نشست هفتگي
- منجم آماتور
عضویت : جمعه ۱۳۸۵/۱۰/۲۲ - ۰۰:۴۵
پست: 77-
تماس:
نشست هفتگي
سلام به همه دوستان
هفته اول
سوالاتي كه در هفته هاي قبل و همچنين در اولين جلسه انجمن مطرح شد و جواب مشخصي به آن داده نشد به قرار زير است :
بخش ديناميك منظومه شمسي :
سوال : نيروي گريز از مركز چيست و چه نقشي در منظومه شمسي ايفا مي كند ؟
بخش اختر فيزيك :
سوال : ستاره نوتروني چيست ؟
بخش كيهان شناسي :
سوال : تبهگن چيست ؟
سوال : آيا قبل از آغاز جهان زمان وجود داشته است ؟
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
توجه
-دوستان پاسخ هاي خودشونو در مورد سوالات فوق به صورت دقيق بيان نمايند ( چه درست و چه غلط به صورت مكتوب تو اين تاپيك بيان كنند )
- دوستان با مطالعه پاسخ ساير افراد اين پاسخ ها را نقد و بررسي نمايند ( به صورت مكتوب تو اين تاپيك بيان كنند )
- در صورتي كه سوالي غير از موارد فوق برايتان مطرح شده در اين تاپيك بيان نماييد تا بقيه دوستان پاسخ ها و نظرها شونو اعلام نمايند
هفته اول
سوالاتي كه در هفته هاي قبل و همچنين در اولين جلسه انجمن مطرح شد و جواب مشخصي به آن داده نشد به قرار زير است :
بخش ديناميك منظومه شمسي :
سوال : نيروي گريز از مركز چيست و چه نقشي در منظومه شمسي ايفا مي كند ؟
بخش اختر فيزيك :
سوال : ستاره نوتروني چيست ؟
بخش كيهان شناسي :
سوال : تبهگن چيست ؟
سوال : آيا قبل از آغاز جهان زمان وجود داشته است ؟
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
توجه
-دوستان پاسخ هاي خودشونو در مورد سوالات فوق به صورت دقيق بيان نمايند ( چه درست و چه غلط به صورت مكتوب تو اين تاپيك بيان كنند )
- دوستان با مطالعه پاسخ ساير افراد اين پاسخ ها را نقد و بررسي نمايند ( به صورت مكتوب تو اين تاپيك بيان كنند )
- در صورتي كه سوالي غير از موارد فوق برايتان مطرح شده در اين تاپيك بيان نماييد تا بقيه دوستان پاسخ ها و نظرها شونو اعلام نمايند
سلام
فكر كنم قرار بود در مورد مساولي كه حب نشده اند بحث كنيم. اينها كه مشخص اند.
در واقع اينقدر هم نبايد پايه اي كار كرد. فكر كنم اكثرا مي دونند اينها رو.
ولي كار شما محترمه پس توضيح مختصري ميدم:
1) گريز از مركز مهمترين كاري كه مي كند اين هست كه باعث ميشه سيارات تا حدي كه امكان داره از ستاره ي مركزي خودشون دور بمونند.
اگر ميدان سياره مثلا ضعيف شود قمر آنها از آنها فاصله ي بيشتري مي گيرد. مثل مدل اتمي بور.
2) تبهگن معاني مختلقي داره.اما تو فيزيك وقتي مرحله ي انرژي دو چيز با هم يكي باشه ميگن تبهگن.
اين بيشتر تو فيزيك كوانتوم كابرد داره و بحث الكترون ها و انرژي هاي لايه اي. البته اين واژه سازي خيلي مسخره است. انگليسي اش هست degeneracy كه در فيزيك فقط مفهوم Degenerate energy level رو داره. در رياضي و علوم انساني هم مفهوم خودش رو.
3) ستاره ي نوتروني: يكي از پايان هاي ستاره است. يعني ممكنه سياه چاله (اكثرا بعد از نوتروني) بشه يا غول سرخ يا كوتوله و ... . بعد انواع داره. II , Ib , Ic (Supernova) فرق عمده اي هم كه دارند چگالي زيادشون هست.
بيشتر هم از طريق پالس ها و يا اشعه هاي ايكس ديده مي شوند.
4) بحث زمان رو هم كه قبلا گفتم.
؛ممنون؛
فكر كنم قرار بود در مورد مساولي كه حب نشده اند بحث كنيم. اينها كه مشخص اند.
در واقع اينقدر هم نبايد پايه اي كار كرد. فكر كنم اكثرا مي دونند اينها رو.
ولي كار شما محترمه پس توضيح مختصري ميدم:
1) گريز از مركز مهمترين كاري كه مي كند اين هست كه باعث ميشه سيارات تا حدي كه امكان داره از ستاره ي مركزي خودشون دور بمونند.
اگر ميدان سياره مثلا ضعيف شود قمر آنها از آنها فاصله ي بيشتري مي گيرد. مثل مدل اتمي بور.
2) تبهگن معاني مختلقي داره.اما تو فيزيك وقتي مرحله ي انرژي دو چيز با هم يكي باشه ميگن تبهگن.
اين بيشتر تو فيزيك كوانتوم كابرد داره و بحث الكترون ها و انرژي هاي لايه اي. البته اين واژه سازي خيلي مسخره است. انگليسي اش هست degeneracy كه در فيزيك فقط مفهوم Degenerate energy level رو داره. در رياضي و علوم انساني هم مفهوم خودش رو.
3) ستاره ي نوتروني: يكي از پايان هاي ستاره است. يعني ممكنه سياه چاله (اكثرا بعد از نوتروني) بشه يا غول سرخ يا كوتوله و ... . بعد انواع داره. II , Ib , Ic (Supernova) فرق عمده اي هم كه دارند چگالي زيادشون هست.
بيشتر هم از طريق پالس ها و يا اشعه هاي ايكس ديده مي شوند.
4) بحث زمان رو هم كه قبلا گفتم.
؛ممنون؛
And to You, O Ye Bountiful Immortals! Ye who rule aright, and dispose (of all) aright, I offer the flesh of my very frame, and all the blessings of my life.Thus the two spirits thought, thus they spoke, and thus they did;
Re: نشست هفتگي
سلام
سوال من اين است:
اشياي سوسماري BL و ابر هاي ملكولي و سيخكها وستارگان الكيل شماليR چي هستند؟
سوال من اين است:
اشياي سوسماري BL و ابر هاي ملكولي و سيخكها وستارگان الكيل شماليR چي هستند؟
سلام
جناب اريت ممنون از توضيحات خوبتون و اضافه ميكنم كه
ستارها از نظر نوع مرگشان به گروههاي مختلف تقسيم ميشوند(منظور حالتهايي است كه بعد از پايان سوختشان پيدا مي كنند)
پس از ابرنواختر(سوپرنوا)كه يكي ازين حالتهااست دوااتفاق ميتواند بيفتد.اگر جرم ستاره كمتر از 3 خورشيد باشدپس از از ابرنواختر ستاره تبديل به ستاره نوتروني ميشود كه به آن پاسار و تپ اختر نيز مي گويند.وايكس گاماي فراوان ساطع مي كندو فوق العاده چگال است .
و اما اگر جرم ستاره بيشتر از 3 خورشيد باشد پس از از ابرنواختر ستاره تبديل به سياهچاله ميشود.
جناب اريت ممنون از توضيحات خوبتون و اضافه ميكنم كه
ستارها از نظر نوع مرگشان به گروههاي مختلف تقسيم ميشوند(منظور حالتهايي است كه بعد از پايان سوختشان پيدا مي كنند)
پس از ابرنواختر(سوپرنوا)كه يكي ازين حالتهااست دوااتفاق ميتواند بيفتد.اگر جرم ستاره كمتر از 3 خورشيد باشدپس از از ابرنواختر ستاره تبديل به ستاره نوتروني ميشود كه به آن پاسار و تپ اختر نيز مي گويند.وايكس گاماي فراوان ساطع مي كندو فوق العاده چگال است .
و اما اگر جرم ستاره بيشتر از 3 خورشيد باشد پس از از ابرنواختر ستاره تبديل به سياهچاله ميشود.
ابرهای مولکولی :
بیشترین ساکنین کهکشانها ابرهای عظیم مولکولی هستند که مواد اولیه برای تشکیل ستاره ها و سیارات را در بردارند. ابری با ضخامت 300 سال نوری (هر سال نوری برابراست با حدود 10 تریلیون کیلومتر) جرم کافی برای ساخت ده هزار تا یک میلیون ستاره، هر یک به اندازه جرم خورشید ما را دارد. 10 درصد از این ابر چگالی کافی برای تشکیل چند صد تا چند هزار ستاره را دارد.عمر این ابرها بین 10 تا 100 میلیون سال است و بعد از آن از هم می پاشند.
منبع :دانشنامه ویکی پدیا
بیشترین ساکنین کهکشانها ابرهای عظیم مولکولی هستند که مواد اولیه برای تشکیل ستاره ها و سیارات را در بردارند. ابری با ضخامت 300 سال نوری (هر سال نوری برابراست با حدود 10 تریلیون کیلومتر) جرم کافی برای ساخت ده هزار تا یک میلیون ستاره، هر یک به اندازه جرم خورشید ما را دارد. 10 درصد از این ابر چگالی کافی برای تشکیل چند صد تا چند هزار ستاره را دارد.عمر این ابرها بین 10 تا 100 میلیون سال است و بعد از آن از هم می پاشند.
منبع :دانشنامه ویکی پدیا
- منجم آماتور
عضویت : جمعه ۱۳۸۵/۱۰/۲۲ - ۰۰:۴۵
پست: 77-
تماس:
سلام
در مورد ستارگان اكليل شمالي R بايد بگم كه اين ستارگان از نوع ستارگان متغير بوده كه داراي منحني نوري كاملا متفاوت نسبت به ساير ستارگان متغير مي باشد .دوره تناوب اين ستارگان بر خلاف ساير ستاره هاي متغير اصلا مشخص نيست و روشنايي آنها ناگهان چند قدر كاهش مي يابد و سپس به كندي به روشنايي عاديشان برمي گردد .
احتمال وجود كربن به صورت جامد در جو اين ستاره ها به عنوان عنصر اصلي سازنده جو بسيار زياد است و دليل كاهش نور اين ستاره ها وجود كربن به صورت عامل جلوگيري كننده از خروج نور از سطح ستاره مي باشد .
بعضي از اين ستاره ها در حالت مينيمم پوسته گازي اندكي را نشان مي دهند كه ستاره را احاطه مي كند و با بررسي طيف آن پي مي بريم كه طيف اين پوسته شبيه به طيف سحابي ستاره اي است .
در مورد ستارگان اكليل شمالي R بايد بگم كه اين ستارگان از نوع ستارگان متغير بوده كه داراي منحني نوري كاملا متفاوت نسبت به ساير ستارگان متغير مي باشد .دوره تناوب اين ستارگان بر خلاف ساير ستاره هاي متغير اصلا مشخص نيست و روشنايي آنها ناگهان چند قدر كاهش مي يابد و سپس به كندي به روشنايي عاديشان برمي گردد .
احتمال وجود كربن به صورت جامد در جو اين ستاره ها به عنوان عنصر اصلي سازنده جو بسيار زياد است و دليل كاهش نور اين ستاره ها وجود كربن به صورت عامل جلوگيري كننده از خروج نور از سطح ستاره مي باشد .
بعضي از اين ستاره ها در حالت مينيمم پوسته گازي اندكي را نشان مي دهند كه ستاره را احاطه مي كند و با بررسي طيف آن پي مي بريم كه طيف اين پوسته شبيه به طيف سحابي ستاره اي است .
- منجم آماتور
عضویت : جمعه ۱۳۸۵/۱۰/۲۲ - ۰۰:۴۵
پست: 77-
تماس:
سلامي دوباره به همه دوستان
ممنون از جواب هاي خوبتون
ولي سوالاتي كه در اين تاپيك مطرح شده سوالاتي در ظاهر ساده است .ولي هنگامي كه در مورد آن بحث مي كنيم مي بينيم كه مطالب پيچيده اي مطرح ميشود . خواهش مي كنم به ظاهر ساده سوالات توجه نكنيد و جزييات اين سوالات را مورد تحليل و بررسي قرار دهيد( نظر شخصي در حد اطلاعات من )
به عنوان مثال چه پارامتر هايي بر نيروي گريز از مركز اثر گذار است ؟
آيا وجود نيروي گريز از مركز باعث وجود مدارهايي كاملا متفاوت ( دايره - بيضي - سهمي وهذلولي ) در منظومه شمسي و يا هر منظومه ديگري مي شود ؟
و يا ببخشيد اينجور كه از صحبت ها فهميدم مي گوييد كه يك ستاره نوتروني ميتونه به سياهچاله و ابرنواختر و ...... تبديل بشه ؟!!!
ولي من فكر مي كنم تبديل يك ستاره به ستاره نوتروني آخر كار اون ستاره باشه و يك ستاره نوتروني قابليت تبديل به گونه هاي ديگر را ندارد . چون ذرات باقي مانده در اين ستاره ها فقط نوترون مي باشد و نوترون ذره اي خنثي است .
ولي ابرنواخترها مي تونند به ستاره هاي نوتروني تبديل بشن .
لطفا در صورت موافقت يا مخالفت نظرتونو اعلام كنيد .
ممنون از جواب هاي خوبتون
ولي سوالاتي كه در اين تاپيك مطرح شده سوالاتي در ظاهر ساده است .ولي هنگامي كه در مورد آن بحث مي كنيم مي بينيم كه مطالب پيچيده اي مطرح ميشود . خواهش مي كنم به ظاهر ساده سوالات توجه نكنيد و جزييات اين سوالات را مورد تحليل و بررسي قرار دهيد( نظر شخصي در حد اطلاعات من )
به عنوان مثال چه پارامتر هايي بر نيروي گريز از مركز اثر گذار است ؟
آيا وجود نيروي گريز از مركز باعث وجود مدارهايي كاملا متفاوت ( دايره - بيضي - سهمي وهذلولي ) در منظومه شمسي و يا هر منظومه ديگري مي شود ؟
و يا ببخشيد اينجور كه از صحبت ها فهميدم مي گوييد كه يك ستاره نوتروني ميتونه به سياهچاله و ابرنواختر و ...... تبديل بشه ؟!!!
ولي من فكر مي كنم تبديل يك ستاره به ستاره نوتروني آخر كار اون ستاره باشه و يك ستاره نوتروني قابليت تبديل به گونه هاي ديگر را ندارد . چون ذرات باقي مانده در اين ستاره ها فقط نوترون مي باشد و نوترون ذره اي خنثي است .
ولي ابرنواخترها مي تونند به ستاره هاي نوتروني تبديل بشن .
لطفا در صورت موافقت يا مخالفت نظرتونو اعلام كنيد .
-
عضویت : یکشنبه ۱۳۸۵/۱۰/۱۰ - ۱۳:۰۸
پست: 46-
تماس:
من فكر مي كنم اينكه گفته اند ستاره اكثرا بعد از نوتروني به سياهچاله تبديل مي شود منظورشان اين بوده كه مرحله اي كه در ترتيب مراحل مرگ بعد از ستاره ي نوتروني وجود دارد سياهچاله است نه اينكه ستاره ي نوتروني در آخر به سياهچاله تبديل مي شود. زيرا مراحلي كه براي مرگ ستارگان در نظر گرفته شده هر يك مخصوص نوع خاصي از ستاركان( از نظرجرم ) مي باشد.
ديگه اينكه فكر نمي كنم در جايي از تبديل ستاره ي نوتروني به ابر نو اختر صحبت شده باشد.
جناب اريت اگه ممكنه به سوال ها مفصل تر جواب بديد.
ديگه اينكه فكر نمي كنم در جايي از تبديل ستاره ي نوتروني به ابر نو اختر صحبت شده باشد.
جناب اريت اگه ممكنه به سوال ها مفصل تر جواب بديد.
تا بدانجا رسيد دانش من كه بدانم كه هيچ نمي دانم
سلام .
1 . در مورد نیروی گریز از مرکز : کلمه نیرو به کنش و واکنش بین دو جسم گفته میشه و اینکه اینحا از این کلمه استفاده شده یه اشتباه رايجه . چون در اصل در اینجا ( اعم از سیاره و یا هر جسمی که دارای این نیرو است ) ما یک جسم داریم . این چیزی که به نام نیروی گریز از مرکز گفته میشه نتیجه چرخش این جسم بر روی یک مدار دایره ای و ... ست و هیچ ربطی به وجود و یا عدم وجود جسمی در مرکز نداره که کنش و یا واکنش دو جسم رو نتیجه بده .
2 . در مورد تبهگنی : تبهگنی در معادلات ویژه مقداری به معنای اینه که یک ویژه مقدار دو و يا بيشتر ویژه بردار به دست بده . ولی توضیح شهودِش رو نمی دونم .
3 . در مورد وجود زمان از آغاز جهان و يا قبل آن : به نظر من زمان باید با آغاز جهان به وجود اومده باشه . چون اگر قبل از جهان به وجود اومده باشه ، خداوند محدود به زمان میشه و این از نظر بحث های خداشناسی مطروده .
1 . در مورد نیروی گریز از مرکز : کلمه نیرو به کنش و واکنش بین دو جسم گفته میشه و اینکه اینحا از این کلمه استفاده شده یه اشتباه رايجه . چون در اصل در اینجا ( اعم از سیاره و یا هر جسمی که دارای این نیرو است ) ما یک جسم داریم . این چیزی که به نام نیروی گریز از مرکز گفته میشه نتیجه چرخش این جسم بر روی یک مدار دایره ای و ... ست و هیچ ربطی به وجود و یا عدم وجود جسمی در مرکز نداره که کنش و یا واکنش دو جسم رو نتیجه بده .
2 . در مورد تبهگنی : تبهگنی در معادلات ویژه مقداری به معنای اینه که یک ویژه مقدار دو و يا بيشتر ویژه بردار به دست بده . ولی توضیح شهودِش رو نمی دونم .
3 . در مورد وجود زمان از آغاز جهان و يا قبل آن : به نظر من زمان باید با آغاز جهان به وجود اومده باشه . چون اگر قبل از جهان به وجود اومده باشه ، خداوند محدود به زمان میشه و این از نظر بحث های خداشناسی مطروده .
سلام
نه مثل اينكه رونق گرفت.
نه اينكه ميگن نوتروني همش از نوترون نيست كه.اما يك قسمت اعظمي از اون نوترونه و اون هم اكثرا لايه ي داخلي اون هست. از ذرات مثل الكترون و پروتون و هادرون ها و كوارك ها هم تشكيل شده.
اما اكثرا سياه چاله مي شوند. به خاطر اينكه غالبا به حد TOV ميرسند. (Tolman-Oppenheimer-Volkoff (TOV) limit ). اين حد در واقع وقتي است كه گرانش ستاره بر قدرت ميدان مغناطيسي اش غلبه نكند و شروع به چروك شدن بكند.
بعد چگال و چگال تر ميشه تا اينكه حتي سرعت چرخش به دور خودش به 700 دور در ثانيه هم ميرسه!
البته بعد از حد مذكور اين نيست كه ستاره نوتروني فقط بتونه سياه چاله بشه. حتي ممكنه ستاره ي كواركي هم بشه.
كه اين احتمالات بر مي گرده به تبهگن به قول شما و مربوط به تبهگن ماده ميشه. ماده اي تبهگن است كه چگالي بسيار زيادي داشته باشه و به همين دليل فشارش هم بالا رفته باشه.
حالا هر وقت نوترون خيلي چگال بشه و به حد سياه چاله نرسه اونوقت ميشه ستاره ي كواركي.
بعد اين به خنثي بودن نوترون ربطي نداره. به دليل ميدان ستاره هست كه چروك ميشه.
خوب كامل بود. يا باز كمه؟
؛ممنون؛
نه مثل اينكه رونق گرفت.
نه اينكه ميگن نوتروني همش از نوترون نيست كه.اما يك قسمت اعظمي از اون نوترونه و اون هم اكثرا لايه ي داخلي اون هست. از ذرات مثل الكترون و پروتون و هادرون ها و كوارك ها هم تشكيل شده.
اما اكثرا سياه چاله مي شوند. به خاطر اينكه غالبا به حد TOV ميرسند. (Tolman-Oppenheimer-Volkoff (TOV) limit ). اين حد در واقع وقتي است كه گرانش ستاره بر قدرت ميدان مغناطيسي اش غلبه نكند و شروع به چروك شدن بكند.
بعد چگال و چگال تر ميشه تا اينكه حتي سرعت چرخش به دور خودش به 700 دور در ثانيه هم ميرسه!
البته بعد از حد مذكور اين نيست كه ستاره نوتروني فقط بتونه سياه چاله بشه. حتي ممكنه ستاره ي كواركي هم بشه.
كه اين احتمالات بر مي گرده به تبهگن به قول شما و مربوط به تبهگن ماده ميشه. ماده اي تبهگن است كه چگالي بسيار زيادي داشته باشه و به همين دليل فشارش هم بالا رفته باشه.
حالا هر وقت نوترون خيلي چگال بشه و به حد سياه چاله نرسه اونوقت ميشه ستاره ي كواركي.
بعد اين به خنثي بودن نوترون ربطي نداره. به دليل ميدان ستاره هست كه چروك ميشه.
خوب كامل بود. يا باز كمه؟
؛ممنون؛
And to You, O Ye Bountiful Immortals! Ye who rule aright, and dispose (of all) aright, I offer the flesh of my very frame, and all the blessings of my life.Thus the two spirits thought, thus they spoke, and thus they did;
و البته در مورد مدارها:
بله. اگر ميدان مغناطيسي قدرتش يك دست پخش نشده باشه خوب مسلما اونجاها كه كمتره سياره فاصله ي بيشتري از ستاره مي گيره. البته به فاصله هم ربط داره.
در بعضي فواصل كم از ستاره اين انتشار نا مساوي اهميتي نداره.
بله. اگر ميدان مغناطيسي قدرتش يك دست پخش نشده باشه خوب مسلما اونجاها كه كمتره سياره فاصله ي بيشتري از ستاره مي گيره. البته به فاصله هم ربط داره.
در بعضي فواصل كم از ستاره اين انتشار نا مساوي اهميتي نداره.
And to You, O Ye Bountiful Immortals! Ye who rule aright, and dispose (of all) aright, I offer the flesh of my very frame, and all the blessings of my life.Thus the two spirits thought, thus they spoke, and thus they did;
- منجم آماتور
عضویت : جمعه ۱۳۸۵/۱۰/۲۲ - ۰۰:۴۵
پست: 77-
تماس:
سلام به همه دوستان
بايد بگم در اين جهان هر جسمي كه داراي جرم باشه ميتونه تبديل به يك سياهچاله بشه ! ( راست ميگم باور كنيد !!) اما براي اين تبديل يه شرط وجود داره و اون اينه كه بتونيم اون جسم رو به حد كافي فشرده كنيم . يه جايي خوندم ( معتبر) اگه قطر يه پرتغال 10 به توان منفي 21 بشه اون پرتغال تبديل به سياهچاله ميشه .
اما ستاره نوتروني موضوش فرق مي كنه . چون قسمت اعظم اين ستاره از نوترون تشكيل شده ( از ساير ذرات بنيادي خبري نيست )و جرم اين ستاره ها به حدي نيست كه شرايط تبديل شدن به سياهچاله رو داشته باشن پايان كار اين ستاره ها همون ستاره نوتروني است . از طرفي رمبش اين ستاره ها در زماني كه به ستاره نوتروني تبديل ميشن متوقف ميشه و ادامه پيدا نمي كنه پس نميتونه يه سياهچاله بشه . نقش نوترون ها در ستاره هاي نوتروني خيلي مهمه و به خنثي بودن نوترونها ربط داره نوترونها به دليل نداشتن بار دچار دافعه الكتريكي نمي شن و مي تونن كنار همديگر ساختاري به هم پيوسته تشكيل بدن .
به عنوان مثال ستاره اي كه باقي مانده جرمش 2 برابر جرم خورشيد باشد شروع به رمبش مي كند و تا قطر 32 كيلومتر اين رمبش ادامه دارد .در حالي كه اگه باقي مانده جرم ستاره اي 3برابر جرم خورشيد باشد و ستاره شروع به رمبش كند زماني كه قطر ستاره 9 كيلومتر شود اين ستاره تبديل به سياهچاله ميشود و رمبش ستاره تا تبديل اون به تكينگي ادامه پيدا مي كنه .
بايد بگم در اين جهان هر جسمي كه داراي جرم باشه ميتونه تبديل به يك سياهچاله بشه ! ( راست ميگم باور كنيد !!) اما براي اين تبديل يه شرط وجود داره و اون اينه كه بتونيم اون جسم رو به حد كافي فشرده كنيم . يه جايي خوندم ( معتبر) اگه قطر يه پرتغال 10 به توان منفي 21 بشه اون پرتغال تبديل به سياهچاله ميشه .
اما ستاره نوتروني موضوش فرق مي كنه . چون قسمت اعظم اين ستاره از نوترون تشكيل شده ( از ساير ذرات بنيادي خبري نيست )و جرم اين ستاره ها به حدي نيست كه شرايط تبديل شدن به سياهچاله رو داشته باشن پايان كار اين ستاره ها همون ستاره نوتروني است . از طرفي رمبش اين ستاره ها در زماني كه به ستاره نوتروني تبديل ميشن متوقف ميشه و ادامه پيدا نمي كنه پس نميتونه يه سياهچاله بشه . نقش نوترون ها در ستاره هاي نوتروني خيلي مهمه و به خنثي بودن نوترونها ربط داره نوترونها به دليل نداشتن بار دچار دافعه الكتريكي نمي شن و مي تونن كنار همديگر ساختاري به هم پيوسته تشكيل بدن .
به عنوان مثال ستاره اي كه باقي مانده جرمش 2 برابر جرم خورشيد باشد شروع به رمبش مي كند و تا قطر 32 كيلومتر اين رمبش ادامه دارد .در حالي كه اگه باقي مانده جرم ستاره اي 3برابر جرم خورشيد باشد و ستاره شروع به رمبش كند زماني كه قطر ستاره 9 كيلومتر شود اين ستاره تبديل به سياهچاله ميشود و رمبش ستاره تا تبديل اون به تكينگي ادامه پيدا مي كنه .
عظمت زندگي در علم نيست بلكه در عمل است
- منجم آماتور
عضویت : جمعه ۱۳۸۵/۱۰/۲۲ - ۰۰:۴۵
پست: 77-
تماس:
ريحانه گفته :
. در مورد نیروی گریز از مرکز : کلمه نیرو به کنش و واکنش بین دو جسم گفته میشه و اینکه اینحا از این کلمه استفاده شده یه اشتباه رايجه . چون در اصل در اینجا ( اعم از سیاره و یا هر جسمی که دارای این نیرو است ) ما یک جسم داریم . این چیزی که به نام نیروی گریز از مرکز گفته میشه نتیجه چرخش این جسم بر روی یک مدار دایره ای و ... ست و هیچ ربطی به وجود و یا عدم وجود جسمی در مرکز نداره که کنش و یا واکنش دو جسم رو نتیجه بده .
ولي نقش اون جسمي كه در كانون مدار سيارات قرار داره ( خورشيدو ميگم ) خيلي مهمه . يكي از دلايل چرخش سيارات به دور خورشيد وجود خورشيد است . اگه خورشيو وجود نمي داشت كه سيارات مدار طي نمي كردند بلكه حركت مستقيم الخطي داشتند .
از طرفي كلمه نيرو براي گريز از مركز اشتباه نيست در واقع به سيارات در حين چرخيدن به دور خورشيد شتابي وارد ميشود به نام شتاب گريز از مركز و بر طيق قانون دوم نيوتن اين شتاب باعث وارد آمدن نيرو به سيارات ميشه كه به نيروي حاصل نيروي گريز از مركز مي گن .
از طرفي عكس العمل نيروي گريز از مركز وجود دارد و به خورشيد وارد ميشود ولي چون جرم خورشيد خيلي زياده ( 99.99٪ جرم منظومه شمسي ) از اين نيرو صزف نظر ميشود .
. در مورد نیروی گریز از مرکز : کلمه نیرو به کنش و واکنش بین دو جسم گفته میشه و اینکه اینحا از این کلمه استفاده شده یه اشتباه رايجه . چون در اصل در اینجا ( اعم از سیاره و یا هر جسمی که دارای این نیرو است ) ما یک جسم داریم . این چیزی که به نام نیروی گریز از مرکز گفته میشه نتیجه چرخش این جسم بر روی یک مدار دایره ای و ... ست و هیچ ربطی به وجود و یا عدم وجود جسمی در مرکز نداره که کنش و یا واکنش دو جسم رو نتیجه بده .
ولي نقش اون جسمي كه در كانون مدار سيارات قرار داره ( خورشيدو ميگم ) خيلي مهمه . يكي از دلايل چرخش سيارات به دور خورشيد وجود خورشيد است . اگه خورشيو وجود نمي داشت كه سيارات مدار طي نمي كردند بلكه حركت مستقيم الخطي داشتند .
از طرفي كلمه نيرو براي گريز از مركز اشتباه نيست در واقع به سيارات در حين چرخيدن به دور خورشيد شتابي وارد ميشود به نام شتاب گريز از مركز و بر طيق قانون دوم نيوتن اين شتاب باعث وارد آمدن نيرو به سيارات ميشه كه به نيروي حاصل نيروي گريز از مركز مي گن .
از طرفي عكس العمل نيروي گريز از مركز وجود دارد و به خورشيد وارد ميشود ولي چون جرم خورشيد خيلي زياده ( 99.99٪ جرم منظومه شمسي ) از اين نيرو صزف نظر ميشود .
اريت ميگه : و البته در مورد مدارها:
بله. اگر ميدان مغناطيسي قدرتش يك دست پخش نشده باشه خوب مسلما اونجاها كه كمتره سياره فاصله ي بيشتري از ستاره مي گيره. البته به فاصله هم ربط داره.
در بعضي فواصل كم از ستاره اين انتشار نا مساوي اهميتي نداره.
به نظر نميرسه كه نيروي مغناطيس خورشيد با مدار سيارات رابطه اي داشته باشه ( يا اگه هم داره من خبر ندارم ) از اريت مي خوام در اين مورد بيشتر توضيح بده .
- منجم آماتور
عضویت : جمعه ۱۳۸۵/۱۰/۲۲ - ۰۰:۴۵
پست: 77-
تماس:
به نظر من عاملي كه مدار سياراتو تعيين مي كنه يكي نيروي جاذبه خورشيد و ديگري سرعت سيارات است در صورتيكه سرعت يه سياره ار سرعت فرار منظومه شمسي ( حاصل از جاذبه خورشيد ) بيشتر باشه اون سياره ميتونه از كمند خورشيد خارج بشه و از منظومه شمسي عبور كنه . نيروي مغناطيس خورشيد چه نقشي در اين وسط داره ؟
خواهش دارم نظرتونو اعلام كنيد .
خواهش دارم نظرتونو اعلام كنيد .