از قضاوت هاي جالب حضرت امير عليه السلام
از قضاوت هاي جالب حضرت امير عليه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
در بین قضاوتهای امیرمومنان علی علیه السلام نقل شده که روزی سه نفر برسر 17 شتر گفتگو داشتند و می خواستند آنها را طوری تقسیم کنند که یک نفر نصف آنها 1/2 را ببرد و دیگری یک ثلث 1/3 و سومی تسع 1/9 و سر تقسیم عدد 17به این کسرها در مانده بودند و کار به مشاجره کشیده بود .
امیرالمومنین علی علیه السلام برای پایان دادن به مشاجره آنها یک شتر از خود به آن هفده شتر اضافه کردند كه شد 18 تا . آنگاه نصف آن 18عدد (9شتر)را به نفر اول وثلث آن (6شتر)را به نفر دوم وتسع آن (2شتر)را به نفر سوم دادند ویک شتر که متعلق به خود حضرت بود باقی ماند.
.
در بین قضاوتهای امیرمومنان علی علیه السلام نقل شده که روزی سه نفر برسر 17 شتر گفتگو داشتند و می خواستند آنها را طوری تقسیم کنند که یک نفر نصف آنها 1/2 را ببرد و دیگری یک ثلث 1/3 و سومی تسع 1/9 و سر تقسیم عدد 17به این کسرها در مانده بودند و کار به مشاجره کشیده بود .
امیرالمومنین علی علیه السلام برای پایان دادن به مشاجره آنها یک شتر از خود به آن هفده شتر اضافه کردند كه شد 18 تا . آنگاه نصف آن 18عدد (9شتر)را به نفر اول وثلث آن (6شتر)را به نفر دوم وتسع آن (2شتر)را به نفر سوم دادند ویک شتر که متعلق به خود حضرت بود باقی ماند.
.
صورت مساله ايراد دارد:
يعني يك هجدهم شترها بدون صاحب بوده كه اين يا ضعف در تقسيم سهام در آن زمان بوده يا فرد چهارمي هم با سهم يك هجدهم وجود داشته.
اگر حالت دوم درست بوده تقسيم درست انجام نشده و يك نفر سهمش را از دست داده.
و اگر حالت اول وجود داشته يعني ضعف در تقسيم سهام روش اصلاح درست بدون ترفند ، ساده تر خواهد بود. يعني يك هجدهم باقي مانده هم به همين نسبت بين شركا تقسيم شود.
پس يك هجدهم هم با نسبت هاي اوليه به سهامداران خواهد رسيد كه جواب همان خواهد شد.
توجه كنيد كه در اين حالت سهم شركا تغيير خواهد كرد چون سهم نفر چهارم را هم صاحب خواهند شد و سهم ها به ترتيب:
خواهد شد.
کد: انتخاب همه
(1/2) + (1/3) + (1/9) = (17/18)
اگر حالت دوم درست بوده تقسيم درست انجام نشده و يك نفر سهمش را از دست داده.
و اگر حالت اول وجود داشته يعني ضعف در تقسيم سهام روش اصلاح درست بدون ترفند ، ساده تر خواهد بود. يعني يك هجدهم باقي مانده هم به همين نسبت بين شركا تقسيم شود.
پس يك هجدهم هم با نسبت هاي اوليه به سهامداران خواهد رسيد كه جواب همان خواهد شد.
توجه كنيد كه در اين حالت سهم شركا تغيير خواهد كرد چون سهم نفر چهارم را هم صاحب خواهند شد و سهم ها به ترتيب:
کد: انتخاب همه
(9/17) + (6/17) + (2/17)
موجیم که آسودگی ما عدم ماست ... ما زنده به آنیم که آرام نگیریم ...
با سلام خدمت مدير عزيز
بله فرض اول درسته و اشكال از ضعف در سهام بندي است واگه دقت كرده باشيد نفر چهارمي وجود نداره !
و چون يك هجدهم اضافه نيز براي اينهاست و شخص ديگري وجود ندارد پس بايد آن اضافه نيز به نسبت سهامشان دقيق تقسيم شود.
هيچ ترفندي هم در كار نيست درسته كه همونطور كه شما گفتيد در آخر سهامشون تغيير مي كنه اما اونم بخاطر گرفتن اضافه است نه دستكاري سهام.
---------------------------------------
اگه دقت كنيم ابتدا هر كدوم طبق سهام خود مال را گرفته اند:
17تقسيم بر 2 = (8.5)
17تقسيم بر3 = (5.6666667)
17تقسيم بر9 = (1.8888889)
----------------------------------------
بعد يك هجدهم , اضافه مانده است. يعني 17تقسيم بر 18 =0.94444444
حالا اين اضافه رو بايد طبق سهامشان به بقيه مالشان اضافه كرد.
(1/2) + (1/3) + (1/9) = (9/18 ) + (6/18 ) + (2/18 ) =مجموع سهام موجود 17 تاست كه 9تا براي اولي 6تا براي دومي و2 تا براي سومي است .
----------------------------------------
اضافه تقسيم بر سهام مي شود يعني:
(0.94444444/17) = (0.05555556)
(0.05555556*9) = (0.5)
(0.05555556*6) = (0.3333333)
(0.05555556*2) = (0.1111111)
----------------------------------------
الان اضافه هر كدوم رو با اصل مالشون جمع مي كنيم
(8.5)+(0.5)=9
(5.6666667) + (0.3333333) = 6
(1.8888889) + (0.1111111) = 2
----------------------------------------
اما همه اين محاسبه مثل چرخوندن لقمه دور سره چون:
روشنه كه مجموع سهامي كه اونها براي خود در نظر گرفتند 17 است (اگرچه يك سهم را محاسبه نكرده اند) و تعداد شترها هم با سهام اونها مطابقه.
پس تمام شترها به راحتي منطبق بر سهام آنهاست!
ولي گمان نمي كنم به همين مقدار هم كسي تونسته باشه در اون زمان اين مطلب رو متوجه بشه
----------------------------------------
لذا حضرت امير عليه السلام نمي تونستند از اين محاسباتي كه اونها متوجه نمي شند براي اقناع و راضي كردن اونا استفاده كنه!
اين , علم لدن مي خواد كه به اين زيبايي و قشنگي حضرت اينگونه تدبير مي كنه:
چون سهام اونها 17 از 18 است و تعداد شتر ها17
پس با اضافه كردن يك شتر و كامل كردن مخرج , حالت تقسيم پذيري رند مي شود.
فهم تقسيم پذيري براي اين افراد ساده و قانع كننده شده است.
و در كل عظمت امام ما براي همه روشن مي شه.
الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه علي بن ابيطالب و ائمه المعصومين.
موفق باشيد..
.
بله فرض اول درسته و اشكال از ضعف در سهام بندي است واگه دقت كرده باشيد نفر چهارمي وجود نداره !
و چون يك هجدهم اضافه نيز براي اينهاست و شخص ديگري وجود ندارد پس بايد آن اضافه نيز به نسبت سهامشان دقيق تقسيم شود.
هيچ ترفندي هم در كار نيست درسته كه همونطور كه شما گفتيد در آخر سهامشون تغيير مي كنه اما اونم بخاطر گرفتن اضافه است نه دستكاري سهام.
---------------------------------------
اگه دقت كنيم ابتدا هر كدوم طبق سهام خود مال را گرفته اند:
17تقسيم بر 2 = (8.5)
17تقسيم بر3 = (5.6666667)
17تقسيم بر9 = (1.8888889)
----------------------------------------
بعد يك هجدهم , اضافه مانده است. يعني 17تقسيم بر 18 =0.94444444
حالا اين اضافه رو بايد طبق سهامشان به بقيه مالشان اضافه كرد.
(1/2) + (1/3) + (1/9) = (9/18 ) + (6/18 ) + (2/18 ) =مجموع سهام موجود 17 تاست كه 9تا براي اولي 6تا براي دومي و2 تا براي سومي است .
----------------------------------------
اضافه تقسيم بر سهام مي شود يعني:
(0.94444444/17) = (0.05555556)
(0.05555556*9) = (0.5)
(0.05555556*6) = (0.3333333)
(0.05555556*2) = (0.1111111)
----------------------------------------
الان اضافه هر كدوم رو با اصل مالشون جمع مي كنيم
(8.5)+(0.5)=9
(5.6666667) + (0.3333333) = 6
(1.8888889) + (0.1111111) = 2
----------------------------------------
اما همه اين محاسبه مثل چرخوندن لقمه دور سره چون:
روشنه كه مجموع سهامي كه اونها براي خود در نظر گرفتند 17 است (اگرچه يك سهم را محاسبه نكرده اند) و تعداد شترها هم با سهام اونها مطابقه.
پس تمام شترها به راحتي منطبق بر سهام آنهاست!
ولي گمان نمي كنم به همين مقدار هم كسي تونسته باشه در اون زمان اين مطلب رو متوجه بشه
----------------------------------------
لذا حضرت امير عليه السلام نمي تونستند از اين محاسباتي كه اونها متوجه نمي شند براي اقناع و راضي كردن اونا استفاده كنه!
اين , علم لدن مي خواد كه به اين زيبايي و قشنگي حضرت اينگونه تدبير مي كنه:
چون سهام اونها 17 از 18 است و تعداد شتر ها17
پس با اضافه كردن يك شتر و كامل كردن مخرج , حالت تقسيم پذيري رند مي شود.
فهم تقسيم پذيري براي اين افراد ساده و قانع كننده شده است.
و در كل عظمت امام ما براي همه روشن مي شه.
الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه علي بن ابيطالب و ائمه المعصومين.
موفق باشيد..
.
در حقيقت روش تحليلي اين سوال يك تصاعد هندسي ميشه كه در نهايت جمع جملات آن تصاعد هندسي سهم هر يك را از اين 17 شتر مشخص مي كنه. و اين همان چيزي است كه مولا علي (ع) با ترفند اضافه و كم كردن 1 شتر مشكل آنها را در سطح فكري آنها حل كرده است.
در آن زمان اين رويه در ارث گذاشتن دارايي پدران براي فرزندان رايج بوده است.
اگر سهم بندي هريك طوري بود كه جمع آنها مساوي 1 مي شد كه مساله ديگر كاري نداشت. ولي اينكه جمع آنها 18/17 ميشه مساله را سخت كرده بوده و در نتيجه بايد دوباره اون 18/1 كل گوسفنداي باقي مونده را به همان ترتيب سهم بندي بين آنها تقسيم كرد و باز به همين صورت تا درنهايت :
2/17+2/(18/17)+2/(18*18/17)+...=9
3/17+3/(18/17)+3/(18*18/17)+...=6
9/17+9/(18/17)+9/(18*18/17)+...=2
در آن زمان اين رويه در ارث گذاشتن دارايي پدران براي فرزندان رايج بوده است.
اگر سهم بندي هريك طوري بود كه جمع آنها مساوي 1 مي شد كه مساله ديگر كاري نداشت. ولي اينكه جمع آنها 18/17 ميشه مساله را سخت كرده بوده و در نتيجه بايد دوباره اون 18/1 كل گوسفنداي باقي مونده را به همان ترتيب سهم بندي بين آنها تقسيم كرد و باز به همين صورت تا درنهايت :
2/17+2/(18/17)+2/(18*18/17)+...=9
3/17+3/(18/17)+3/(18*18/17)+...=6
9/17+9/(18/17)+9/(18*18/17)+...=2
What's the god's final aim from existence creation
- به سوي ظهور
محل اقامت: ملكوت - برزخ
عضویت : دوشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۲۸ - ۱۱:۱۴
پست: 287-
سپاس: 1
تماس:
********************* به نام خالق مهدي فاطمه (س)******************mmz نوشته شده:با سلام خدمت مدير عزيز
بله فرض اول درسته و اشكال از ضعف در سهام بندي است واگه دقت كرده باشيد نفر چهارمي وجود نداره !
و چون يك هجدهم اضافه نيز براي اينهاست و شخص ديگري وجود ندارد پس بايد آن اضافه نيز به نسبت سهامشان دقيق تقسيم شود.
هيچ ترفندي هم در كار نيست درسته كه همونطور كه شما گفتيد در آخر سهامشون تغيير مي كنه اما اونم بخاطر گرفتن اضافه است نه دستكاري سهام.
---------------------------------------
اگه دقت كنيم ابتدا هر كدوم طبق سهام خود مال را گرفته اند:
17تقسيم بر 2 = (8.5)
17تقسيم بر3 = (5.6666667)
17تقسيم بر9 = (1.8888889)
----------------------------------------
بعد يك هجدهم , اضافه مانده است. يعني 17تقسيم بر 18 =0.94444444
حالا اين اضافه رو بايد طبق سهامشان به بقيه مالشان اضافه كرد.
(1/2) + (1/3) + (1/9) = (9/18 ) + (6/18 ) + (2/18 ) =مجموع سهام موجود 17 تاست كه 9تا براي اولي 6تا براي دومي و2 تا براي سومي است .
----------------------------------------
اضافه تقسيم بر سهام مي شود يعني:
(0.94444444/17) = (0.05555556)
(0.05555556*9) = (0.5)
(0.05555556*6) = (0.3333333)
(0.05555556*2) = (0.1111111)
----------------------------------------
الان اضافه هر كدوم رو با اصل مالشون جمع مي كنيم
(8.5)+(0.5)=9
(5.6666667) + (0.3333333) = 6
(1.8888889) + (0.1111111) = 2
----------------------------------------
اما همه اين محاسبه مثل چرخوندن لقمه دور سره چون:
روشنه كه مجموع سهامي كه اونها براي خود در نظر گرفتند 17 است (اگرچه يك سهم را محاسبه نكرده اند) و تعداد شترها هم با سهام اونها مطابقه.
پس تمام شترها به راحتي منطبق بر سهام آنهاست!
ولي گمان نمي كنم به همين مقدار هم كسي تونسته باشه در اون زمان اين مطلب رو متوجه بشه
----------------------------------------
لذا حضرت امير عليه السلام نمي تونستند از اين محاسباتي كه اونها متوجه نمي شند براي اقناع و راضي كردن اونا استفاده كنه!
اين , علم لدن مي خواد كه به اين زيبايي و قشنگي حضرت اينگونه تدبير مي كنه:
چون سهام اونها 17 از 18 است و تعداد شتر ها17
پس با اضافه كردن يك شتر و كامل كردن مخرج , حالت تقسيم پذيري رند مي شود.
فهم تقسيم پذيري براي اين افراد ساده و قانع كننده شده است.
و در كل عظمت امام ما براي همه روشن مي شه.
الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه علي بن ابيطالب و ائمه المعصومين.
موفق باشيد..
.
السلام !
ايول الله ام ام زد !!
باريكلا !!
*با فاطمه(س)* براي مهدي فاطمه(س)
تلويزيون ايران داستان مشابهي را در كارتون اي كي يو نشان ميداد كه سرداري گفته بود 7 اسبش پس از مرگ بين سه پسر او به نسبتهاي 2/1 و 4/1 و 8/1 تقسيم شود كه اي كي يو با اضافه كردن يك اسب به مجموع مشكل آنان را حل كرد و اسب اضافه شده هم در آخر زياد آمد.
داستان جالبي است و از آن جالبتر منتسب كردن آن به حضرت علي!
حضرت علي هم بهتر است اول مشكل ارث در قرآن را (كسر بزرگتر از واحد) حل كند!
(يك تعريف بيربط هم در مورد اعداد كامل وجود دارد كه با مجموع مقسوم عليه هاي خود برابر است مانند 6 كه برابر مجموع 1و 2و 3 است و 12 كه مجموع 1و2و3و6 است.)
داستان جالبي است و از آن جالبتر منتسب كردن آن به حضرت علي!
سفسطه آن هم اينست كه مجموع سهام آنها برابر يك نميشود : 17/16 . در نتيجه 17/1 شترها بايد بدون صاحب بماند يا به ولي امر مسلمين برسد!17تقسيم بر 2 = (8.5)
17تقسيم بر3 = (5.6666667)
17تقسيم بر9 = (1.8888889)
حضرت علي هم بهتر است اول مشكل ارث در قرآن را (كسر بزرگتر از واحد) حل كند!
(يك تعريف بيربط هم در مورد اعداد كامل وجود دارد كه با مجموع مقسوم عليه هاي خود برابر است مانند 6 كه برابر مجموع 1و 2و 3 است و 12 كه مجموع 1و2و3و6 است.)
آنكس كه نداند و بداند كه نداند
به نظر من هر كسي (در هر رتبه اي مي خواد باشه) اگر بدون استدلال مطلبي را بگه، یقینا اعتبار خودش را پایین آورده. قبل از هر چیز اینا بدونید من فقط نمی خوام رو هوا چیزی را قبول کنم.
اگر این کارتون بر اساس واقعیت هم ساخته شده باشه (که شما به این منبع اشاره کردید) باز هم نمی توان نتیجه گرفت که اتفاق افتادن مساله ای مشابه در زمان و مکان دیگری وجود نداشته.
دوما: همانطور که گفتم یک تصاعد هندسی است که خیلی واضح است.
سوما: شما که ادعا می کنید مساله ارث در قرآن مشکل دارد میشه یک مثال بیارید تا بعدا برای حل اون ببینیم واقعا با کسر بزرگتر از واحد طرف هستیم یا نه؟
شما که دوست ندارید چیزی را بدون دلیل قبول کنید، از دیگران هم همین توقع را داشته باشید.
اولا: اینکه بگیم مشابه این داستان در یک کارتون آورده شده دلیلی بر این نتیجه گیری نیست که بگیم : این داستان صرفا یک انتساب به حضرت علی (ع) است.نوترينو0 نوشته شده:تلويزيون ايران داستان مشابهي را در كارتون اي كي يو نشان ميداد كه سرداري گفته بود 7 اسبش پس از مرگ بين سه پسر او به نسبتهاي 2/1 و 4/1 و 8/1 تقسيم شود كه اي كي يو با اضافه كردن يك اسب به مجموع مشكل آنان را حل كرد و اسب اضافه شده هم در آخر زياد آمد.
داستان جالبي است و از آن جالبتر منتسب كردن آن به حضرت علي!
سفسطه آن هم اينست كه مجموع سهام آنها برابر يك نميشود : 17/16 . در نتيجه 17/1 شترها بايد بدون صاحب بماند يا به ولي امر مسلمين برسد!
حضرت علي هم بهتر است اول مشكل ارث در قرآن را (كسر بزرگتر از واحد) حل كند!
(يك تعريف بيربط هم در مورد اعداد كامل وجود دارد كه با مجموع مقسوم عليه هاي خود برابر است مانند 6 كه برابر مجموع 1و 2و 3 است و 12 كه مجموع 1و2و3و6 است.)
اگر این کارتون بر اساس واقعیت هم ساخته شده باشه (که شما به این منبع اشاره کردید) باز هم نمی توان نتیجه گرفت که اتفاق افتادن مساله ای مشابه در زمان و مکان دیگری وجود نداشته.
دوما: همانطور که گفتم یک تصاعد هندسی است که خیلی واضح است.
سوما: شما که ادعا می کنید مساله ارث در قرآن مشکل دارد میشه یک مثال بیارید تا بعدا برای حل اون ببینیم واقعا با کسر بزرگتر از واحد طرف هستیم یا نه؟
شما که دوست ندارید چیزی را بدون دلیل قبول کنید، از دیگران هم همین توقع را داشته باشید.
What's the god's final aim from existence creation
به خودتون زحمت نديد ! از اين بحث ها هيچ چيز منطقي بيرون نمياد و هيچ نتيجه اي نخواهد داشت ! اصلاْ احتياجي به اين بحث ها نيست. اگر از اين اشتباه در قرآن مطمعن هستند خب بروند و كشفشان را اثبات كنند و جايزه اش را بگيرند !Al3x نوشته شده:به نظر من هر كسي (در هر رتبه اي مي خواد باشه) اگر بدون استدلال مطلبي را بگه، یقینا اعتبار خودش را پایین آورده. قبل از هر چیز اینا بدونید من فقط نمی خوام رو هوا چیزی را قبول کنم.اولا: اینکه بگیم مشابه این داستان در یک کارتون آورده شده دلیلی بر این نتیجه گیری نیست که بگیم : این داستان صرفا یک انتساب به حضرت علی (ع) است.نوترينو0 نوشته شده:تلويزيون ايران داستان مشابهي را در كارتون اي كي يو نشان ميداد كه سرداري گفته بود 7 اسبش پس از مرگ بين سه پسر او به نسبتهاي 2/1 و 4/1 و 8/1 تقسيم شود كه اي كي يو با اضافه كردن يك اسب به مجموع مشكل آنان را حل كرد و اسب اضافه شده هم در آخر زياد آمد.
داستان جالبي است و از آن جالبتر منتسب كردن آن به حضرت علي!
سفسطه آن هم اينست كه مجموع سهام آنها برابر يك نميشود : 17/16 . در نتيجه 17/1 شترها بايد بدون صاحب بماند يا به ولي امر مسلمين برسد!
حضرت علي هم بهتر است اول مشكل ارث در قرآن را (كسر بزرگتر از واحد) حل كند!
(يك تعريف بيربط هم در مورد اعداد كامل وجود دارد كه با مجموع مقسوم عليه هاي خود برابر است مانند 6 كه برابر مجموع 1و 2و 3 است و 12 كه مجموع 1و2و3و6 است.)
اگر این کارتون بر اساس واقعیت هم ساخته شده باشه (که شما به این منبع اشاره کردید) باز هم نمی توان نتیجه گرفت که اتفاق افتادن مساله ای مشابه در زمان و مکان دیگری وجود نداشته.
دوما: همانطور که گفتم یک تصاعد هندسی است که خیلی واضح است.
سوما: شما که ادعا می کنید مساله ارث در قرآن مشکل دارد میشه یک مثال بیارید تا بعدا برای حل اون ببینیم واقعا با کسر بزرگتر از واحد طرف هستیم یا نه؟
شما که دوست ندارید چیزی را بدون دلیل قبول کنید، از دیگران هم همین توقع را داشته باشید.
فقط خدا
مي دوني آقاي محسن بيگي، من مساله ارث را در هر دو حالت افزابش سهام و کاهش سهام (کسر کوچکتر از یک و بزرگتر از یک) امشب حل کردم و به هیچ مشکل ریاضی بر نخوردم. هر دو مساله را با تکنیک تصاعد هندسی می توان حل کرد (شبيه اوني كه بالا حل كردم و فقط تفاوتشون در اينه كه فاكتور تصاعد در حالت افزايش سهام منفي است). اما این جواب را برای کسانی گذاشتم که حرفشون با عملشون تناقض دارد. انسان هایی که فکر می کنن می دونن ولی نمیدونن و به دنبال دونستن هم نیستن و به راحتي انكار مي كنن ...
و الا من موافقم که اگر کسی نخواد چیزی را قبول کنه اگر خودتم بکشی قبول نمی کنه.
در نهایت این حقیر قصد کوچک کردن هیچ شخص را ندارم و فقط با این طرز تفکر مخالفم.
هرکسی که حل کامل مساله ارث برای حالت سهام بزرگتر از یک را خواست می تواند به من میل بزنه: [email protected]
اين آخرين پيام من در هوپا است، فکر نمی کردم سایتی که مربوط به ریاضی و فیزیکِ، آماج احساسات و توهین های افراد باشه اون هم بدون استدلال!؟
و الا من موافقم که اگر کسی نخواد چیزی را قبول کنه اگر خودتم بکشی قبول نمی کنه.
در نهایت این حقیر قصد کوچک کردن هیچ شخص را ندارم و فقط با این طرز تفکر مخالفم.
هرکسی که حل کامل مساله ارث برای حالت سهام بزرگتر از یک را خواست می تواند به من میل بزنه: [email protected]
اين آخرين پيام من در هوپا است، فکر نمی کردم سایتی که مربوط به ریاضی و فیزیکِ، آماج احساسات و توهین های افراد باشه اون هم بدون استدلال!؟
آخرین ویرایش توسط Al3x پنجشنبه ۱۳۸۶/۷/۵ - ۱۵:۵۲, ویرایش شده کلا 2 بار
What's the god's final aim from existence creation
من به شما حق ميدم كه بخوايد از عقايدتون كه اينجا داره بهش حمله ميشه دفاع كنيد ( خودم هم همينكار را در چند تاپيك ديگر مي كنم) ولي خواستم بدانيد كه طرفهاي شما تبحر خاصي در نپذيرفتن حرف منطقي دارند و جالب تر اينكه طرف مقابلشان را به نداشتن آن متهم مي كنند!Al3x نوشته شده:مي دوني آقاي محسن بيگي، من مساله ارث را در هر دو حالت افزابش سهام و کاهش سهام (کسر کوچکتر از یک و بزرگتر از یک) امشب حل کردم و به هیچ مشکل ریاضی بر نخوردم. هر دو مساله را با تکنیک تصاعد هندسی می توان حل کرد (شبيه اوني كه بالا حل كردم و فقط تفاوتشون در اينه كه فاكتور تصاعد در حالت افزايش سهام منفي است). اما این جواب را برای کسانی گذاشتم که حرفشون با عملشون تناقض دارد. انسان هایی که فکر می کنن می دونن ولی نمیدونن و به دنبال دونستن هم نیستن و به راحتي انكار مي كنن ...
و الا من موافقم که اگر کسی نخواد چیزی را قبول کنه اگر خودتم بکشی قبول نمی کنه.
در نهایت این حقیر قصد کوچک کردن هیچ شخص را ندارم و فقط با این طرز تفکر مخالفم.
فقط خدا
.
با سلام خدمت همه دوستان و دلسوزان:
غرض اين بود كه نقطه اي از بزرگي و عظمت حضرت امير بيان بشه كه شد.
منكرين هم وقتي كم مي آورند و مي بينند مساله مو لا درزش نمي ره چاره اي جز انكار ندارند.
اين موضع اونها قابل پيش بيني بود.اما خيلي مهم نيست اونا كار خودشونو انجام مي دن .
در آخر اين حديثو از پيامبر گرامي مي آرم:كه خطاب به اميرالمومنين فرمود:
لايحبك الا مومن و لا يبغضك الا منافق.
موفق باشيد..
.
با سلام خدمت همه دوستان و دلسوزان:
غرض اين بود كه نقطه اي از بزرگي و عظمت حضرت امير بيان بشه كه شد.
منكرين هم وقتي كم مي آورند و مي بينند مساله مو لا درزش نمي ره چاره اي جز انكار ندارند.
اين موضع اونها قابل پيش بيني بود.اما خيلي مهم نيست اونا كار خودشونو انجام مي دن .
در آخر اين حديثو از پيامبر گرامي مي آرم:كه خطاب به اميرالمومنين فرمود:
لايحبك الا مومن و لا يبغضك الا منافق.
موفق باشيد..
.
من در كتابي خواندم كه اين تمرين از دانشمند ايراني Abu'l Wafa
است، اما آن كتاب را اكنون در دسترس ندارم. شايد اگر فرصتي
دست داد، آن كتاب را تهيه و ديگر تمرين هاي آن را نيز در
اينجا بياورم.
در كتاب
1089
and All that. A Joumey into Mathematics
اثر David Acheson اشاره شده كه در انجيل
(1. پادشاه 7،23) براي محاسبه محيط دايره، پي،
برابر 3 گرفته شده است. آيا جايي در قران يا نهج البلاغه
از محاسبات دايره و پي خبري است؟
البته منظورم آن نيست كه شمار آيه ها را بالا - پايين كنيم و بدينگونه
مثلا 500 رقم پس از مميز پي را بدست آوريم. تنها از ديد تاريخي
خواستم بدانم.
با سپاس
است، اما آن كتاب را اكنون در دسترس ندارم. شايد اگر فرصتي
دست داد، آن كتاب را تهيه و ديگر تمرين هاي آن را نيز در
اينجا بياورم.
در كتاب
1089
and All that. A Joumey into Mathematics
اثر David Acheson اشاره شده كه در انجيل
(1. پادشاه 7،23) براي محاسبه محيط دايره، پي،
برابر 3 گرفته شده است. آيا جايي در قران يا نهج البلاغه
از محاسبات دايره و پي خبري است؟
البته منظورم آن نيست كه شمار آيه ها را بالا - پايين كنيم و بدينگونه
مثلا 500 رقم پس از مميز پي را بدست آوريم. تنها از ديد تاريخي
خواستم بدانم.
با سپاس
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
عجب! پس لطف كنيد اين راه حلتون رو براي مراجع عظام بفرستيد تا از گل در بيايند و سهم ارث مادر خانواده را از يك هشتم هوايي! املاك ندهند!مي دوني آقاي محسن بيگي، من مساله ارث را در هر دو حالت افزابش سهام و کاهش سهام (کسر کوچکتر از یک و بزرگتر از یک) امشب حل کردم و به هیچ مشکل ریاضی بر نخوردم. هر دو مساله را با تکنیک تصاعد هندسی می توان حل کرد (شبيه اوني كه بالا حل كردم و فقط تفاوتشون در اينه كه فاكتور تصاعد در حالت افزايش سهام منفي است). اما این جواب را برای کسانی گذاشتم که حرفشون با عملشون تناقض دارد.
اولا كه اگر به آزادي بيان ما حتي در اينترنت حمله بشه هيچ مشكلي نيست فقط نبايد به عقايد بعضي ها حمله بشه.من به شما حق ميدم كه بخوايد از عقايدتون كه اينجا داره بهش حمله ميشه دفاع كنيد ( خودم هم همينكار را در چند تاپيك ديگر مي كنم) ولي خواستم بدانيد كه طرفهاي شما تبحر خاصي در نپذيرفتن حرف منطقي دارند و جالب تر اينكه طرف مقابلشان را به نداشتن آن متهم مي كنند!
دوما در چند تاپيك ديگه شما با بازي كردن با كلمات فكر ميكنيد كه بحث منطقي مي كنيد و هر جا كه كم مياوريد ماهرانه موضوع را عوض ميكنيد. شما هم مدلهاي جهاني خود را براي شركت در نوبل فيزيك بفرستيد شايد جايزه گرفتيد.
خود پيداست از زانوي تو!غرض اين بود كه نقطه اي از بزرگي و عظمت حضرت امير بيان بشه كه شد.
منكرين هم وقتي كم مي آورند و مي بينند مساله مو لا درزش نمي ره چاره اي جز انكار ندارند.
اين موضع اونها قابل پيش بيني بود.اما خيلي مهم نيست اونا كار خودشونو انجام مي دن .
در آخر اين حديثو از پيامبر گرامي مي آرم:كه خطاب به اميرالمومنين فرمود:
لايحبك الا مومن و لا يبغضك الا منافق.
در مرام بودايي حتي صدمه زدن به جانوران تقبيح شده ولي همين حضرت امير با علم لدني خود صدها نفر را به دست و فرمان خود از دم تيغ گذرانده.
كار ما گشت و گذار در دنياي بيكران اينترنت است تا بر معلومات خود بيفزاييم ؛ گاهي گداري به هوپا سري ميزنيم تا از مقاله هاي جالب آن بهره اي ببريم ؛ اما ترويج خرافات شما حتي در اين سايتهاي علمي و پر بار دست از سرمان بر نمي دارد ؛ لاجرم در مقام پاسخ در حد بيسوادي خود ؛ مطلبي بيان ميكنيم ؛ تا كه قبول آيد و كه در نظر افتد. شما هم مشغول باشيد.
در ضمن ما منافق نيستيم كه جا نماز آب بكشيم و در خلوت آن كار ديگر بكنيم.
آنكس كه نداند و بداند كه نداند
بنظر من اين نوع تقسيم ارث بيشتر به سند حماقت شبيه است تا هوشمندي.در آن زمان اين رويه در ارث گذاشتن دارايي پدران براي فرزندان رايج بوده است.
اعراب را نميدانم شعورشان در چه حد بوده ولي با مراجعه به كتابهاي سرگرميهاي رياضي معماهاي بسيار جالبي را كه در يونان باستان مورد بررسي و تحليل قرار گرفته اند خواهيد يافت. بعنوان مثال در كتاب - در پي فيتاغورث - من موارد بسيار جالبتر از اين را ديده ام كه مربوط به زمان قبل از اسلام است.ولي گمان نمي كنم به همين مقدار هم كسي تونسته باشه در اون زمان اين مطلب رو متوجه بشه
با اين توصيف اينشتاين هم بايد علم لدن داشته باشد. چون او اسراري از طبيعت را براي جهانيان فاش كرد كه با وجود گذشت صد سال از آن همچنان اكثر مردم را حيرت زده ميكند. من فكر ميكنم كشفيات او حتي مردم هزار سال ديگر را شگفت زده كند. حال آنكه مورد اين تابيك دانش آموزان راهنمايي زمان حال را نيز نميتواند شگفت زده كند.اين , علم لدن مي خواد ...
اولاْ كه با آزادي بيان كسي مخالفت نكردم و فقط گفتم به عقايد يك ديگر احترام بگذاريد!اولا كه اگر به آزادي بيان ما حتي در اينترنت حمله بشه هيچ مشكلي نيست فقط نبايد به عقايد بعضي ها حمله بشه.من به شما حق ميدم كه بخوايد از عقايدتون كه اينجا داره بهش حمله ميشه دفاع كنيد ( خودم هم همينكار را در چند تاپيك ديگر مي كنم) ولي خواستم بدانيد كه طرفهاي شما تبحر خاصي در نپذيرفتن حرف منطقي دارند و جالب تر اينكه طرف مقابلشان را به نداشتن آن متهم مي كنند!
دوما در چند تاپيك ديگه شما با بازي كردن با كلمات فكر ميكنيد كه بحث منطقي مي كنيد و هر جا كه كم مياوريد ماهرانه موضوع را عوض ميكنيد. شما هم مدلهاي جهاني خود را براي شركت در نوبل فيزيك بفرستيد شايد جايزه گرفتيد.
دوماْ من با كلمات بازي نمي كنم و منظورم را كاملاْ روشن بيان مي كنم حتي اگر به ضررم تمام شود و به همين خاطر است كه روي كلماتي كه استفاده مي كنم دقت دارم. خب بياييد و بيان كنيد كه كجا كم مي آورم !!!
سوماْ از كجا مي دانيد كه نمي خواهم نظريه خود را براي شركت در نوبل فيزيك بفرستم ؟ اتفاقاْ اين كار را مي كنم و نتيجه آن را نيز در همين جا اعلام مي كنم . البته وقتي كاملتر شد ( در قسمت كوانتم ) . حتماْ جايزه مي گيرم!
فقط خدا