براي شکستن هر چيزي کافي است آن را سرد کنيد
ارسال شده: دوشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۱۸ - ۱۳:۴۸
جنگ پايان ناپذير بين کارشناسان ايمني و دزدان کماکان ادامه دارد؛ جالب اينجاست که هيچ کاري وجود ندارد که سازندگان قفل بتوانند انجام دهند تا باعث برتريشان در اين جنگ پايانناپذير شود.
محکم، سخت و انعطافپذير؛ اينها واژگاني هستند که معنايشان در حالت کلي به نحوه بيانشان بستگي دارد، مثلا اگر آنها را در توصيف يک چمدان به کار بريم، همگي تقريبا يک معني ميدهند. اما وقتي پاي خصوصيات فيزيکي مواد مختلف در ميان است، اين کلمات معني خاص خودشان را پيدا ميکنند که با بقيه کلمات متفاوت است.
مثلا همين خصوصيات هستند که باعث ميشوند بفهميم چرا ساختن قفل ضدسرقت براي يک دوچرخه يا موتور اينقدر سخت است.
زنجيري را تصور کنيد که از الماس ساخته شده باشد، غيرممکن است که آن را با هيچ ارهاي ببريم، اما همين زنجير به سادگي با يک آجر خرد ميشود. الماس بسيار سخت و در عين حال شکننده است، شبيه شيشه. الماس انعطافپذير نيست؛ يعني توانايي جذب انرژي و بازگشت به ساختار اوليهاش را ندارد.
زنجيري که از لاستيک ساخته شده باشد، بسيار انعطافپذيرتر از نوع الماسي آن خواهد بود. شما ميتوانيد ساعتها يک زنجير ساخته شده از لاستيک را با آجر بکوبيد بدون آنکه کوچکترين آسيبي به آن وارد بيايد؛ اما همين زنجير هم به آساني بريده ميشود.
پس در حقيقت ممکن نيست ما بتوانيم زنجيري بسازيم که هم بسيار سخت و بسيارهم انعطافپذير باشد. مواد سختتر نميتوانند انرژي را جذب کنند و آنها که جذبکننده خوب انرژي هستند، نرمتر هستند. سختي بيشتر به اين معني است که انرژي کمتري براي شکستن آنها مورد نياز است.
فولاد را در نظر بگيريد؛ قفلهاي دوچرخه همگي از فولاد بسيار انعطافپذير ساخته شدهاند. اين مادهاي است که شما نميتوانيد با آساني آن را بشکنيد اما آن را با فولاد کربندار سختي مقايسه کنيد که براي ساختن ابزارها از آن استفاده ميشود. فولاد قفل دوچرخه بسيار نرم است، پس ميتوانيد آن را به سادگي با قيچي آهنبر ببريد.
قفلهاي خوب اما خصوصيت ديگري دارند، يک پوشش سخت بيروني محافظ لايه نرم وانعطافپذير داخلي است.
اما خب بعضي دزدها ميدانند که حتي قفلهاي خوب هم نقطه ضعفهايي دارند؛ تقريبا هر مادهاي حتي فولاد انعطافپذيرياش را با سرما از دست ميدهد. يعني شما به نيروي کمتري براي شکستن آن نياز خواهيد داشت. مقاومت فلزات از دمايي خاص به نام دماي گذار افزايش مييابد و در دماي پايينتر از آن، بسيار شکننده خواهند شد. تعيين اين دماي گذار، موضوع علم متالورژي است. شايد باورتان نشود، اما دقيقا همين پديده بود که باعث شد کشتي عظيم تايتانيک در برخورد با يک کوه يخ شناور شکافته شده و درنهايت غرق شود!
در مورد زنجير قفل دوچرخه هم همين ماجرا برقرار است. اگر زنجير را با اسپري هواي فشرده (در حقيقت دي فلوئور اتان فشرده شده) تا 25 درجه سانتيگراد زير صفر سرد کنيد، حتي انعطافپذيرترين قفلها هم آنقدر شکننده ميشوند که با ضربه چکش ميشکنند. پس در حقيقت هيچ کاري وجود ندارد که سازندگان قفل بتوانند انجام دهند و باعث برتريشان در جنگ پايانناپذير با دزدان دوچرخه شود.
اين بدان معني است که در آغاز قرن بيستويکم هم بهترين راه براي مراقبت از دوچرخهتان، بردن آن به داخل جايي است که خودتان ميرويد.
محکم، سخت و انعطافپذير؛ اينها واژگاني هستند که معنايشان در حالت کلي به نحوه بيانشان بستگي دارد، مثلا اگر آنها را در توصيف يک چمدان به کار بريم، همگي تقريبا يک معني ميدهند. اما وقتي پاي خصوصيات فيزيکي مواد مختلف در ميان است، اين کلمات معني خاص خودشان را پيدا ميکنند که با بقيه کلمات متفاوت است.
مثلا همين خصوصيات هستند که باعث ميشوند بفهميم چرا ساختن قفل ضدسرقت براي يک دوچرخه يا موتور اينقدر سخت است.
زنجيري را تصور کنيد که از الماس ساخته شده باشد، غيرممکن است که آن را با هيچ ارهاي ببريم، اما همين زنجير به سادگي با يک آجر خرد ميشود. الماس بسيار سخت و در عين حال شکننده است، شبيه شيشه. الماس انعطافپذير نيست؛ يعني توانايي جذب انرژي و بازگشت به ساختار اوليهاش را ندارد.
زنجيري که از لاستيک ساخته شده باشد، بسيار انعطافپذيرتر از نوع الماسي آن خواهد بود. شما ميتوانيد ساعتها يک زنجير ساخته شده از لاستيک را با آجر بکوبيد بدون آنکه کوچکترين آسيبي به آن وارد بيايد؛ اما همين زنجير هم به آساني بريده ميشود.
پس در حقيقت ممکن نيست ما بتوانيم زنجيري بسازيم که هم بسيار سخت و بسيارهم انعطافپذير باشد. مواد سختتر نميتوانند انرژي را جذب کنند و آنها که جذبکننده خوب انرژي هستند، نرمتر هستند. سختي بيشتر به اين معني است که انرژي کمتري براي شکستن آنها مورد نياز است.
فولاد را در نظر بگيريد؛ قفلهاي دوچرخه همگي از فولاد بسيار انعطافپذير ساخته شدهاند. اين مادهاي است که شما نميتوانيد با آساني آن را بشکنيد اما آن را با فولاد کربندار سختي مقايسه کنيد که براي ساختن ابزارها از آن استفاده ميشود. فولاد قفل دوچرخه بسيار نرم است، پس ميتوانيد آن را به سادگي با قيچي آهنبر ببريد.
قفلهاي خوب اما خصوصيت ديگري دارند، يک پوشش سخت بيروني محافظ لايه نرم وانعطافپذير داخلي است.
اما خب بعضي دزدها ميدانند که حتي قفلهاي خوب هم نقطه ضعفهايي دارند؛ تقريبا هر مادهاي حتي فولاد انعطافپذيرياش را با سرما از دست ميدهد. يعني شما به نيروي کمتري براي شکستن آن نياز خواهيد داشت. مقاومت فلزات از دمايي خاص به نام دماي گذار افزايش مييابد و در دماي پايينتر از آن، بسيار شکننده خواهند شد. تعيين اين دماي گذار، موضوع علم متالورژي است. شايد باورتان نشود، اما دقيقا همين پديده بود که باعث شد کشتي عظيم تايتانيک در برخورد با يک کوه يخ شناور شکافته شده و درنهايت غرق شود!
در مورد زنجير قفل دوچرخه هم همين ماجرا برقرار است. اگر زنجير را با اسپري هواي فشرده (در حقيقت دي فلوئور اتان فشرده شده) تا 25 درجه سانتيگراد زير صفر سرد کنيد، حتي انعطافپذيرترين قفلها هم آنقدر شکننده ميشوند که با ضربه چکش ميشکنند. پس در حقيقت هيچ کاري وجود ندارد که سازندگان قفل بتوانند انجام دهند و باعث برتريشان در جنگ پايانناپذير با دزدان دوچرخه شود.
اين بدان معني است که در آغاز قرن بيستويکم هم بهترين راه براي مراقبت از دوچرخهتان، بردن آن به داخل جايي است که خودتان ميرويد.