نشست هفتگي
سياركها
سلام.در مورد سياركها بايد گفت در ابتدا تصور نمي شد تعداد اونها خيلي زياد باشه.اما امروزه تعداد فوقالعاده زيادي از اونها شناسايي شده.(متجاوز از يك ميليون)بنا بر اين اونها رو به چند دسته تقسيم كردن و با عددهايي كه بهشون دادن شناسايي مي شن(مثل اجرام مسيه)بيشتر سياركها در مداري بين مريخ و مشتري مي چرخند كه به دسته ي كمربند سياركي معروفند.(با شعاع مداري 8/2 واحد نجومي)دسته ي دوم سيارات گروه آپولو هستند با خروج از مركز زياد كه بعضي هاشون مدار زمين رو هم قطع مي كنند.مهمترين سيارك اين دسته ايكاروس است.و سومين دسته هم سيارات ترويايي هستند كه با فاصله 60 درجه در جلو و عقب مشتري در مدار اين سياره ديده مي شوند.از اسامي اولين سياركهاي شناسايي شده هم مي تونم بگم:هرمس.ايكاروس.اروس.آدونيس و...
سوال
دوستان اگه مي شه راجع به گريز از مركز بحثو باز كنيد.من توي اين بخش مشكل دارم. يا مثلا در مورد سرعت گريز كه جالبتره.واقعا چرا اينقدر مشاهدات با تءوري هاي ما روي كاغذ تفاوت داره؟
و اينكه وقتي يك سنگ رو به كمك يه طناب مي چرخونيموآيا نيروهاي گريز از مركز و جانب مركز با هم برابرند:و يا وقتي سنگ رو رها مي كنيم دقيقا چه اتفاقي مي افته؟ لطفا توضيح بديد.مرسي
و اينكه وقتي يك سنگ رو به كمك يه طناب مي چرخونيموآيا نيروهاي گريز از مركز و جانب مركز با هم برابرند:و يا وقتي سنگ رو رها مي كنيم دقيقا چه اتفاقي مي افته؟ لطفا توضيح بديد.مرسي
روز نجومي:
رمين در هر 23 ساعت و 56 دقيقه و4/1 ثانيه يكبار به دور محورش مي چر خد.يعني اگر در جاي خاصي بايستيدوستاره مشخصي را در نظر بگيريد آن را مثلا بالاي دودكش خانه ا ببينيد دوباره بعد ار 23 ساعت و56 دقيقه در همان جاي سابق آن ستاره را خواهيد ديد .
اين عدد 23 ساعت و56 دقيقه را اصطلاحا روز نجومي مي نامند.
رمين در هر 23 ساعت و 56 دقيقه و4/1 ثانيه يكبار به دور محورش مي چر خد.يعني اگر در جاي خاصي بايستيدوستاره مشخصي را در نظر بگيريد آن را مثلا بالاي دودكش خانه ا ببينيد دوباره بعد ار 23 ساعت و56 دقيقه در همان جاي سابق آن ستاره را خواهيد ديد .
اين عدد 23 ساعت و56 دقيقه را اصطلاحا روز نجومي مي نامند.
سلام
بله. در واقع آنقدر زياد هستند از بين اين يك ميليون فقط 140000 نامگذاري شده و مورد بررسي قرار گرفته.
در مورد گريز شروع كنيد. ما هم هستيم. اما يك كم تكراريه. ولي به هرحال خوبه.
؛ممنون؛
بله. در واقع آنقدر زياد هستند از بين اين يك ميليون فقط 140000 نامگذاري شده و مورد بررسي قرار گرفته.
در مورد گريز شروع كنيد. ما هم هستيم. اما يك كم تكراريه. ولي به هرحال خوبه.
؛ممنون؛
And to You, O Ye Bountiful Immortals! Ye who rule aright, and dispose (of all) aright, I offer the flesh of my very frame, and all the blessings of my life.Thus the two spirits thought, thus they spoke, and thus they did;
- منجم آماتور
عضویت : جمعه ۱۳۸۵/۱۰/۲۲ - ۰۰:۴۵
پست: 77-
تماس:
سلام به همه دوستان
در تكميل حرف aamg عزيز بايد يگم كه روز نجومي 4 دقيقه با روز متوسط خورشيدي تفاوت دارد ( كمتر است ) كه اين امر باعث مي شود ستارگان هر شب به اندازه 4 دقيقه زودتر از شب قبل طلوع كند . علت اين امر به اين خاطر است كه قبل از اينكه خورشيد به نصف النهار محل برگردد و يك روز خورشيدي متوسط بگذرد زمين نيز به اندازه 1 درجه در مدارش به دور خورشيد حركت كرده است و چون هر درجه با 4 دقيقه معادل است در نتيجه روز متوسط خورشيدي 4 دقيقه طولاني تر از روز نجومي باشد .
اين نكته بايد در هنگام رصد اجرام سماوي ( در طي چند روز و يا چند هفته ) در نظر گرفته شود .
در تكميل حرف aamg عزيز بايد يگم كه روز نجومي 4 دقيقه با روز متوسط خورشيدي تفاوت دارد ( كمتر است ) كه اين امر باعث مي شود ستارگان هر شب به اندازه 4 دقيقه زودتر از شب قبل طلوع كند . علت اين امر به اين خاطر است كه قبل از اينكه خورشيد به نصف النهار محل برگردد و يك روز خورشيدي متوسط بگذرد زمين نيز به اندازه 1 درجه در مدارش به دور خورشيد حركت كرده است و چون هر درجه با 4 دقيقه معادل است در نتيجه روز متوسط خورشيدي 4 دقيقه طولاني تر از روز نجومي باشد .
اين نكته بايد در هنگام رصد اجرام سماوي ( در طي چند روز و يا چند هفته ) در نظر گرفته شود .
- منجم آماتور
عضویت : جمعه ۱۳۸۵/۱۰/۲۲ - ۰۰:۴۵
پست: 77-
تماس:
سلامي دوباره
در ابر نواخترها ستاره پس از انفجار قدرش تا 20 برابر افزايش مي يابد . اما در مورد اينكه گفتيد دو ستاره با هم برخورد مي كنند ! درستش اينه كه بايد بگم براي توضيح چگونگي ايجاد يه ابرنواختر اخترشناسان يه ستاره دوتايي را در نظر مي گيرند . اگر ستاره پرجرمتر ( با جرم 1.2 جرم خورشيد ) سوختنش تمام شود و تا ابعاد زمين منقبض شود تبديل به كوتوله سفيد مي شود . حال اگر همتاي آن يك غول سرد باشد كه هنوز در حال انبساط است مي تواند مقداري از جرمش را به كوتوله سفيد بدهد . در اين حال نيروي گرانش غول سرد قويتر از هر نيروي دافعه موجود در كوتوله سفيد است در نتيجه يك رمبش در ستاره براه مي افتد .
رمبش حاصل باعث تبديل اجزاي هسته به يه هسته بسيار سخت شده و انفجار اين هسته بسيار متراكم باعث بيرون ريختن مواد با سرعت 10000 كيلومتر بر ثانيه مي شود .اين انفجار به حدي است كه باعث درخشان شدن تمام كهكشاني كه آن ابرنواختر در آن قرار دارد مي شود .
در ابر نواخترها ستاره پس از انفجار قدرش تا 20 برابر افزايش مي يابد . اما در مورد اينكه گفتيد دو ستاره با هم برخورد مي كنند ! درستش اينه كه بايد بگم براي توضيح چگونگي ايجاد يه ابرنواختر اخترشناسان يه ستاره دوتايي را در نظر مي گيرند . اگر ستاره پرجرمتر ( با جرم 1.2 جرم خورشيد ) سوختنش تمام شود و تا ابعاد زمين منقبض شود تبديل به كوتوله سفيد مي شود . حال اگر همتاي آن يك غول سرد باشد كه هنوز در حال انبساط است مي تواند مقداري از جرمش را به كوتوله سفيد بدهد . در اين حال نيروي گرانش غول سرد قويتر از هر نيروي دافعه موجود در كوتوله سفيد است در نتيجه يك رمبش در ستاره براه مي افتد .
رمبش حاصل باعث تبديل اجزاي هسته به يه هسته بسيار سخت شده و انفجار اين هسته بسيار متراكم باعث بيرون ريختن مواد با سرعت 10000 كيلومتر بر ثانيه مي شود .اين انفجار به حدي است كه باعث درخشان شدن تمام كهكشاني كه آن ابرنواختر در آن قرار دارد مي شود .
- منجم آماتور
عضویت : جمعه ۱۳۸۵/۱۰/۲۲ - ۰۰:۴۵
پست: 77-
تماس:
به چند دليل نمي توان مهبانگ را از خارج ديد.
مهبانگ در نقطه اي از يك فضاي از پيش ساخته رخ نداده است تا ما تلسكوپ مان را به آن نقطه نشانه رويم . در آغاز فضا و زمان با يكديگر به وجود آمده اند ( پس از مهبانگ )
خارج از اين جهان مكاني وجود ندارد كه آدم در آنجا بايستد و به اين دنيا نگاه كند .
به نظر ميرسد تابش زمينه كيهاني چند صد هزار سال پس از مهبانگ ظاهر شده است و پيش از آن جهان از ذرات زير اتمي پر انرژي و فوتونهاي نور تشكيل شده است اين حالت تا زماني كه دماي جهان 5000 درجه كلوين كاهش يافته ادامه داشته و در اين زمان تركيب الكترون ها با هسته هاي اتمي صورت گرفته واتم ها تشكيل شده اند.
از آنجا كه الكترون هاي كمي سرگردان مانده اند فوتون ها توانسته اند سفرهاي طو لاني تري انجام داده و به عبارت ديگر جهان براي نور شفاف شده است . به اين ترتيب فوتون ها تمام جهان را انباشته و تا كنون نيز چنين مانده است .
لطفا اگه نظر خاصي داشتيد برام بنويسيد .
ممنون
مهبانگ در نقطه اي از يك فضاي از پيش ساخته رخ نداده است تا ما تلسكوپ مان را به آن نقطه نشانه رويم . در آغاز فضا و زمان با يكديگر به وجود آمده اند ( پس از مهبانگ )
خارج از اين جهان مكاني وجود ندارد كه آدم در آنجا بايستد و به اين دنيا نگاه كند .
به نظر ميرسد تابش زمينه كيهاني چند صد هزار سال پس از مهبانگ ظاهر شده است و پيش از آن جهان از ذرات زير اتمي پر انرژي و فوتونهاي نور تشكيل شده است اين حالت تا زماني كه دماي جهان 5000 درجه كلوين كاهش يافته ادامه داشته و در اين زمان تركيب الكترون ها با هسته هاي اتمي صورت گرفته واتم ها تشكيل شده اند.
از آنجا كه الكترون هاي كمي سرگردان مانده اند فوتون ها توانسته اند سفرهاي طو لاني تري انجام داده و به عبارت ديگر جهان براي نور شفاف شده است . به اين ترتيب فوتون ها تمام جهان را انباشته و تا كنون نيز چنين مانده است .
لطفا اگه نظر خاصي داشتيد برام بنويسيد .
ممنون
- منجم آماتور
عضویت : جمعه ۱۳۸۵/۱۰/۲۲ - ۰۰:۴۵
پست: 77-
تماس:
سلام .
در مورد سئوال دوم :
ما هميشه محاسبات خودمون رو با فرض اینکه دستگاه مختصات وابسته به زمین یه دستگاه ساکنه انجام می دیم . ولی می دونیم که واقعیت این نیست . یعنی از دید یه ناظر خارج از زمین ، زمین در عین حال اینکه به دور خورشید می چرخه ( یا به قول خیلی قدیمیا خورشید به دور زمین می چرخه ! ) به دور خودش هم می چرخه . یعنی اگر یه محور از قطبین زمین رد کنیم ، و جهت اون رو رو به بالا بگیریم این میشه محوری که زمین به دور خودش می چرخه . خب مسلماً این چرخش بدون تاثير نيست . حالا می خوايم ببينيم تاثير اين چرخش چيه . ( هم می تونيد اين حرف رو از طرف من قبول کنيد هم می تونيد برای بدست آوردن محاسبات به کتابهای درسیِ مکانيک تحلیلی مراجعه کنيد . برای مثال فصل 7 مکانيک تحليلی نوشتۀ سايمون ) اين چرخش باعث ميشه تمام چيزايی که در نيمکره شمالی زمين قرار دارند به سمت راست خودشون و تمام چيزايی که در نيمکره جنوبی قرار دارند به سمت چپ خودشون حرکت کنند . اين يعنی :
اگه به گردبادهايی که در نيمکرۀ شمالی به وجود ميان از بالا نگاه کنيم راستگرد هستن ( ساعتگرد ) و اگه به گردبادهايی که در نيمکره جنوبی به وجود ميان از بالا نگاه کنيم چپگرد ( پادساعتگرد ) هستن . همين طور برای بادها و آب و ... .
خب حالا می رسيم به سئوال . سئوال اين بود که چه جوری ميشه با يه ظرف آب فهميد در نيمکره شمالی هستيم يا جنوبی ؟
جواب : اگه کف ظرف رو به اندازه يه دايره کوچک در بياريم آب کم کم شروع به خارج شدن ميکنه ( مثل همون اتفاقی که در مورد سيفون دستشويی می افته ! يا وقتی که يه وانِ پر آب شروع به خالی شدن ميکنه ! ) اين خارج شدنِ آب يا راستگرده و يا چپگرد و اين بستگی به اين داره که توی کدوم نيمکره قرار داشته باشيم .
در مورد سئوال دوم :
ما هميشه محاسبات خودمون رو با فرض اینکه دستگاه مختصات وابسته به زمین یه دستگاه ساکنه انجام می دیم . ولی می دونیم که واقعیت این نیست . یعنی از دید یه ناظر خارج از زمین ، زمین در عین حال اینکه به دور خورشید می چرخه ( یا به قول خیلی قدیمیا خورشید به دور زمین می چرخه ! ) به دور خودش هم می چرخه . یعنی اگر یه محور از قطبین زمین رد کنیم ، و جهت اون رو رو به بالا بگیریم این میشه محوری که زمین به دور خودش می چرخه . خب مسلماً این چرخش بدون تاثير نيست . حالا می خوايم ببينيم تاثير اين چرخش چيه . ( هم می تونيد اين حرف رو از طرف من قبول کنيد هم می تونيد برای بدست آوردن محاسبات به کتابهای درسیِ مکانيک تحلیلی مراجعه کنيد . برای مثال فصل 7 مکانيک تحليلی نوشتۀ سايمون ) اين چرخش باعث ميشه تمام چيزايی که در نيمکره شمالی زمين قرار دارند به سمت راست خودشون و تمام چيزايی که در نيمکره جنوبی قرار دارند به سمت چپ خودشون حرکت کنند . اين يعنی :
اگه به گردبادهايی که در نيمکرۀ شمالی به وجود ميان از بالا نگاه کنيم راستگرد هستن ( ساعتگرد ) و اگه به گردبادهايی که در نيمکره جنوبی به وجود ميان از بالا نگاه کنيم چپگرد ( پادساعتگرد ) هستن . همين طور برای بادها و آب و ... .
خب حالا می رسيم به سئوال . سئوال اين بود که چه جوری ميشه با يه ظرف آب فهميد در نيمکره شمالی هستيم يا جنوبی ؟
جواب : اگه کف ظرف رو به اندازه يه دايره کوچک در بياريم آب کم کم شروع به خارج شدن ميکنه ( مثل همون اتفاقی که در مورد سيفون دستشويی می افته ! يا وقتی که يه وانِ پر آب شروع به خالی شدن ميکنه ! ) اين خارج شدنِ آب يا راستگرده و يا چپگرد و اين بستگی به اين داره که توی کدوم نيمکره قرار داشته باشيم .
در مورد سئوال سوم :
با توجه به توضيحاتِ پُستِ قبل ، رودهايی که در نيمکره شمالی قرار دارن به تدريج به سمت راست متمايل می شوند ( مثل آمودريا ) و رودهايی که در نيمکرۀ جنوبی قرار دارن به تدريج به سمت چپ مايل می شوند .
اگر فرض کنيم رود نيل به طور کامل در نيمکره جنوبی قرار داره ، پس اين رود طی سالها ( صدها سال ) به تدريج به سمت چپ مايل شده و سمت راست اين رود سالها قبل محل عبور آب بوده . پس سمت راست اين رود در زمان حال جلگۀ حاصلخيزی برای کشاورزيه .
(اين مطلب فعلا برای رود آمودريا توسط زمين شناسان ثابت شده )
با توجه به توضيحاتِ پُستِ قبل ، رودهايی که در نيمکره شمالی قرار دارن به تدريج به سمت راست متمايل می شوند ( مثل آمودريا ) و رودهايی که در نيمکرۀ جنوبی قرار دارن به تدريج به سمت چپ مايل می شوند .
اگر فرض کنيم رود نيل به طور کامل در نيمکره جنوبی قرار داره ، پس اين رود طی سالها ( صدها سال ) به تدريج به سمت چپ مايل شده و سمت راست اين رود سالها قبل محل عبور آب بوده . پس سمت راست اين رود در زمان حال جلگۀ حاصلخيزی برای کشاورزيه .
(اين مطلب فعلا برای رود آمودريا توسط زمين شناسان ثابت شده )
سلام
فكر كنم اين فرضيه. هر واكنشي نياز به يك زمينه داره. چون با دنياي قبل يكي نباشه مي گويند زمان صفر بوده. و اين باعث ميشه كه فضا-زمان كه به هم چسبيده هستند هم صفر باشه.
از مشكلات فضا-زمان هست.
فكر كنم اين فرضيه. هر واكنشي نياز به يك زمينه داره. چون با دنياي قبل يكي نباشه مي گويند زمان صفر بوده. و اين باعث ميشه كه فضا-زمان كه به هم چسبيده هستند هم صفر باشه.
از مشكلات فضا-زمان هست.
And to You, O Ye Bountiful Immortals! Ye who rule aright, and dispose (of all) aright, I offer the flesh of my very frame, and all the blessings of my life.Thus the two spirits thought, thus they spoke, and thus they did;
-
محل اقامت: مشهد
عضویت : دوشنبه ۱۳۸۵/۹/۲۰ - ۱۹:۲۸
پست: 26-
سپاس: 4