الآن چی می چسبه؟!
Re: الآن چی می چسبه؟!
کفشهایم کو؟
چه کسی بود صدا زد سهراب؟
آشنا بود صدا؛ مثل هوا با تن برگ
مادرم در خواب است
و منوچهر و پروانه و شاید همهی مردم شهر
شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیهها میگذرد
و نسیمی خنک از حاشیهی سبز پتو خواب مرا میروبد
بوی هجرت میآید
بالش من پر آواز پر چلچلهها ست
صبح خواهد شد
و به این کاسهی آب
آسمان هجرت خواهد کرد
باید امشب بروم
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم
هیچ چشمی،
عاشقانه به زمین خیره نبود
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
هیچ کس زاغچهای را سر یک مزرعه جدی نگرفت
من به اندازهی یک ابر دلم میگیرد
وقتی از پنجره میبینم حوری
-دختر بالغ همسایه-
پای کمیابترین نارون روی زمین
فقه میخواند
چیزهایی هم هست؛
لحظه هایی پر اوج
مثلا شاعرهای را دیدم
آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش
آسمان تخم گذاشت *
و شبی از شبها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟
باید امشب بروم!
باید امشب چمدانی را
که به اندازهی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به آن وسعت بیواژه که همواره مرا میخواند
یک نفر باز صدا زد: سهراب!
کفشهایم کو؟
چه کسی بود صدا زد سهراب؟
آشنا بود صدا؛ مثل هوا با تن برگ
مادرم در خواب است
و منوچهر و پروانه و شاید همهی مردم شهر
شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیهها میگذرد
و نسیمی خنک از حاشیهی سبز پتو خواب مرا میروبد
بوی هجرت میآید
بالش من پر آواز پر چلچلهها ست
صبح خواهد شد
و به این کاسهی آب
آسمان هجرت خواهد کرد
باید امشب بروم
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم
هیچ چشمی،
عاشقانه به زمین خیره نبود
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
هیچ کس زاغچهای را سر یک مزرعه جدی نگرفت
من به اندازهی یک ابر دلم میگیرد
وقتی از پنجره میبینم حوری
-دختر بالغ همسایه-
پای کمیابترین نارون روی زمین
فقه میخواند
چیزهایی هم هست؛
لحظه هایی پر اوج
مثلا شاعرهای را دیدم
آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش
آسمان تخم گذاشت *
و شبی از شبها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟
باید امشب بروم!
باید امشب چمدانی را
که به اندازهی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به آن وسعت بیواژه که همواره مرا میخواند
یک نفر باز صدا زد: سهراب!
کفشهایم کو؟
Re: الآن چی می چسبه؟!
چه کسی بود صدا زد : سهراب؟
و تابستان خیلی میچسبه !
شبتون بخیر
و تابستان خیلی میچسبه !
شبتون بخیر
هر کجــــا هستــم ، باشـــم !
آســمــان مال مـن اسـت !
پنــجره ، فـــکر ، هــوا ، عشـــق ، زمیـــن مـــال من است .
چه اهمیت دارد
گــاه اگــر میــرویند
قــارچ های غربت ؟
آســمــان مال مـن اسـت !
پنــجره ، فـــکر ، هــوا ، عشـــق ، زمیـــن مـــال من است .
چه اهمیت دارد
گــاه اگــر میــرویند
قــارچ های غربت ؟
albert maryam
Re: الآن چی می چسبه؟!
یه رتبه خوب تو کنکور که به دلت بچسبه و خستگی این همه وقتو از ته دلت در بیاره...
Re: الآن چی می چسبه؟!
من به عمرم از درس ننالیدم
ولی فکرشو کنید هشت تا کتاب هر کدوم دویست صفحه رو قراره تو یه ماه بخونید ......
باز کا شکی ریاضی بود در این صورت نمی خوندمش
فقط باید حفظ کنی
وای
ولی فکرشو کنید هشت تا کتاب هر کدوم دویست صفحه رو قراره تو یه ماه بخونید ......
باز کا شکی ریاضی بود در این صورت نمی خوندمش
فقط باید حفظ کنی
وای
- saleavali91
نام: فائزه
عضویت : یکشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۲۴ - ۲۱:۳۹
پست: 43-
سپاس: 13
- جنسیت:
- saleavali91
نام: فائزه
عضویت : یکشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۲۴ - ۲۱:۳۹
پست: 43-
سپاس: 13
- جنسیت:
Re: الآن چی می چسبه؟!
هیچی به اندازه ی این نمیچسبه که ساعت 11 شب پیاده بری ساندویچی یه ساندویچ بخوری بعد یه دونه از اون ویسکی هایی که پشت ویترین توی یخچال قایم کرده رو بزنی به بدن بعد مست تویِ کوچه ای که لامپِ بدونِ محافظِ تیرِ چراغ برقش نیم سوز شده و هِی خاموش و روشن میشه تلوتلو بخوری تعادلتو از دست بدی و با سر بری تویِ نرمه شیشه های اون لامپ...
Re: الآن چی می چسبه؟!
الان میچسبه چشاتو وا کنی ببینی همه این روزا گذشته و به چیزایی که خواستم رسیدم و اون جلوم نشسته و کلا آرامش دارم !
یعنی میشه خیلی سریع این روزا بگذره ...
اگه اون چیزی که میخوام نشه دیگه امیدی نمیمونه !
یعنی میشه خیلی سریع این روزا بگذره ...
اگه اون چیزی که میخوام نشه دیگه امیدی نمیمونه !
Re: الآن چی می چسبه؟!
گذشتن زمان مهم نیست...albert maryam نوشته شده:الان میچسبه چشاتو وا کنی ببینی همه این روزا گذشته و به چیزایی که خواستم رسیدم و اون جلوم نشسته و کلا آرامش دارم !
یعنی میشه خیلی سریع این روزا بگذره ...
اگه اون چیزی که میخوام نشه دیگه امیدی نمیمونه !
مهم اینه که از زمانت درست استفاده کنی...
ولی امیدوارم بهش برسی...
an astronomer بودم -_-