Parmenides نوشته شده:
اولا من سیلورمن جلومه و دارم میبینم که تاکید میکنه که صفر رو نباید به توان صفر رسوند.
جلویِ شماست نه جلویِ من و کتابِ من چنین چیزی ننوشته. قرار نیست الان من بگم اشتباه کنم چون شما هیچ دلیلی نیاوردی و صرفاً فرمودی تو سیلورمنت نوشته پس درست میگی.
Parmenides نوشته شده:
ثانیا حالا دارم فرمولتو میبینم، ببین توی بسط دو جمله ای لازم نیست صورت قضیه رو جوری بنویسی که توش از توانهای صفر استفاده بشه، من جایی هم همچین چیزی ندیدم، پس این کاربرد نیست چون صورت قضیه رو بدون اینکه کلیتش رو از دست بده میشه بدون استفاده از توان های صفر نوشت.
ببین عزیز، تکرارِ حرف هیچجا خوب نیست.
اینچیزی شما جایی ندیدی پس غلطه روندِ یه استنتاجِ منطقی نیست. اینجایی که گفتی «لازم نیست» هم قبلاً هم گفته بودی و بهت جواب دادم؛ وقتی که از نظرِ ریاضیاتی مجاز هستی پس از پاسخ دادن طفره نمیری چون فقط «لازم نیست». هیچ جایی نمیشه صورتِ قضیه رو طوری نوشت که توانِ صفر نداشته باشه و تویِ قضیه «توانها» دو جا صفر میشن یکی واسه x و یکی واسه y و این تویِ دومِ دبیرستان تدریس میشه نیازی به سیلورمنم نداره. فرمولش رو پایین آوردم. حالا شما مجازی جایِ x و y هر عددی منجمله صفر بزاری، حالا اگه جایِ یکیشون صفر بگذاری و صفر بهتوانِ صفر رو نگی یک جوابی بهدست نمیاری.
+ اگه هم جایِ مرجع میخوایی که گفته باشه میتونی یکیشون رو صفر کنی بفرما کتابِ متغیرهایِ مختلط چرچیل صفحهی هفت.
Parmenides نوشته شده:ثالثا اشکالش رو توی تابع log و ln و توانی نشون میده. تا اینجا هم دلیل قانع کننده ای برای تعریف صفر به توان صفر نیوردی تا حالا.
این رو هم دارم تکرار میکنم:
aalireza نوشته شده:
معلومه که مشکل ایجاد میکنه برای تابعِ توانی (همونطور که خودت گفتی ln 0 تعریف نشدهست) و دقیقاً بههمین خاطره که «قرارداد»ش میکنند چون تعریف نمیشه. مثلِ صفر فاکتوریل، مثلِ زمانی که زیرِ سیگما بزرگتر از بالاش باشه (empty sum) و مواردِ دیگه...
چیزایی که مینویسم رو میخونی دیگه؟
برادر! «تعریف» نمیشه، صفر بهتوانِ صفر «تعریف» نمیشه و مقدارش «قراردادی» هست.
Parmenides نوشته شده:
این از ما بهتران و اساتیدی که یهویی اوردی وسط، کتاب مرجعی توی ریاضی نوشتن مثل سیلورمن؟ سندی برای حرفت داری؟
مزخرفات زیادی توی هوپا، ده ها بار مطرح شده، انکار که نمی کنی؟ همین پست بالایی رو ببین! پس تکرار شدن توی هوپا ملاک نیست!
یهویی آوردم وسط؟
قبول دارم که تو هوپا چرند زیاد گفته میشه و به همین خاطر من از همون اوّلی که شروع کردم بهحرف زدن گفتم که من نمیگم و لینک دادم. اگه تاریخِ ریاضی هم بخونی میبینی اویلر کلّی چیز گفته در این زمینه.
حتی این مثال هم مالِ من نیست و از «Concrete Mathematics» از کنوث هست که تویِ اکثرِ دانشکدههای ریاضیات و علومِ کامپیوتر تدریس میشه. صفحهی ۱۶۲:
Some textbooks leave the quantity 0^0 undefined, because the functions
x^0 and 0^0 have different limiting values when x decreases to 0. But this is a
mistake...
و در ادامه هم همین مثالم رو آورده.
میتونی تویِ وبسایتهای اینترنتی هم بگردی و مثلاً این بابا Associate Professor دانشگاه واترلو هست و اینجا راجع بهش صحبت کرده:
http://www.cs.uwaterloo.ca/~alopez-o/ma ... ode14.html
(البته اونم مثل من از کنوث نقل قول کرده یهقسمتی از متنش رو)
تو اینترنت منابعِ دیگه هم میتونی پیدا کنی که اکثراً مقاله هستند:
کد: انتخاب همه
Knuth. Two notes on notation. (AMM 99 no. 5 (May 1992), 403-422).
H. E. Vaughan. The expression ' 0^0 '. Mathematics Teacher 63 (1970), pp.111-112.
Louis M. Rotando and Henry Korn. The Indeterminate Form 0^0 . Mathematics Magazine, Vol. 50, No. 1 (January 1977), pp. 41-42.
L. J. Paige. A note on indeterminate forms. American Mathematical Monthly, 61 (1954), 189-190; reprinted in the Mathematical Association of America's 1969 volume, Selected Papers on Calculus, pp. 210-211.
Baxley & Hayashi. A note on indeterminate forms. American Mathematical Monthly, 85 (1978), pp. 484-486.
Robert S. Fouch. On the definability of zero to the power zero. School Science and Mathematics 53, No. 9 (December 1953), pp. 693-696.
البته اخطار میکنم که من نخوندم مقالات بالا رو.
میتونی تو گوگل هم جست و جو (گوگل ماشین حساب هم داره). برو تو گوگل 0^0 رو جست و جو کن ببین چی جوابت میده.
ضمناً: جسارتاً انتظار دارم نکتهی جدیدی تو حرفهات باشه و مثلِ پستِ قبل تکرارِ محض نباشه. قبلاً چاکریم.
بعدنوشت: این قسمت متنت رو تازه خوندم:
Parmenides نوشته شده:این از ما بهتران و اساتیدی که یهویی اوردی وسط، کتاب مرجعی توی ریاضی نوشتن مثل سیلورمن؟
این راه رو واسهی مغالطهی «اسکاتلندیِ واقعی» باز میکنه که بعداً شما بگی اعتبار هیچ کدوم مثلِ سیلورمن نیست و الخ، هرچند که من کنوث رو واست آوردم که اونم کتاب مرجع نوشته (منتهی نه برای دانشجویان کارشناسی!) ولی این دلیل اعتبار نمیشه. اویلر هم همین رو گفته ولی کتابِ مرجع ننوشته! کتابِ مرجع نوشتن اونم واسه کارشناسی این حدّی از اعتبار که بخوایی روش مانور بدی رو نمیاره... مثلاً اندرو وایلز یا ترنس تائو کتابِ مرجع نوشتن؟ گریگوری پرلمان کتابِ مرجع نوشته؟ تانیاما و شیمورا کتابِ مرجع نوشته بودن واسه حدسشون؟ یا حالا مثلاً رودین که سطحِ کتابِ مرجعش خیلی بالاتر از سیلورمنه اعتبارش بالاتره؟! ... و قسعلیهذا.
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.