نظر امام صادق (علیه السلام) در مورد چگونگی بوجود آمدن زمین

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
shaka77

نام: شهریار...

محل اقامت: تهران

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۱/۶/۹ - ۲۲:۴۴


پست: 2

سپاس: 9

جنسیت:

نظر امام صادق (علیه السلام) در مورد چگونگی بوجود آمدن زمین

پست توسط shaka77 »

سلام :

اگر بگویند که پی بردن جعفر صادق (ع) به حرکت زمین از روی حدس بود و اتفاق می افتد که گاهی بعضی از اشخاص حدس میزنند و آن حدس معلوم میشود که مطابق با حقیقت بوده این سوال پیش می آید که چرا در مدت چندین قرن بعد از اوکسی نتوانست حدسی مانند وی بزند و بگوید که زمین برگرد خود میگردد.

از این قرار جعفر صادق به وجود قوانین مکانیک نجومی پی برده بود که توانسیت حرکت زمین را بدور آن استنباط کند و اگر بوجود آن قوانین پی نمیبرد نمیتوانست که گردش زمین را بدور خود استنباط نماید برای این که پی بردن به این موضوع ، اتفاقی نمیشود و بایستی از علت به معلول پی برد.

اما آن مرد راجع به علتی که سبب شد وی بگردش زمین اطراف آن پی ببرد چیزی نگفته است.

در صورتی که راجع به بعضی از مسائل فیزیکی چیزهایی گفته که از لحاظ تئوری کوچک ترین تفاوت با نظریه بوجود آمدن جهان در این عصر ندارد و یک دانشمند فیزیکی این دوره وقتی تئوری جعفر صادق (ع) را در مورد ایجاد دنیا میخواند تصدیق میکند که نظریه ایست مطابق با تئوری فیزیکی ایجاد دنیا در این عصر.

هنوز نظریه مربوط به پیدایش جهان در کادر قانون علمی قرار نگرفته و هرچه گفته اند تئوری است و ممکن است صحیح باشد یا نادرست جلوه کند.

تئوری جعفر صادق (ع) هم راجع به پیدایش دنیا همین طور است و در کادر قانون علمی قرار نگرفته تا این که بتوان آن را حقیقت غیر قابل تردید علمی دانست. اما این مزیت را دارد که با این که در دوازده قرن قبل از این ابراز شده یا تئوری جدید فیزیکی راجع به پیدایش دنیا مطابقه میکند.



امام جعفر صادق (ع) راجع به پیدایش دنیا چنین گفته است:

جهان از یک جرثومه بوجود آمد و آن جرثومه دارای دو قطب متضاد سبب پیدایش ذره گردید و آنگاه ماده بوجود آمد و ماده تنوع پیدا کرد و تنوع ماده ناشی از کمی یا زیادی ذرات میباشد.

این تئوری ، با تئوری اتمی امروزی راجع بوجود آمدن جهان هیچ تفاوت ندارد و دو قطب متضاد دو شارژ مثبت و منفی درون اتم است و آن دو شارژ، سبب تکوین اتم گردید و اتم هم ماده را بوجود آورده و تفاوتی که بین مواد (یعنی عناصر ) دیده میشود، ناشی از کمی یا زیادی چیزهائی است که درون اتم عناصر موجود میباشد.

در مطالب قبل دیدیم که چند نفر از فیلسوفان یونان قدیم که در قرن ششم و پینجم قبل از میلاد بسر میبردند راجع به پیدایش دنیا نظر هایی ابراز کردند و (ذیمقراطیس) نظریه (اتم) را راجع به پیدایش دنیا ابراز کرد و بعید نمیدانیم که جعفر صادق از تئوری فیلسوف یونانی راجع به پیدایش جهان اطلاع داشته و تئوری خود را با وقوف بر آن نظریه ها ابراز کرده است.

به احتمال قوی اگر جعفر صادق (ع) از نظریه فیلسوفان قدیم یونان اطلاع داشته ، آن تئوری ها از همان راه که جغرافیا و هندسه وارد مدینه گردید به آن شهر رسیده بود یعنی از راه دانشمندان مصری از فرقه قبطی.

میتوانیم فکر کنیم که چون جعفر صادق (ص) از تئوری های دانشمندان قدیم یونانی که سیزده قرن یا دوازده قرن قبل از او میزیسته اند، راجع به پیدایش جهان اطلاع داشته توانسته آن تئوری ها را تکمیل کند و راجع بوجود آمدن دنیا نظریه ای ابراز نماید که امروز علمای فیزیک آن را می پذیرند و هنوز نتوانسته اند نظریه ای جالب توجه تر از نظریه آن مرد ، راجع به پیدایش دنیا بگویند.

در این نظریه ؛ برجسته ترین قسمت موضوع دو قطب متضاد است قبل از جعفر صادق (ع) فیلسوفان یونان و دانشمندان اسکندریه ، پی برده بودند که در هستی ، اضداد وجود دارد و بعضی از آنها گفتند که هرچیز را بایستی از ضد آن شناخت.

اما در تئوری جعفر صادق (ع) تئوری مربوط به اضداد صریح بیان شده و این صراحت نه در نظریه فیلسوفان قدیم یونان وجود دارد و نه در نظریه دانشمندان مکتب علمی اسکندریه.

دانشمندان یونان و اسکندریه نظریه های خود را در مورد اضداد طوری بیان کرده اند که گوئی می خواسته اند راهی برای فرار داشته باشند و اگر دریافتند که اشتباه کرده اند بتوانند گفته خود را پس بگیرند.

واضح است که از این جهت نظریه آنها به آن شکل ابراز شده که اطمینان نداشتند که اشتباه نمیکنند.

ولی جعفر صادق (ع) نظریه خود را صریح و بدون قید و شرط بیان کرده و در تئوری او (اگر) و (اما) وجود ندارد و صراحت نظریه اش ثابت میکند که میدانسته اشتباه نمینماید و نمی خواسته راه بازگشت را برای خود حفظ کند.

شیعیان میگویند تمام چیزهائی که جعفر صادق (ع) در مورد بوجود آمدن جهان و نجوم فیزیک و عناصر و شیمی و ریاضیات و چیزهای دیگر گفت، از علم امامت ، یعنی علم لدنی او بوده است.

اما مورخ نمیتواند علم جعفر صادق (ع) را لدنی بداند و دیگر این که تردید نداریم که جعفر صادق قبل از این که خود شروع به تدریس کند مدتی تحصیل میکرده و در جلسه درس پدرش حضور بهم رسانیده است و مورخ نمیتواند مردی را که مدتی تحصیل میکرده دارای علم لدنی بداند.

تصور میکنیم که حتی شیعیان هم انکار کنند که جعفر صادق الفبا را از دیگران فرا گرفته بود و مردی که الفبا و مقدمات دیگر را از سایرین فرا گرفته چگونه از نظر یک مورخ میتواند دارای علم لدنی باشد.

(مجمع مطالعات اسلامی در استراسبورگ بزرگان اسلام را فقط از لحاظ تاریخی مورد تحقیق قرار میدهد و ما هم نباید انتظار داشته باشیم که محققین آن مجمع که مسیحی هستند راجع به امام ششم شیعیان عقیده ای مثل ما داشته باشند لیکن خود ما عقیده داریم که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام دارای علم امامت بوده است.)

یک مورخ او را یک دانشمند برجسته میبیند و میفهمد که نیروی تفکر علمی او،خیلی قوی تر از معاصرین بوده و آنچه در علوم مختلف گفته و کشف کرده از آن نیروی تفکر علمی سرچشمه میگرفته نه از یک علم لدنی و ملکوتی و یکی از چیز هائی که جعفر صادق ، در مورد پیدایش جهان گفته دو قطب متضاد است.

اهمیت آنچه آن مرد گفت بعد از قرن هفدهم میلادی که وجود دو قطب متضاد در فیزیک به ثبوت رسید آشکار شد.

معاصرین او ، و کسانی که بعد از وی آمدند دو قطب متضاد را در شمار آنچه قدما گفتند، مشعر بر این هرچیز ، به ضد خود شناخته میشود، محسوب کردند و اهمیت گفته جعفر صادق (ع) پس از این که وجود دو قطب متضاد در فیزیک به ثبوت رسید آشکار گردید و امروز هم در اتم شناسی و الکترونیک ، وجود دو قطب متضاد ، غیر قابل تردید است.

ما علوم جعفر صادق را از جغرافیا و نجوم فیزیک در مبحث پیدایش دنیا و عناصر شروع کرده ایم و لذا مبحث فیزیک جعفر صادق (ع) را ادامه خواهیم داد و بعد از آن به مباحث دیگر خواهیم رسید و میگوئیم در فیزیک ، جعفر صادق (ع) چیزهائی گفته که قبل از او ، کسی نگفت و بعد از وی ، تا نیمه دوم قرن هجدهم و قرن نوزدهم و بیستم ، به عقل کسی نرسید که آنها را بگوید.

یکی از قوانینی که جعفر صادق در فیزیک ابراز کرد قانون مربوط بکدورت اجسام و شفاف بودن آنها میباشد.

او گفت هرجسمی که جامد و جاذب باشد کدر است و هرجسم که جامد و دافع باشد کم یا بیش شفاف جلوه میکند.

از او پرسیدند که جاذب چه میباشد؟ در جواب گفت جاذب ، حرارت.

این نظریه فیزیکی که امروز میدانیم با یک الحاق، یک قانون علمی است بقدری جالب توجه مینماید که آدمی حیرت میکند چگونه در نیمه دوم قرن هفتم میلادی و نیمه اول قرن دوم هجری ، مردی توانسته است یک چنین نظریه بدیع را ابراز نماید.

امروز اگر از یکصد نفر از افراد عادی بپرسند که چه میشود یک جسم کدر میگردد و جسم دیگر شفاف بنظر میرسد نمیتواند پاسخ بدهد یعنی بگوید به چه علت آهن تیره است و بلور درخشان میباشد.

قانون فیزیکی امروز میگوید هرجسم که امواج حرارت بسهولت از آن عبور کند (یعنی هادی حرارت باشد) و امواج (الکترومانیه تیک) از آن عبور نماید (یعنی هادی الکتریسیته و امواج مان یه تیزم باشد) تیره است و درخشندگی ندارد.

(امواج الکترومانیه تیک امواجی است که ما به کمک آنها صدای رادیو را میشنویم و تصاویر تلویزیون را میبینیم و علائم رادیوئی دنیاهای دیگر (آن طور که مجلات علمی اروپا و امریکا گفته اند) نیز بوسیله آن امواج بزمین میرسد و اگر روزی از دنیاهای دیگر موجودات عاقل بخواهند با نوع بشر مکالمه کنند به احتمال نزدیک بیقین بوسیله همین امواج مکالمه خواهند کرد.)

اما اجسامی که حرارت بخوبی از آنها عبور نمیکند (هادی حرارت نیستند) و امواج الکترومانیه تیک را عبور نمیدهند (عایق میباشند) درخشندگی دارند.

جعفر صادق صحبت از امواج الکتریسیته و مانیه تیک (مغناطیسی) نکرد و فقط صحبت از حرارت نمود معهذا آنچه گفت با یک الحاق مطابق با قوانین فیزیکی امروز است و قوانین فیزیکی میگوید علت این که بعضی از اجسام تیره است (مثل آهن) این میباشد که امواج الکترومانیه تیک از آنها عبور میکند و به عبارت جامع هادی است.

ولی اجسامی که حرارت از آنها عبور نمیکند یا اینکه با بطء عبور مینماید و مانع از عبور امواج الکترومانیه تیک است (عایق میباشد) درخشندگی دارد.

نظریه کلی جعفر صادق در مورد علت تیره بودن اجسام و درخشنده بودن آنها براساس جاذب بودن است و بعد از اینکه از او توضیح خواسته اند گفته است اجسامی که جاذب حرارت میباشند تیره میشوند و اجسامی که جاذب حرارت نمیشوند کم یا بیش شفافیت دارند.

مسئله جاذب بودن ، هم مثل دو قطب متضاد در نظریه جعفر صادق، خیلی جالب توجه است و همین موضوع سبب گردیده که نظریه اش با قوانین فیزیکی امروزی در مورد علت کدورت و شفاف بودن اجسام، مطابقت نماید.

اگر از او توضیح نمیخواستند و او نمی گفت که اجسام جاذب حرارت، کدر میشود و اجسامیکه حرارت را جذب نمینماید کم یا بیش ، شفاف بنظر میرسد، نظریه او، با قوانین فیزیکی امروز، هیچ تفاوت نداشت.

اما چون صحبت از حرارت کرده و از امواج الکتریکی و مغناطیسی صحبت ننموده، نظریه اش در قبال قوانین فیزیکی امروز، احتیاج به تکمیل دارد و باید جذب امواج الکترومانیه تیک را هم (در مورد اجسام تیره) بر آن افزود تا اینکه کامل شود.

معهذا نظریه جعفر صادق در این مورد طوری جالب توجه میباشد که پی نبردن به مسئله عبور امواج الکترومانیه تیک از ارزش آن نمیکاهد. مغزی که توانسته بعلت تیره بودن بعضی از اجسام و شفاف بودن بعضی دیگر پی ببرد آنقدر نسبت به اندیشه معاصران برتری داشته که ما میتوانیم بدون بیم از اینکه متهم به اغراق بشویم بگوئیم که از لحاظ علمی مغز یک نابغه بوده است.

چون تراوش مغز جعفر صادق، فقط نظریه های مذکور در مطالب قبل و این نظریه فیزیکی نبوده بلکه نظریه های دیگر هم در علوم دارد که گفته خواهد شد. در اینجا ضروری میدانیم که توجه خواننده را در مورد ساده بودن قانونی که جعفر صادق (ع) استنباط کرده جلب کنیم.

تجربه نشان داده که جالب ترین قوانین علمی ، از لحاظ شهرت آن بین مردم، و باقی ماندن آن قوانین یعنی فراموش نشدن آنها (چون قوانین علمی هرگز از بین نمیرود و حتی اگر نوع بشر از بین برود قوانین علمی بذات باقی است)ساده ترین آنها میباشد.

هرقدر یک قانون علمی ساده تر باشد زودتر و بیشتر بین مردم توسعه بهم میرساند و دیرتر فراموش میشود و مزیت دیگر ساده بودن قوانین علمی این است که فقط بین یک قوم، با یک نژاد وسعت بهم نمیرساند بلکه در بین تمام اقوام و نژادهای جهان منبسط میشود.

پندها و امثله و کلمات قصار نیز همین طور است و هرقدر ساده تر باشد زودتر و بیشتر بین اقوام و نژادهای مختلف وسعت بهم میرساند و هر قوم و نژاد آن را می پذیرد و آن پذیرفتن طوری از روی تمایل صورت میگیرد که آن پند، یا ضرب المثل ، یا کلمات قصار ، جزو فرهنگ آن قوم یا نژاد میشود.

جعفر صادق (ع) از این پندها و کلمات قصار زیاد دارد و یک قسمت از آنچه گفته از طرف تمام اقوام گذشته پذیرفته شده است بدون اینکه یقین داشته باشیم که آنها میدانسته اند که منشا آن کجا و از کیست.

فی المثل جعفر صادق (ع) گفته است: وقتی دچار درد میشوی بهتر بیاد خود می افتی.

این گفته که در مدینه و از طرف جعفر صادق ابراز شد بعده ای زیاد از اقوام آسیائی و افریقائی و آنگاه اروپائی و سپس امریکائی رسید و هرکس ، در هرجا که آن را شنید متوجه شد که گوینده درست گفته و طوری این گفته در تمام دنیا انبساط پیدا کرد که در این قرن (مارشال مک لوهان) دانشمندان معروف و استاد دانشگاه در کشور کانادا آن را یکی از قوانین روان شناسی دانست و گفت فقط در موقع درد است که ما نمیخواهیم خود را فراموش کنیم و هنگامی که هیچ جای بدن ما درد نمیکند و هیچ ناراحتی جسمی یا روحی نداریم ممکن است که خود را فراموش نمائیم.

آنچه سبب گردید که این گفته جعفر صادق جهانگیر بشود و از طرف تمام اقوام و نژادها مورد قبول قرار بگیرد سادگی آن است.

درست بودن نظریه جعفر صادق (ع) هم در توسعه نظریه اش اثر زیاد داشته و دارد، چون هرکس میتوانست و میتواند این نظریه را در خود بیازماید و به صحت آن پی ببرد و بفهمد که وقتی دچار هیچ دردی جسمی و روحی نیست ممکن است طوری خویش را فراموش نماید که پنداری از زنده بودن، بدون اطلاع است.

اما وقتی دچار یک درد جسمی میشود هرقدر هم که شکیبائی داشته باشد نمیتواند خود را فراموش نماید و آن درد همواره بخاطرش میآورد که زنده است.
smile039 smile039 smile039 smile039 smile039
امیدوارم که از این مطلب خوشتون اومده باشه
shaka77
:)

نمایه کاربر
ashkanOo

نام: اشکان

محل اقامت: تهران

عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۰/۹/۳۰ - ۱۵:۱۱


پست: 733

سپاس: 414

جنسیت:

تماس:

Re: نظر امام صادق (علیه السلام) در مورد چگونگی بوجود آمدن زم

پست توسط ashkanOo »

آفرین شایان

عالی بوددددددددددددددد
smile124 smile046
B.Sc physics at amirkabir university of tehran

نمایه کاربر
quasar

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۱/۴/۱۲ - ۱۷:۱۹


پست: 140

سپاس: 44

Re: نظر امام صادق (علیه السلام) در مورد چگونگی بوجود آمدن زم

پست توسط quasar »

با تشکر از مطلب مفیدتون smile072

منم یک مقاله درباره که امام صادق(ع) گفته براتون میذارم،امیدوارم خوشتون بیاد.

نظریه امام جعفر صادق (ع) در مورد پیدایش جهان

امام جعفر صادق راجع به بعضي از مسائل فيزيكي چيزهائي گفته كه از لحاظ تئوري كوچكترين تفاوت با نظريه بوجود آمدن جهان در اين عصر ندارد ويك دانشمند فيزيكي اين دوره وقتي تئوري جعفر صادق را در مورد ايجاد دنيا ميخواند تصديق ميكند كه نظريه ايست مطابق با تئوري فيزيكي ايجاد دنيا در اين عصر.
هنوز نظريه مربوط به پيرايش جهان در كادر قانون علمي قرار نگرفته و هرچه گفته اند تئوري است و ممكن است صحيح باشد يا نادرست جلوه كند.


تئوري جعفرصادق هم راجع به پيدايش دنيا همين طور است و در كادر قانون علمي قرار نگرفته تا اين كه بتوان آن را حقيقت غير قابل ترديد علمي دانست.
اما اين مزيت را دارد كه با اين كه در دوازده قرن قبل از اين ابراز شده يا تئوري جديد فيزيكي راجع به پيدايش دنيا مطابقه ميكند.
امام جعفر صادق راجع به دنيا چنين گفته است:
جهان از يك جرثومه بوجود آمد و آن جرثومه داراي دو قطب متضاد سبب پيدايش ذره گرديد و آنگاه ماده بوجود آمد و ماده تنوع پيدا كرد و تنوع ماده ناشي از كمي يا زيادي ذرات آنها ميباشد.
اين تئوري با تئوري اتمي امروزي راجع بوجود آمدن جهان هيچ تفاوت ندارد و دو قطب متضاد دو شارژ مثبت و منفي درون اتم است و آن دو شارژ سبب تكوين اتم گرديده و اتم هم ماده را بوجود آورده و تفاوتي كه بين مواد(يعني عناصر )ديده ميشود ناشي از كمي يا زيادي چيزهائي است كه درون اتم عناصر موجود ميباشد.
چند نفراز فيلسوفان يونان قديم كه در قرن ششم و پنجم قبل از ميلاد بسر مي‌بردند راجع به پيدايش دنيا نظرهائي ابراز كردند و (ذيمقراطيس )نظريه (اتم )را راجع به پيدايش دنيا ابراز كرد و بعيد نميدانيم كه امام جعفر صادق از تئوري فيلسوف يوناني راجع به پيدايش جهان اطلاع داشته و تئوري خود را با وقوف بر آن نظريه ها ابراز كرده است.
به احتمال قوي اگر امام جعفر صادق از نظريه فيلسوفان قديم يونان اطلاع داشته آن تئوريها از همان راه كه جغرافيا و هندسه وارد مدينه گرديد به آن شهر رسيده بود يعني از راه دانشمندان مصري از فرقه قطبي.
ميتوانيم فكر كنيم كه چون امام جعفر صادق از تئوري هاي دانشمندان قديم يوناني كه سيزده قرن يا دوازده قرن قبل از او ميزيسته اند راجع به پيدايش جهان اطلاع داشته توانسته آن تئوري ها را تكميل كند و راجع بوجود آمدن دنيا نظريه اي ابراز نمايد كه امروز علماي فيزيك آن را ميپذيرند و هنوز نتوانسته اند نظريه اي جالب توجه تر از نظريه آن مرد راجع به پيدايش دنيا بگويند.
در اين نظريه بر جسته ترين قسمت موضوع دو قطب متضاد است قبل از جعفر صادق فيلسوفان يونان و دانشمندان اسكندريه پي برده بودند كه در هستي اضداد وجود دارد و بعضي از آنها گفتند كه هر چيز را بايستي از ضد آن شنا خت.
اما در تئوري جعفر صادق تئوري مربوط با ضداد صريح بيان شده و اين صراحت نه در نظريه فيلسوفان قديم يونان وجود دارد و نه در نظريه دانشمندان مكتب علمي اسكندريه.
دانشمندان يونان و اسكندريه نظريه هاي خود را در مورد اضداد طوري بيان كرده اند كه گوئي ميخواسته اند راهي براي فرار داشته باشند و اگر دريافتندكه اشتباه كرده اند بتوانند گفته خود را پس بگيرند.
واضح است كه از اين جهت نظريه آنها به آن شكل ابراز شده كه اطمينان نداشتند كه اشتباه نميكنند.
ولي جعفر صادق نظريه خود را صريح و بدون قيد و شرط بيان كرده و در تئوري او (اگر )و (اما )وجود ندارد و صراحت نظريه اش ثابت ميكند كه ميدانسته اشتباه نمينمايد و نميخواسته راه باز گشت را براي خود حفظ كند.
شيعيان ميگويند تمام چيز هائي كه امام جعفر صادق در مورد بوجود آمدن جهان و نجوم و فيزيك و عناصر و شيمي و رياضيات و چيزهاي ديگر گفت از علم امامت يعني علم لدني او بوده است.
اما مورخ نمي تواند علم جعفر صادق را لدني بداند و ديگر اين كه ترديد نداريم كه جعفر صادق قبل از اين كه خود شروع به تدريس كند مدتي تحصيل ميكرده و در جلسه درس پدرش حضور بهم ميرسانيده است و مورخ نميتواند مردي را كه مدتي تحصيل ميكرده داراي علم لدني بداند.
تصور ميكنيم كه حتي شيعيان هم انكار كنند كه جعفر صادق الفبا را از ديگران فرا گرفته بود و مردي كه الفبا و مقدمات ديگر را از سايرين فرا گرفته چگونه از نظر يك مورخ ميتوانيد داراي علم لدني باشد.
(مجمع مطالعات اسلامي در استراسبورك بزرگان اسلام را فقط از لحاظ تاريخي مورد تحقيق قرار ميدهد.) يك مورخ او را يك دانشمند بر جسته ميبيند و ميفهمد كه نيروي تفكر علمي او خيلي قوي تر از معاصرين بوده و آنچه در علوم مختلف گفته و كشف كرده از آن نيروي تفكر علمي سر چشمه ميگرفته نه از يك علم لدني و ملكوتي و يكي از چيز هائي كه جعفر صادق در مورد پيدايش جهان گفته دو قطب متضاد است. اهميت آنچه آن مرد گفت بعد از قرن هفدهم ميلادي كه وجود دو قطب متضاد در فيزيك به ثبوت رسيد آشكار شد. معاصرين او و كساني كه بعد از وي آمدند دو قطب متضاد را در شمار آنچه قدما گفتند معشر بر اين كه هر چيز بضد خود شناخته ميشود محسوب كردند و اهميت گفته جعفر صادق پس از اين كه وجود دو قطب متضاد در فيزيك به ثبوت رسيد آشكار گرديد و امروز هم در اتم شناسي و الكترونيك وجود دو قطب متضاد غير قابل ترديد است. ما علوم جعفر صادق را از جغرافيا و نجوم و فيزيك در مبحث پيدايش دنيا و عناصر شروع كرده ايم و لذا مبحث فيزيك جعفر صادق را ادامه خواهيم داد و بعد از آن به مباحث ديگر خواهيم رسيد و ميگوئيم در فيزيك جعفر صادق چيزهائي گفته كه قبل از او كسي نگفت و بعد از وي تا نيمه دوم قرن هجدهم و قرن نوزدهم و بيستم بعقل كسي نرسيده كه آنها را بگويد
dezysky.blogfa.com

اگه تکراری بود ببخشید. smile124
بشر بخشی از یک کل است،کلی که ما آن را کائنات می نامیم.بشر بخشی محدود شده در زمان و فضا است.

" آلبرت انیشتین"

hadiali

نام: هادی علیمردانی

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۱/۶/۲۸ - ۱۶:۰۱


پست: 1



Re: نظر امام صادق (علیه السلام) در مورد چگونگی بوجود آمدن زم

پست توسط hadiali »

با سلام
مطالب ذکر شده در کتاب مغز متفکر جهان شیعه به طور کامل و مفصل و در زمینه موضوعات مختلف نگارش شده است است .
حدیثی از امام جعفر صادق (ع) خواندم که تقریبا" به این بحث ارتباط دارد : ایشان فرموده اند (بدین مضمون): ارتباط بین بنده و خداوند از ارتباط بین نور خورشید و خورشید نزدیک تر است .
سوال آیا می توان از این حدیث نظریه نور را کامل کرد . خوشحال خواهم شد نظریات دوستان را بشنوم .http://www.hupaa.com/forum/posting.php? ... 8b34548f39# smile018

arshiaa

عضویت : شنبه ۱۴۰۲/۵/۲۱ - ۰۱:۰۸


پست: 1



Re: نظر امام صادق (علیه السلام) در مورد چگونگی بوجود آمدن زمین

پست توسط arshiaa »

shaka77 نوشته شده:
یک‌شنبه ۱۳۹۱/۶/۱۲ - ۲۲:۰۰
سلام :

اگر بگویند که پی بردن جعفر صادق (ع) به حرکت زمین از روی حدس بود و اتفاق می افتد که گاهی بعضی از اشخاص حدس میزنند و آن حدس معلوم میشود که مطابق با حقیقت بوده این سوال پیش می آید که چرا در مدت چندین قرن بعد از اوکسی نتوانست حدسی مانند وی بزند و بگوید که زمین برگرد خود میگردد.

از این قرار جعفر صادق به وجود قوانین مکانیک نجومی پی برده بود که توانسیت حرکت زمین را بدور آن استنباط کند و اگر بوجود آن قوانین پی نمیبرد نمیتوانست که گردش زمین را بدور خود استنباط نماید برای این که پی بردن به این موضوع ، اتفاقی نمیشود و بایستی از علت به معلول پی برد.

اما آن مرد راجع به علتی که سبب شد وی بگردش زمین اطراف آن پی ببرد چیزی نگفته است.

در صورتی که راجع به بعضی از مسائل فیزیکی چیزهایی گفته که از لحاظ تئوری کوچک ترین تفاوت با نظریه بوجود آمدن جهان در این عصر ندارد و یک دانشمند فیزیکی این دوره وقتی تئوری جعفر صادق (ع) را در مورد ایجاد دنیا میخواند تصدیق میکند که نظریه ایست مطابق با تئوری فیزیکی ایجاد دنیا در این عصر.

هنوز نظریه مربوط به پیدایش جهان در کادر قانون علمی قرار نگرفته و هرچه گفته اند تئوری است و ممکن است صحیح باشد یا نادرست جلوه کند.

تئوری جعفر صادق (ع) هم راجع به پیدایش دنیا همین طور است و در کادر قانون علمی قرار نگرفته تا این که بتوان آن را حقیقت غیر قابل تردید علمی دانست. اما این مزیت را دارد که با این که در دوازده قرن قبل از این ابراز شده یا تئوری جدید فیزیکی راجع به پیدایش دنیا مطابقه میکند.



امام جعفر صادق (ع) راجع به پیدایش دنیا چنین گفته است:

جهان از یک جرثومه بوجود آمد و آن جرثومه دارای دو قطب متضاد سبب پیدایش ذره گردید و آنگاه ماده بوجود آمد و ماده تنوع پیدا کرد و تنوع ماده ناشی از کمی یا زیادی ذرات میباشد.

این تئوری ، با تئوری اتمی امروزی راجع بوجود آمدن جهان هیچ تفاوت ندارد و دو قطب متضاد دو شارژ مثبت و منفی درون اتم است و آن دو شارژ، سبب تکوین اتم گردید و اتم هم ماده را بوجود آورده و تفاوتی که بین مواد (یعنی عناصر ) دیده میشود، ناشی از کمی یا زیادی چیزهائی است که درون اتم عناصر موجود میباشد.

در مطالب قبل دیدیم که چند نفر از فیلسوفان یونان قدیم که در قرن ششم و پینجم قبل از میلاد بسر میبردند راجع به پیدایش دنیا نظر هایی ابراز کردند و (ذیمقراطیس) نظریه (اتم) را راجع به پیدایش دنیا ابراز کرد و بعید نمیدانیم که جعفر صادق از تئوری فیلسوف یونانی راجع به پیدایش جهان اطلاع داشته و تئوری خود را با وقوف بر آن نظریه ها ابراز کرده است.

به احتمال قوی اگر جعفر صادق (ع) از نظریه فیلسوفان قدیم یونان اطلاع داشته ، آن تئوری ها از همان راه که جغرافیا و هندسه وارد مدینه گردید به آن شهر رسیده بود یعنی از راه دانشمندان مصری از فرقه قبطی.

میتوانیم فکر کنیم که چون جعفر صادق (ص) از تئوری های دانشمندان قدیم یونانی که سیزده قرن یا دوازده قرن قبل از او میزیسته اند، راجع به پیدایش جهان اطلاع داشته توانسته آن تئوری ها را تکمیل کند و راجع بوجود آمدن دنیا نظریه ای ابراز نماید که امروز علمای فیزیک آن را می پذیرند و هنوز نتوانسته اند نظریه ای جالب توجه تر از نظریه آن مرد ، راجع به پیدایش دنیا بگویند.

در این نظریه ؛ برجسته ترین قسمت موضوع دو قطب متضاد است قبل از جعفر صادق (ع) فیلسوفان یونان و دانشمندان اسکندریه ، پی برده بودند که در هستی ، اضداد وجود دارد و بعضی از آنها گفتند که هرچیز را بایستی از ضد آن شناخت.

اما در تئوری جعفر صادق (ع) تئوری مربوط به اضداد صریح بیان شده و این صراحت نه در نظریه فیلسوفان قدیم یونان وجود دارد و نه در نظریه دانشمندان مکتب علمی اسکندریه.

دانشمندان یونان و اسکندریه نظریه های خود را در مورد اضداد طوری بیان کرده اند که گوئی می خواسته اند راهی برای فرار داشته باشند و اگر دریافتند که اشتباه کرده اند بتوانند گفته خود را پس بگیرند.

واضح است که از این جهت نظریه آنها به آن شکل ابراز شده که اطمینان نداشتند که اشتباه نمیکنند.

ولی جعفر صادق (ع) نظریه خود را صریح و بدون قید و شرط بیان کرده و در تئوری او (اگر) و (اما) وجود ندارد و صراحت نظریه اش ثابت میکند که میدانسته اشتباه نمینماید و نمی خواسته راه بازگشت را برای خود حفظ کند.

شیعیان میگویند تمام چیزهائی که جعفر صادق (ع) در مورد بوجود آمدن جهان و نجوم فیزیک و عناصر و شیمی و ریاضیات و چیزهای دیگر گفت، از علم امامت ، یعنی علم لدنی او بوده است.

اما مورخ نمیتواند علم جعفر صادق (ع) را لدنی بداند و دیگر این که تردید نداریم که جعفر صادق قبل از این که خود شروع به تدریس کند مدتی تحصیل میکرده و در جلسه درس پدرش حضور بهم رسانیده است و مورخ نمیتواند مردی را که مدتی تحصیل میکرده دارای علم لدنی بداند.

تصور میکنیم که حتی شیعیان هم انکار کنند که جعفر صادق الفبا را از دیگران فرا گرفته بود و مردی که الفبا و مقدمات دیگر را از سایرین فرا گرفته چگونه از نظر یک مورخ میتواند دارای علم لدنی باشد.

(مجمع مطالعات اسلامی در استراسبورگ بزرگان اسلام را فقط از لحاظ تاریخی مورد تحقیق قرار میدهد و ما هم نباید انتظار داشته باشیم که محققین آن مجمع که مسیحی هستند راجع به امام ششم شیعیان عقیده ای مثل ما داشته باشند لیکن خود ما عقیده داریم که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام دارای علم امامت بوده است.)

یک مورخ او را یک دانشمند برجسته میبیند و میفهمد که نیروی تفکر علمی او،خیلی قوی تر از معاصرین بوده و آنچه در علوم مختلف گفته و کشف کرده از آن نیروی تفکر علمی سرچشمه میگرفته نه از یک علم لدنی و ملکوتی و یکی از چیز هائی که جعفر صادق ، در مورد پیدایش جهان گفته دو قطب متضاد است.

اهمیت آنچه آن مرد گفت بعد از قرن هفدهم میلادی که وجود دو قطب متضاد در فیزیک به ثبوت رسید آشکار شد.

معاصرین او ، و کسانی که بعد از وی آمدند دو قطب متضاد را در شمار آنچه قدما گفتند، مشعر بر این هرچیز ، به ضد خود شناخته میشود، محسوب کردند و اهمیت گفته جعفر صادق (ع) پس از این که وجود دو قطب متضاد در فیزیک به ثبوت رسید آشکار گردید و امروز هم در اتم شناسی و الکترونیک ، وجود دو قطب متضاد ، غیر قابل تردید است.

ما علوم جعفر صادق را از جغرافیا و نجوم فیزیک در مبحث پیدایش دنیا و عناصر شروع کرده ایم و لذا مبحث فیزیک جعفر صادق (ع) را ادامه خواهیم داد و بعد از آن به مباحث دیگر خواهیم رسید و میگوئیم در فیزیک ، جعفر صادق (ع) چیزهائی گفته که قبل از او ، کسی نگفت و بعد از وی ، تا نیمه دوم قرن هجدهم و قرن نوزدهم و بیستم ، به عقل کسی نرسید که آنها را بگوید.

یکی از قوانینی که جعفر صادق در فیزیک ابراز کرد قانون مربوط بکدورت اجسام و شفاف بودن آنها میباشد.

او گفت هرجسمی که جامد و جاذب باشد کدر است و هرجسم که جامد و دافع باشد کم یا بیش شفاف جلوه میکند.

از او پرسیدند که جاذب چه میباشد؟ در جواب گفت جاذب ، حرارت.

این نظریه فیزیکی که امروز میدانیم با یک الحاق، یک قانون علمی است بقدری جالب توجه مینماید که آدمی حیرت میکند چگونه در نیمه دوم قرن هفتم میلادی و نیمه اول قرن دوم هجری ، مردی توانسته است یک چنین نظریه بدیع را ابراز نماید.

امروز اگر از یکصد نفر از افراد عادی بپرسند که چه میشود یک جسم کدر میگردد و جسم دیگر شفاف بنظر میرسد نمیتواند پاسخ بدهد یعنی بگوید به چه علت آهن تیره است و بلور درخشان میباشد.

قانون فیزیکی امروز میگوید هرجسم که امواج حرارت بسهولت از آن عبور کند (یعنی هادی حرارت باشد) و امواج (الکترومانیه تیک) از آن عبور نماید (یعنی هادی الکتریسیته و امواج مان یه تیزم باشد) تیره است و درخشندگی ندارد.

(امواج الکترومانیه تیک امواجی است که ما به کمک آنها صدای رادیو را میشنویم و تصاویر تلویزیون را میبینیم و علائم رادیوئی دنیاهای دیگر (آن طور که مجلات علمی اروپا و امریکا گفته اند) نیز بوسیله آن امواج بزمین میرسد و اگر روزی از دنیاهای دیگر موجودات عاقل بخواهند با نوع بشر مکالمه کنند به احتمال نزدیک بیقین بوسیله همین امواج مکالمه خواهند کرد.)

اما اجسامی که حرارت بخوبی از آنها عبور نمیکند (هادی حرارت نیستند) و امواج الکترومانیه تیک را عبور نمیدهند (عایق میباشند) درخشندگی دارند.

جعفر صادق صحبت از امواج الکتریسیته و مانیه تیک (مغناطیسی) نکرد و فقط صحبت از حرارت نمود معهذا آنچه گفت با یک الحاق مطابق با قوانین فیزیکی امروز است و قوانین فیزیکی میگوید علت این که بعضی از اجسام تیره است (مثل آهن) این میباشد که امواج الکترومانیه تیک از آنها عبور میکند و به عبارت جامع هادی است.

ولی اجسامی که حرارت از آنها عبور نمیکند یا اینکه با بطء عبور مینماید و مانع از عبور امواج الکترومانیه تیک است (عایق میباشد) درخشندگی دارد.

نظریه کلی جعفر صادق در مورد علت تیره بودن اجسام و درخشنده بودن آنها براساس جاذب بودن است و بعد از اینکه از او توضیح خواسته اند گفته است اجسامی که جاذب حرارت میباشند تیره میشوند و اجسامی که جاذب حرارت نمیشوند کم یا بیش شفافیت دارند.

مسئله جاذب بودن ، هم مثل دو قطب متضاد در نظریه جعفر صادق، خیلی جالب توجه است و همین موضوع سبب گردیده که نظریه اش با قوانین فیزیکی امروزی در مورد علت کدورت و شفاف بودن اجسام، مطابقت نماید.

اگر از او توضیح نمیخواستند و او نمی گفت که اجسام جاذب حرارت، کدر میشود و اجسامیکه حرارت را جذب نمینماید کم یا بیش ، شفاف بنظر میرسد، نظریه او، با قوانین فیزیکی امروز، هیچ تفاوت نداشت.

اما چون صحبت از حرارت کرده و از امواج الکتریکی و مغناطیسی صحبت ننموده، نظریه اش در قبال قوانین فیزیکی امروز، احتیاج به تکمیل دارد و باید جذب امواج الکترومانیه تیک را هم (در مورد اجسام تیره) بر آن افزود تا اینکه کامل شود.

معهذا نظریه جعفر صادق در این مورد طوری جالب توجه میباشد که پی نبردن به مسئله عبور امواج الکترومانیه تیک از ارزش آن نمیکاهد. مغزی که توانسته بعلت تیره بودن بعضی از اجسام و شفاف بودن بعضی دیگر پی ببرد آنقدر نسبت به اندیشه معاصران برتری داشته که ما میتوانیم بدون بیم از اینکه متهم به اغراق بشویم بگوئیم که از لحاظ علمی مغز یک نابغه بوده است.

چون تراوش مغز جعفر صادق، فقط نظریه های مذکور در مطالب قبل و این نظریه فیزیکی نبوده بلکه نظریه های دیگر هم در علوم دارد که گفته خواهد شد. در اینجا ضروری میدانیم که توجه خواننده را در مورد ساده بودن قانونی که جعفر صادق (ع) استنباط کرده جلب کنیم.

تجربه نشان داده که جالب ترین قوانین علمی ، از لحاظ شهرت آن بین مردم، و باقی ماندن آن قوانین یعنی فراموش نشدن آنها (چون قوانین علمی هرگز از بین نمیرود و حتی اگر نوع بشر از بین برود قوانین علمی بذات باقی است)ساده ترین آنها میباشد.

هرقدر یک قانون علمی ساده تر باشد زودتر و بیشتر بین مردم توسعه بهم میرساند و دیرتر فراموش میشود و مزیت دیگر ساده بودن قوانین علمی این است که فقط بین یک قوم، با یک نژاد وسعت بهم نمیرساند بلکه در بین تمام اقوام و نژادهای جهان منبسط میشود.

پندها و امثله و کلمات قصار نیز همین طور است و هرقدر ساده تر باشد زودتر و بیشتر بین اقوام و نژادهای مختلف وسعت بهم میرساند و هر قوم و نژاد آن را می پذیرد و آن پذیرفتن طوری از روی تمایل صورت میگیرد که آن پند، یا ضرب المثل ، یا کلمات قصار ، جزو فرهنگ آن قوم یا نژاد میشود.

جعفر صادق (ع) از این پندها و کلمات قصار زیاد دارد و یک قسمت از آنچه گفته از طرف تمام اقوام گذشته پذیرفته شده است بدون اینکه یقین داشته باشیم که آنها میدانسته اند که منشا آن کجا و از کیست.

فی المثل جعفر صادق (ع) گفته است: وقتی دچار درد میشوی بهتر بیاد خود می افتی.

این گفته که در مدینه و از طرف جعفر صادق ابراز شد بعده ای زیاد از اقوام آسیائی و افریقائی و آنگاه اروپائی و سپس امریکائی رسید و هرکس ، در هرجا که آن را شنید متوجه شد که گوینده درست گفته و طوری این گفته در تمام دنیا انبساط پیدا کرد که در این قرن (مارشال مک لوهان) دانشمندان معروف و استاد دانشگاه در کشور کانادا آن را یکی از قوانین روان شناسی دانست و گفت فقط در موقع درد است که ما نمیخواهیم خود را فراموش کنیم و هنگامی که هیچ جای بدن ما درد نمیکند و هیچ ناراحتی جسمی یا روحی نداریم ممکن است که خود را فراموش نمائیم.

آنچه سبب گردید که این گفته جعفر صادق جهانگیر بشود و از طرف تمام اقوام و نژادها مورد قبول قرار بگیرد سادگی آن است.

درست بودن نظریه جعفر صادق (ع) هم در توسعه نظریه اش اثر زیاد داشته و دارد، چون هرکس میتوانست و میتواند این نظریه را در خود بیازماید و به صحت آن پی ببرد و بفهمد که وقتی دچار هیچ دردی جسمی و روحی نیست ممکن است طوری خویش را فراموش نماید که پنداری از زنده بودن، بدون اطلاع است.

اما وقتی دچار یک درد جسمی میشود هرقدر هم که شکیبائی داشته باشد نمیتواند خود را فراموش نماید و آن درد همواره بخاطرش میآورد که زنده است.
smile039 smile039 smile039 smile039 smile039
سلام علیکم
باید توجه به سندیت احادیث مطرح در این باره هم داشت

نمایه کاربر
علی...

نام: علی رضازاده

محل اقامت: شیراز

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۰/۱۲/۲۳ - ۰۸:۳۲


پست: 864

سپاس: 135

Re: نظر امام صادق (علیه السلام) در مورد چگونگی بوجود آمدن زمین

پست توسط علی... »

shaka77 نوشته شده:
یک‌شنبه ۱۳۹۱/۶/۱۲ - ۲۲:۰۰
سلام :

اگر بگویند که پی بردن جعفر صادق (ع) به حرکت زمین از روی حدس بود و اتفاق می افتد که گاهی بعضی از اشخاص حدس میزنند و آن حدس معلوم میشود که مطابق با حقیقت بوده این سوال پیش می آید که چرا در مدت چندین قرن بعد از اوکسی نتوانست حدسی مانند وی بزند و بگوید که زمین برگرد خود میگردد.

از این قرار جعفر صادق به وجود قوانین مکانیک نجومی پی برده بود که توانسیت حرکت زمین را بدور آن استنباط کند و اگر بوجود آن قوانین پی نمیبرد نمیتوانست که گردش زمین را بدور خود استنباط نماید برای این که پی بردن به این موضوع ، اتفاقی نمیشود و بایستی از علت به معلول پی برد.

اما آن مرد راجع به علتی که سبب شد وی بگردش زمین اطراف آن پی ببرد چیزی نگفته است.

در صورتی که راجع به بعضی از مسائل فیزیکی چیزهایی گفته که از لحاظ تئوری کوچک ترین تفاوت با نظریه بوجود آمدن جهان در این عصر ندارد و یک دانشمند فیزیکی این دوره وقتی تئوری جعفر صادق (ع) را در مورد ایجاد دنیا میخواند تصدیق میکند که نظریه ایست مطابق با تئوری فیزیکی ایجاد دنیا در این عصر.

هنوز نظریه مربوط به پیدایش جهان در کادر قانون علمی قرار نگرفته و هرچه گفته اند تئوری است و ممکن است صحیح باشد یا نادرست جلوه کند.

تئوری جعفر صادق (ع) هم راجع به پیدایش دنیا همین طور است و در کادر قانون علمی قرار نگرفته تا این که بتوان آن را حقیقت غیر قابل تردید علمی دانست. اما این مزیت را دارد که با این که در دوازده قرن قبل از این ابراز شده یا تئوری جدید فیزیکی راجع به پیدایش دنیا مطابقه میکند.



امام جعفر صادق (ع) راجع به پیدایش دنیا چنین گفته است:

جهان از یک جرثومه بوجود آمد و آن جرثومه دارای دو قطب متضاد سبب پیدایش ذره گردید و آنگاه ماده بوجود آمد و ماده تنوع پیدا کرد و تنوع ماده ناشی از کمی یا زیادی ذرات میباشد.

این تئوری ، با تئوری اتمی امروزی راجع بوجود آمدن جهان هیچ تفاوت ندارد و دو قطب متضاد دو شارژ مثبت و منفی درون اتم است و آن دو شارژ، سبب تکوین اتم گردید و اتم هم ماده را بوجود آورده و تفاوتی که بین مواد (یعنی عناصر ) دیده میشود، ناشی از کمی یا زیادی چیزهائی است که درون اتم عناصر موجود میباشد.

در مطالب قبل دیدیم که چند نفر از فیلسوفان یونان قدیم که در قرن ششم و پینجم قبل از میلاد بسر میبردند راجع به پیدایش دنیا نظر هایی ابراز کردند و (ذیمقراطیس) نظریه (اتم) را راجع به پیدایش دنیا ابراز کرد و بعید نمیدانیم که جعفر صادق از تئوری فیلسوف یونانی راجع به پیدایش جهان اطلاع داشته و تئوری خود را با وقوف بر آن نظریه ها ابراز کرده است.

به احتمال قوی اگر جعفر صادق (ع) از نظریه فیلسوفان قدیم یونان اطلاع داشته ، آن تئوری ها از همان راه که جغرافیا و هندسه وارد مدینه گردید به آن شهر رسیده بود یعنی از راه دانشمندان مصری از فرقه قبطی.

میتوانیم فکر کنیم که چون جعفر صادق (ص) از تئوری های دانشمندان قدیم یونانی که سیزده قرن یا دوازده قرن قبل از او میزیسته اند، راجع به پیدایش جهان اطلاع داشته توانسته آن تئوری ها را تکمیل کند و راجع بوجود آمدن دنیا نظریه ای ابراز نماید که امروز علمای فیزیک آن را می پذیرند و هنوز نتوانسته اند نظریه ای جالب توجه تر از نظریه آن مرد ، راجع به پیدایش دنیا بگویند.

در این نظریه ؛ برجسته ترین قسمت موضوع دو قطب متضاد است قبل از جعفر صادق (ع) فیلسوفان یونان و دانشمندان اسکندریه ، پی برده بودند که در هستی ، اضداد وجود دارد و بعضی از آنها گفتند که هرچیز را بایستی از ضد آن شناخت.

اما در تئوری جعفر صادق (ع) تئوری مربوط به اضداد صریح بیان شده و این صراحت نه در نظریه فیلسوفان قدیم یونان وجود دارد و نه در نظریه دانشمندان مکتب علمی اسکندریه.

دانشمندان یونان و اسکندریه نظریه های خود را در مورد اضداد طوری بیان کرده اند که گوئی می خواسته اند راهی برای فرار داشته باشند و اگر دریافتند که اشتباه کرده اند بتوانند گفته خود را پس بگیرند.

واضح است که از این جهت نظریه آنها به آن شکل ابراز شده که اطمینان نداشتند که اشتباه نمیکنند.

ولی جعفر صادق (ع) نظریه خود را صریح و بدون قید و شرط بیان کرده و در تئوری او (اگر) و (اما) وجود ندارد و صراحت نظریه اش ثابت میکند که میدانسته اشتباه نمینماید و نمی خواسته راه بازگشت را برای خود حفظ کند.

شیعیان میگویند تمام چیزهائی که جعفر صادق (ع) در مورد بوجود آمدن جهان و نجوم فیزیک و عناصر و شیمی و ریاضیات و چیزهای دیگر گفت، از علم امامت ، یعنی علم لدنی او بوده است.

اما مورخ نمیتواند علم جعفر صادق (ع) را لدنی بداند و دیگر این که تردید نداریم که جعفر صادق قبل از این که خود شروع به تدریس کند مدتی تحصیل میکرده و در جلسه درس پدرش حضور بهم رسانیده است و مورخ نمیتواند مردی را که مدتی تحصیل میکرده دارای علم لدنی بداند.

تصور میکنیم که حتی شیعیان هم انکار کنند که جعفر صادق الفبا را از دیگران فرا گرفته بود و مردی که الفبا و مقدمات دیگر را از سایرین فرا گرفته چگونه از نظر یک مورخ میتواند دارای علم لدنی باشد.

(مجمع مطالعات اسلامی در استراسبورگ بزرگان اسلام را فقط از لحاظ تاریخی مورد تحقیق قرار میدهد و ما هم نباید انتظار داشته باشیم که محققین آن مجمع که مسیحی هستند راجع به امام ششم شیعیان عقیده ای مثل ما داشته باشند لیکن خود ما عقیده داریم که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام دارای علم امامت بوده است.)

یک مورخ او را یک دانشمند برجسته میبیند و میفهمد که نیروی تفکر علمی او،خیلی قوی تر از معاصرین بوده و آنچه در علوم مختلف گفته و کشف کرده از آن نیروی تفکر علمی سرچشمه میگرفته نه از یک علم لدنی و ملکوتی و یکی از چیز هائی که جعفر صادق ، در مورد پیدایش جهان گفته دو قطب متضاد است.

اهمیت آنچه آن مرد گفت بعد از قرن هفدهم میلادی که وجود دو قطب متضاد در فیزیک به ثبوت رسید آشکار شد.

معاصرین او ، و کسانی که بعد از وی آمدند دو قطب متضاد را در شمار آنچه قدما گفتند، مشعر بر این هرچیز ، به ضد خود شناخته میشود، محسوب کردند و اهمیت گفته جعفر صادق (ع) پس از این که وجود دو قطب متضاد در فیزیک به ثبوت رسید آشکار گردید و امروز هم در اتم شناسی و الکترونیک ، وجود دو قطب متضاد ، غیر قابل تردید است.

ما علوم جعفر صادق را از جغرافیا و نجوم فیزیک در مبحث پیدایش دنیا و عناصر شروع کرده ایم و لذا مبحث فیزیک جعفر صادق (ع) را ادامه خواهیم داد و بعد از آن به مباحث دیگر خواهیم رسید و میگوئیم در فیزیک ، جعفر صادق (ع) چیزهائی گفته که قبل از او ، کسی نگفت و بعد از وی ، تا نیمه دوم قرن هجدهم و قرن نوزدهم و بیستم ، به عقل کسی نرسید که آنها را بگوید.

یکی از قوانینی که جعفر صادق در فیزیک ابراز کرد قانون مربوط بکدورت اجسام و شفاف بودن آنها میباشد.

او گفت هرجسمی که جامد و جاذب باشد کدر است و هرجسم که جامد و دافع باشد کم یا بیش شفاف جلوه میکند.

از او پرسیدند که جاذب چه میباشد؟ در جواب گفت جاذب ، حرارت.

این نظریه فیزیکی که امروز میدانیم با یک الحاق، یک قانون علمی است بقدری جالب توجه مینماید که آدمی حیرت میکند چگونه در نیمه دوم قرن هفتم میلادی و نیمه اول قرن دوم هجری ، مردی توانسته است یک چنین نظریه بدیع را ابراز نماید.

امروز اگر از یکصد نفر از افراد عادی بپرسند که چه میشود یک جسم کدر میگردد و جسم دیگر شفاف بنظر میرسد نمیتواند پاسخ بدهد یعنی بگوید به چه علت آهن تیره است و بلور درخشان میباشد.

قانون فیزیکی امروز میگوید هرجسم که امواج حرارت بسهولت از آن عبور کند (یعنی هادی حرارت باشد) و امواج (الکترومانیه تیک) از آن عبور نماید (یعنی هادی الکتریسیته و امواج مان یه تیزم باشد) تیره است و درخشندگی ندارد.

(امواج الکترومانیه تیک امواجی است که ما به کمک آنها صدای رادیو را میشنویم و تصاویر تلویزیون را میبینیم و علائم رادیوئی دنیاهای دیگر (آن طور که مجلات علمی اروپا و امریکا گفته اند) نیز بوسیله آن امواج بزمین میرسد و اگر روزی از دنیاهای دیگر موجودات عاقل بخواهند با نوع بشر مکالمه کنند به احتمال نزدیک بیقین بوسیله همین امواج مکالمه خواهند کرد.)

اما اجسامی که حرارت بخوبی از آنها عبور نمیکند (هادی حرارت نیستند) و امواج الکترومانیه تیک را عبور نمیدهند (عایق میباشند) درخشندگی دارند.

جعفر صادق صحبت از امواج الکتریسیته و مانیه تیک (مغناطیسی) نکرد و فقط صحبت از حرارت نمود معهذا آنچه گفت با یک الحاق مطابق با قوانین فیزیکی امروز است و قوانین فیزیکی میگوید علت این که بعضی از اجسام تیره است (مثل آهن) این میباشد که امواج الکترومانیه تیک از آنها عبور میکند و به عبارت جامع هادی است.

ولی اجسامی که حرارت از آنها عبور نمیکند یا اینکه با بطء عبور مینماید و مانع از عبور امواج الکترومانیه تیک است (عایق میباشد) درخشندگی دارد.

نظریه کلی جعفر صادق در مورد علت تیره بودن اجسام و درخشنده بودن آنها براساس جاذب بودن است و بعد از اینکه از او توضیح خواسته اند گفته است اجسامی که جاذب حرارت میباشند تیره میشوند و اجسامی که جاذب حرارت نمیشوند کم یا بیش شفافیت دارند.

مسئله جاذب بودن ، هم مثل دو قطب متضاد در نظریه جعفر صادق، خیلی جالب توجه است و همین موضوع سبب گردیده که نظریه اش با قوانین فیزیکی امروزی در مورد علت کدورت و شفاف بودن اجسام، مطابقت نماید.

اگر از او توضیح نمیخواستند و او نمی گفت که اجسام جاذب حرارت، کدر میشود و اجسامیکه حرارت را جذب نمینماید کم یا بیش ، شفاف بنظر میرسد، نظریه او، با قوانین فیزیکی امروز، هیچ تفاوت نداشت.

اما چون صحبت از حرارت کرده و از امواج الکتریکی و مغناطیسی صحبت ننموده، نظریه اش در قبال قوانین فیزیکی امروز، احتیاج به تکمیل دارد و باید جذب امواج الکترومانیه تیک را هم (در مورد اجسام تیره) بر آن افزود تا اینکه کامل شود.

معهذا نظریه جعفر صادق در این مورد طوری جالب توجه میباشد که پی نبردن به مسئله عبور امواج الکترومانیه تیک از ارزش آن نمیکاهد. مغزی که توانسته بعلت تیره بودن بعضی از اجسام و شفاف بودن بعضی دیگر پی ببرد آنقدر نسبت به اندیشه معاصران برتری داشته که ما میتوانیم بدون بیم از اینکه متهم به اغراق بشویم بگوئیم که از لحاظ علمی مغز یک نابغه بوده است.

چون تراوش مغز جعفر صادق، فقط نظریه های مذکور در مطالب قبل و این نظریه فیزیکی نبوده بلکه نظریه های دیگر هم در علوم دارد که گفته خواهد شد. در اینجا ضروری میدانیم که توجه خواننده را در مورد ساده بودن قانونی که جعفر صادق (ع) استنباط کرده جلب کنیم.

تجربه نشان داده که جالب ترین قوانین علمی ، از لحاظ شهرت آن بین مردم، و باقی ماندن آن قوانین یعنی فراموش نشدن آنها (چون قوانین علمی هرگز از بین نمیرود و حتی اگر نوع بشر از بین برود قوانین علمی بذات باقی است)ساده ترین آنها میباشد.

هرقدر یک قانون علمی ساده تر باشد زودتر و بیشتر بین مردم توسعه بهم میرساند و دیرتر فراموش میشود و مزیت دیگر ساده بودن قوانین علمی این است که فقط بین یک قوم، با یک نژاد وسعت بهم نمیرساند بلکه در بین تمام اقوام و نژادهای جهان منبسط میشود.

پندها و امثله و کلمات قصار نیز همین طور است و هرقدر ساده تر باشد زودتر و بیشتر بین اقوام و نژادهای مختلف وسعت بهم میرساند و هر قوم و نژاد آن را می پذیرد و آن پذیرفتن طوری از روی تمایل صورت میگیرد که آن پند، یا ضرب المثل ، یا کلمات قصار ، جزو فرهنگ آن قوم یا نژاد میشود.

جعفر صادق (ع) از این پندها و کلمات قصار زیاد دارد و یک قسمت از آنچه گفته از طرف تمام اقوام گذشته پذیرفته شده است بدون اینکه یقین داشته باشیم که آنها میدانسته اند که منشا آن کجا و از کیست.

فی المثل جعفر صادق (ع) گفته است: وقتی دچار درد میشوی بهتر بیاد خود می افتی.

این گفته که در مدینه و از طرف جعفر صادق ابراز شد بعده ای زیاد از اقوام آسیائی و افریقائی و آنگاه اروپائی و سپس امریکائی رسید و هرکس ، در هرجا که آن را شنید متوجه شد که گوینده درست گفته و طوری این گفته در تمام دنیا انبساط پیدا کرد که در این قرن (مارشال مک لوهان) دانشمندان معروف و استاد دانشگاه در کشور کانادا آن را یکی از قوانین روان شناسی دانست و گفت فقط در موقع درد است که ما نمیخواهیم خود را فراموش کنیم و هنگامی که هیچ جای بدن ما درد نمیکند و هیچ ناراحتی جسمی یا روحی نداریم ممکن است که خود را فراموش نمائیم.

آنچه سبب گردید که این گفته جعفر صادق جهانگیر بشود و از طرف تمام اقوام و نژادها مورد قبول قرار بگیرد سادگی آن است.

درست بودن نظریه جعفر صادق (ع) هم در توسعه نظریه اش اثر زیاد داشته و دارد، چون هرکس میتوانست و میتواند این نظریه را در خود بیازماید و به صحت آن پی ببرد و بفهمد که وقتی دچار هیچ دردی جسمی و روحی نیست ممکن است طوری خویش را فراموش نماید که پنداری از زنده بودن، بدون اطلاع است.

اما وقتی دچار یک درد جسمی میشود هرقدر هم که شکیبائی داشته باشد نمیتواند خود را فراموش نماید و آن درد همواره بخاطرش میآورد که زنده است.
smile039 smile039 smile039 smile039 smile039
خداوند علوم‌خودش را در اختیار امامان قرار داده و اگر یک‌امام‌علم‌لدنی نداشته باشد اصلا امام ان شخص امام نیست یک امام باید به دریای علوم متصل باشد زیرا امام‌باید بتواند به تمام سوالاتی که از او در هر زمینه ای می شود پاسخ دهد چرا که امام حجت خدا هست بر مردم
اینکه یک‌امام‌در مورد خلقت جهان صحبت کند چیز عجیبی نیست تازه امامان خیلی از مطالب علمی را نمیتوانستند بیان کنند زیرا خیلی از مردم‌ان‌زمان قدرت درک ان را نداشتند
خداونددر آیه ۱۸ سوره زمر می فرماید

کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین سخن پیروی می‌کنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.

شعیب بن صالح

نام: نادر ربیعی نژاد

عضویت : شنبه ۱۴۰۲/۷/۱۵ - ۱۲:۴۶


پست: 1



جنسیت:

Re: نظر امام صادق (علیه السلام) در مورد چگونگی بوجود آمدن زمین

پست توسط شعیب بن صالح »

تمام مطالب غلط بود.
امام جعفر صادق علیه‌السلام چنین مطلبی نفرمودند.
کتاب توحید مفضّل مستند فرمایشات ایشان است.
زمین در جای خود روی محوری که محیط خودش است حرکت میکند.
مانند وقتی سکه را رها میکنید و سکه بر جای خود هر لحظه نقطه ای از محیط آن روی زمین است تا کاملا متوقف شود ولی زمین این حرکت را بدون تغییر در تمام طول تاریخ داشته و خواهد داشت.

نمایه کاربر
غلامعلی نوری

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۱/۴/۲۰ - ۰۸:۵۱


پست: 1200

سپاس: 885

جنسیت:

تماس:

Re: نظر امام صادق (علیه السلام) در مورد چگونگی بوجود آمدن زمین

پست توسط غلامعلی نوری »

شعیب بن صالح نوشته شده:
شنبه ۱۴۰۲/۷/۱۵ - ۱۳:۳۲
تمام مطالب غلط بود.
امام جعفر صادق علیه‌السلام چنین مطلبی نفرمودند.
کتاب توحید مفضّل مستند فرمایشات ایشان است.
زمین در جای خود روی محوری که محیط خودش است حرکت میکند.
مانند وقتی سکه را رها میکنید و سکه بر جای خود هر لحظه نقطه ای از محیط آن روی زمین است تا کاملا متوقف شود ولی زمین این حرکت را بدون تغییر در تمام طول تاریخ داشته و خواهد داشت.
بله تمام مطالب غلط است smile225 smile200

ارسال پست