matrix2013 نوشته شده:دیدم همشو ولی خب اینم مثل خیلی مقالات یا حرفایی که قبلا شنیدم فقط لفاظی بود. ازین حرفا فراوون هست. حالا من چون برنامه نویسم و تو این دنیا سیر میکنم کاملا اینو حس کردم که لفاظی درباره اون برنامه ای که قراره بنویسیم اسونه ولی وقتی خواستیم بنویسیمش هزاران مشکل پیدا میکنه و مدام باید به روز رسانی بشه تا به پایداری برسه. حالا وقتی به جای یه برنامه میخوایم یه سیستم عامل بنویسیم خیلی خیلی پیچیدگی بیشتر میشه که تعداد زیادی باید روی معماری و مهندسی و آینده نگری که باید برای اون سیستم عامل فکر کنن یا بحث بازخورد مشکلات چطور باید از کاربر به اون کسی که سیستم عامل رو نوشته برسه یا امنیتش رو چطور باید برطرف کرد طوری که سخت بشه هکش کرد و خیلی مسائل مهندسی تو طراحی خاص سیستم عامل. این کار چند ده سال طول میکشه. حالا ما بخوایم درباره سیستم عامل یه کشور حرف بزنیم طوری که در هم تنیدگی اقتصاد با سیاست با فرهنگ و آینده نگری اینا با هم تحلیل و محاسبه بشه و اگر ادما بخوان اینکارو انجام بدن شاید 500 سال یا شایدم بیشتر طول بکشه (که البته چون زیاده این کارا رو باید با هوش مصنوعی انجام داد). در هر حال این کشور یا کلا هر کشوری بیشتر نیاز به مهندس معماری سیستم نابغه میخواد تا جامعه شناس و فیلسوف. هزار سال هم درباره کنار رفتن گل ها و نشون دادن زنجیر و حتی باز کردن این زنجیر حرف زده بشه و حتی باز بشه فایده ای نداره و باد هواست
در کمال احترام با هیچ جمله ای بیشتر از این نمیتونم مخالف باشم. تقلیل واقعیت های جامعه انسانی به هوش مصنوعی؟ از این خطا بزرگتر توی فکر انسان هم ممکنه؟ همه این چیزی که امروز به عنوان برنامه نویس در اختیار شماست قواعد داره که مبتنی بر منطق هست. این منطق از دل مباحث فلسفی بیرون اومد. آنچه به عنوان سخت افزار رایانه ای ازش یاد میکنید محصول مستقیم موفقیت های فیزیک و بعدها شیمی هست و نرم افزار ها هم همونطور که گفتم مبتنی بر منطق. قواعد حاکم بر ریاضیات منطق هست.
همه آنچه امروز ما داریم حاصل ذهن انسان هست. آیا اون زمان هم هوش مصنوعی بوده که به داد ما برسه؟ جایگاه فیلسوف رو به مهندس معماری تقلیل دادن خطای فاحشیه. من کاری به حقوق و مزایا ندارم. این مشکل موسسه گرایی آکادمی هست و اگر اونقدر عملگرایانه به قضیه نگاه میکنید که براتون قیاس مادی مساله اولویت داره من بحثی ندارم چون بحث "کی حقوقش بیشتر باشه" به من مربوط نیست. اما درباره جایگاه اصلا موافق نظر شما نیستم.
به صرف اینکه در کشور ایران ما لفاظی های زیاد میبینیم و تاثیر فلسفه و جنبش های اجتماعی رو مستقیما احساس نمیکنیم دلیل نمیشه از ریشه بزنید این درخت رو. اگر عصر روشنگری در اروپا نبود بسیاری از آنچه ما علم معرفی میکنیم هم نبود. اگر مباحث فلسفی و درگیری های فلاسفه نبود امروز اهمیت مفهوم آزادی برای افراد روشن نبود. اون وقت شما باید برای یک حکومت تمامیتخواه برنامه مینوشتید تازه اگر برنامه نویسی درکار بود. هم رایانه و هم اینترنت از بستر نظامی بلند شدند اما پیشرفت و همه گیر شدن اونها مدیون آزادی اقتصاد و افراد بوده. وگرنه امروز من و شما هم این بستر رو نداشتیم که با هم صحبت کنیم.
عمل گرایی در جای خودش خوبه. مهندس معماری سیستم هم سر کار خودش لازم. اما این مدل جهان بینی که آنچه واقعیت هست رو به نگرشی تقلیل بده که تنها عمل گرایی رو ترویج کنه صد سال بعد در کنار نگرش های کلیسای قرون وسطی خواهند دیدش.
اگر اینها رو هم لفاظی میدونید بگذارید چند نمونه آشکار براتون ارائه کنم.
یک مورد اقتصاد مبتنی بر بازار و آزادی های فردی هست. شرکت های عظیم امروزه موسساتی تمامیتخواه شدند اما نمیشه از این واقعیت گذشت که همین شرکتی سازی های تجارت ها باعث شده تا هزینه های تمام شده محصولات به طرز فاحشی کاهش پیدا کنه. بدون همون فلاسفه که میگید این تکیه بر آزادی ممکن نبود. کما اینکه هزاران سال قبل از این دوران هم ما در این کره خاکی زندگی کردیم ولی خبری از تکیه بر آزادی افراد نبود مگر اینکه فلاسفه بودند که روشنگری کنند.
مسئله تبعیض جبرانی یا "Affirmative Action" اثر مستقیم کاربرد جامعه شناسی و فلسفه در جامعه است. کنجکاوم بدونم از دل هوش مصنوعی هر قدر قدرتمند آیا تبعیض جبرانی بیرون میاد؟ وقتی برای مهندس شما زمینه فراهم باشه چرا که نه؟ سوال من اینه که زمینه اش رو میتونه فراهم کنه؟
امروزی که ما اینجا ساکت نشستیم و به ندرت کسی در ایران (شاید حتی هیچکس) درباره بحران پیش رو صحبت نمیکنه کسانی در غرب جنبش ها راه انداختند. تغییرات آب و هوایی به سرعت داره اثرش رو نشون میده. توی همین ایران هم داریم اثراتش رو میبینیم. بعد یه عده اینجا از هارپ حرف میزنن. وقتی در غرب جامعه شناسان با ایجاد گفتمان بین نخبگان باعث ایجاد زمینه برای گفتمان های گسترده و عملی میشن، اونها فرصت این رو پیدا میکنند که بفهمند واقعیت چیه و براش کاری بکنند. از بعضی از مهندسانی که شما بهشون امیدوارید شنیدم که درباره هارپ حرف میزنن. اگر دارید فکر میکنید اینا کم هوش هستن باید بگم اشتباه میکنید. یکیشون رو به خوبی در ذهن دارم که اتفاقا ذهن خلاقی داره منتها وقتی بستر این باشه ازش چیزی بیشتر از این هم انتظار نمیره.
این رو به اشتباه تعبیر نکنید ولی این بستر چنینی حتی شما رو وادار کرده به گفتن چنین چیزهایی که آدم رو به تعجب وامیداره.
خب این اثرات مثبت رو ما در غربی میبینیم که چشم و گوش شون به نحوه درست مطالبه، نحوه درست گفتمان، نحوه درست فکر کردن باز شده. بله! اونجا میبینیم که ملت در هزاران جمع میشن تا آینده انسان رو بر روی کره زمین تضمین کنند اما اینجا بحث سر اینه که دلار سیصد تومن رفت بالا. حالا مگه این مهم نیست؟ قطعا هست. منتها تو جامعه ای که بسترش درست چیده شده باشه این مسائل قبلا حل شدند.
با سه میلیون سال کار سه میلیون ابررایانه با بهترین هوش مصنوعی هم نمیشه این فاکتور های دائم التغییر جوامع انسانی رو رصد کرد و چه برسه به مهندسی. به خصوص ذات دم دمی انسان که هر لحظه به چیزی گرایش داره و به راحتی با تغییر زاویه دیدش کل جهان بینی اش هم تغییر میکنه.
اگر روزی که خواص داشتن برای قدرت پیدا کردن تو دستگاه همایونی دنبال مشروطیت میرفتن یکی پیدا میشد که به جای ترجمه بشینه فکر کنه و نتیجه کاربردی بده دست آدم ها الان وضع ما این نبود. صد ساله تو این کشور هر کی راه میره و میگه فلسفه و سیاست که نون و آب نمیشه. دیدیم نتیجه فکر نکردن شون رو. دیدیم نتیجه شعبان بی مخ هایی که جای فکر کردن سد کردند راه فکر رو و گفتن بحث نکن آقا. اینا نون و آب نمیشه.
شما مطمئنم اینا رو خودتون تجربه کردید و زخم خوردید از چنین آدم هایی. در سیل شعبان بی مخ ها هنوز فکر میکنید بیشتر از فیلسوف ها و جامعه شناس ها، مهندس لازم داریم؟
پانویس: صحبت من کلی بود. این رو به عنوان موافقت من با آقای فتوره چی نگیرید. من با رویه های ایشون موافق نیستم.