چرا حکومتهای غیر دموکراتیک با علوم انسانی مشکل دارند، اما با علوم طبیعی مشکل ندارند؟
چون به محض اینکه کسی الفبای علوم انسانی را بفهمد درمییابد که یک سوال در علوم انسانی، یک جواب ندارد و چنین حرفی یک توهم خواهد بود. اما در علوم مهندسی و علوم طبیعی، یک سوال یک جواب دارد. علوم انسانی ذاتا پلورالیست هستند برخلاف علوم فنی که ذاتاً مونیست هستند.
کشورهای غیر دموکراتیک بر این باور استوارند که هر سوال تنها یک جواب دارد؛ آنهم جوابی که آنها میدهند. به طور کلی آنها معتقدند که هر عالِم و دانشپژوه علوم انسانی، دشمنی بالقوه است.
کشورهای غیر دموکراتیک، اقتدار (authority) ندارند و صرفا قدرت دارند. برای حفظ این قدرت رابطه ی آنها با دانشمندان علوم فنی خوب است چون وقتی توپ و تانک بخواهی باید با مهندسان دوست باشی!
مصطفی ملکیان
حسرت نبرم به خواب آن مرداب کارام درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر خوابش آشفته است.
دانش باید توهم های متافیزیکی، پیشداوری ها و خرافه ها را پشت سر بگذارد، اما مفهوم عقلانیت (یعنی حقیقت، آزادی و عدالت) را به عنوان سنت از نسلی به نسلی منتقل کند.
اروین یالوم میگه از دست دادن پدر و مادر یا دوست قدیمی به معنای از دست دادن گذشته است ولی از دست دادن فرزند یعنی از دست دادن آینده؛ فرزند جزئی از آینده است و پدر و مادر داغدیده احساس میکنند دیگر چیزی برای ادامه زندگی ندارند. (کتاب دژخیم عشق)
آیا خودت را سزاوار زندگی و شایسته ی دوست داشته شدن می دانی؟
نه . نمی دانی. از این رو خواهان آنی که دیگران تو را سزاوار زندگی و شایسته ی دوست داشته شدن بدانند. اما آیا به آنان حقیقت را نخواهی گفت؟ اینکه آنان کسی که تو نیستی را دوست می دارند و لایق زندگی می شمرند؟ شرم بر تو اگر خود و دیگری را بفریبی.
و تو ای آنکه خود را لایق عشق و زندگی می دانی، آیا تاکنون با چهره ی زشت و ژولیده ی خود روبرو نشده ای؟ آنچنان که از خودت ناامید و از وجودت شرمسار گردی؟ آیا چشمانت را به روی خودت بسته و تنها به روی دنیا گشوده ای؟ شرم بر تو اگر کور از دنیا بروی.
تلقین و درسِ اهلِ نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمی کنم