انتقال به سرخ !
انتقال به سرخ !
سلام!
همانطور که می دانید به کمک پدیده ی قرمز گرایی یا همان انتقال به سرخ (red shift) متوجه انبساط عالم (توسط هابل) شدند. اما....چرا فکر نکردند که شاید این انتقال به سرخ ناشی از جذب نور توسط ذراتی در میان راه نباشد؟ به عبارتی...
تفاوت بین انتقال به سرخ کیهانی و انتقال به سرخ جذبی در چیست و چطور این دو را از هم تشخیص می دهند؟
با تشکر
همانطور که می دانید به کمک پدیده ی قرمز گرایی یا همان انتقال به سرخ (red shift) متوجه انبساط عالم (توسط هابل) شدند. اما....چرا فکر نکردند که شاید این انتقال به سرخ ناشی از جذب نور توسط ذراتی در میان راه نباشد؟ به عبارتی...
تفاوت بین انتقال به سرخ کیهانی و انتقال به سرخ جذبی در چیست و چطور این دو را از هم تشخیص می دهند؟
با تشکر
چشم آسایش که دارد از سپهر تیز رو ؟
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت:
صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی!
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی!
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
Re: انتقال به سرخ !
سلام بر راشین عزیز. نمی دونم درست فهمیدم سوال شما رو یا نه. انتقال به قرمز تنها به سرعت دور شدن منبع تابش از ما بستگي ندارد و در ابعاد كيهاني انتقال به قرمز به دليل خروج سي پي اچ ها بسيار با اهميت تر ازانتقال به قرمز بر اثر پديده دوپلر است.
به عبارت ديگر تغيرات طول موج = ۪ λ- ( تغيرات طول موج ناشي از انتقال دوپلري ± افزايش طول موج ناشي از خروج سي پي اچ ها)
علامت (+ ) هنگام دور شدن منبع تابش از ما و علامت ( – ) هنگام نزديك شدن منبع تابش به ما مي باشد. براي فواصل نزديك مقدار قرمز گرايي براثر خروج سي پي اچ به حداقل مقدار خود مي رسد در صورتيكه در فواصل دور مقدار اين قرمز گرايي به دليل خروج سي پي اچ ها آنقدر افزايش مي يابد كه انتقال دوپلري ناشي از دور شدن منبع تابش از ما را تحت شعاع قرار مي دهد به نحويكه اين انتقال به قرمز قابل چشم پوشي خواهد بود. با اين حساب انبساط عالم آنگونه كه ما مي پنداريم شتابان نيست بلكه به دليل عدم توجه به افزايش طول موج نورهاي ارسالي بر اثر تحليل رفتن انرژي آنها (به خاطر پديده خروج سي پي اچ ها ) همه انتقال به قرمز را مربوط به انتقال دوپلري پنداشته و بدنبال آن به اعداد و ارقام عجيب و غريب ودور از ذهن در مورد سرعت فرار كهكشان ها مي رسيم درنتيجه مجبور مي شويم براي توجيه اين معضل به يك توهم ديگر متوصل شويم(همان انرژی تاریک)!
به عبارت ديگر تغيرات طول موج = ۪ λ- ( تغيرات طول موج ناشي از انتقال دوپلري ± افزايش طول موج ناشي از خروج سي پي اچ ها)
علامت (+ ) هنگام دور شدن منبع تابش از ما و علامت ( – ) هنگام نزديك شدن منبع تابش به ما مي باشد. براي فواصل نزديك مقدار قرمز گرايي براثر خروج سي پي اچ به حداقل مقدار خود مي رسد در صورتيكه در فواصل دور مقدار اين قرمز گرايي به دليل خروج سي پي اچ ها آنقدر افزايش مي يابد كه انتقال دوپلري ناشي از دور شدن منبع تابش از ما را تحت شعاع قرار مي دهد به نحويكه اين انتقال به قرمز قابل چشم پوشي خواهد بود. با اين حساب انبساط عالم آنگونه كه ما مي پنداريم شتابان نيست بلكه به دليل عدم توجه به افزايش طول موج نورهاي ارسالي بر اثر تحليل رفتن انرژي آنها (به خاطر پديده خروج سي پي اچ ها ) همه انتقال به قرمز را مربوط به انتقال دوپلري پنداشته و بدنبال آن به اعداد و ارقام عجيب و غريب ودور از ذهن در مورد سرعت فرار كهكشان ها مي رسيم درنتيجه مجبور مي شويم براي توجيه اين معضل به يك توهم ديگر متوصل شويم(همان انرژی تاریک)!
گر مِی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را
خیام بزرگ
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را
خیام بزرگ
Re: انتقال به سرخ !
سلام!
با تشکر از پاسخ شما ،fargol گرامی...
( لطف می کنید منبعتان را معرفی بفرمایید...؟ )
حال اگر چنین هست...چطور تفاوت این دو را تشخصیص می دهند؟ اینکه مقدار انرژی تحلیل رفته به چه میزان است که می تواند انتقال به سرخ ناشی از دور شدن کهکشانها را نا دیده گرفت؟
با تشکر.
با تشکر از پاسخ شما ،fargol گرامی...
پس یعنی ان انبساطی که هابل از جهان تصور می کرد اشتباه بوده است؟ ایا در ثابت هابل، ان انتقال به سرخی را که بر اثر تحلیل انرژی بوده است ، در نظر گرفته نشده است؟fargol نوشته شده: بلكه به دليل عدم توجه به افزايش طول موج نورهاي ارسالي بر اثر تحليل رفتن انرژي آنها (به خاطر پديده خروج سي پي اچ ها ) همه انتقال به قرمز را مربوط به انتقال دوپلري پنداشته و بدنبال آن به اعداد و ارقام عجيب و غريب ودور از ذهن در مورد سرعت فرار كهكشان ها مي رسيم درنتيجه مجبور مي شويم براي توجيه اين معضل به يك توهم ديگر متوصل شويم(همان انرژی تاریک)!
( لطف می کنید منبعتان را معرفی بفرمایید...؟ )
حال اگر چنین هست...چطور تفاوت این دو را تشخصیص می دهند؟ اینکه مقدار انرژی تحلیل رفته به چه میزان است که می تواند انتقال به سرخ ناشی از دور شدن کهکشانها را نا دیده گرفت؟
با تشکر.
چشم آسایش که دارد از سپهر تیز رو ؟
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت:
صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی!
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی!
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
Re: انتقال به سرخ !
سلام انتقال به قرمز را نمی توانیم تنها ناشی از انبساط جهان بدانیم. انبساطی که به موجب آن كهكشان ها با حجم عظيمي از ماده با سرعتي بسیار بالا در حال فرار هستند. با توجه به فرض خروج سي پي اچ هست كه تابش زمينه به عنوان حالتي خاص از افزايش طول موج تابش هاي كيهاني مورد توجه قرار مي گيرد نه بازمانده اي از انفجار بزرگ!! یکی از دلایل قرمز گرايي خطوط طيفي ستار گان و كهكشان هاي دور دست ناشي از تحليل انرژي نور ارسالي از آنها مي باشد كه با افزايش فاصله اين تحليل انرژي نيز افزايش مي يابد و به دنبال آن طول موج تابش دريافت شده نسبت به طول موج اوليه بيشتر خواهد شد..بنابراين هرچه چشمه ي گسيل دهنده ي تابش در فاصله ي دورتري از ما قرار داشته باشد احتمال خروج سي پي. اچ. های بیشتری وجود خواهد داشت.
_______
با هر انفجاری در جهان اسپین سی. پی. اچ. ها به حرکت انتقالی تبدیل می شود و این خود نیز می تواند موجب دور شدن کهکشانها گردد. اما انتقال به قرمز را نمی توان تنها ناشی از انبساط جهان دانست. هرچند دلایل زیادی در مورد انتقال به قرمز نور متساعد شده از کهکشانها ارائه شده است.(حسین جوادی)
_______
براي كهكشان هاي دور دست مقدار ثابت هابل انحراف چشمگيري از نورم تعيين شده براي آن پيدا مي كند مثلا كهكشانهايي در فاصله 160 مگا پارسكي ديده شدند كه سرعت دور شدنشان از ما 8000 كيلو متر بر ثانيه است ،در همين حال كهكشانهايي در فاصله اي بسيار نزديك تر( 80 مگا پارسك) وجود داشتند كه از همين سرعت برخوردار بودند يعني انتقال به قرمز يكساني با كهكشان هاي با فاصله 160 مگا پارسكي داشتند.
با استفاده از رابطه zc = Hd (كه در آن zc = v ( z = قرمز گرايي ) وv = سرعت دور شدن كهكشان ها يا ستاره ، c = سرعت نور، d = فاصله كهكشان يا ستاره از ما وH = ثابت هابل مي باشد
منابعی که برای مطالعه خواسته بودید:
فيزيك مدرن كنت اس . كرين
اختر فيزيك مقدماتي جلد 2 زيليك واسميت
http://cph-theory.persiangig.com (به این سایت حتماً سر بزنید.)
_______
با هر انفجاری در جهان اسپین سی. پی. اچ. ها به حرکت انتقالی تبدیل می شود و این خود نیز می تواند موجب دور شدن کهکشانها گردد. اما انتقال به قرمز را نمی توان تنها ناشی از انبساط جهان دانست. هرچند دلایل زیادی در مورد انتقال به قرمز نور متساعد شده از کهکشانها ارائه شده است.(حسین جوادی)
_______
براي كهكشان هاي دور دست مقدار ثابت هابل انحراف چشمگيري از نورم تعيين شده براي آن پيدا مي كند مثلا كهكشانهايي در فاصله 160 مگا پارسكي ديده شدند كه سرعت دور شدنشان از ما 8000 كيلو متر بر ثانيه است ،در همين حال كهكشانهايي در فاصله اي بسيار نزديك تر( 80 مگا پارسك) وجود داشتند كه از همين سرعت برخوردار بودند يعني انتقال به قرمز يكساني با كهكشان هاي با فاصله 160 مگا پارسكي داشتند.
با استفاده از رابطه zc = Hd (كه در آن zc = v ( z = قرمز گرايي ) وv = سرعت دور شدن كهكشان ها يا ستاره ، c = سرعت نور، d = فاصله كهكشان يا ستاره از ما وH = ثابت هابل مي باشد
منابعی که برای مطالعه خواسته بودید:
فيزيك مدرن كنت اس . كرين
اختر فيزيك مقدماتي جلد 2 زيليك واسميت
http://cph-theory.persiangig.com (به این سایت حتماً سر بزنید.)
گر مِی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را
خیام بزرگ
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را
خیام بزرگ
Re: انتقال به سرخ !
سلام دوست گرامي
قبل از اينكه به سوال شما پاسخ بدهم مي خاستم انتقاد كوچكي ازدوست عزيزم خانم فرگل داشته باشم و ان اينكه بهتر است تا قبل از اينكه راجع به صحت نظريه اي تابيش از70درصد مطمئن نيستيم از ان نظريه حداقل به احترام نظريه بودنش با اين قطعيت صحبت نكنيم.چه در مورد cph چه در مورد نسبيت و حتي چه در مورد نظريه ي ريسمان.اميدوارم كه دوست من ازمن دلخور نشوند.
وهمچنين پاسخ سوال شما :چه لزومي دارد كه ما اينگونه بپنداريم كه بايد ذراتي اين نور سرخ راجذب كرده باشند.چون اگر چنين ذراتي باشند حداقل مابايد اثاري از ان ذرات راباتلسكوپها وراديوتلسكوپها دريافت كنيم واگر انهاازجرم كم برخوردار باشند باتوجه به اينكه ميگويدذره در نتيجه انحناي ايجاد شده توسط انها در مسيرنورهم ناچيزبوده وچون انهافقط طول موج قرمز را جذب ميكنند پس بايد انها به رنگ قرمز ديده شوند.
در ضمن اگر ميخواهيد در اين رابطه بيشتر بدانيد به كتاب (كيهان در پوست گردو) نوشته ي پروفسور هاوكينگ مراجعه نماييد. در اين كتاب درمورد ازمايشهاي جناب هابل توضيح مختصري داده شده است.
اميد وارم كه مثمر ثمر واقع شود.
قبل از اينكه به سوال شما پاسخ بدهم مي خاستم انتقاد كوچكي ازدوست عزيزم خانم فرگل داشته باشم و ان اينكه بهتر است تا قبل از اينكه راجع به صحت نظريه اي تابيش از70درصد مطمئن نيستيم از ان نظريه حداقل به احترام نظريه بودنش با اين قطعيت صحبت نكنيم.چه در مورد cph چه در مورد نسبيت و حتي چه در مورد نظريه ي ريسمان.اميدوارم كه دوست من ازمن دلخور نشوند.
وهمچنين پاسخ سوال شما :چه لزومي دارد كه ما اينگونه بپنداريم كه بايد ذراتي اين نور سرخ راجذب كرده باشند.چون اگر چنين ذراتي باشند حداقل مابايد اثاري از ان ذرات راباتلسكوپها وراديوتلسكوپها دريافت كنيم واگر انهاازجرم كم برخوردار باشند باتوجه به اينكه ميگويدذره در نتيجه انحناي ايجاد شده توسط انها در مسيرنورهم ناچيزبوده وچون انهافقط طول موج قرمز را جذب ميكنند پس بايد انها به رنگ قرمز ديده شوند.
در ضمن اگر ميخواهيد در اين رابطه بيشتر بدانيد به كتاب (كيهان در پوست گردو) نوشته ي پروفسور هاوكينگ مراجعه نماييد. در اين كتاب درمورد ازمايشهاي جناب هابل توضيح مختصري داده شده است.
اميد وارم كه مثمر ثمر واقع شود.
زمين گهواره ي بشريت است. ولي هيچ كودكي تا ابد در گهواره نمي ماند.....
- MRT
نام: محمدرضا طباطبایی
محل اقامت: تبریز
عضویت : پنجشنبه ۱۳۸۶/۴/۲۱ - ۱۸:۱۷
پست: 2413-
سپاس: 95
- جنسیت:
تماس:
Re: انتقال به سرخ !
در پديده كمپتون مقداري از انرژي كوانتومهاي اشعه ايكس جذب الكترون شده و طول موج اشعه ايكس بيشتر شده و مسلما انرژي آن كاهش مييابد كه همراه با پراكندگي و انحراف نور است ولي اينچنين پديده اي براي طيفهاي مريي نور مشاهده نشده است . در واقع طيفهاي مريي نور ميتوانند كل انرژي خود را يكجا از دست بدهند نه مقداري از آن را . در برسي انتقال به سرخ و محاسبه سرعت فرار از طيف خطي و نشري و همچنين جذبي هيدروژن استفاده ميشود كه تمامي طيفها متناسب با هم تغيير طول موج ميدهند و اگر جذب انرژي در مسير وجود داشته باشد اين طيفها تناسب و نظم خود را از دست ميدهد و دچار آشفتگي و پراكندگي و انحراف ميشوند كه فكر نكنم چنين چيزي مشاهده شده باشد .
در ضمن اينهم زوج فرمول پيشنهادي من براي محاسبه سرعت فرار است كه با فرمول قديمي و قبلي تفاوت محاسباتي ندارد :
در ضمن اينهم زوج فرمول پيشنهادي من براي محاسبه سرعت فرار است كه با فرمول قديمي و قبلي تفاوت محاسباتي ندارد :
با توجه به ماده 8 قوانین تالار گفتمان شبكه فیزیك هوپا :
ارايه انديشههاي نو در فيزيك و متافيزيك ، رياضيات مختص فيزيك ، حساب و هندسه دوجيني در وب سايت شخصي :
https://ki2100.com
ارايه انديشههاي نو در فيزيك و متافيزيك ، رياضيات مختص فيزيك ، حساب و هندسه دوجيني در وب سايت شخصي :
https://ki2100.com
Re: انتقال به سرخ !
با سلام.راشين نوشته شده:سلام!
همانطور که می دانید به کمک پدیده ی قرمز گرایی یا همان انتقال به سرخ (red shift) متوجه انبساط عالم (توسط هابل) شدند. اما....چرا فکر نکردند که شاید این انتقال به سرخ ناشی از جذب نور توسط ذراتی در میان راه نباشد؟ به عبارتی...
تفاوت بین انتقال به سرخ کیهانی و انتقال به سرخ جذبی در چیست و چطور این دو را از هم تشخیص می دهند؟
با تشکر
انتقال به سرخ جذبی گمان نکنم ترکیب درستی باشه.
من فکر میکنم جواب سوال شما این است که در انتقال به سرخ تمام خطوط جذبی بدون تغییر میمانند فقط همگی به یک اندازه شیفت می یابند.اما در مورد حذب تنها یک یا جند خط غایبند و بقیه سر جایشان و بدون تغییر.
Re: انتقال به سرخ !
سلام !
با تشکر از پاسخ های دوستان عزیز....
.
با تشکر از ghazalعزیز , MRTگرامی...بله من به این موضوع اصلا دقت نداشتم...!
غزل گرامی نوشته است:
با تشکر.
با تشکر از پاسخ های دوستان عزیز....
دوست عزیز شاید درست سوالم رو بیان نکردم....نور سرخ را جذب نمی کنند، بنده به انتقال به سرخ اشاره کردم ( انرژی کمتر و طول موج بیشتر) و در نتیجه دلیلی ندارد که ان ذرات و یا اجرام به رنگ سرخ دیده شوند.aliii نوشته شده:وهمچنين پاسخ سوال شما :چه لزومي دارد كه ما اينگونه بپنداريم كه بايد ذراتي اين نور سرخ راجذب كرده باشند.چون اگر چنين ذراتي باشند حداقل مابايد اثاري از ان ذرات راباتلسكوپها وراديوتلسكوپها دريافت كنيم واگر انهاازجرم كم برخوردار باشند باتوجه به اينكه ميگويدذره در نتيجه انحناي ايجاد شده توسط انها در مسيرنورهم ناچيزبوده وچون انهافقط طول موج قرمز را جذب ميكنند پس بايد انها به رنگ قرمز ديده شوند.
بله حتما مطالعه خواهم کرد. ممنون از شماaliii نوشته شده:در ضمن اگر ميخواهيد در اين رابطه بيشتر بدانيد به كتاب (كيهان در پوست گردو) نوشته ي پروفسور هاوكينگ مراجعه نماييد. در اين كتاب درمورد ازمايشهاي جناب هابل توضيح مختصري داده شده است.
اميد وارم كه مثمر ثمر واقع شود.
.
با تشکر از ghazalعزیز , MRTگرامی...بله من به این موضوع اصلا دقت نداشتم...!
غزل گرامی نوشته است:
انتقال به سرخ تمام خطوط جذبی فقط به یک اندازه جا به جا(shift) می شوند، اما در جذب تنها یک یا چند خط غایبند.
با تشکر.
چشم آسایش که دارد از سپهر تیز رو ؟
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت:
صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی!
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی!
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
Re: انتقال به سرخ !
سلام دوستان
ببخشید
من اتفاقی به این بحث برخورد کردم
فکر میکنم منظور راشین از انتقال به سرخ جذبی همان قرمز گرایی باشه که در مورد ستارگان داریم
ولی انتقال به سرخ گرانشی و دوپلری یه چیزه دیگه هست و البته آنقدر هم پیچیده نیست که مورد بحث شما بود
ببخشید
من اتفاقی به این بحث برخورد کردم
فکر میکنم منظور راشین از انتقال به سرخ جذبی همان قرمز گرایی باشه که در مورد ستارگان داریم
ولی انتقال به سرخ گرانشی و دوپلری یه چیزه دیگه هست و البته آنقدر هم پیچیده نیست که مورد بحث شما بود
- COSMOLOGIST
نام: محمد میرزایی
محل اقامت: تهران - شیراز
عضویت : سهشنبه ۱۳۸۵/۷/۱۸ - ۱۵:۳۷
پست: 4983-
سپاس: 153
- جنسیت:
تماس:
Re: انتقال به سرخ !
با سلام .
در کیهان شناسی 3 نوع انتقال به سرخ داریم :
انتقال به سرخ داپلری که ناشی از داشتن اختلاف سرعت بین منبع و ناظر است
انتقال به سرخ گرانشی که ناشی از وجود میدان گرانشی است .
انتقال به سرخ کیهانی که ناشی از انبساط کیهان است .
حال منظور راشین و دیگر دوستان کدام یک از این موارد است ؟!
اگر مقصود مشخص شود م توانیم بر روی آن صحبت کنیم.
باتشکر . . .
در کیهان شناسی 3 نوع انتقال به سرخ داریم :
انتقال به سرخ داپلری که ناشی از داشتن اختلاف سرعت بین منبع و ناظر است
انتقال به سرخ گرانشی که ناشی از وجود میدان گرانشی است .
انتقال به سرخ کیهانی که ناشی از انبساط کیهان است .
حال منظور راشین و دیگر دوستان کدام یک از این موارد است ؟!
اگر مقصود مشخص شود م توانیم بر روی آن صحبت کنیم.
باتشکر . . .
Re: انتقال به سرخ !
درود دوباره
جناب کیهانشناس فکر نمیکنید انتقال به سرخ کیهانشناسی خودش یک نوع از انتقال به سرخ دوپلری باشه
یعنی با انبساط کیهان منبع تولید از ما فاصله میگیره؟
جناب کیهانشناس فکر نمیکنید انتقال به سرخ کیهانشناسی خودش یک نوع از انتقال به سرخ دوپلری باشه
یعنی با انبساط کیهان منبع تولید از ما فاصله میگیره؟
- MRT
نام: محمدرضا طباطبایی
محل اقامت: تبریز
عضویت : پنجشنبه ۱۳۸۶/۴/۲۱ - ۱۸:۱۷
پست: 2413-
سپاس: 95
- جنسیت:
تماس:
Re: انتقال به سرخ !
Aria7003 نوشته شده:درود دوباره
جناب کیهانشناس فکر نمیکنید انتقال به سرخ کیهانشناسی خودش یک نوع از انتقال به سرخ دوپلری باشه
یعنی با انبساط کیهان منبع تولید از ما فاصله میگیره؟
طول موج نور در زمان سقوط به مركز گرانش كوتاه و فركانس و انرژي آن افزايش پيدا ميكند ، ولي در زمان فرار از ميدان گرانش طول موج بلند و در نتيجه فركانس و انرژي كاهش پيدا ميكند . يعني طول موج ، فركانس و انرژي نور ورودي و خروجي از ميدان گرانشي در كل ثابت ميماند و ما متوجه هيچ تغييري نخواهيم شد مگر كاهش مسافت طي شده توسط نور نسبت به فضا - زمان خودمان نه فضا - زمان ناظر مجاور نور .
و اما در مورد انبساط كيهان . انبساطي براي فضا در كار نيست بلكه فضا - زمان كيهان ثابت است و اين اجرام سماوي هستند كه از هم دور ميشوند كه اگر فضا - زمان كيهان منبسط ميشد ، متر ما بلندتر و زمان ما تندتر كار ميكرد و اصلا متوجه سرعت فرار كهكشانها نميشديم :
تاپيك : انبساط فضا ، توجيهي غير موجه براي انبساط كيهان است
http://www.hupaa.com/forum/viewtopic.php?f=3&t=15009
عبارت انبساط كيهان يك عبارت غلط و منسوخ شده است . كساني كه اين عبارت را به كار بردند از سادهترين مفاهيم نسبيت بي خبر و بي اطلاع هستند .
با توجه به ماده 8 قوانین تالار گفتمان شبكه فیزیك هوپا :
ارايه انديشههاي نو در فيزيك و متافيزيك ، رياضيات مختص فيزيك ، حساب و هندسه دوجيني در وب سايت شخصي :
https://ki2100.com
ارايه انديشههاي نو در فيزيك و متافيزيك ، رياضيات مختص فيزيك ، حساب و هندسه دوجيني در وب سايت شخصي :
https://ki2100.com
Re: انتقال به سرخ !
سلام دوست خوب جناب MRTجناب MRT فرموده اند
عبارت انبساط كيهان يك عبارت غلط و منسوخ شده است . كساني كه اين عبارت را به كار بردند از سادهترين مفاهيم نسبيت بي خبر و بي اطلاع هستند
ابتدا تشکر می کنم به خاطر اینکه جواب دادید
ولی به عنوان یک مدیر بهتره صبرتون زیاد باشه زود از کوره در نرید
شما که از مفاهیم نسبیت باخبرید می شه بگید کیهان چیه؟
آیا انبساط کیهان ترجمه یک اصطلاح لاتین نیست؟
اینکه شما گفتید درسته ولی اگر بحث انبساط کیهانی پیش می یاد منظور کسی انبساط فضا-زمان نیست که البته اینم جایه بحث داره
اگر یه مقداری شما با اصطلاحاتی که در نجوم کاربرد داره و صرفا به خاطر محدودیتهای ترجمه زبانها معنی گمراه کننده پیدا میکنه آشنا بودید انقدر زود عصبانی نمی شدید
بازم منو ببخشید یه کم رک صحبت کردم
ممنون
- MRT
نام: محمدرضا طباطبایی
محل اقامت: تبریز
عضویت : پنجشنبه ۱۳۸۶/۴/۲۱ - ۱۸:۱۷
پست: 2413-
سپاس: 95
- جنسیت:
تماس:
Re: انتقال به سرخ !
سلامت باشيد :
از كوره در رفتن و عصباني شدني در كار نيست دوست گرامي بلكه ارايه كردن واقعيتهاست كه با تعاريف فعلي مغاير است . كيهان هر چه باشد آن نگرش انتزاعي فعلي مبتني بر هندسه نا اقليدسي نيست :
تمام ماجرا از آنجا شروع ميشود كه طبق قانون گرانش نيوتن ، برد ميادين گرانشي بينهايت است و در اين صورت ، كيهان ميبايست با توجه به اتحاد و تمركز نيروهاي گرانشي اجرام سماوي در هم فرو رود كه در اين رابطه انيشتين نظريه ثابت كيهاني را مطرح نمود ، كه طبق اين نظريه توزيع جرم در كيهان ثابت و يكنواخت فرض شده است و نيرويي در خلاف جهت گرانش باعث پايدار شدن كيهان ميشود . طبق اين نظريه ما نميتوانيم براي كيهان مركزيت قايل شويم و علت آن اين است كه فضا - زمان به طور پيوسته و يكنواخت انحنا پيدا ميكند و كيهان هيچ كرانهاي براي خود نداشته و عالم متناهي و در عين حال بيكران خواهد بود .
طبق اين نظريه كيهان كروي شكل و در عين نامحدود ( بيكران ) بودن ، بسته است . يعني همانند سطح سياره زمين كه ما در روي آن هستيم و هر قدر مسافرت كنيم به انتهاي آن نخواهيم رسيد ، بلكه برميگرديم سر جاي اول خودمان . در اين وضعيت ديد ما محدود ميشود به خط افق ، براي اينكه نور نيز همانند ما در سطح كره حركت خواهد كرد و ما هيچگاه بالا و پايين خود را نخواهيم ديد ( يعني بالا و پاييني اصلا وجود ندارد كه بيشتر مربوط ميشود به هندسه بيضوي ) . در نهايت اينكه كيهان به صورت يك كمربند 360 درجه پيرامون ما ديده خواهد شد كه چنين ديده نميشود . زيرا همانطور كه ميدانيم در هندسه اقليدسي از دو نقطه واقع در فضا ، فقط يك خط عبور ميكند ، ولي در هندسه بيضوي از دو نقطه واقع در فضا بينهايت خط گذر ميكند يعني شكل زير :
كه اگر هندسه كيهان چنين باشد ، با چرخش 360 درجهاي ديد ما ، در نهايت ميبايست به نقطه واحدي متمركز شويم و جالب اينجاست كه با هر درجه چرخش ، اين تصوير واحد ميبايست از ما دور يا نزديك شود ، براي اينكه طول پرتوهاي نور رسيده با هم برابر نيستند ، زيرا هيچ لزومي هم ندارد كه اين دو نقطه متقابل هم باشند ، به طور مثال در شمال و يا جنوب اين كره واقع شوند و اگر اين دو نقطه متقابل هم باشند ، با چرخش 360 درجه ديد ما ، مجددا به نقطه واحدي متمركز شده و تصوير واحدي را خواهيم ديد و يا اينكه پشت سر خود را خواهيم ديد كه چنين نيست ! اينها در كل نگرشي انتزاعي به هندسه كيهان است ، هر چند كه اين موضوعات در هندسه ، طبيعي و منطقي بنظر برسند .
نگرش انتزاعي ما به فضاي كيهان به سطح يك كره ختم و محدود نميشود بلكه ما ميتوانيم سطح يك تورس را در نظر بگيريم .
در عبارت " انتقال به سرخ کیهانی که ناشی از انبساط کیهان است " منظور همان انبساط فضا - زمان كيهان است نه چيز ديگري براي اينكه در عبارت " انتقال به سرخ داپلری که ناشی از داشتن اختلاف سرعت بین منبع و ناظر است " منظور دور شدن اجرام سماوي از يكديگر و ثابت بودن فضا - زمان كيهان است . متاسفانه نظريات عجولانهاي ارايه و رايج شده است كه با ساده ترين مفاهيم فيزيك همخواني ندارند و بايد منسوخ شوند چون نادرست هستند . نتايج حاصل از انبساط فضا - زمان كيهان بر امواج پس زمينه كيهان نيز نادرست هستند چون با بلند شدن طول موج امواج ناشي از انفجار بزرگ ، متر ما نيز بلند خواهد شد و اصلا نميبايست طول موج اين امواج براي ما بلند به نظر برسند همچنين فركانس آنها چون زمان ما هم تندتر كار خواهد كرد .
از كوره در رفتن و عصباني شدني در كار نيست دوست گرامي بلكه ارايه كردن واقعيتهاست كه با تعاريف فعلي مغاير است . كيهان هر چه باشد آن نگرش انتزاعي فعلي مبتني بر هندسه نا اقليدسي نيست :
تمام ماجرا از آنجا شروع ميشود كه طبق قانون گرانش نيوتن ، برد ميادين گرانشي بينهايت است و در اين صورت ، كيهان ميبايست با توجه به اتحاد و تمركز نيروهاي گرانشي اجرام سماوي در هم فرو رود كه در اين رابطه انيشتين نظريه ثابت كيهاني را مطرح نمود ، كه طبق اين نظريه توزيع جرم در كيهان ثابت و يكنواخت فرض شده است و نيرويي در خلاف جهت گرانش باعث پايدار شدن كيهان ميشود . طبق اين نظريه ما نميتوانيم براي كيهان مركزيت قايل شويم و علت آن اين است كه فضا - زمان به طور پيوسته و يكنواخت انحنا پيدا ميكند و كيهان هيچ كرانهاي براي خود نداشته و عالم متناهي و در عين حال بيكران خواهد بود .
طبق اين نظريه كيهان كروي شكل و در عين نامحدود ( بيكران ) بودن ، بسته است . يعني همانند سطح سياره زمين كه ما در روي آن هستيم و هر قدر مسافرت كنيم به انتهاي آن نخواهيم رسيد ، بلكه برميگرديم سر جاي اول خودمان . در اين وضعيت ديد ما محدود ميشود به خط افق ، براي اينكه نور نيز همانند ما در سطح كره حركت خواهد كرد و ما هيچگاه بالا و پايين خود را نخواهيم ديد ( يعني بالا و پاييني اصلا وجود ندارد كه بيشتر مربوط ميشود به هندسه بيضوي ) . در نهايت اينكه كيهان به صورت يك كمربند 360 درجه پيرامون ما ديده خواهد شد كه چنين ديده نميشود . زيرا همانطور كه ميدانيم در هندسه اقليدسي از دو نقطه واقع در فضا ، فقط يك خط عبور ميكند ، ولي در هندسه بيضوي از دو نقطه واقع در فضا بينهايت خط گذر ميكند يعني شكل زير :
كه اگر هندسه كيهان چنين باشد ، با چرخش 360 درجهاي ديد ما ، در نهايت ميبايست به نقطه واحدي متمركز شويم و جالب اينجاست كه با هر درجه چرخش ، اين تصوير واحد ميبايست از ما دور يا نزديك شود ، براي اينكه طول پرتوهاي نور رسيده با هم برابر نيستند ، زيرا هيچ لزومي هم ندارد كه اين دو نقطه متقابل هم باشند ، به طور مثال در شمال و يا جنوب اين كره واقع شوند و اگر اين دو نقطه متقابل هم باشند ، با چرخش 360 درجه ديد ما ، مجددا به نقطه واحدي متمركز شده و تصوير واحدي را خواهيم ديد و يا اينكه پشت سر خود را خواهيم ديد كه چنين نيست ! اينها در كل نگرشي انتزاعي به هندسه كيهان است ، هر چند كه اين موضوعات در هندسه ، طبيعي و منطقي بنظر برسند .
نگرش انتزاعي ما به فضاي كيهان به سطح يك كره ختم و محدود نميشود بلكه ما ميتوانيم سطح يك تورس را در نظر بگيريم .
در عبارت " انتقال به سرخ کیهانی که ناشی از انبساط کیهان است " منظور همان انبساط فضا - زمان كيهان است نه چيز ديگري براي اينكه در عبارت " انتقال به سرخ داپلری که ناشی از داشتن اختلاف سرعت بین منبع و ناظر است " منظور دور شدن اجرام سماوي از يكديگر و ثابت بودن فضا - زمان كيهان است . متاسفانه نظريات عجولانهاي ارايه و رايج شده است كه با ساده ترين مفاهيم فيزيك همخواني ندارند و بايد منسوخ شوند چون نادرست هستند . نتايج حاصل از انبساط فضا - زمان كيهان بر امواج پس زمينه كيهان نيز نادرست هستند چون با بلند شدن طول موج امواج ناشي از انفجار بزرگ ، متر ما نيز بلند خواهد شد و اصلا نميبايست طول موج اين امواج براي ما بلند به نظر برسند همچنين فركانس آنها چون زمان ما هم تندتر كار خواهد كرد .
با توجه به ماده 8 قوانین تالار گفتمان شبكه فیزیك هوپا :
ارايه انديشههاي نو در فيزيك و متافيزيك ، رياضيات مختص فيزيك ، حساب و هندسه دوجيني در وب سايت شخصي :
https://ki2100.com
ارايه انديشههاي نو در فيزيك و متافيزيك ، رياضيات مختص فيزيك ، حساب و هندسه دوجيني در وب سايت شخصي :
https://ki2100.com
Re: انتقال به سرخ !
بازم سلام
من با این توضیحاتی که دادید مشکلی ندارم فقط همانطور که گفتم شما درگیره الفاظ هستید
اگه شما دوست دارید انبساط کیهان رو به عنوان انبساط فضا-زمان تصور کنید مشکل نیست
ولی فکر میکنم تنها فردی که در جهان تصور می کرده انبساط کیهان یعنی انبساط فضا-زمان شما بودید
شاد باشید
من با این توضیحاتی که دادید مشکلی ندارم فقط همانطور که گفتم شما درگیره الفاظ هستید
اگه شما دوست دارید انبساط کیهان رو به عنوان انبساط فضا-زمان تصور کنید مشکل نیست
ولی فکر میکنم تنها فردی که در جهان تصور می کرده انبساط کیهان یعنی انبساط فضا-زمان شما بودید
شاد باشید