کارنبر نوشته شده: ↑جمعه ۱۴۰۳/۲/۷ - ۰۹:۰۱
علم تجربی در تبیین و توضیح پدیدههای جهان بی رقیب است و اگر کسی حاضر به پذیرش دستاوردهای آن نیست، پس دستکم باید از این دستاوردها هم پرهیز کرده، به مکتب و حوزه علمیهی پیشامدرن بازگردد و جهان را با همان آدم و حوا و شیاطین و فرشتگان و... تبیین کند.
با این وجود علم از آنجا که تنها تجربه را به رسمیت میشناسد، از شهود و آگاهی غافل مانده و جهان را تنها از یک چشم میبیند؛ این نقطهی ضعفی برای آن است چراکه هر دین و مذهبی میتواند جای آن چشم بسته را پر کند و علم را به خدمت خودش بگیرد.
حالا هرچی. بحث اصلی بر سر این است که انسانها یا خودشان را باید آدم زاده بدانند یا اینکه میمون زاده و چیزی مابین آدم و میمون نیست. شما از کدام نوع و مدل هستید؟
یعنی نمیشود انسان هم خدا و هم آدم و... را نقض کند و منکر شود سپس برای خودش به دنبال کسب شخصیت و هویت کاذبی بوده باشد؛ یعنی موجودی خاص و با شنیدن اینگونه عبارات و سخنان علمی ناراحت و خشمگین شود.
همینالان در کشور امریکا، جمهوریخواهان تدریس نظریه تکامل را در مدارس ممنوع کردهاند. چون اعتقاد دارند که روسها میمون زاده هستند و خودشان آدم زاده هستند. چون دین خدا هرچه که بوده باشد هویت و شخصیتی برای آنها ایجاد کرده است. یعنی ما مخلوقات متمدن خدا هستیم و نه وحوش جنگلی. کل دولت مردان اروپا بر این باور هستند که آدم زاده هستند و البته کلیسا میروند و در محراب زانو میزنند و مشغول نیایش میشوند. همگی قبل از دفن شدن در جلوی محراب و با لباس عروسی یا مهمانی در داخل تابوت چوبی و در روی لحاف و دشک هستند. این مدل اندیشیدن یا در روسیه است و یا در ایران. روسها پارادوکس ندارند و خودشان به این مسئله اعتراف دارند؛ ولی چرا ایرانیان ناراحت و خشمگین میشوند؟ خود شما باید نظرت را رک، واضح و روشن بگویی و طفره هم نروی. طبق نظر داروین یا کتاب خدا خود شما و سایر انسانها فرزندان و اولاد چه کسی یا موجودی محسوب میشوند؟ آیا گروه سومی هم داریم؟ میمون زاده واقعیت است یا توهین؟ باید ناراحت و خشمگین شد یا حقیقت بدیهی است و باید قبولش کرد. انسان میتواند به نظریه تکامل داروین معتقد بوده باشد و خودش را میمون زاده فرض نکند؟ آیا این پارادوکس محسوب نمیشود؟ البته بدون درنظرگرفتن اینکه کدام نظریه درست یا غلط است و کاری با صحتشان نداریم.
چرا اروپاییها و غربیها خودشان آنگونه به شخصیت و هویت خودشان ارزش قائل هستند؛ ولی روسها و احتمالاً ایرانیان خودشان با کلام خودشان آن را خراب میکنند؟ چرا اروپاییها و غربی در هنگام تولد در کلیسا غسل داده میشوند و در همان جا ازدواج میکنند و در آن مکان کفنودفن میشوند؟ آیا این اعمال آنها نیز پارادوکس محسوب میشود؟
کسی که تکامل تدریس میکند چه سروکاری با کلیسا میتواند داشته باشد؟ چون سروکار او با باغوحش یا جنگل باشد طبیعیتر است. یکقدم فراتر قانون حقوق بشر برای آدم زادگان است یا میمون زادگان؟ میمون زاده یا میمون متکامل شده اصلاً بشر محسوب میشود؟ انسان شامل قانون حقوق بشر میشود یا حمایت از حیوانات اهلی یا وحشی؟ اگر خدا نیست و انسان از نسل میمون است و علم هم به قول شما ثابت و مشخصش کرد و مسلم نیز شد پس چرا سازمان ملل نامتحد دولتهای تشکیل شده مبتنی بر مذهب یا دین و... را به رسمیت میشناسد (عربستان، اسرائیل، ایران، پاکستان و...). چرا دنیای عالم که میمون زاده هستند این آدم زادههای مذهبی را حمایت و پشتیبانی میکنند؟ آیا میمون زادهها برده و بنده آدم زادهها شدهاند؟ یا اینکه میمون زادهها قصد دارند که آدم شوند؟ یا دوست دارند که در کنار آدمها بوده باشند؟
اصلاً کاری با صحت یا نادرستی نظریات (داروین) یا مطالب (کتاب خدا) نداریم؛ بلکه منظور ما اندیشهها و باورهاست
تصاویر کلیسایی که آرامگاه ابدی ملکه الیزابت است. گویا داروین هم در باغوحش لندن دفن شده. چرا جامعه علمی و دانشگاهی انگلیس اعتراض نمیکند؟ چه مکانی برای دفن شدن مناسب است؟
چرا نوع بشر به اجداد باستانی یا پسر عموهایش احترام نگذاشته و نسل آنها را منقرض می کند؟
موضوع اصلی یا بهتر است بگوییم که به قول و نظر بعضیها، مشکل و معضل اصلی این است که نوع بشر قدمت میلیونساله در روی سیاره زمین دارد؛ ولی تاریختمدن بشری نهایت ۱۵ الی ۲۰ هزارساله و البته که همراه و همگام با چیزی به نام خدا - کتاب - دین است. یعنی یا خدا نوع بشر را متمدن کرده یا اینکه تمدن بشر خدا - کتاب - دین را ساختهوپرداخته است. تمدن بشری را نمیتواند از خدا تفکیک کرد و برعکس و تمامی تلاشها در نهایت شکست میخورند. تمدن و دین از اول همگام و همراه بودهاند و در نهایت ادامه خواهند داشت و متأسفانه یا خوشبختانه هیچ کاری برای تجزیه این دو نمیتوان انجام داد؛ چون در پوست، گوشت و استخوان بشر فرورفته و با هیچ دارو و جراحی هم قابل خارجکردن نیست. چه بخواهیم و چه نخواهیم مذاهب در ظاهر ابراهیمی حاکمان فعلی دنیا هستند و قدرت و نفوذ را به دست آوردند؛ چون خدا و کتاب به آنها هویت و شخصیت میدهد. هرچند که کاذب یا جعلی هم بوده باشد و هر چند که نامتحد و در حال نزاع بوده باشند. کاریاش نمیشه کرد. مذاهب بر دنیا چیره شدند. البته نظر سومی هم هست که فرازمینیها مقداری از ژنوم خود را به میمونها تزریق و هدیه کردند و انسانها تراریخته و در این فاصله زمانی کوتاه شتاب گرفته و به تمدن رسیدند که آن هم جای بحث مفصلی دارد. ازاینرو به بیانات داروین ارزش زیادی قائل نمیشوند. میمون ۹۸۰.۰۰۰ پیادهروی کرد؛ ولی بعد ۲۰.۰۰۰ سال به ماه رفت؟ این نظریه به درد روسها میخورد و برای غربیها پذیرفتنی نمیباشد؛ چون عقلانی نیست. انسان یکشبه راه هزارساله رفت. خداستیزان هم متوجه ناکارآمدی نظریه تکامل هستند و البته به دنبال تزریقات و پانسمان فرازمینیها هستند که شناخت ماهیت و چرایی پیدایش خود آنها نیز معضل و مشکل بزرگتری از نوع خود انسان شده است؛ یعنی قوز بالای قوز. چرایی پیدایش و تمدن انسان لاینحل شده است چه برسد به فرازمینیها. بعضی از خداناباوران هم میگویند که آنها را اصلاً قاتی این موضوعات نکنید که کارمان خراب میشود؛ چون وجود نداشته باشند بهتر است. صدایش را در نیاورید. چون ژنوم مشترکی با خود آنها پیدا میکنیم. همه چیز در هم و برهم میشود.
ما خدا را حذف میکنیم که انسان به برتریات برسد، اگر فرازمینیها باشند، برتر از انسان شده و جای خالی خدا را مجدداً پر میکنند. چون این بار آنها میشوند خالق و پدیدآورنده ما. اصل دعوی ما عدم وجود خالق و پدیدآورنده است چه خدا بوده باشد و چه فرازمینی پس جمع کنید این بحثها را. نباید اصلاً رسانهای شود.
خیلیها سعی دارند به همه بقبولانند که آنها فتوشاپ و ساختگی توسط عدهای ماجراجو و خبرساز هستند. از طرفی خلبانان ارتش امریکا در کنگره و سنا شهادت میدهند که آنها هستند و ما رویت کردیم حتی درگیری فیزیکال پیدا کردیم و مدارک دوربین مادونقرمز هست فیلمها نیز لو میروند و رسانهای میشوند؛ ولی دولت مردان و دستگاههای اطلاعاتی مانع ارائه و انتشار واقعیت میشوند و... اصلاً انسان به کنار اینها چه میتوانند بوده باشند؟
«بشقاب پرندهها و بیگانگان»، خلبانهایی که از گفتن مشاهداتشان هراس دارند
https://www.bbc.com/persian/world-features-66323342
افسر سابق اطلاعاتی آمریکا در کنگره: خلبان بشقابپرنده انسان نبود
https://www.independentpersian.com/node ... 9%88%D8%AF
آقای گراش با اشاره به مصاحبههای قبلی خود در رسانهها پاسخ داد که
«در بعضی از موارد مواد بیولوژیکی پیدا شده است».
در جلسه جنجالی کنگره گفته شد که دولت بشقابپرنده (سقوط کرده) دارد، سرنشینان بشقابپرندهها انسان نیستند، آنها سرعت مافوق صوت دارند، لازم است راه ارتباطی با فرازمینیها ساخته شود و
تسمخر شاهدان پایان یابد
یکی از شهادتدهندگان در این جلسه مدعی شد که دولت آمریکا
بقایای یک «موجود بیولوژیکی غیرانسان» را که خلبان یک بشقابپرنده بوده است، در اختیار دارد.
رابرت گارسیا، نماینده دموکرات کالیفرنیا گفت: «اشیاء غیرعادی ناشناس، هر چه که باشند، ممکن است تهدیدی جدی برای نیروی نظامی و هواپیماهای غیرنظامی ما ایجاد کنند، و این موضوع باید موردتوجه قرار بگیرد. ما باید تشویق کنیم که چنین مواردی بیشتر گزارش شود نه کمتر. هر چه بیشتر سر دربیاوریم، امنتر خواهیم بود.»
آنها اصلاً نمیدانند که معنی و مفهوم خطر واقعی چیست و عمق فاجعه چه میتواند بوده باشد؟
یک گروه ۵ نفره از آنها میتواند وارد سازمان ملل نامتحد شده و با مدارک و شواهد قطعی و علمی پسند به کل دنیا و بشریت ثابت کنند که کل علم و دانش بشر منجمله نظریه تکامل اشتباه و غلط است. واقعیت چه میتواند بوده باشد؟
آنها میتوانند بهراحتی نشان دهند و ثابت کنند که آنها و انسانها تعداد کروموزوم برابری دارند با کلی تشابهات و مشترکات ژنتیکی. این یعنی چه؟
یعنی اینکه ۸ میلیارد انسان روی زمین تراریخته و نتیجه مهندسی ژنتیک آنها در قدیم و گذشته ۲۰.۰۰۰ ساله هستند. خوب که چه؟
یعنی ۸ میلیارد انسان برده آنهایند و تا آخر عمر باید سنگ روی سنگ بگذارند و برای آنها هرم و سازه بسازند. منتظر بودند تا افزایش جمعیت پیدا کنند؛ یعنی انسان بیشتر، نیروی کار بیشتر. چند نفر را نیز فرعون میکنند تا بر شما حکم فرمانی کنند. حالا موسی بیاید و شما را نجات دهد، بستگی به تصمیم و خواست خدا دارد. بستگی به لطف و کرم خدا دارد البته اگر این بردگی، خواست خود آن خدا نبوده باشد؛ یعنی او خودش خواسته که نسل بشر همانند بنیاسرائیل مجازات شوند؛ چون زمان به عقب بر نمیگردد؛ ولی ممکن است که تاریخ همواره تکرار شود. این وسط بشر جزغاله میشود. مذهبیها اعتراض میکنند که تکلیف دین و مذهب و خدا یا کتاب چه میشود؟
یک جمله، خودتان گفتید که اساطیرالاولین است و خرافاتی بیش نیست. شما فکر کنید کار خود ما بود. این بهتر است. بیکار ننشینید و مشغول جمعآوری تختهسنگ و تراش و رویهم گذاری باشید.
درست هم بوده باشد باید منتظر ظهور منجی حالا مسیح یا مهدی بوده باشید؛ ولی دیگر فلسفهبافی ممنوع است باید کار کنید تا نان بخورید و از زندگی خود لذت ببرید.