اعترافات جالب و خنده دار شما
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
مرسی ملیناجان
انقدحالم بدبودکه نگواین اعترافات کلابرگردوندم به زندگی smile05
انقدحالم بدبودکه نگواین اعترافات کلابرگردوندم به زندگی smile05
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
خواهش میکنم عزیزمرسپینا1175 نوشته شده:مرسی ملیناجان
انقدحالم بدبودکه نگواین اعترافات کلابرگردوندم به زندگی smile05
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
دوران جام جهانی 1998 بود و باخت "تیم ملی" فوتبال
همیشه یه تصور بدی از فوتبال داشتم چون اون زمانها من 7 سال بیشتر نداشتم که با کلی شوق می نشستم پای تلویزیون و اخرش باخت نصیبمون شد !!
اعتراف می کنم :
از اون به بعد تا سن 15 سالگی( مثلا )هر کی می گفت : در حد "تیم ملی" خندیدیم
با خودم می گفتم این تیم ملی که همیشه از حریفش شکست می خوره پس هر کی ایجوری گفت یعنی اصلا نخندیده
همیشه یه تصور بدی از فوتبال داشتم چون اون زمانها من 7 سال بیشتر نداشتم که با کلی شوق می نشستم پای تلویزیون و اخرش باخت نصیبمون شد !!
اعتراف می کنم :
از اون به بعد تا سن 15 سالگی( مثلا )هر کی می گفت : در حد "تیم ملی" خندیدیم
با خودم می گفتم این تیم ملی که همیشه از حریفش شکست می خوره پس هر کی ایجوری گفت یعنی اصلا نخندیده
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
با شرمساری اعتراف میکنم ، همین الان خواستم برم بیرون عجله داشتم
داشتم با موبایلم هم صحبت میکردم در به درم دنبال موبایلم میگشتم پشت خطیم گفت چیه چرا نفس نفس میزنی گفتم نمیدونم این موبایل گور به گر شدمو کجا گذاشتم و با تمام قد روم به دیوار ، گفتم قطع کن بزار بزنگم ببینم کجاست
داشتم با موبایلم هم صحبت میکردم در به درم دنبال موبایلم میگشتم پشت خطیم گفت چیه چرا نفس نفس میزنی گفتم نمیدونم این موبایل گور به گر شدمو کجا گذاشتم و با تمام قد روم به دیوار ، گفتم قطع کن بزار بزنگم ببینم کجاست
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
آقا سال اول راهنمايي بودم اومدن واسمون واكسن سرخك بزنم منم سر ترس از آمپول و واكسن دستمو گذاشتم رو سينم كه آي قلبم ، مردم و فلان كه يهو مدير اومد گفت قلب مگه سمت راسته ؟ منم دستمو زود بردم اونور و دوباره ناله هامو ادامه دادم - تو اون لحظه معلمو مدير از خنده زمين گاز ميزدن خدايي
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
اعتراف میکنم همیشه تو خواب که هستم ، میدونم خوابم و دارم خواب میبینم
یادمه ی بار تو خواب خواهرم داشت غرق میشد من کنار ساحل داشتم آبمیوه میخوردم نگاش میکردم میگفتم من که خوابم!
ی بارم تو خواب با علم اینکه منکه خوابم رفتم خونه همسایه مون که ازش بدم میومدو اتیش زدم
یاد بچگیای صدام افتادم!
ملینا:
اینسپشن 2
یادمه ی بار تو خواب خواهرم داشت غرق میشد من کنار ساحل داشتم آبمیوه میخوردم نگاش میکردم میگفتم من که خوابم!
ی بارم تو خواب با علم اینکه منکه خوابم رفتم خونه همسایه مون که ازش بدم میومدو اتیش زدم
یاد بچگیای صدام افتادم!
ملینا:
اینسپشن 2
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
اعتراف میکنم بچه بودم مامانم میگفت هر کس حرف زشت بزنه و فحش بده دهنش بو بد میگیره و باید بره دهنشو آب بگیره
ما هم تا کلاس اول راهنمایی هر فحشی که میدادیم میرفتیم صابونو میکردیم تو حلقمونو حسابی با آب دهنمونو برق مینداختیم
ما هم تا کلاس اول راهنمایی هر فحشی که میدادیم میرفتیم صابونو میکردیم تو حلقمونو حسابی با آب دهنمونو برق مینداختیم
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
این که چیزی نیستDARKENERGY نوشته شده:اعتراف میکنم همیشه تو خواب که هستم ، میدونم خوابم و دارم خواب میبینم
یادمه ی بار تو خواب خواهرم داشت غرق میشد من کنار ساحل داشتم آبمیوه میخوردم نگاش میکردم میگفتم من که خوابم!
ی بارم تو خواب با علم اینکه منکه خوابم رفتم خونه همسایه مون که ازش بدم میومدو اتیش زدم
یاد بچگیای صدام افتادم!
ملینا:
اینسپشن 2
من وقتی دارم خواب می ببینم قسمت هیجانیش هم هست
وقتی کسی صدا می کنه می گه بلند شو
بهش می گم صبر کن این قسمتش تموم شه بلند می شم
اگه هم خنک باشه بلند می شم می گم باشه دیگه خسته کننده بود
تازگی ها هم مثل نظامی ها شدم
اسمون یک ذره نگاه می کنم
می تونم تشخیص بدم شش صبحه
متاسفانه همواره هم درست
هر روز صبح ارزو می کنم درست نباشه هی
درون سینه هر آدمی یک خاورمیانه پنهان است.
پر از شر، شور، شراب، خدا، گناه، صلح، گُل، گلوله
پر از شر، شور، شراب، خدا، گناه، صلح، گُل، گلوله
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
هنوز هم گاهی میرم بالای سرشون تا ببینم نفس میکشن یا نه ....DARKENERGY نوشته شده:آقا من باید اعتراف کنم تا سن 15-16 سالگی شبا ک بیدار میشدم از ترس مردن اعضای خانوادم
مینشستم بالا سرشون تا ببینم شکمشون بالا پایین میره یا نه ! و خدایی نکرده نمرده باشن
این بازی روزا هم اتفاق میافتاد و حتی آینه هم میگرفتم چند بار روی صورتشون تا از هــــــــــــــــــــا شون بفهمم و خیالم راحت بشه برم تخت بخوابم
یه بارم آجیم با دیدن من بالای سرش ، با جیغ بنفش همه رو بیدار کرد
.
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
منم...mahshid.m نوشته شده:هنوز هم گاهی میرم بالای سرشون تا ببینم نفس میکشن یا نه ....DARKENERGY نوشته شده:آقا من باید اعتراف کنم تا سن 15-16 سالگی شبا ک بیدار میشدم از ترس مردن اعضای خانوادم
مینشستم بالا سرشون تا ببینم شکمشون بالا پایین میره یا نه ! و خدایی نکرده نمرده باشن
این بازی روزا هم اتفاق میافتاد و حتی آینه هم میگرفتم چند بار روی صورتشون تا از هــــــــــــــــــــا شون بفهمم و خیالم راحت بشه برم تخت بخوابم
یه بارم آجیم با دیدن من بالای سرش ، با جیغ بنفش همه رو بیدار کرد
.
- electro gravity
نام: داریوش
محل اقامت: شیراز
عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۲/۷/۲۴ - ۲۳:۲۰
پست: 252-
سپاس: 166
- جنسیت:
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخDARKENERGY نوشته شده:اعتراف می کنم سال پیش این هم اتاق ما برداشت شمارشو تو گوشیم به شماره همراه اول سیو کرد (ازش متنفرم ) بعد اس ام اس داد که مشترک گرامی شما برنده یه گوشی نوکیا شده اید و برای دریافت آن به نزدیک ترین مرکز خدمات امور مشترکین مراجعه کنید. من که نفهمیدم ولی پشت گوش انداختم، خلاصه کلی اصرار کرد خودش که برو. هیچی چشمتون روز بد نبینه مراجعه کردیم طرف مسئولش یه خانوم بود فقط داشت میزشو از خنده گاز میزد، خو به اینم میگن رفیق؟ اینم شد زندگی؟
.
به جون خودم راست میگم با یکی همین کارو کردم طرف هم رفته بود از ایرانسل جایزشو بگیره که بهش گفته بودن یارو یا کلاهبردار بوده یا مزاحم. اونم احمق رفته بود ازم شکایت کرده بود
We the people
Are we the people??
some kind of monster
..........................................
شادی مون قد توپ فوتبال، پرچم سرزمین مون چینی
من هنوزم یه پونزم روی صندلی معلم دینی
Are we the people??
some kind of monster
..........................................
شادی مون قد توپ فوتبال، پرچم سرزمین مون چینی
من هنوزم یه پونزم روی صندلی معلم دینی
- electro gravity
نام: داریوش
محل اقامت: شیراز
عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۲/۷/۲۴ - ۲۳:۲۰
پست: 252-
سپاس: 166
- جنسیت:
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
کلا این تاپیک مخصوص خودمه تا دلت بخواد کارای مسخره کردم
یه بار کلاس اول دوم ابتدایی بود یه روز غیبت کردم فرداش بردنم دفتر ازم پرسیدن چرا نیومده بودی منم با کمال اعتماد به نفس گفتم جوش زده بودم نتونستم بیام
تو رو خدا مسخرم نکنیدا بچه بودم دیگه
یه بار کلاس اول دوم ابتدایی بود یه روز غیبت کردم فرداش بردنم دفتر ازم پرسیدن چرا نیومده بودی منم با کمال اعتماد به نفس گفتم جوش زده بودم نتونستم بیام
تو رو خدا مسخرم نکنیدا بچه بودم دیگه
We the people
Are we the people??
some kind of monster
..........................................
شادی مون قد توپ فوتبال، پرچم سرزمین مون چینی
من هنوزم یه پونزم روی صندلی معلم دینی
Are we the people??
some kind of monster
..........................................
شادی مون قد توپ فوتبال، پرچم سرزمین مون چینی
من هنوزم یه پونزم روی صندلی معلم دینی
- - Keyhan -
عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۱/۹/۸ - ۱۷:۰۸
پست: 329-
سپاس: 141
- جنسیت:
تماس:
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
اعتراف میکنم که وقتی بچه بودم، عیدا، زمان دید و بازدید، موقعی که پدر و مادرم مهمونا رو تا دم در بدرقه می کردن من مثل قحطی زده ها به سر شیرینی ها و آجیلا و... حمله می کردم و از زمان موجود، حدّ اکثر استفاده رو می کردم.
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
اعتراف می کنم وقتی موقعی که خوابم غیر از صبح بیدارم کنید برید یک جای دیگه بزارید به طوری که خودم راه برم شبیه مستا می مونم چون صبحش یاد نمی یاد بلند شده باشم
درون سینه هر آدمی یک خاورمیانه پنهان است.
پر از شر، شور، شراب، خدا، گناه، صلح، گُل، گلوله
پر از شر، شور، شراب، خدا، گناه، صلح، گُل، گلوله
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: اعترافات جالب و خنده دار شما
دوم دبیرستان بودم .یه زنگ معلم نداشتیم حسابیم حوصلمون سر رفته بود. اینجا بود که یه نقشه شیطانی کشیدیم . یکی از دوستام که خیلی چاق بود چادر سرش کرد و رفتیم معلم تاریخمونو از کلاسش صدا زدیم و من الکی گفتم که مامانم اومده وضعیت درسیمو بپرسه . اون دوستم که چادر سرش بود اومد سلام کرد .معلممون بنده خدا باورش شد و شروع کرد از من تعریف کردن که ازم راضییه . حالا این وسط دوستم خندش گرفته بود . خندیدن همان و لو رفتن همان . خلاصه مجبور شدیم مامانای واقعیمونو بیاریم که اخراجمون نکنن
ولی خیلی راضیییییم از خودم
ولی خیلی راضیییییم از خودم