اعترافات جالب و خنده دار شما
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
خوشم میاد هرچی پته داشتم ریختم رو اب,
امیدواری به خداوند، ارزشمندترین چیزها و نردبان عزت است. "امام جواد(ع)"
سرگشته بودن در وادی امید، بهتر از بدبینی است. "ویل دورانت"
سرگشته بودن در وادی امید، بهتر از بدبینی است. "ویل دورانت"
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
بابا دمت گرم
فکر نمیکردم دختر مذهبی شیطونم پیدا بشه
کاش بعضی دوستای منم یاد میگرفتن!
فکر نمیکردم دختر مذهبی شیطونم پیدا بشه
کاش بعضی دوستای منم یاد میگرفتن!
جانی که اطاعت میکند، پیش از آن که دلیلی در میان باشد قضاوت میکند، در ادراک ثمر بخش و آموختن به رویش بسته است.
***
چه خودخواهی غم انگیزی است اینکه باور کنیم باورهای ما باورهای پاینده اند که بر واقعیت محیط اند. دست از این باور که برداریم مقام امن را یافته ایم.
***
چه خودخواهی غم انگیزی است اینکه باور کنیم باورهای ما باورهای پاینده اند که بر واقعیت محیط اند. دست از این باور که برداریم مقام امن را یافته ایم.
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
وا دین که مانع انجام کاری نمی شه
امیدواری به خداوند، ارزشمندترین چیزها و نردبان عزت است. "امام جواد(ع)"
سرگشته بودن در وادی امید، بهتر از بدبینی است. "ویل دورانت"
سرگشته بودن در وادی امید، بهتر از بدبینی است. "ویل دورانت"
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
ann sherly نوشته شده:اعتراف می کنم
بایه معلمه بد بودم
وارد کلاسش که می شدم بسم ا...می گفتم تا,تا اخر کلاس بمونم و از کلاس بیرون نیندازم,
اونوقت مامانم که به روز اومد مدرسه به مامانم گفت دخترت منو می بینه انگار جن دیده
من امسال از معلم شیمیمون بدم میومد ،
داشت در مورد کنکور و آینده سخنرانی میکرد،
بلند شدم تو روش گفتم آقا اگر قراره درس بخونیم فردا بشیم مثل شما ، همین الآن ترک تحصیل میکنم!!
اگر با کسی مشکل داری باید تو روش بگی .......
سال پیش هم یه معلم خیلی روال داشتیم برای مبانی کامپیوتر بود(یکم هم تپل بود) ،
یکی از بچه ها ازش پرسید آقا فیلم مورد علاقتون چیه ؟!
اونم برگشت گفت : کینگ کنگ ، منم از ته کلاس داد زدم آره آقا اتفاقا خیلی خوب توش بازی کردید ،
اونم نشون داد واقعا کینگ کنگه ، با چک و لقد فراوان پرتم کرد بیرون تا آخر سال !!(البته بگم ، من فکر نمیکردم فهمه منم ، اگه میدونستم میفهمه انقدرام جرات نداشتم بگم )
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
ann sherly نوشته شده:وا دین که مانع انجام کاری نمی شه
جدن؟!
خوبه
vahids نوشته شده:مهسا ایشون مذهبی تفریطی هستن
جانی که اطاعت میکند، پیش از آن که دلیلی در میان باشد قضاوت میکند، در ادراک ثمر بخش و آموختن به رویش بسته است.
***
چه خودخواهی غم انگیزی است اینکه باور کنیم باورهای ما باورهای پاینده اند که بر واقعیت محیط اند. دست از این باور که برداریم مقام امن را یافته ایم.
***
چه خودخواهی غم انگیزی است اینکه باور کنیم باورهای ما باورهای پاینده اند که بر واقعیت محیط اند. دست از این باور که برداریم مقام امن را یافته ایم.
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
بچه که بودم هر.کی ازم.می پرسید کوچولو موهات تا کجاته
حالا موهای خودم تا رو شونه هام بود
ولی می گفتم حموم که می رم تا پایین کمرم میاد نمی دونم حموم خونمون معجزه می کرد شاید
حالا موهای خودم تا رو شونه هام بود
ولی می گفتم حموم که می رم تا پایین کمرم میاد نمی دونم حموم خونمون معجزه می کرد شاید
امیدواری به خداوند، ارزشمندترین چیزها و نردبان عزت است. "امام جواد(ع)"
سرگشته بودن در وادی امید، بهتر از بدبینی است. "ویل دورانت"
سرگشته بودن در وادی امید، بهتر از بدبینی است. "ویل دورانت"
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
بعد از کلی فکر کردن به هر حال یک اعتراف به ذهنم خطور کرد که بگم.
اون وقت ها که کوچیک بودم، آدامس میخوردم که بعد برم باهاش مورچه شکار کنم.
با اون آدامسه کلی مورچه رو کشتم.بیچاره ها هنگام مردن چه دستو پایی میزدن.
الان میگم چه گناه کبیره ای کردم.پیامبر حتی آزارش به یک مورچه هم نمیرسید.ولی من !!!!
اون وقت ها که کوچیک بودم، آدامس میخوردم که بعد برم باهاش مورچه شکار کنم.
با اون آدامسه کلی مورچه رو کشتم.بیچاره ها هنگام مردن چه دستو پایی میزدن.
الان میگم چه گناه کبیره ای کردم.پیامبر حتی آزارش به یک مورچه هم نمیرسید.ولی من !!!!
جاده جوانی لغزنده است
زنجیر ایمان را ببندید
صلوات شاه کلید همه قفل های بسته است.
آدم بد را هرطور که هست تحمل می کنم
کاسه صبرم از آدم هایی لبریز است که با ادعای خوب بودن بدی می کنند
زنجیر ایمان را ببندید
صلوات شاه کلید همه قفل های بسته است.
آدم بد را هرطور که هست تحمل می کنم
کاسه صبرم از آدم هایی لبریز است که با ادعای خوب بودن بدی می کنند
my physic channel ID : @physicGV
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
دانشجو هسته ای نوشته شده:بعد از کلی فکر کردن به هر حال یک اعتراف به ذهنم خطور کرد که بگم.
اون وقت ها که کوچیک بودم، آدامس میخوردم که بعد برم باهاش مورچه شکار کنم.
با اون آدامسه کلی مورچه رو کشتم.بیچاره ها هنگام مردن چه دستو پایی میزدن.
الان میگم چه گناه کبیره ای کردم.پیامبر حتی آزارش به یک مورچه هم نمیرسید.ولی من !!!!
برای همینه که مورچه هارو خیلی دوست داری ؟!
احساس گناه میکنی ؟! ما بچه بودیم پشه هارو میبستیم به چوب کبریت(نیمه جون) ، بعد بعد یه فندک میگرفتیم جلوی اسپری آتیششون میزدیم
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
Farady نوشته شده:برای همینه که مورچه هارو خیلی دوست داری ؟!
احساس گناه میکنی ؟! ما بچه بودیم پشه هارو میبستیم به چوب کبریت(نیمه جون) ، بعد بعد یه فندک میگرفتیم جلوی اسپری آتیششون میزدیم
آره. فکر کنم به خاطر همین موضوع باشه...
احساس گناه میکردم قبلا ولی خدا راه توبه رو هم باز گذاشته.
الان که وقت کنم ،براشون قند و شیرینی و چیزای خوشمزه میبرم تا گذشته رو جبران کنم.
در مورد پشه ها هم حرفتو به شوخی گفتی دیگه نه ؟
جاده جوانی لغزنده است
زنجیر ایمان را ببندید
صلوات شاه کلید همه قفل های بسته است.
آدم بد را هرطور که هست تحمل می کنم
کاسه صبرم از آدم هایی لبریز است که با ادعای خوب بودن بدی می کنند
زنجیر ایمان را ببندید
صلوات شاه کلید همه قفل های بسته است.
آدم بد را هرطور که هست تحمل می کنم
کاسه صبرم از آدم هایی لبریز است که با ادعای خوب بودن بدی می کنند
my physic channel ID : @physicGV
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
دانشجو هسته ای نوشته شده:Farady نوشته شده:برای همینه که مورچه هارو خیلی دوست داری ؟!
احساس گناه میکنی ؟! ما بچه بودیم پشه هارو میبستیم به چوب کبریت(نیمه جون) ، بعد بعد یه فندک میگرفتیم جلوی اسپری آتیششون میزدیم
آره. فکر کنم به خاطر همین موضوع باشه...
احساس گناه میکردم قبلا ولی خدا راه توبه رو هم باز گذاشته.
الان که وقت کنم ،براشون قند و شیرینی و چیزای خوشمزه میبرم تا گذشته رو جبران کنم.
در مورد پشه ها هم حرفتو به شوخی گفتی دیگه نه ؟
نه بابا ، برا چی شوخی کنم ،
میگم اون موقع بچه بودیم ، پشه هایی که نیمه جون بودن و دست و پا میزدن با کرم می چسبوندیمشون به چوب کبریت
بعد با اسپری آتیش میزدیم
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
Farady نوشته شده:نه بابا ، برا چی شوخی کنم ،
میگم اون موقع بچه بودیم ، پشه هایی که نیمه جون بودن و دست و پا میزدن با کرم می چسبوندیمشون به چوب کبریت
بعد با اسپری آتیش میزدیم
من الان اصلا روحیه ام با کشت و کشتار سازگار نیست.
مثلا یه پشه بیاد تو اتاق اصلا نمیکشم و یکی رو صدا میکنم که بیاد بکشه اون بیچاره رو....
تو هم الان باید به فکر پاک کردن گناه گذشته ات باشی.
یه راه حل میدم.دستت رو یکم با چاقویی یا چیز دیگه ای ببر تا ازش خون بیاد.
بعد تو یه ظرف بریز و بزار تو فضای ازاد تا پشه ها بخورن.
مثل من که واسه مورچه ها قند میبرم.
جاده جوانی لغزنده است
زنجیر ایمان را ببندید
صلوات شاه کلید همه قفل های بسته است.
آدم بد را هرطور که هست تحمل می کنم
کاسه صبرم از آدم هایی لبریز است که با ادعای خوب بودن بدی می کنند
زنجیر ایمان را ببندید
صلوات شاه کلید همه قفل های بسته است.
آدم بد را هرطور که هست تحمل می کنم
کاسه صبرم از آدم هایی لبریز است که با ادعای خوب بودن بدی می کنند
my physic channel ID : @physicGV
- slice_of_god
عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۲/۱۲ - ۱۸:۱۲
پست: 1163-
سپاس: 654
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
ماشالا دانشجوی هسته ای،ماشالا
کسی که سکوت می کند
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
slice_of_god نوشته شده:ماشالا دانشجوی هسته ای،ماشالا
این slice هم فقط بلده مثه این ننه شبدری ها بگه ماشالله ماشالله! به حق پنج تن آل عبا خدا نگه تون داره ننه!
سر تا پاي خودم را كه خلاصه ميكنم، ميشوم قد يك كف دست خاك كه ممكن بود يك تكه آجر باشد توي ديوار يك خانه، يا يك قلوه سنگ روي شانه يك كوه، يا مشتي سنگريزه، تهته اقيانوس؛ يا حتي خاك يك گلدان باشد؛ خاك همين گلدان پشت پنجره.
يك كف دست خاك ممكن است هيچ وقت، هيچ اسمي نداشته باشد و تا هميشه، خاك باقي بماند، فقط خاك.
يك كف دست خاك ممكن است هيچ وقت، هيچ اسمي نداشته باشد و تا هميشه، خاك باقي بماند، فقط خاك.
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
دانشجو هسته ای نوشته شده:Farady نوشته شده:نه بابا ، برا چی شوخی کنم ،
میگم اون موقع بچه بودیم ، پشه هایی که نیمه جون بودن و دست و پا میزدن با کرم می چسبوندیمشون به چوب کبریت
بعد با اسپری آتیش میزدیم
من الان اصلا روحیه ام با کشت و کشتار سازگار نیست.
مثلا یه پشه بیاد تو اتاق اصلا نمیکشم و یکی رو صدا میکنم که بیاد بکشه اون بیچاره رو....
تو هم الان باید به فکر پاک کردن گناه گذشته ات باشی.
یه راه حل میدم.دستت رو یکم با چاقویی یا چیز دیگه ای ببر تا ازش خون بیاد.
بعد تو یه ظرف بریز و بزار تو فضای ازاد تا پشه ها بخورن.
مثل من که واسه مورچه ها قند میبرم.
آیا دستور دادن وانداختن کاری به گردن دیگری در اسلام کارخوبیست؟؟ وای! باز هم مرتکب گناه شدی!
سر تا پاي خودم را كه خلاصه ميكنم، ميشوم قد يك كف دست خاك كه ممكن بود يك تكه آجر باشد توي ديوار يك خانه، يا يك قلوه سنگ روي شانه يك كوه، يا مشتي سنگريزه، تهته اقيانوس؛ يا حتي خاك يك گلدان باشد؛ خاك همين گلدان پشت پنجره.
يك كف دست خاك ممكن است هيچ وقت، هيچ اسمي نداشته باشد و تا هميشه، خاك باقي بماند، فقط خاك.
يك كف دست خاك ممكن است هيچ وقت، هيچ اسمي نداشته باشد و تا هميشه، خاك باقي بماند، فقط خاك.