فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

مدیران انجمن: parse, javad123javad

نمایه کاربر
شلغم الدین

عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲ - ۱۸:۳۹


پست: 589

سپاس: 111

جنسیت:

تماس:

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط شلغم الدین »

aalireza نوشته شده:
شلغم الدین نوشته شده:درسته که نظریه دوم اینکه انسان به اینجا رسیده موتاسیون هستش ؟ موتاسیون در واقع یه جور جهش مثبت هستش! اما از لحاظ احتمالی اگه بخوایم حساب کنیم احتمالش خیلی کم میشه! میشه در این مورد توضیح بدین ؟
موتاسیون یا همون میوتِیْشِن (mutation) یعنی جهش، جهش مثبت و منفی هم نداریم: اکثریّت جهش‌ها بی‌تأثیر هستند، کمی از اون‌ها تأثیر دارند و از اون تعداد اکثرشون با شرایط محیطی سازگار نیستند و مضرند و تعداد کمی‌شون با شرایط محیطی سازگارند.... کلاً متوجه سوالت نشدم! smile039

چاکریم.
منظور من از جهش مثبت این بود که مثلا نخبگانی در اثر این جهش ها بوجود بیان که هوش فرا انسانی داشته باشن، یا جهش منفی عدم شکل گیری کامل اعضا! (این جهش محسوب می شه؟) توی تاریخ جهش های مثبت ثبت شده اند ؟
«موآیِ» قبیله‌ی بغلی در تلفظ «ر» مشکل دارد
املت نامه

«صلام بر تو باد. من سه‌شنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه

نمایه کاربر
aalireza

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۸/۵/۸ - ۱۴:۵۲


پست: 820

سپاس: 346

جنسیت:

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط aalireza »

شلغم الدین نوشته شده:
aalireza نوشته شده:
شلغم الدین نوشته شده:درسته که نظریه دوم اینکه انسان به اینجا رسیده موتاسیون هستش ؟ موتاسیون در واقع یه جور جهش مثبت هستش! اما از لحاظ احتمالی اگه بخوایم حساب کنیم احتمالش خیلی کم میشه! میشه در این مورد توضیح بدین ؟
موتاسیون یا همون میوتِیْشِن (mutation) یعنی جهش، جهش مثبت و منفی هم نداریم: اکثریّت جهش‌ها بی‌تأثیر هستند، کمی از اون‌ها تأثیر دارند و از اون تعداد اکثرشون با شرایط محیطی سازگار نیستند و مضرند و تعداد کمی‌شون با شرایط محیطی سازگارند.... کلاً متوجه سوالت نشدم! smile039

چاکریم.
منظور من از جهش مثبت این بود که مثلا نخبگانی در اثر این جهش ها بوجود بیان که هوش فرا انسانی داشته باشن، یا جهش منفی عدم شکل گیری کامل اعضا! (این جهش محسوب می شه؟) توی تاریخ جهش های مثبت ثبت شده اند ؟
البته بنده ژنتیک نخوندم و فقط صرفِ علاقه‌ی محض و نه چیزِ دیگه‌ای درباب فرگشت مطالعه کردم و مسلماً یه متخصص ژنتیک یا زیست‌شناس فرگشتی اگه گذرش به‌هوپا بی‌افته می‌تونه بهتر پاسخ بده... ولی آره اون «جهش منفی» شما هم جهش محسوب می‌شه. امّا من چیزی که می‌خوام بگم اینه. جهش مثبت و منفی نداریم و اگر بخواییم داشته باشیم جهش‌هایی مثبت‌اند که با طبیعت سازگار باشند. هوشِ فرا انسانی در اعماق دریا شاید به‌درد نخوره، هم‌چنین پوستِ سخت هم واسه‌ی یه انسان شاید!
حالا اگر هوشِ فرا انسانی شما برای انسان باشه و با محیطش سازگار باشه، مسلماً مفیده. از این‌که توی تاریخ مشخصاً ثبت شده باشند اطلاعی ندارم. smile020

چاکریم.

نمایه کاربر
شلغم الدین

عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲ - ۱۸:۳۹


پست: 589

سپاس: 111

جنسیت:

تماس:

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط شلغم الدین »

aalireza نوشته شده:
شلغم الدین نوشته شده:
aalireza نوشته شده:
شلغم الدین نوشته شده:درسته که نظریه دوم اینکه انسان به اینجا رسیده موتاسیون هستش ؟ موتاسیون در واقع یه جور جهش مثبت هستش! اما از لحاظ احتمالی اگه بخوایم حساب کنیم احتمالش خیلی کم میشه! میشه در این مورد توضیح بدین ؟
موتاسیون یا همون میوتِیْشِن (mutation) یعنی جهش، جهش مثبت و منفی هم نداریم: اکثریّت جهش‌ها بی‌تأثیر هستند، کمی از اون‌ها تأثیر دارند و از اون تعداد اکثرشون با شرایط محیطی سازگار نیستند و مضرند و تعداد کمی‌شون با شرایط محیطی سازگارند.... کلاً متوجه سوالت نشدم! smile039

چاکریم.
منظور من از جهش مثبت این بود که مثلا نخبگانی در اثر این جهش ها بوجود بیان که هوش فرا انسانی داشته باشن، یا جهش منفی عدم شکل گیری کامل اعضا! (این جهش محسوب می شه؟) توی تاریخ جهش های مثبت ثبت شده اند ؟
البته بنده ژنتیک نخوندم و فقط صرفِ علاقه‌ی محض و نه چیزِ دیگه‌ای درباب فرگشت مطالعه کردم و مسلماً یه متخصص ژنتیک یا زیست‌شناس فرگشتی اگه گذرش به‌هوپا بی‌افته می‌تونه بهتر پاسخ بده... ولی آره اون «جهش منفی» شما هم جهش محسوب می‌شه. امّا من چیزی که می‌خوام بگم اینه. جهش مثبت و منفی نداریم و اگر بخواییم داشته باشیم جهش‌هایی مثبت‌اند که با طبیعت سازگار باشند. هوشِ فرا انسانی در اعماق دریا شاید به‌درد نخوره، هم‌چنین پوستِ سخت هم واسه‌ی یه انسان شاید!
حالا اگر هوشِ فرا انسانی شما برای انسان باشه و با محیطش سازگار باشه، مسلماً مفیده. از این‌که توی تاریخ مشخصاً ثبت شده باشند اطلاعی ندارم. smile020

چاکریم.
smile072 من محیط های علمی کمی رو توی اینترنت دیدم ای کاش هوپا کمی گستره ده تر شامل علوم دیگر هم می شد!
«موآیِ» قبیله‌ی بغلی در تلفظ «ر» مشکل دارد
املت نامه

«صلام بر تو باد. من سه‌شنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه

نمایه کاربر
Roamer

عضویت : جمعه ۱۳۸۷/۷/۱۲ - ۲۰:۲۵


پست: 1658

سپاس: 44

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط Roamer »

aalireza نوشته شده:به roammer:
نمی‌خوام حکایت بعضی از اعضا رو رویِ خودم پیاده کنم، ولی هیچ‌کس با مطالعه‌ی بیشتر نمرده و شما هم نخواهی مرد. smile020
roammer نوشته شده: اولاً اینکه آن خالقی که میمون را خلق نموده میتوانسته است در کنارش انسان را نیز خلق کند و نیازی نداشت که از نمونه دو گونه میمون انسان را بوجود بیاورد.
کاملاً مزخرف! «خالق» در فرگشت تعریف نمی‌شه و یکی از دلایلی که کلیسا از هفت‌جهتِ متفاوت مجرور شد تا تونست فرگشت رو هم دین‌دار کنه همین بود، می‌شه «فرگشت» رو به‌عنوان روش خدا در نظر گرفت، ولی فرگشت رو رد کنیم چون فکر می‌کنیم روشِ خدا متفاوته کاملاً مسخره‌ست.
ثانیاً مغالطات منطقی دارند بی‌داد می‌کنند در این استدلال، یکی از مغالطات رو می‌شه «توسل به‌نتیجه‌ی باور» بیان کرد. شما باید بررسی کنی و علّت چیزی که شده رو دریابی، نه این‌که بگی چیزی که شده نمی‌تونسته بشه. smile031
roammer نوشته شده: دوماً : اگر اینگونه بود دیگر نباید اثری از این دو گونه میمون وجود داشته باشد چون با انتخاب اصلح لاجرم میبایست موجودات ناسازگار از بین بروند.
«هارون‌یحیی»ایسم بی‌داد می‌کنه. آخه کجای فرگشت اومده انسان از میمون درست شده که شما می‌گی چون انسان هست، میمون نباید باشه! smile024 برادر من به‌زبون ساده میمون بابای انسان نیست، پسرعموی انسانه.
roammer نوشته شده:سوماً : خمیدگی در ستون فقرات و درازدستی و برجستگی دهان بدین لحاظ بوده که انسانهای اولیه اصلاً راه رفتن بر روی دو پا را نمی دانستند و مثل سایر حیوانات چهار دست و پا راه می رفته اند یعنی انسان فی البداهه چیزی از خود ندارد و باید علمی را از محیط اطراف کسب نماید پس انسانی که ندیده انسان دیگر میتواند بر روی دو پا بایستد و روی آن راه برود از کجا می توانسته بفهمد که بر خلاف سایر حیوانات میتواند روی دوپا حرکت نماید بعنوان مثال اگر کودکی در نزد پدر و مادری که چهاردست وپا حرکت میکنند رشد نماید و نبیند و یا آموزش نبیند چگونه می تواند فی البداهه روی دو پا برخلاف پدر و مادرخود بایستد وحرکت نماید ؟ اگر این مورد را بپذیریم بسادگی می توانیم علت خمیدگی و درازدستی و برجستگی دهان را دریابیم لذا می توان به جرأت گفت که چندین سال گذشته تا انسانی بتواند قامت راست نموده و روی دو پای خود حرکت نماید.
چندتا ‌سؤال:
اوّلاً : خُب؟! کجای این مسئله فرگشت رو رد می‌کنه؟
ثانیاً: «برخلاف سایر حیوانات می‌تواند روی دو پا به‌ایستد» یعنی چی؟ مگر «انسان» یه‌تافته‌ی جدابافته از باقی موجودات هست و از طرفی «راه رفتن روی دو پا» یه‌خاصیّت ذاتی و نهادینه در انسانه؟ smile021
ثالثاً: منبعی معتبر می‌تونی در دفاع از ادعاهات بیاری؟ چون متنی که نوشتی سازمان‌یافته هست ولی غلطه، کمتر کسی هم پیدا می‌شه که از روی وضعیّت آب و هوا صحبت کنه و سازمان‌یافته بنویسه. smile020

چاکریم.


نکته: به‌قول اجنبیّون:Move onبرادر من! رد کردن فرگشت یخده قدیمی شده. smile023 شما یه‌مدرک بیار که فرگشت رو نقض کنه نوبل رو می‌گذارند تو جیبت.
smile072
ممنون

نقل قول بود
اما در کل اشتباهم رو کاملا می پذیرم
انسان واجب الخطاست smile039
بگذریم بزودی یه نقد قوی میذارم که گارفیلد جان دیگه از خستگی در نیان smile039

نمایه کاربر
Siavash-pzr

محل اقامت: تهران

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۹/۵/۱۲ - ۱۱:۱۹


پست: 490

سپاس: 37

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط Siavash-pzr »

سئوال:
کسی در مورد ژنوتایپ و فنوتایپ چیزی می دونه؟
شاید این جهان، جهنم جهانی دگر است...

نمایه کاربر
BLUE

عضویت : جمعه ۱۳۸۸/۴/۲۶ - ۱۸:۱۵


پست: 417

سپاس: 49

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط BLUE »

Siavash-pzr نوشته شده:سئوال:
کسی در مورد ژنوتایپ و فنوتایپ چیزی می دونه؟
درود


در مبحث ژنتیک (Genetics) که به نوعی، به ساز و کار "وراثت" می پردازد،
با اطلاعات ژنتیکی افراد، گیاهان و جانوران سر و کار داریم!.
و این اطلاعات ژنتیکی، ژنوتایپ یک فرد است. و به عبارتی همان ساختارهای
اللی (Allele) است. یعنی ساختار اشکال مختلفی که یک "ژن" می تواند داشته
باشد.
ژنوتایپ، و درواقع این اطلاعات، در تمامی سلول های یک موجود زنده وجود دارد
که ما آن را به اسم DNA می شناسیم.
این اطلاعات (ژنوتایپ) در میان موجودات بسیار متفاوت هستند و اگر موجوداتی را
فرض کنیم که دارای n تا زوج ژن باشند، 2 به توان n تا راه برای متفاوت نشان دادن آنها
وجود دارد. حال شما می توانید به جای n، عددی برابر 30,000 (تعداد انواع ژن های انسان)
را قرار دهید، که عددی بسیار بزرگ خواهد شد.
فنوتایپ نیز تقریبا" به ژنوتایپ بستگی دارد. (به این دلیل میگوییم "تقریبا"" که عوامل
دیگری نیز بر آن تاثیر می گذارد.) برای نمونه رنگ چشم ها و موها و ...عواملی هستند
که ابتدا بر روی کروموزوم ها بررسی میشوند و بعد در فونوتایپ ظاهر می شوند.
مثلا" در یک مگس نر اگر ژن (ژن مربوطه) روی کروموزوم X باشد، چشم سفید می شود.
اما در مگس ماده این ژن باید روی هر دو کروموزوم X قرار داشته باشد تا مشخصه ی رنگ
چشم در فونوتایپ نمایان شود.
كتاب طبيعت با نمادهای رياضی نوشته شده است.
Galileo Galilei

نمایه کاربر
Siavash-pzr

محل اقامت: تهران

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۹/۵/۱۲ - ۱۱:۱۹


پست: 490

سپاس: 37

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط Siavash-pzr »

Gh-Galaxy نوشته شده:در مبحث ژنتیک (Genetics) که به نوعی، به ساز و کار "وراثت" می پردازد،
با اطلاعات ژنتیکی افراد، گیاهان و جانوران سر و کار داریم!.
و این اطلاعات ژنتیکی، ژنوتایپ یک فرد است. و به عبارتی همان ساختارهای
اللی (Allele) است. یعنی ساختار اشکال مختلفی که یک "ژن" می تواند داشته
باشد.
ژنوتایپ، و درواقع این اطلاعات، در تمامی سلول های یک موجود زنده وجود دارد
که ما آن را به اسم DNA می شناسیم.
این اطلاعات (ژنوتایپ) در میان موجودات بسیار متفاوت هستند و اگر موجوداتی را
فرض کنیم که دارای n تا زوج ژن باشند، 2 به توان n تا راه برای متفاوت نشان دادن آنها
وجود دارد. حال شما می توانید به جای n، عددی برابر 30,000 (تعداد انواع ژن های انسان)
را قرار دهید، که عددی بسیار بزرگ خواهد شد.
فنوتایپ نیز تقریبا" به ژنوتایپ بستگی دارد. (به این دلیل میگوییم "تقریبا"" که عوامل
دیگری نیز بر آن تاثیر می گذارد.) برای نمونه رنگ چشم ها و موها و ...عواملی هستند
که ابتدا بر روی کروموزوم ها بررسی میشوند و بعد در فونوتایپ ظاهر می شوند.
مثلا" در یک مگس نر اگر ژن (ژن مربوطه) روی کروموزوم X باشد، چشم سفید می شود.
اما در مگس ماده این ژن باید روی هر دو کروموزوم X قرار داشته باشد تا مشخصه ی رنگ
چشم در فونوتایپ نمایان شود.
ممنون smile072
مشکل من بیشتر روی فنوتایپ هستش، تا اونجایی که من شنیم، فنوتایپ در حقیقت عامل تغییر دادن ژن ها هست، یعنی در حقیقت مجری تغییرات ژنتیکی! حالا این کننده یا عامل خود فنوتایپ ها (شاید یه جورایی بشه گفت محرک فنوتایپ ها) چی هست، گویا مشخص نیست. در این زمینه اگه اطلاعاتی دارید بگید لطفا! smile072
شاید این جهان، جهنم جهانی دگر است...

نمایه کاربر
BLUE

عضویت : جمعه ۱۳۸۸/۴/۲۶ - ۱۸:۱۵


پست: 417

سپاس: 49

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط BLUE »

Siavash-pzr نوشته شده:
Gh-Galaxy نوشته شده:در مبحث ژنتیک (Genetics) که به نوعی، به ساز و کار "وراثت" می پردازد،
با اطلاعات ژنتیکی افراد، گیاهان و جانوران سر و کار داریم!.
و این اطلاعات ژنتیکی، ژنوتایپ یک فرد است. و به عبارتی همان ساختارهای
اللی (Allele) است. یعنی ساختار اشکال مختلفی که یک "ژن" می تواند داشته
باشد.
ژنوتایپ، و درواقع این اطلاعات، در تمامی سلول های یک موجود زنده وجود دارد
که ما آن را به اسم DNA می شناسیم.
این اطلاعات (ژنوتایپ) در میان موجودات بسیار متفاوت هستند و اگر موجوداتی را
فرض کنیم که دارای n تا زوج ژن باشند، 2 به توان n تا راه برای متفاوت نشان دادن آنها
وجود دارد. حال شما می توانید به جای n، عددی برابر 30,000 (تعداد انواع ژن های انسان)
را قرار دهید، که عددی بسیار بزرگ خواهد شد.
فنوتایپ نیز تقریبا" به ژنوتایپ بستگی دارد. (به این دلیل میگوییم "تقریبا"" که عوامل
دیگری نیز بر آن تاثیر می گذارد.) برای نمونه رنگ چشم ها و موها و ...عواملی هستند
که ابتدا بر روی کروموزوم ها بررسی میشوند و بعد در فونوتایپ ظاهر می شوند.
مثلا" در یک مگس نر اگر ژن (ژن مربوطه) روی کروموزوم X باشد، چشم سفید می شود.
اما در مگس ماده این ژن باید روی هر دو کروموزوم X قرار داشته باشد تا مشخصه ی رنگ
چشم در فونوتایپ نمایان شود.
ممنون smile072
مشکل من بیشتر روی فنوتایپ هستش، تا اونجایی که من شنیم، فنوتایپ در حقیقت عامل تغییر دادن ژن ها هست، یعنی در حقیقت مجری تغییرات ژنتیکی! حالا این کننده یا عامل خود فنوتایپ ها (شاید یه جورایی بشه گفت محرک فنوتایپ ها) چی هست، گویا مشخص نیست. در این زمینه اگه اطلاعاتی دارید بگید لطفا! smile072
Siavash-pzr گرامی،
متوجه این قسمت از جمله ی تان نشدم.

زیرا اصولا" ژن ها هستند که فونوتایپ را مشخص می کنند و یا
حتی در مواردی مثلا"، دو گیاه یکسان یا حیوان یا هرچیزی می توانند
با تاثیر گرفتن از محیطشان فونوتایپ متفاوتی داشته باشند،
بدون اینکه "ژن" تغییراتی ایجاد کند.
مثلا" در بوجود آمدن یک فرد جدید، ابتدا کروموزوم X را (در فونوتایپ XX)
از مادر داریم و بعد از آن ممکن است یا کروموزوم X دیگری (در فونوتایپ XY)
از پدر بگیریم و فونوتایپ XX بشویم، یا اینکه Y بگیریم و فونوتایپ XY بشویم.
در هر صورت بستگی به رفتار "ژن" دارد، که چه نوع فونوتایپی داشته باشیم.
كتاب طبيعت با نمادهای رياضی نوشته شده است.
Galileo Galilei

نمایه کاربر
Siavash-pzr

محل اقامت: تهران

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۹/۵/۱۲ - ۱۱:۱۹


پست: 490

سپاس: 37

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط Siavash-pzr »

Gh-Galaxy نوشته شده:گرامی،
متوجه این قسمت از جمله ی تان نشدم.

زیرا اصولا" ژن ها هستند که فونوتایپ را مشخص می کنند و یا
حتی در مواردی مثلا"، دو گیاه یکسان یا حیوان یا هرچیزی می توانند
با تاثیر گرفتن از محیطشان فونوتایپ متفاوتی داشته باشند،
بدون اینکه "ژن" تغییراتی ایجاد کند.
مثلا" در بوجود آمدن یک فرد جدید، ابتدا کروموزوم X را (در فونوتایپ XX)
از مادر داریم و بعد از آن ممکن است یا کروموزوم X دیگری (در فونوتایپ XY)
از پدر بگیریم و فونوتایپ XX بشویم، یا اینکه Y بگیریم و فونوتایپ XY بشویم.
در هر صورت بستگی به رفتار "ژن" دارد، که چه نوع فونوتایپی داشته باشیم.
خب این چیزی بود که از تحقیقاتی که تو یکی از پروژه های دانشگاه داشتیم به دست آوردیم (همینی که فنوتایپ ها عامل تغییر ژن ها هستند)!
مثال: اگه یه کلاس پر از صندلی رو موجود زنده در نظر بگیریم، صندلی ها و وسایل داخل کلاس میشن ژن ها، فرض کنید این کلاس یه پنجره ی رو به آفتاب داره که نور خورشید (تهدید محیطی) به روی صندلی ها و تخته می افته که ایجاد مزاحمت می کنه، حالا اتفاقی که می افته اینه که به مرور جای تخته و صندلی ها تغییر می کنه (برای سازگاری با تهدیدها یا شرایط محیط)، یا ممکنه یه پرده به پنجره ی کلاس اضافه بشه (جهش ژنتیکی) خب کلاس که همون کلاسه و چیزی که باعث این تغییر ژن ها شده و حکم مغز رو داشته براشون رو بهش میگیم فنوتایپ!
نکته ی مبهمی که این وسط هست شاید بشه اسمش رو گذاشت جنس فنوتایپ یعنی او مغزی که این کار رو می کنه چی هستش و چطور کار میکنه؟ همون انسانی که در مثال صندلی ها و تخته رو جابه جا کرده در موجود زنده نقشش رو کی ایفا می کنه؟
البته من 100% مطمئن نیستم و منبعش رو هم در حال حاضر ندارم! شما در رابطه با صحبت هاتون منبعی دارید برای اطلاعات بیشتر؟ من هنوز تعریف شما رو از فنوتایپ درست متوجه نشدم!
+ حالا طبق همین چیزی که شما گفتید وجه مشترکی که تو صحبت های هردومون وجود داره، وجود همون عامل یا محرکی هست که باعث تغییرات ژنتیکی می شه، که ماهیتش مشخص نیست!
smile072
شاید این جهان، جهنم جهانی دگر است...

نمایه کاربر
BLUE

عضویت : جمعه ۱۳۸۸/۴/۲۶ - ۱۸:۱۵


پست: 417

سپاس: 49

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط BLUE »

Siavash-pzr نوشته شده:خب این چیزی بود که از تحقیقاتی که تو یکی از پروژه های دانشگاه داشتیم به دست آوردیم (همینی که فنوتایپ ها عامل تغییر ژن ها هستند)!
مثال: اگه یه کلاس پر از صندلی رو موجود زنده در نظر بگیریم، صندلی ها و وسایل داخل کلاس میشن ژن ها، فرض کنید این کلاس یه پنجره ی رو به آفتاب داره که نور خورشید (تهدید محیطی) به روی صندلی ها و تخته می افته که ایجاد مزاحمت می کنه، حالا اتفاقی که می افته اینه که به مرور جای تخته و صندلی ها تغییر می کنه (برای سازگاری با تهدیدها یا شرایط محیط)، یا ممکنه یه پرده به پنجره ی کلاس اضافه بشه (جهش ژنتیکی) خب کلاس که همون کلاسه و چیزی که باعث این تغییر ژن ها شده و حکم مغز رو داشته براشون رو بهش میگیم فنوتایپ!
نکته ی مبهمی که این وسط هست شاید بشه اسمش رو گذاشت جنس فنوتایپ یعنی او مغزی که این کار رو می کنه چی هستش و چطور کار میکنه؟ همون انسانی که در مثال صندلی ها و تخته رو جابه جا کرده در موجود زنده نقشش رو کی ایفا می کنه؟
البته من 100% مطمئن نیستم و منبعش رو هم در حال حاضر ندارم! شما در رابطه با صحبت هاتون منبعی دارید برای اطلاعات بیشتر؟ من هنوز تعریف شما رو از فنوتایپ درست متوجه نشدم!
+ حالا طبق همین چیزی که شما گفتید وجه مشترکی که تو صحبت های هردومون وجود داره، وجود همون عامل یا محرکی هست که باعث تغییرات ژنتیکی می شه، که ماهیتش مشخص نیست!
smile072
راستش در اینجا ما، تعریف من و تعریف شما، نداریم. و هرکس نمی تواند
به هرصورتی که می خواهد و باب میلش است این تعاریف را تغییر بدهد.
واگر هم ابهامی پیش آمده، احتمالا" به خاطر نوع طرز بیان بوده (!).
بهرروی موضوعیست بسیار پیچیده.

و اما تعریف هایی که از "فونوتایپ" داریم:
(مشخصات قابل رویت یا بیرونی یا طبیعت فیزیکی، بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی یک فرد که به وسیله ی "ژنوتایپ" تعیین می شود.)
و یا
(شکل فیزیکی، بیوشیمیایی و فیزیولوژیک یک فرد که از تعامل محیط و "ژنوتایپ" ناشی می شود.)

و "ژنوتایپ" نیز ساختار ژنتیکی یک فرد است که با تجزیه و تحلیل زیستی_ژنتیکی_مولکولی آشکار می شود.

و همانطور که مشخص است، "فونوتایپ" یک تعریف است که
به صورتی از "ژنوتایپ" سرچشمه گرفته، در واقع نوعی وابستگی
که در پست های پیشین اشاره شد.

حال با توجه به مفهوم مثالی که خودتان زدید، یعنی همان ایجاد تغییر و جهش،
میدانیم این تغییرات می توانند مفید باشند یا نباشند.
اگر مفید نباشند، یعنی همان جهش هایی که ایجاد کاستی می کنند و خیلی
زود هم از بین میروند. در واقع همان "انتخاب طبیعی".
و اگر مفید باشند، احتمالا" تکامل میابند و باقی قضایا.
اما در این میان در موجودات و گیاهان و حیوانات و ... جهش زا هایی وجود دارند
که عامل این تغییرات هستند.
مثلا" در انسان دو "جهش زا" وجود دارد که یکی، "یونیزه کننده" و دیگری "شیمیایی" است.

جهش زای یونیزه کننده شامل "پرتوهای یونیزه کننده" و "پرتوهای یونی" هستند.
پرتوهای یونیزه کننده، طبیعی و مصنوعی و جهش یافته ی شیمیایی یا فیزیکی اند.
و پرتوهای یونی نیز مثل امواج الکترو مغناطیسی (با طول موج کوتاه، مثل X و گاما)
و یا ذرات انرژی بالا (مثل "آلفا" و "بتا").

و جهش زای شیمیایی نیز مثل "بنزن" یا رنگ های پایه ای و... .

ممکن است مکانیزم این جهش زا ها در موجودات و گیاهان مختلف، متفاوت
باشد، اما عامل همه ی این تغییرات است .
كتاب طبيعت با نمادهای رياضی نوشته شده است.
Galileo Galilei

نمایه کاربر
Siavash-pzr

محل اقامت: تهران

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۹/۵/۱۲ - ۱۱:۱۹


پست: 490

سپاس: 37

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط Siavash-pzr »

Gh-Galaxy نوشته شده:راستش در اینجا ما، تعریف من و تعریف شما، نداریم. و هرکس نمی تواند
به هرصورتی که می خواهد و باب میلش است این تعاریف را تغییر بدهد.
واگر هم ابهامی پیش آمده، احتمالا" به خاطر نوع طرز بیان بوده (!).
بهرروی موضوعیست بسیار پیچیده.

و اما تعریف هایی که از "فونوتایپ" داریم:
(مشخصات قابل رویت یا بیرونی یا طبیعت فیزیکی، بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی یک فرد که به وسیله ی "ژنوتایپ" تعیین می شود.)
و یا
(شکل فیزیکی، بیوشیمیایی و فیزیولوژیک یک فرد که از تعامل محیط و "ژنوتایپ" ناشی می شود.)

و "ژنوتایپ" نیز ساختار ژنتیکی یک فرد است که با تجزیه و تحلیل زیستی_ژنتیکی_مولکولی آشکار می شود.

و همانطور که مشخص است، "فونوتایپ" یک تعریف است که
به صورتی از "ژنوتایپ" سرچشمه گرفته، در واقع نوعی وابستگی
که در پست های پیشین اشاره شد.

حال با توجه به مفهوم مثالی که خودتان زدید، یعنی همان ایجاد تغییر و جهش،
میدانیم این تغییرات می توانند مفید باشند یا نباشند.
اگر مفید نباشند، یعنی همان جهش هایی که ایجاد کاستی می کنند و خیلی
زود هم از بین میروند. در واقع همان "انتخاب طبیعی".
و اگر مفید باشند، احتمالا" تکامل میابند و باقی قضایا.
اما در این میان در موجودات و گیاهان و حیوانات و ... جهش زا هایی وجود دارند
که عامل این تغییرات هستند.
مثلا" در انسان دو "جهش زا" وجود دارد که یکی، "یونیزه کننده" و دیگری "شیمیایی" است.

جهش زای یونیزه کننده شامل "پرتوهای یونیزه کننده" و "پرتوهای یونی" هستند.
پرتوهای یونیزه کننده، طبیعی و مصنوعی و جهش یافته ی شیمیایی یا فیزیکی اند.
و پرتوهای یونی نیز مثل امواج الکترو مغناطیسی (با طول موج کوتاه، مثل X و گاما)
و یا ذرات انرژی بالا (مثل "آلفا" و "بتا").

و جهش زای شیمیایی نیز مثل "بنزن" یا رنگ های پایه ای و... .

ممکن است مکانیزم این جهش زا ها در موجودات و گیاهان مختلف، متفاوت
باشد، اما عامل همه ی این تغییرات است .
اول اینکه ممنون از پاسخ هاتون و اینی که وقت می ذارید،
دوم اگر من گفتم تعریف من یا تعریف شما، منظور تعریفی بوده که از جانب من یا شما بیان شده و حالا با توجه به مطالعه و منبع مربوطه عینا منتقل شده و صرفا نه به معنی تعریف شخصی در این رابطه!
سوم: در رابطه با این تعاریفی که شما آوردید اگه منبعی ارائه بدید بسیار ممنون می شم چرا که اگرچه من منبعی برای تعاریفم ندارم، 90% به درست بودنشون اطمینان دارم!
چهارم:
Gh-Galaxy نوشته شده:در این میان در موجودات و گیاهان و حیوانات و ... جهش زا هایی وجود دارند
که عامل این تغییرات هستند.
مثلا" در انسان دو "جهش زا" وجود دارد که یکی، "یونیزه کننده" و دیگری "شیمیایی" است...
خب حالا این دو جهش زایی که در انسان وجود داره، قاعدتا باید از یه جایی با توجه به شرایط و تهدیدات محیطی برای تغییرات ژنتیکی که به وجودش میارن فرمان بگیرن دیگه؟
باز هم در این رابطه هم اگه منبعی معرفی کنید ممنون می شم! smile072
شاید این جهان، جهنم جهانی دگر است...

نمایه کاربر
sadeghol

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۹/۳/۱۱ - ۱۷:۱۱


پست: 1120

سپاس: 10

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط sadeghol »

چند تا سئوال به ذهنم زده آیا تکامل کاملا با مذهب در تناقضه بعدی چرا توی ایران تقریبا دربارش توی درسها مطلبی نیست مگر در دانشگاه اونم اغلب انتقادی smile023
من که با خواهرم هر وقت دربارش صحبتم میشه دعوام میکنه smile097 میگفت تو کتابامون اینطور نوشتن smile025 smile057
تصویر

نمایه کاربر
BLUE

عضویت : جمعه ۱۳۸۸/۴/۲۶ - ۱۸:۱۵


پست: 417

سپاس: 49

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط BLUE »

Siavash-pzr نوشته شده:
Gh-Galaxy نوشته شده:در این میان در موجودات و گیاهان و حیوانات و ... جهش زا هایی وجود دارند
که عامل این تغییرات هستند.
مثلا" در انسان دو "جهش زا" وجود دارد که یکی، "یونیزه کننده" و دیگری "شیمیایی" است...
خب حالا این دو جهش زایی که در انسان وجود داره، قاعدتا باید از یه جایی با توجه به شرایط و تهدیدات محیطی برای تغییرات ژنتیکی که به وجودش میارن فرمان بگیرن دیگه؟
باز هم در این رابطه هم اگه منبعی معرفی کنید ممنون می شم! smile072
درود بر شما،

خیر، این جهش زاها "چیزی" مانند سلول ها، DNA و یا کروموزوم ها نیستند
که بخواهند در بدن باشند.
بهتر است این طور بگوییم که،
این مواد یونیزه کننده و شیمیایی ممکن است به عنوان مثال، در بدن انسان
ایجاد تغییر و جهش کنند. در واقع "جهش زایی" کاریست که آنها انجام می دهند،
نه اینکه خود به عنوان عضوی در بدن فعالیت کنند.
و این تاثیرات از محیط گرفته می شوند و به صورت اشعه و یا مواد شیمیایی و ...
بر روی "ژنوم" تاثیر میگذارند، که بعد باعث جهش می شود.


---
Siavash-pzr نوشته شده:اول اینکه ممنون از پاسخ هاتون و اینی که وقت می ذارید،

خواهش می کنم.
Siavash-pzr نوشته شده:سوم: در رابطه با این تعاریفی که شما آوردید اگه منبعی ارائه بدید بسیار ممنون می شم [...]
من در پزشکی و ... تحصیل نکرده ام و این مطالعاتم مربوط به گذشته ای نه چندان دور است.
لطفا" یک روز به من وقت بدهید تا کتابهایم را پیدا کنم، بعد نامشان را میگویم.


سپاس
كتاب طبيعت با نمادهای رياضی نوشته شده است.
Galileo Galilei

نمایه کاربر
Siavash-pzr

محل اقامت: تهران

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۹/۵/۱۲ - ۱۱:۱۹


پست: 490

سپاس: 37

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط Siavash-pzr »

Gh-Galaxy نوشته شده:من در پزشکی و ... تحصیل نکرده ام و این مطالعاتم مربوط به گذشته ای نه چندان دور است.
لطفا" یک روز به من وقت بدهید تا کتابهایم را پیدا کنم، بعد نامشان را میگویم.


سپاس
در کل ممنون! من منتظر هستم! smile072
شاید این جهان، جهنم جهانی دگر است...

نمایه کاربر
Siavash-pzr

محل اقامت: تهران

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۹/۵/۱۲ - ۱۱:۱۹


پست: 490

سپاس: 37

Re: فرگشت؛ از افسانه تا واقعيت

پست توسط Siavash-pzr »

sadeghol نوشته شده:چند تا سئوال به ذهنم زده آیا تکامل کاملا با مذهب در تناقضه بعدی چرا توی ایران تقریبا دربارش توی درسها مطلبی نیست مگر در دانشگاه اونم اغلب انتقادی smile023
من که با خواهرم هر وقت دربارش صحبتم میشه دعوام میکنه smile097 میگفت تو کتابامون اینطور نوشتن smile025 smile057
به نظر من که در تناقضه!
چه انتظاری داری؟ smile032 توی ایران هر چیزی که باعث بشه ذهنت خدایی نکرده یکم از دین و مذهب منحرف بشه و به چیزی فراتر هم فکر کنه، قطعا سانسور میشه، چه برسه به این که بخواد تو کتب درسی هم باشه! دیگه وامصیبتا!! smile012
شاید این جهان، جهنم جهانی دگر است...

ارسال پست