتواند قامت راست نموده و روی دو پای خود حرکت نماید.

نمایه کاربر
sadeghol

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۹/۳/۱۱ - ۱۷:۱۱


پست: 1120

سپاس: 10

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط sadeghol »

roammer نوشته شده:
  • نظریه فرگشت...............
طوری بیان میکنید انگار تمام موجودات قراره انسان بشن شاید همه میمونها به یه منشع ختم بشن ولی دلیل نمیشه همه یه مسیر تکامل رو داشته باشن خیلی ها هم میگن پرندگان از روی داییناسور ها تکامل پیدا کردند smile012
نقد خیلی بچگانه ایه smile021

http://en.wikipedia.org/wiki/Evolution_of_birds
تصویر

نمایه کاربر
garfield

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۷/۲/۱۱ - ۱۰:۲۲


پست: 1730

سپاس: 54

جنسیت:

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط garfield »

از کلیه دوستان تقاضا میکنم پست دوتا بالایی رو به دقت بخونن و حالشو ببرن! من که خستگیم در رفت!!! smile058

نویسنده از اصول اولیه فرگشت هم بی اطلاع بوده. اینجا رو ببینید: smile039

آن خالقی که میمون را خلق نموده میتوانسته است در کنارش انسان را نیز خلق کند و نیازی نداشت که از نمونه دو گونه میمون انسان را بوجود بیاورد.

این بابا فکر میکرده انسان از میمون تکامل پیدا کرده یعنی میمون آفریده شده بعد انسان شده!!! smile058 smile058 smile058
خب آخه آی کیو! همونطور که (تلپی) افتادن انسان از آسمون احمقانه است مال میمون هم اخمقانه است و هیچکی نگفته میمون درسته آفریده شده! همه چی از یه تکسلولی شروع شده نه میمون! smile041

نمایه کاربر
sadeghol

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۹/۳/۱۱ - ۱۷:۱۱


پست: 1120

سپاس: 10

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط sadeghol »

garfield نوشته شده:از کلیه دوستان تقاضا میکنم پست دوتا بالایی رو به دقت بخونن و حالشو ببرن! من که خستگیم در رفت!!! smile058

نویسنده از اصول اولیه فرگشت هم بی اطلاع بوده. اینجا رو ببینید: smile039

آن خالقی که میمون را خلق نموده میتوانسته است در کنارش انسان را نیز خلق کند و نیازی نداشت که از نمونه دو گونه میمون انسان را بوجود بیاورد.

این بابا فکر میکرده انسان از میمون تکامل پیدا کرده یعنی میمون آفریده شده بعد انسان شده!!! smile058 smile058 smile058
خب آخه آی کیو! همونطور که (تلپی) افتادن انسان از آسمون احمقانه است مال میمون هم اخمقانه است و هیچکی نگفته میمون درسته آفریده شده! همه چی از یه تکسلولی شروع شده نه میمون! smile041
garfield & roammer
smile124
تصویر

نمایه کاربر
aalireza

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۸/۵/۸ - ۱۴:۵۲


پست: 820

سپاس: 346

جنسیت:

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط aalireza »

به roammer:
نمی‌خوام حکایت بعضی از اعضا رو رویِ خودم پیاده کنم، ولی هیچ‌کس با مطالعه‌ی بیشتر نمرده و شما هم نخواهی مرد. smile020
roammer نوشته شده: اولاً اینکه آن خالقی که میمون را خلق نموده میتوانسته است در کنارش انسان را نیز خلق کند و نیازی نداشت که از نمونه دو گونه میمون انسان را بوجود بیاورد.
کاملاً مزخرف! «خالق» در فرگشت تعریف نمی‌شه و یکی از دلایلی که کلیسا از هفت‌جهتِ متفاوت مجرور شد تا تونست فرگشت رو هم دین‌دار کنه همین بود، می‌شه «فرگشت» رو به‌عنوان روش خدا در نظر گرفت، ولی فرگشت رو رد کنیم چون فکر می‌کنیم روشِ خدا متفاوته کاملاً مسخره‌ست.
ثانیاً مغالطات منطقی دارند بی‌داد می‌کنند در این استدلال، یکی از مغالطات رو می‌شه «توسل به‌نتیجه‌ی باور» بیان کرد. شما باید بررسی کنی و علّت چیزی که شده رو دریابی، نه این‌که بگی چیزی که شده نمی‌تونسته بشه. smile031
roammer نوشته شده: دوماً : اگر اینگونه بود دیگر نباید اثری از این دو گونه میمون وجود داشته باشد چون با انتخاب اصلح لاجرم میبایست موجودات ناسازگار از بین بروند.
«هارون‌یحیی»ایسم بی‌داد می‌کنه. آخه کجای فرگشت اومده انسان از میمون درست شده که شما می‌گی چون انسان هست، میمون نباید باشه! smile024 برادر من به‌زبون ساده میمون بابای انسان نیست، پسرعموی انسانه.
roammer نوشته شده:سوماً : خمیدگی در ستون فقرات و درازدستی و برجستگی دهان بدین لحاظ بوده که انسانهای اولیه اصلاً راه رفتن بر روی دو پا را نمی دانستند و مثل سایر حیوانات چهار دست و پا راه می رفته اند یعنی انسان فی البداهه چیزی از خود ندارد و باید علمی را از محیط اطراف کسب نماید پس انسانی که ندیده انسان دیگر میتواند بر روی دو پا بایستد و روی آن راه برود از کجا می توانسته بفهمد که بر خلاف سایر حیوانات میتواند روی دوپا حرکت نماید بعنوان مثال اگر کودکی در نزد پدر و مادری که چهاردست وپا حرکت میکنند رشد نماید و نبیند و یا آموزش نبیند چگونه می تواند فی البداهه روی دو پا برخلاف پدر و مادرخود بایستد وحرکت نماید ؟ اگر این مورد را بپذیریم بسادگی می توانیم علت خمیدگی و درازدستی و برجستگی دهان را دریابیم لذا می توان به جرأت گفت که چندین سال گذشته تا انسانی بتواند قامت راست نموده و روی دو پای خود حرکت نماید.
چندتا ‌سؤال:
اوّلاً : خُب؟! کجای این مسئله فرگشت رو رد می‌کنه؟
ثانیاً: «برخلاف سایر حیوانات می‌تواند روی دو پا به‌ایستد» یعنی چی؟ مگر «انسان» یه‌تافته‌ی جدابافته از باقی موجودات هست و از طرفی «راه رفتن روی دو پا» یه‌خاصیّت ذاتی و نهادینه در انسانه؟ smile021
ثالثاً: منبعی معتبر می‌تونی در دفاع از ادعاهات بیاری؟ چون متنی که نوشتی سازمان‌یافته هست ولی غلطه، کمتر کسی هم پیدا می‌شه که از روی وضعیّت آب و هوا صحبت کنه و سازمان‌یافته بنویسه. smile020

چاکریم.


نکته: به‌قول اجنبیّون:Move onبرادر من! رد کردن فرگشت یخده قدیمی شده. smile023 شما یه‌مدرک بیار که فرگشت رو نقض کنه نوبل رو می‌گذارند تو جیبت.

sanaz-ism

محل اقامت: ایروان

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲۴ - ۱۰:۰۰


پست: 268

سپاس: 9

جنسیت:

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط sanaz-ism »

می‌شه «فرگشت» رو به‌عنوان روش خدا در نظر گرفت
smile072

نمایه کاربر
garfield

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۷/۲/۱۱ - ۱۰:۲۲


پست: 1730

سپاس: 54

جنسیت:

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط garfield »

sanaz-ism نوشته شده:
می‌شه «فرگشت» رو به‌عنوان روش خدا در نظر گرفت
smile072
جناب رومر این جمله ای بود که اگر میگفتید پاسخی نداشت.
علیرغم اینکه بنده به خدا اعتقاد ندارم ولی منطقا نمیشه استدلال بالا رو رد کرد. (البته این به معنای اثبات اون نیست ها)
ممنونم علیرضا جان. راستی بازم از اون مصاحبه های خیالی توی وبلاگت بذار. من که خیلی باهاشون حال میکنم.
چاکریم. smile072

نمایه کاربر
aalireza

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۸/۵/۸ - ۱۴:۵۲


پست: 820

سپاس: 346

جنسیت:

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط aalireza »

garfield نوشته شده: ....ولی منطقا نمیشه استدلال بالا رو رد کرد. (البته این به معنای اثبات اون نیست ها)
خب این که مسئله‌ای نیست،‌ظرف مدّت ۲ الی ۳ ثانیه می‌شه ۱۰ تا مثال در ذهن خودت درست کنی که اصلاً و در هیچ‌زمانی قابل رد یا اثبات نباشند. smile020 مثلاً اثبات کن شما تو ماتریکس نیستی، اثبات کن یه‌تک‌شاخ نامرئی کنارت ننشسته، اثبات کن گناه باعث می‌شه بلایای طبیعی رخ بدند و امثالهم.... اون چیزی که من گفتم استدلال نیست و راهِ فرار هست. من در حقیقت گفتم اگر یه‌بابایی اعتقادش به خدا خیلی راسخه و کوتاه نمیاد اصلاً، دلیلی نداره کلِّ فرگشت رو ببره زیر سؤال، خیلی راحت فرگشت رو هم ضمیمه کنه به اعتقادش. اون‌زمان هیچ‌کس نمی‌تونه چیزی بهش بگه چون که دیگه در حوزه‌ی استحفاظی علم نمی‌گنجه بحثشون و می‌شه سلیقه‌ای که تکلیفِ سلیقه هم که مشخصه.
garfield نوشته شده:راستی بازم از اون مصاحبه های خیالی توی وبلاگت بذار. من که خیلی باهاشون حال میکنم.
لطف داری رفیق. smile039 الان که اصلاً وقت نیست، ولی باید کم کم روش کار کنم.

چاکریم. smile072

نمایه کاربر
شلغم الدین

عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲ - ۱۸:۳۹


پست: 589

سپاس: 111

جنسیت:

تماس:

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط شلغم الدین »

درسته که نظریه دوم اینکه انسان به اینجا رسیده موتاسیون هستش ؟ موتاسیون در واقع یه جور جهش مثبت هستش! اما از لحاظ احتمالی اگه بخوایم حساب کنیم احتمالش خیلی کم میشه! میشه در این مورد توضیح بدین ؟
«موآیِ» قبیله‌ی بغلی در تلفظ «ر» مشکل دارد
املت نامه

«صلام بر تو باد. من سه‌شنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه

نمایه کاربر
aalireza

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۸/۵/۸ - ۱۴:۵۲


پست: 820

سپاس: 346

جنسیت:

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط aalireza »

شلغم الدین نوشته شده:درسته که نظریه دوم اینکه انسان به اینجا رسیده موتاسیون هستش ؟ موتاسیون در واقع یه جور جهش مثبت هستش! اما از لحاظ احتمالی اگه بخوایم حساب کنیم احتمالش خیلی کم میشه! میشه در این مورد توضیح بدین ؟
موتاسیون یا همون میوتِیْشِن (mutation) یعنی جهش، جهش مثبت و منفی هم نداریم: اکثریّت جهش‌ها بی‌تأثیر هستند، کمی از اون‌ها تأثیر دارند و از اون تعداد اکثرشون با شرایط محیطی سازگار نیستند و مضرند و تعداد کمی‌شون با شرایط محیطی سازگارند.... کلاً متوجه سوالت نشدم! smile039

چاکریم.

ارسال پست