تحلیل معادله شرودینگر در مختصات دو بعدی دکارتی و موهومی
همانطور كه می دانیم معادله شرودینگر معادلهای است که سعی می کند چگونگی تغییر حالت کوانتومی یک سامانه فیزیکی، نسبت به زمان را توصیف کند . معادلات مستقل از زمانش سعی می کند که احتمال حضور ذرات در مکان های مشخص را تعیین کند . و چنین به نظر می رسد که فعلا یکی از معادلات بسیار مهم در مکانیک کوانتوم است. اینک ما سعی می کنیم که این معادله دیفرانسیل (مشتق مرتبه دوم) را برای یک ذره در یک مختصات دو بعدی دکارتی حل کنیم. ابعاد مد نظر ما (جعبه) مستطیل L در L بسته و باز میباشد. برای حل ، دو شرایط مرزی در نظر گرفته شده است. یعنی conds1 و conds2 . لاپلاسین در مختصات دکارتی نوشته شده است. تابع موج f(x,y میباشد.
در شرایط مرزی conds1 چنین به نظر می رسد که معادله خوب عمل کرده است. زیرا مستطیل (جعبه) از چهار طرف بسته و محدود شده است (هم محور x و هم y). و ذره راهی برای فرار و گریز ندارد. و معادله در بازه صفر تا L برای y حل شده است. مقدار n از عدد یک شروع شده و مقادیر تابعیت برای x و y سینوسی کسینوسی ( مثلثاتی ) است.
ولی در شرایط مرزی conds2 چنین به نظر می رسد که معادله خوب عمل نکرده است. زیرا مستطیل (جعبه) فقط از دو طرف بسته و محدود شده است . ولی دو طرف باز یا نامحدود دارد (از طرف محور x باز و نامحدود است). یعنی ذره میتواند از دو طرف بگریزد و فرار کند. ولی معادله در بازه های بالا و پایین صفر برای L جواب دارد! (جواب برای ذره ای که وجود ندارد یا خارج از محدوده است) مقدار n از عدد صفر شروع شده و مقادیر تابعیت برای y مثلثاتی ولی برای x نمایی است. ولی معادله برای مقدار صفر برای y خوب عمل کرده است. اینک این سوال مطرح میشود که راهکار برای حل این مشکل چیست؟
به باور ما معادله میبایست به مختصات موهومی دو بعدی منتقل شود. این کار باضرب i به محور y انجام میشود.
مشکل حل شده است. معادله در شرایط مرزی conds2 در بازه های بالا و پایین صفر برای L جواب ندارد و با قطعیت صفر است! چون اولا ذره گریخته و وجود ندارد و یا اینکه خارج از محدوده (شرایط مرزی) است. و معادله در شرایط مرزی conds1 در بازه صفر تا L برای y حل شده است. جواب به صورت یک عدد مختلط خواهد بود و 1/2 و i/2 اشاره به همان انرژی های جنبشی و نسبیتی در مباحث قبلی دارد. به بیان ساده معادلات کوانتومی برای شرایط مرزی بسته و محدود شده کارایی دارند و در شرایط مرزی باز و نامحدود هیچ جوابی ندارند. به طور مثال ذره نوترون درون یک هسته یا یک ستاره نوترونی و سیاه چاله تعریف دارد و خارج از آن شرایط مرزی، عمر متوسط آن ۹۱۸ ثانیه است و به پروتون، الکترون و پادنوترینو واپاشیده میشود. و بهتر است معادلات کوانتومی در مختصات موهومی توسعه پیدا کند تا به قطعیت برسد. در حقیقت شرودینگر همیشه گربه را در داخل یک جعبه در بسته فرض می کرد ، ولی ما آن گربه را در یک تونل دو دره باز و نامحدود و حتی بیرون آن تصور کردیم.
ترسیمات :
تحلیل های اولیه و ابتدایی میتواند اینگونه باشد که چهار 1- میدان واحد کوانتومی، 2- میدان الکتریکی، 3- میدان موهومی مغناطیسی و 4- میدان گرانشی توسط یک شبکه به هم پیوسته و ماتریس فوق را تشکیل داده اند.
ترسیم در مختصات موهومی سه بعدی:
اگر مقادیر x و y را برابر فرض کنیم، در مختصات موهومی دو بعدی:
مختصات دو بعدی دکارتی:
محمدرضا طباطبايي 13/2/1401
تحلیل معادله شرودینگر در مختصات دو بعدی دکارتی و موهومی
- MRT
نام: محمدرضا طباطبایی
محل اقامت: تبریز
عضویت : پنجشنبه ۱۳۸۶/۴/۲۱ - ۱۸:۱۷
پست: 2417-
سپاس: 95
- جنسیت:
تماس:
تحلیل معادله شرودینگر در مختصات دو بعدی دکارتی و موهومی
با توجه به ماده 8 قوانین تالار گفتمان شبكه فیزیك هوپا :
ارايه انديشههاي نو در فيزيك و متافيزيك ، رياضيات مختص فيزيك ، حساب و هندسه دوجيني در وب سايت شخصي :
https://ki2100.com
ارايه انديشههاي نو در فيزيك و متافيزيك ، رياضيات مختص فيزيك ، حساب و هندسه دوجيني در وب سايت شخصي :
https://ki2100.com
- MRT
نام: محمدرضا طباطبایی
محل اقامت: تبریز
عضویت : پنجشنبه ۱۳۸۶/۴/۲۱ - ۱۸:۱۷
پست: 2417-
سپاس: 95
- جنسیت:
تماس:
Re: تحلیل معادله شرودینگر در مختصات دو بعدی دکارتی و موهومی
منطق معادله میدان شرودینگر چیست؟
این تابع میدان، منطقی هامیلتونی یا لاگرانژی دارد. خوب هامیلتونی یا ... چیست؟
در مکانیک کلاسیک یا مکانیک منظومهای، سیارهای که بهدور خورشید در حال چرخش است دو نوع نیرو دارد. نیروی جانب مرکز (گریزازمرکز) و نیروی جاذبه مابین خودش و ستاره همچنین دو نوع انرژی دارد. انرژی پتانسیل گرانشی که تابعی از جرم و فاصله است و انرژی جنبشی که تابعی از سرعت و جرم است.
در روش اول با برابرسازی نیروی جاذبه و گریزازمرکز، شعاع مدار و سرعت سیاره محاسبه میشود؛ اما در روش هامیلتونی یا لاگرانژی از تجمیع یا تفریق انرژی جنبشی و انرژی پتانسیل گرانشی. در روش اول با نیرو سروکار داریم؛ ولی در روش های دوم با انرژی. منطق هامیلتونی این است که تجمیع این دو انرژی در یک سامانه منظومهای همواره مقدار ثابتی است.
خیلی ساده گفته باشیم در یک سیستم منظومهای انرژی جنبشی سیارات و اقمار نصف انرژی پتانسیل گرانشی آنهاست. انیشتین مدعی بود که چیزی به نام نیرو یا جاذبه چه گرانشی و چه الکتریکی و... وجود ندارد؛ بلکه واقعیت انحنای فضا - زمان است. ازاینرو شاگرد ارشد او دیراک سعی کرد که دنیای خرد و کوانتومی را بهوسیله معادله معروف خودش توجیه کند که آن هم منطق هامیلتونی دارد. یعنی کل کیهان نسبیتی است:
ازاینرو انیشتین سعی کرد که با واردکردن مفهوم انرژی - تکانه یا انرژی - ضربه به معادلات تانسوری میدان خود، این انحنای فضا - زمان را نشان دهد که یک دور باطل عقلانی بود؛ چون انرژی و ضربه خودشان برگرفته از مفهوم اولیه و پایهای نیرو هستند که بعداً در مورد این تدلیس انیشتین توضیحاتی ارائه خواهد شد. ولی شرودینگر میدانست که نه انیشتین و نه دیراک هیچکدامشان موفق به توجیه و توضیح دنیای خرد یا کوانتوم نمیشوند.
یعنی فرض شرودینگر این بود که ذرات باردار نیز همانند سیارات منظومهای هستند با این تفاوت که دو انرژی دارند. انرژی اول جنبشی و ناشی از جرم آنهاست و انرژی دوم الکتریکی و ناشی از بار الکتریکی یا پتانسیل میدان الکتریکی است. این پتانسیل الکتریکی میتواند برای یک الکترون و درون یک سیستم کوانتومی مثلاً اتم فرض شود و یا درون یک میدان الکتریکی فرضی یا همان جعبه، چاه یا صد پتانسیل و... با استفاده از تجمیع یا تفریق این دو سطح انرژی، میتوان معادله موج یا تابع موج را استخراج کرد. معادلات یا توابع میدان شرودینگر حالت کلی داشته و هر فیزیکدانی میتواند تحلیلها و مدلهای خاص خودش را داشته باشد. مهم این است که کدام مدل در عمل و آزمونهای فیزیکی جواب دهد. به طور مثال:
این تابع میدان، منطقی هامیلتونی یا لاگرانژی دارد. خوب هامیلتونی یا ... چیست؟
در مکانیک کلاسیک یا مکانیک منظومهای، سیارهای که بهدور خورشید در حال چرخش است دو نوع نیرو دارد. نیروی جانب مرکز (گریزازمرکز) و نیروی جاذبه مابین خودش و ستاره همچنین دو نوع انرژی دارد. انرژی پتانسیل گرانشی که تابعی از جرم و فاصله است و انرژی جنبشی که تابعی از سرعت و جرم است.
در روش اول با برابرسازی نیروی جاذبه و گریزازمرکز، شعاع مدار و سرعت سیاره محاسبه میشود؛ اما در روش هامیلتونی یا لاگرانژی از تجمیع یا تفریق انرژی جنبشی و انرژی پتانسیل گرانشی. در روش اول با نیرو سروکار داریم؛ ولی در روش های دوم با انرژی. منطق هامیلتونی این است که تجمیع این دو انرژی در یک سامانه منظومهای همواره مقدار ثابتی است.
خیلی ساده گفته باشیم در یک سیستم منظومهای انرژی جنبشی سیارات و اقمار نصف انرژی پتانسیل گرانشی آنهاست. انیشتین مدعی بود که چیزی به نام نیرو یا جاذبه چه گرانشی و چه الکتریکی و... وجود ندارد؛ بلکه واقعیت انحنای فضا - زمان است. ازاینرو شاگرد ارشد او دیراک سعی کرد که دنیای خرد و کوانتومی را بهوسیله معادله معروف خودش توجیه کند که آن هم منطق هامیلتونی دارد. یعنی کل کیهان نسبیتی است:
ازاینرو انیشتین سعی کرد که با واردکردن مفهوم انرژی - تکانه یا انرژی - ضربه به معادلات تانسوری میدان خود، این انحنای فضا - زمان را نشان دهد که یک دور باطل عقلانی بود؛ چون انرژی و ضربه خودشان برگرفته از مفهوم اولیه و پایهای نیرو هستند که بعداً در مورد این تدلیس انیشتین توضیحاتی ارائه خواهد شد. ولی شرودینگر میدانست که نه انیشتین و نه دیراک هیچکدامشان موفق به توجیه و توضیح دنیای خرد یا کوانتوم نمیشوند.
یعنی فرض شرودینگر این بود که ذرات باردار نیز همانند سیارات منظومهای هستند با این تفاوت که دو انرژی دارند. انرژی اول جنبشی و ناشی از جرم آنهاست و انرژی دوم الکتریکی و ناشی از بار الکتریکی یا پتانسیل میدان الکتریکی است. این پتانسیل الکتریکی میتواند برای یک الکترون و درون یک سیستم کوانتومی مثلاً اتم فرض شود و یا درون یک میدان الکتریکی فرضی یا همان جعبه، چاه یا صد پتانسیل و... با استفاده از تجمیع یا تفریق این دو سطح انرژی، میتوان معادله موج یا تابع موج را استخراج کرد. معادلات یا توابع میدان شرودینگر حالت کلی داشته و هر فیزیکدانی میتواند تحلیلها و مدلهای خاص خودش را داشته باشد. مهم این است که کدام مدل در عمل و آزمونهای فیزیکی جواب دهد. به طور مثال:
با توجه به ماده 8 قوانین تالار گفتمان شبكه فیزیك هوپا :
ارايه انديشههاي نو در فيزيك و متافيزيك ، رياضيات مختص فيزيك ، حساب و هندسه دوجيني در وب سايت شخصي :
https://ki2100.com
ارايه انديشههاي نو در فيزيك و متافيزيك ، رياضيات مختص فيزيك ، حساب و هندسه دوجيني در وب سايت شخصي :
https://ki2100.com