Dark side of www
ارسال شده: سهشنبه ۱۴۰۰/۱۱/۵ - ۲۰:۳۰
سلام
سال 1383 با یکی از دوستانم کلاس برنامه نویسی C میرفتیم من رشته برق رفتم و اون کامپیوتر هر دومون عاشقش بودیم.
اون به خاطر علاقه ای که داشت دانشگاه تهران کامپیوتر قبول شد، مخی بود تو ریاضی...
خیلی صمیمی بودیم تو محله خودمون نارمک تقریبا هرروز همدیگه رو میدیدم و کلی فکرای عجیب غریب داشتیم.
اون کل مغزش صفر و یک بود و منم کلا دنبال نوشتن ویروس و تروجان و این کارا.
حدود یک سال ازش خبری نداشتم که یه روز زنگ زد و گفتم کجایی هیچکس ازت خبری نداره حتی بابا مامانتم جواب درستی به آدم نمیدن...
گفت دارک وب یادته همش حرفشو میزدیم؟ ردروم و اینا؟!
گفتم آره
گفت رفتم تونستم وارد لایه های پایینتر بشم، یکم حالم به هم ریخته بعدا میبینمت... و تلفنون با یه خداحافظی فوری قطع کرد.
این بعدا حدود 6 7 ماه طول کشید تا دوباره زنگ زد و ماجرا رو گفت باور کردنی بود ولی اون واقعا تجربه ای کرده بود که تا همین لحظه که دارم اینو مینویسم ازش هیچ خبری نیست.
مادرش چند سال پیش گفت واسه ادامه تحصیل رفته آمریکا ولی پدرش میگفت ما خبری نداریم ازش!
میدونید تو زیرزمین همه چی وجود داره؟
سال 1383 با یکی از دوستانم کلاس برنامه نویسی C میرفتیم من رشته برق رفتم و اون کامپیوتر هر دومون عاشقش بودیم.
اون به خاطر علاقه ای که داشت دانشگاه تهران کامپیوتر قبول شد، مخی بود تو ریاضی...
خیلی صمیمی بودیم تو محله خودمون نارمک تقریبا هرروز همدیگه رو میدیدم و کلی فکرای عجیب غریب داشتیم.
اون کل مغزش صفر و یک بود و منم کلا دنبال نوشتن ویروس و تروجان و این کارا.
حدود یک سال ازش خبری نداشتم که یه روز زنگ زد و گفتم کجایی هیچکس ازت خبری نداره حتی بابا مامانتم جواب درستی به آدم نمیدن...
گفت دارک وب یادته همش حرفشو میزدیم؟ ردروم و اینا؟!
گفتم آره
گفت رفتم تونستم وارد لایه های پایینتر بشم، یکم حالم به هم ریخته بعدا میبینمت... و تلفنون با یه خداحافظی فوری قطع کرد.
این بعدا حدود 6 7 ماه طول کشید تا دوباره زنگ زد و ماجرا رو گفت باور کردنی بود ولی اون واقعا تجربه ای کرده بود که تا همین لحظه که دارم اینو مینویسم ازش هیچ خبری نیست.
مادرش چند سال پیش گفت واسه ادامه تحصیل رفته آمریکا ولی پدرش میگفت ما خبری نداریم ازش!
میدونید تو زیرزمین همه چی وجود داره؟