جایگاه علمی ایران واقعا کجاست؟
ارسال شده: جمعه ۱۳۹۲/۵/۱۱ - ۲۱:۳۸
فصلنامه حصون می نویسد: "در دهه اول انقلاب به واسطه درگیرى ایران در جنگ تحمیلى و مشکلات و موانع بیرونى و مدیریتى توجه به دانش هاى استراتژیک در جمهورى اسلامى ایران نمود زیادى نداشت، اما پس از دفاع مقدس سرمایهگذارى بیشترى براى گسترش علم و
دانش به طور کلى و تمرکز بر تکنولوژىهاى برتر به طور اخص انجام شد."
ایران در دوران جنگ با عراق انزوای شدیدی را تجربه کرد و در مواردی دنیا را در مقابل خود دید. این تجربه سیاستها را به سمت دانشهای استراتژیک یا دانشهای با کاربرد دوگانه سوق داد تا جمهوری اسلامی دیگر این چنین نیازمند کشورهای دیگر نشود. این رویکرد در واقع تلاشی برای عملی کردن شعار خودکفایی بود.
این سیاست بعد از پایان جنگ با جدیت پیگیری شد. تولید مقالات علمی که پیش از انقلاب روندی صعودی داشت، بعد از انقلاب رو به کاهش رفت اما با روی کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی این روند معکوس شد و از آن زمان تا بحال سهم ایران در تولید دانش بطور مستمر افزایش یافته است.
جمهوری محمد خاتمی جهش قابل ملاحظهای پیدا کرد و به تدریج در گزارشها و بررسیهای بین المللی خود را نشان داد. دقیقا در همین سالها بهار مطبوعات بود و جامعه متحرک و پویا. جمعیت باسواد و تحصیلکرده رو به افزایش بود و نرخ رشد جمعیت رو به کاهش. اما شاید مهمتر از همه، درآمد نفتی ایران افزایش چشمگیری پیدا کرد:
"بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ ایران ۶۰ میلیارد دلار از درآمد نفت را به دولت اختصاص داده که چهار برابر پیش بینی برنامه چهارم توسعه بوده است. درآمد نفتی ایران در هشت سال ریاست جمهوری محمد خاتمی (۲۰۰۴-۱۹۹۶) به ۱۹۳ میلیارد دلار و در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد (۲۰۰۹-۲۰۰۵) به ۲۵۸ میلیارد دلار افزایش پیدا کرد."
علاوه بر این سهم تحقیق و توسعه از تولید ناخالص ملی مرتب زیاد میشد و در سال ۲۰۰۶ تا ۶۵ درصد افزایش پیدا کرد.
در سال ۲۰۰۴ دیوید کینگ در مقاله اي در نشریه نیچر ایران را به عنوان تنها کشور اسلامی در میان ۳۰ کشوری قرار داد که در سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ بیشترین سهم را در تولید علم داشتهاند.
سال بعد، "سومین گزارش عملکرد بریتانیا در تحقیقات در مقایسه با دیگر کشورهای جهان" از ده برابر شدن تولید علم در ایران خبر داد و ایران از نظر سرعت افزایش انتشار مقالات علمی در سالهای بین ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۴ (دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی) در رده اول جهان قرار گرفت.
از سال ۲۰۰۸ که سهم ایران از تولید علم در دنیا از یک درصد گذشت، نام ایران به طور ویژه در بسیاری از گزارش های بین المللی دیده می شود. جهش بزرگ بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ اتفاق افتاده که سهم ایران در تولید جهانی علم از ۰.۲ درصد به ۱.۳ درصد افزایش پیدا می کند.
در همین سالها ایران در فناوری هستهای، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی، هوا فضا و استخراج و فرآوری مواد معدنی به رتبههای قابل اعتنای جهانی (زیر بیست) دست پیدا کرد.
منابع مختلف به رشد تحقیقات علمی بویژه در علوم مهندسی، ریاضی، پزشکی، فیزیک، شیمی، زیست شناسی و محیط زیست اشاره کردهاند.
در سال ۲۰۱۰ گزارش دولتهای فرانسه و آمريكا و انجمن سلطنتی بريتانيا ایران را از نظر رشد تحقیقات علمی در رده اول جهانی قرار می دهند. گزارش دولت آمریکا در سال ۲۰۱۲ نشان می دهد که تحقیقات علمی در ایران رشدی ۲۵ درصدی دارد که یازده برابر متوسط جهانی است.
در سال ۲۰۱۱ تامسون رویترز (ISI) گزارش داد ایران یک چهارم کل تولید علمی خاورمیانه را در میان ۱۴ کشور منطقه به خود اختصاص داده و بعد از ترکیه (۵۰ درصد) در رده دوم منطقه قرار گرفته است.
با اینکه اسرائیل در میان کشورهای این گزارش نبود اما موسسه تحقیقاتی ساموئل نیمن اسرائیل آن را بررسي کرد و به این نتیجه رسید که سرعت رشد تحقیقات علمی در ایران و ترکیه از اسرائیل بیشتر است و در بعضی زمینههای تحقیقاتی ایران شمار بیشتری مقاله از اسرائیل تولید کرده است.
اما با وجود این رشد چشمگیر، سهم ایران در تولید علم در سطح دنیا به نسبت ظرفیتهای کشور همچنان کم است و حتی برخی منابع آن را نصف ظرفیتهای بالقوه کشور دانستهاند.
ضعف مزمن و ساختاری در برنامه ریزی و سیاستگذاری همچنان باعث کاهش بهره وری و اتلاف منابع است. سیاستها وارداتی و بی توجه به نیازهای بومی هستند. این سیاستها حول محور مشکلات یا تقاضا شکل نمیگیرد و دیوانسالاری ناکارامد و فساد اداری هم وضع را بدتر میکند.
تخصیص بودجه ناعادلانه و بی توجه به الویتها صورت میگیرد و انگیزه های شخصی و گروهی تاثیر زیادی در تخصیص بودجه و امکانات دارد.
تمرکزگرایی دولتی مانع بزرگی در بالندگی تحقیق و توسعه است. دولت متولی بیش از ۶۰ درصد تولیدات صنعتی در ایران است و ۷۴ درصد بودجه تحقیق و توسعه را تامین میکند. از این رو نقش بخش خصوصی در تولید علم کمرنگ است.
به این ترتیب، با اینکه تحقیق و توسعه رشد قابل توجهی داشته اما در پاسخگویی به نیازهای بازار ناموفق بوده، پیشرفت علمی و فنی به تولید ثروت منجر نشده و بر کیفیت زندگی مردم تاثیر مستقیم نگذاشته است.
منبع
دانش به طور کلى و تمرکز بر تکنولوژىهاى برتر به طور اخص انجام شد."
ایران در دوران جنگ با عراق انزوای شدیدی را تجربه کرد و در مواردی دنیا را در مقابل خود دید. این تجربه سیاستها را به سمت دانشهای استراتژیک یا دانشهای با کاربرد دوگانه سوق داد تا جمهوری اسلامی دیگر این چنین نیازمند کشورهای دیگر نشود. این رویکرد در واقع تلاشی برای عملی کردن شعار خودکفایی بود.
این سیاست بعد از پایان جنگ با جدیت پیگیری شد. تولید مقالات علمی که پیش از انقلاب روندی صعودی داشت، بعد از انقلاب رو به کاهش رفت اما با روی کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی این روند معکوس شد و از آن زمان تا بحال سهم ایران در تولید دانش بطور مستمر افزایش یافته است.
جمهوری محمد خاتمی جهش قابل ملاحظهای پیدا کرد و به تدریج در گزارشها و بررسیهای بین المللی خود را نشان داد. دقیقا در همین سالها بهار مطبوعات بود و جامعه متحرک و پویا. جمعیت باسواد و تحصیلکرده رو به افزایش بود و نرخ رشد جمعیت رو به کاهش. اما شاید مهمتر از همه، درآمد نفتی ایران افزایش چشمگیری پیدا کرد:
"بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ ایران ۶۰ میلیارد دلار از درآمد نفت را به دولت اختصاص داده که چهار برابر پیش بینی برنامه چهارم توسعه بوده است. درآمد نفتی ایران در هشت سال ریاست جمهوری محمد خاتمی (۲۰۰۴-۱۹۹۶) به ۱۹۳ میلیارد دلار و در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد (۲۰۰۹-۲۰۰۵) به ۲۵۸ میلیارد دلار افزایش پیدا کرد."
علاوه بر این سهم تحقیق و توسعه از تولید ناخالص ملی مرتب زیاد میشد و در سال ۲۰۰۶ تا ۶۵ درصد افزایش پیدا کرد.
در سال ۲۰۰۴ دیوید کینگ در مقاله اي در نشریه نیچر ایران را به عنوان تنها کشور اسلامی در میان ۳۰ کشوری قرار داد که در سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ بیشترین سهم را در تولید علم داشتهاند.
سال بعد، "سومین گزارش عملکرد بریتانیا در تحقیقات در مقایسه با دیگر کشورهای جهان" از ده برابر شدن تولید علم در ایران خبر داد و ایران از نظر سرعت افزایش انتشار مقالات علمی در سالهای بین ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۴ (دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی) در رده اول جهان قرار گرفت.
از سال ۲۰۰۸ که سهم ایران از تولید علم در دنیا از یک درصد گذشت، نام ایران به طور ویژه در بسیاری از گزارش های بین المللی دیده می شود. جهش بزرگ بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ اتفاق افتاده که سهم ایران در تولید جهانی علم از ۰.۲ درصد به ۱.۳ درصد افزایش پیدا می کند.
در همین سالها ایران در فناوری هستهای، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی، هوا فضا و استخراج و فرآوری مواد معدنی به رتبههای قابل اعتنای جهانی (زیر بیست) دست پیدا کرد.
منابع مختلف به رشد تحقیقات علمی بویژه در علوم مهندسی، ریاضی، پزشکی، فیزیک، شیمی، زیست شناسی و محیط زیست اشاره کردهاند.
در سال ۲۰۱۰ گزارش دولتهای فرانسه و آمريكا و انجمن سلطنتی بريتانيا ایران را از نظر رشد تحقیقات علمی در رده اول جهانی قرار می دهند. گزارش دولت آمریکا در سال ۲۰۱۲ نشان می دهد که تحقیقات علمی در ایران رشدی ۲۵ درصدی دارد که یازده برابر متوسط جهانی است.
در سال ۲۰۱۱ تامسون رویترز (ISI) گزارش داد ایران یک چهارم کل تولید علمی خاورمیانه را در میان ۱۴ کشور منطقه به خود اختصاص داده و بعد از ترکیه (۵۰ درصد) در رده دوم منطقه قرار گرفته است.
با اینکه اسرائیل در میان کشورهای این گزارش نبود اما موسسه تحقیقاتی ساموئل نیمن اسرائیل آن را بررسي کرد و به این نتیجه رسید که سرعت رشد تحقیقات علمی در ایران و ترکیه از اسرائیل بیشتر است و در بعضی زمینههای تحقیقاتی ایران شمار بیشتری مقاله از اسرائیل تولید کرده است.
اما با وجود این رشد چشمگیر، سهم ایران در تولید علم در سطح دنیا به نسبت ظرفیتهای کشور همچنان کم است و حتی برخی منابع آن را نصف ظرفیتهای بالقوه کشور دانستهاند.
ضعف مزمن و ساختاری در برنامه ریزی و سیاستگذاری همچنان باعث کاهش بهره وری و اتلاف منابع است. سیاستها وارداتی و بی توجه به نیازهای بومی هستند. این سیاستها حول محور مشکلات یا تقاضا شکل نمیگیرد و دیوانسالاری ناکارامد و فساد اداری هم وضع را بدتر میکند.
تخصیص بودجه ناعادلانه و بی توجه به الویتها صورت میگیرد و انگیزه های شخصی و گروهی تاثیر زیادی در تخصیص بودجه و امکانات دارد.
تمرکزگرایی دولتی مانع بزرگی در بالندگی تحقیق و توسعه است. دولت متولی بیش از ۶۰ درصد تولیدات صنعتی در ایران است و ۷۴ درصد بودجه تحقیق و توسعه را تامین میکند. از این رو نقش بخش خصوصی در تولید علم کمرنگ است.
به این ترتیب، با اینکه تحقیق و توسعه رشد قابل توجهی داشته اما در پاسخگویی به نیازهای بازار ناموفق بوده، پیشرفت علمی و فنی به تولید ثروت منجر نشده و بر کیفیت زندگی مردم تاثیر مستقیم نگذاشته است.
منبع