صفحه 1 از 10

چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۳/۵/۱۹ - ۱۱:۲۵
توسط خروش
چارپاره و دوبیتی

کاربران می توانند چارپاره ها و دوبیتی های دلنشین خود را در این جستار بنویسند.
------

گفتم ز کدام فرقه‌ای گفت:
با لهجه‌ی دلرباش "اَرمن"
گفتم که بیا، برویش امشب
یک نقطه گذار و باش "اَزمن"!

Re: چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۳/۵/۱۹ - ۱۲:۳۷
توسط خروش
گفتم ربودی دین و دل از من نگار خوش خط و بالا
شدم بی دین و بی دل، بینوا و بیکسم حالا
دریغا دزد بودی و چراغ حسن همراهت
چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا

Re: چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۳/۵/۱۹ - ۱۳:۵۱
توسط DARKENERGY
ای دل چه کنم به او که دلدار تو نیست
از یار چه پرسم که چرا یار تو نیست
با او چه سخن تو خود گرفتار شدی
ما را چه گنه که او وفادار تو نیست

ساغر شيرازي

Re: چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۳/۵/۱۹ - ۱۴:۳۷
توسط خروش
گفتم به نگار گفته ات نغز و نکوست
شیرین و رسا و شادی افزا ز چه روست؟
بگشود لب چو قند و با عشوه بگفت
از کوزه همان برون تراود که در اوست
ناصر انقطاع؟

Re: چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۳/۵/۱۹ - ۱۹:۴۲
توسط DARKENERGY
عزیزا کاسه‌ی چشمم سرایت
میان هردو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل پا نهی تو
نشنید خار مژگانم بپایت

باباطاهر

Re: چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۳/۵/۱۹ - ۱۹:۴۷
توسط خروش
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
سیاوش کسرایی

Re: چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۳/۵/۱۹ - ۲۰:۵۱
توسط DARKENERGY
پیری ز خرابات برون آمد مست
دل رفته ز دست و جام می بر کف دست
گفتا: می نوش، کاندرین عالم پست
جز مست کسی ز خویشتن باز نرست

عراقي

Re: چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: دوشنبه ۱۳۹۳/۵/۲۰ - ۱۹:۴۱
توسط einstein313
.

گفتم به عقل پای برآرم ز بند او
روی خلاص نیست بجهد از کمند او

مستوجب ملامتی ای دل که چند بار
عقلت بگفت و گوش نکردی به پند او

سعدی

Re: چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: سه‌شنبه ۱۳۹۳/۵/۲۱ - ۱۵:۴۲
توسط einstein313
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

هر کس آزار من زار پسندید ولی
نپسندید دل زار من آزار کسی ...


شهریار smile072

Re: چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: جمعه ۱۳۹۳/۵/۲۴ - ۱۷:۴۶
توسط einstein313
هزار نعره زد از درد عشق تو، سلمان
نگشت هیچ یکی ملتفت، خطابم را

مگر به ناله من نرم می‌شود، دل کوه؟
که می‌دهد به زبان صدا، جوابم را؟

سلمان ساوجی

Re: چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۳/۵/۲۶ - ۰۲:۱۰
توسط DARKENERGY
آن تلخ سخنها که چنان دل شکن است
انصاف بده چه لایق آن دهن است
شیرین لب او تلخ نگفتی هرگز
این بی‌نمکی ز شور بختی منست


مولانا

Re: چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۳/۵/۲۶ - ۰۲:۱۵
توسط DARKENERGY
انصاف بده که عشق نیکوکار است
زانست خلل که طبع بدکردار است
تو شهوت خویش را لقب عشق نهی
ز شهوت تا عشق ره بسیار است

مولانا

Re: چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۳/۵/۲۶ - ۱۴:۴۱
توسط خروش
بدنامي حيات، دو روزي نبود بيش
گويم كليم با تو كه آن هم چسان گذشت
يك روز صرف بستن دل شد به اين و آن
روز دگر به كندن دل زين و آن گذشت
کلیم کاشانی

Re: چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۳/۵/۲۶ - ۱۴:۵۳
توسط خروش
گفتم به یار غمزه چشم تو دلرباست
لعل تو شکر است ودهان تو جانفزاست
تنها نه من به خال لبت مبتلا شدم
بر هر که بنگری به همین درد مبتلاست

Re: چارپاره و دوبیتی

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۳/۵/۲۶ - ۱۶:۱۹
توسط einstein313
سنت ملت خوبیست که با صاحب عشق
دوستی از دل و خصمی به زبان باید کرد

گو زبان درد سر عاشق و معشوق مده
چیست پوشیده از ایشان که چنان باید کرد


وحشی بافقی