این شهاب سنگ ها عمدتاً آهنی با مقدار کمی نیکل هستند. برای یک ترکیب معین از آهن و نیکل، ساختارهای کریستالی متفاوتی وجود دارد که می توان تشکیل داد. در اینجا دو ساختار بلوری به نامهای "تانیت" و "کاماسیت" مهم است (در سیستم آهن-کربن که میتوان الگوهای بسیار مشابهی را شکل داد، اینها را "آستنیت" و "فریت" مینامند، اما به همان ساختارهای بلوری اشاره میکنند. ).
پایداری تانیت یا کاماسیت هم به دما و هم به مقدار نیکل موجود بستگی دارد. در دماهای بالا، زمانی که شهاب سنگ جوان است، تمام آن تانیت خواهد بود. با این حال، با سرد شدن، ما در نهایت به دمایی می رسیم که از نظر انرژی، جهان ترکیبی از تانیت و کاماسیت را می خواهد.
با این حال، فقط به دلیل اینکه اکنون از نظر انرژی برای تشکیل کاماسیت مطلوب است، هنوز باید مکانیزمی وجود داشته باشد که توسط آن برخی از کریستال تانیت بتواند به کاماسیت تبدیل شود.
الگوهای Widmanstätten فقط در سرد شدن بسیار کم شکل می گیرند، به عبارت دیگر زمانی که دما فقط در این محدوده است که کاماسیت شروع به پایدار شدن می کند.
چیزی که در واقع در این الگو می بینید صفحات کاماسیت هستند که تشکیل شده اند. الگوی دقیقی که می بینید بستگی به این دارد که کدام تکه از شهاب سنگ را صیقل دهید و به تقارن زیربنایی ساختار کریستالی مربوط می شود.
دلیل اینکه این الگوها را بر روی زمین آنقدر بزرگ نمی بینید به دو دلیل است: یکی اینکه خود اندازه دانه ها بسیار کوچکتر هستند و بنابراین اندازه ریزساختار به این دلیل محدود می شود. دلیل دیگر این است که سرعت خنکسازی بسیار سریعتر است، بنابراین الگوها نمیتوانند آنقدر بزرگ شوند.
هنگامی که این صفحات هسته می شوند، وسعت (طول/عرض) صفحات Widmanstätten می تواند به سرعت رشد کند، اما آنها فقط با سرعتی ضخیم تر می شوند که توسط انتشار اتم های نیکل بین اتم های آهن محدود می شود. این به این دلیل است که کنارههای صفحات دارای یک رابط منسجم با فاز تانیت اصلی هستند و انتشار کندتر است، در حالی که نوک/لبههای صفحه دارای رابط نامنسجمی هستند که در آن انتشار بسیار سریعتر است.
من معتقدم که سرعت رشد طولانیتر صفحه به درجه سرد شدن کمتر مربوط میشود، بنابراین در سرعتهای خنککننده بسیار آهسته مانند سرعتهای موجود در فضا، صفحات بسیار کندتر رشد میکنند. سپس به اتمها زمان میدهد تا در طرفین صفحه پخش شوند تا صفحه ضخیمتر شود. و بنابراین، در نهایت، این ریزساختار زیبا به اندازه کافی بزرگ است که بتوان با چشم انسان دید.
این درک من است، با این حال فکر میکنم هنوز در مورد چگونگی شکلگیری الگوهای Widmanstätten، نقشی که انتشار بازی میکند، و همچنین نقش سایر افزودنیها در میانجیگری این موضوع (مثلاً وجود فسفر در مورد شهابسنگهای آهن نیکل، اتفاق نظر وجود ندارد.hope I helped you understand the question. Roham Hesami, sixth semester of aerospace engineering

