آناهيد ستاره آبهاي روان

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
پريسا عظيمايي

محل اقامت: mashhad

عضویت : جمعه ۱۳۸۵/۹/۲۴ - ۱۲:۰۹


پست: 23

سپاس: 2


تماس:

آناهيد ستاره آبهاي روان

پست توسط پريسا عظيمايي »

آناهید

ستاره آب های روان
در باورهاي ايراني ستاره يا به تعبير امروزي، سياره «آناهيد/ ناهيد/ آناهيتا» ستاره آب‌هاي روان دانسته شده است و از همين رو نيايشگاه‌هاي ناهيد نيز در كنار جويباران و چشمه‌ساران برساخته شده بوده است. همچنين براي آناهيد شخصيتي مؤنث قائل بوده‌اند كه در نتيجه آب‌هاي چشمه‌ها و قنوات را متعلق به او و او را حامي و پشتيبان آن‌ها مي‌دانستند. اينكه در انديشه‌هاي كهن ايراني، مظهر چشمه‌ها جايگاه آناهيد دانسته مي‌شد و مردان را اجازه نزديك شدن بدان نبود، از همين باور سرچشمه مي‌گيرد.

اما پرسش اينجاست كه چه رويدادي در طبيعت موجب پيدايش باورهاي ارتباط ستاره آناهيد با آب‌هاي روان شده است؟

از ستاره آناهيد در متون مكتوب ايراني همراه با نامي ديگر موسوم به «اَردويسور» ياد شده است و در سراسر آبان يشت اوستا كه در ستايش و گرامي‌داشت او سروده شده؛ از او با نام «اردويسور آناهيد» ياد شده است. به گمان نگارنده، اين نام و شخصيت منسوب به آن پيش از آنكه در دوره‌هاي بعدتر به ايزدبانوي بزرگ آب‌ها تبديل شود؛ نامي براي يك رود و براي يك ستاره بوده است. «اَرِدْوي» يا «اردويسور» نام يك رود، و «آناهيد» نام يك ستاره و نيز لقب آن رود بوده‌اند.

رود «اردوي»، همان رود آمودريا (جيحون) بوده است كه بزرگترين، پرآب‌ترين، طولاني‌ترين و پهن‌ترين رود همه سرزمين‌هاي ايراني در دوران باستان بشمار مي‌آمد. اين رود در مسير 2540 كيلومتري خود از شعبه‌ها و درياچه‌ها و بركه‌ها و آبشارهاي زيادي برخوردار مي‌شود. آمودريا در سرچشمه خود با نام «پنج‌آب» از بلندي‌هاي كوهستان «هكر» در بدخشان (امروزه در جمهوري تاجيكستان) به درياي فراخكرت روان مي‌شود. بلندي‌هاي هكر همان كوه‌هاي سر به آسمان كشيده «پامير» (بام ايران) است با ده‌ها قله بالاي 5000 متر و چندين قله بالاي 7000 متر؛ و درياي فراخكرت همان درياي كاسپي/ كاسپين/ مازندران است كه در دوران باستان و پيش از تغيير مسير رود آمودريا بسوي درياچه خوارزم (آرال) آب آن مستقيماً به اين دريا مي‌ريخته است. پهناي امروز اين رود در حدود سه كيلومتر و بستر كهن آن قريب دوازده كيلومتر بوده است.

اما آناهيد، همانگونه كه گفته شد، نام سياره معروف ناهيد يا زهره بوده كه زيباترين و چشمگيرترين ستاره آسمان است. از آنجا كه ناهيد از سياره‌هايي است كه مدار گردش آن در مابين زمين و خورشيد قرار گرفته است؛ از ديد ناظر زميني هيچگاه بيشتر از حدود 47 درجه از خورشيد دور نمي‌شود. به اين ترتيب، ناهيد يا پيش از طلوع خورشيد در افق شرقي و يا پس از غروب خورشيد در افق غربي و حداكثر با ارتفاعي در حدود 47 درجه ديده مي‌شود و هيچگاه در ميانه‌هاي آسمان به چشم نمي‌آيد. به اين خاطر، در هنگامي كه ناهيد ستاره بامدادي است، همرا با رود آمودريا از بلندي‌هاي «هكر» يا «پامير» بر‌مي‌خواسته است و هر دو در يك مسير و در يك امتداد، يكي بر روي زمين و ديگري بر روي آسمان به سوي درياي فراخكرت روان مي‌شده‌اند؛ و هنگامي كه ناهيد ستاره شامگاهي بوده است، همراه با رود آمودريا به درياي فراخكرت فرو مي‌رفته است.

پس در واقع آناهيد و آمودريا هر دو از فراز كوه‌هاي شرق ايران برخاسته، در يك امتداد روان شده و هر دو در درياي كاسپي يا مازندران فرو مي‌رفته‌اند. اين پديده موجب شده است كه ايرانيان باستان نيروي مينوي حاكم بر رود آمودريا و ستاره آناهيد را يكي بدانند و از آن با نام «اردويسور آناهيد» نام ببرند و حتي ناهيد را «آورنده» آب‌هاي آمودريا بدانند. و نيز از همين جاست كه اعتقادي كهن شكل گرفت كه هنوز هم ايرانيان باور بدارند كه «آب و روشنايي از يك سرچشمه‌اند» و يا «آب، روشنايي است.

به اين نكته‌ها در آبان يشت، كه يكي از دلكش‌ترين بخش‌هاي اوستا است نيز اشاره شده است: «اوست آن برومندي كه در همه جا نام‌آور است. اوست كه در بزرگي به اندازه همه آب‌هايي است كه بر روي اين زمين روانند. اوست نيرومندي كه از كوه هكر به درياي فراخكرت فرو مي‌ريزد.

در دوران‌هاي پسين‌تر، آناهيد نه تنها ستاره آمودريا، بلكه عموماً ستاره همه آب‌هاي روي زمين دانسته شد و مردمان براي افزايش آب‌ها و پاكيزگي چشمه‌ها از او تقاضاي ياري مي‌كرده‌اند. باور به توانايي‌هاي اين ايزدبانوي ايراني (كه در اوستا به صراحت آفريده خداي بزرگ دانسته شده است) تا آنجا پيش رفت كه برآورده كننده خواسته‌هاي ديگر مردمان نيز دانسته مي‌شد: «اي آناهيد، اي نيك، اي تواناترين، اينك مرا اين كاميابي فراز ده كه به ارجمندي به يك خوشبختي بزرگ دست يابم. آن خوشبختي‌اي كه هر كس دست يابد به هر آنچه دوست مي‌دارد و هر آنچه زندگي خوش و خرم را بكار مي‌آيد» آبان يشت، بند 130 .

در باره مطالب بالا ذكر چند نكته لازم است. نخست اينكه همانگونه كه ديده شد، ايرانيان در آرزوهاي خود، خوشبختي را نه تنها براي خود، بلكه براي همه مردمان گيتي آرزو مي‌كرده‌اند. دوم اينكه نام رود «پنج‌آب» در كتاب‌هايي كه از زبان‌هاي ديگر و به ويژه از زبان روسي به فارسي ترجمه مي‌شود بگونه تلفظ روسي آن «پيانژ» نوشته مي‌شود كه درست نيست. سوم اينكه درياي مازندران در ايران باستان با نام «كاسپي/ كاسپين» شناخته مي‌شده است و همين نام ايراني اكنون نام بين‌المللي و رايج اين درياچه در سراسر دنياست. براي نگارنده دانسته نيست كه ايرانياني كه اينچنين در برابر نام خليج فارس پايداري و جديت نشان مي‌دهند، از چه رو نسبت به نام كهن و ايراني درياي كاسپين بي‌توجهي نشان مي‌دهند؟

نويد

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۵/۶/۱ - ۱۲:۲۴


پست: 772

سپاس: 53

پست توسط نويد »

با سلام

واقعا عالی بود

ممنون

نمایه کاربر
physickar

محل اقامت: قم

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۵/۴/۲۲ - ۰۰:۲۹


پست: 498

سپاس: 15


تماس:

پست توسط physickar »

ممنون خيلي زيبا بود. اما تفاوت خليج فارس و درياي كاسپين اين است كه همه دنيا هنوز درياي كاسپين را به اين نام مي شناسند كه ايراني است و كسي نمي گويد درياي روس يا آذربايجان و... ولي خليج فارس را مي گويند خليج فلان !
م.ر.قاضي

ارسال پست