پارسی را پاس بداریم
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7033-
سپاس: 4152
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
بی ریائی = یکرنگی
صفت متعالی = فروزه
******************************* *******************************
اجتناب (کردن) = دوری کردن، کناره گـُزیدن ، پرهیختن (پرهیز) («to avoid» )
غیرقابل اجتناب = ناگـُزیر، گــُریزناپذیر-دوریناپذیر - پرهیزناپذیر
( «unavoidable» + «inevitable» )
-----
ضرورت غیر قابل اجتناب = بایستگی ناگـُزیر - نیاز ناچار
*******************************
صفت متعالی = فروزه
******************************* *******************************
اجتناب (کردن) = دوری کردن، کناره گـُزیدن ، پرهیختن (پرهیز) («to avoid» )
غیرقابل اجتناب = ناگـُزیر، گــُریزناپذیر-دوریناپذیر - پرهیزناپذیر
( «unavoidable» + «inevitable» )
-----
ضرورت غیر قابل اجتناب = بایستگی ناگـُزیر - نیاز ناچار
*******************************
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
- Anne Shirley
محل اقامت: آنجا که خورشید بر می آید
عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۸/۲/۲۳ - ۱۵:۱۵
پست: 622-
سپاس: 41
- جنسیت:
Re: پارسی را پاس بداریم
دوستان عزیز کسی می دونه برابر پارسی واژه اصلاحیه چیه؟
مثلاً یک پیام نادرست برای افراد زیادی ارسال میشه و بلافاصله بعد پیام غلط قبلی اصلاح و فرستاده میشه که اولش نوشته شده «اصلاحیه».
مثلاً یک پیام نادرست برای افراد زیادی ارسال میشه و بلافاصله بعد پیام غلط قبلی اصلاح و فرستاده میشه که اولش نوشته شده «اصلاحیه».
آنکه با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست نداده است.
امام علی(ع)
امام علی(ع)
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7033-
سپاس: 4152
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
بازنويسيAnne Shirley نوشته شده:دوستان عزیز کسی می دونه برابر پارسی واژه اصلاحیه چیه؟
مثلاً یک پیام نادرست برای افراد زیادی ارسال میشه و بلافاصله بعد پیام غلط قبلی اصلاح و فرستاده میشه که اولش نوشته شده «اصلاحیه».
Re: پارسی را پاس بداریم
ماست مالیAnne Shirley نوشته شده:دوستان عزیز کسی می دونه برابر پارسی واژه اصلاحیه چیه؟
مثلاً یک پیام نادرست برای افراد زیادی ارسال میشه و بلافاصله بعد پیام غلط قبلی اصلاح و فرستاده میشه که اولش نوشته شده «اصلاحیه».
آنچه دانه را شکافت، آن خدای من است.
- غلامعلی نوری
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۱/۴/۲۰ - ۰۸:۵۱
پست: 1196-
سپاس: 885
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
درودDARKENERGY نوشته شده:بازنويسيAnne Shirley نوشته شده:دوستان عزیز کسی می دونه برابر پارسی واژه اصلاحیه چیه؟
مثلاً یک پیام نادرست برای افراد زیادی ارسال میشه و بلافاصله بعد پیام غلط قبلی اصلاح و فرستاده میشه که اولش نوشته شده «اصلاحیه».
توانمندی واژه سازی زبان پارسی بسیار بالا است می توان بنا به آماج واژگان فراوانی برای برابر سازی اصلاحیه ساخت
ویرایش
بهسازی
باز نگری
آک زدایی ( غلط گیری - عیب زدایی)
و واژگان بسیار دیگر
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7033-
سپاس: 4152
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
برخی پیشوند های كارواژه ای ( فعل)
************************
•بر: از پایین به بالا
خاستن و برخاستن، داشتن و برداشتن، آوردن و برآوردن
آهی از سینه برآورد. چنان تاخت تا گرد از زمین برآمد. چون بزرگمهر را دانا یافت، او را بركشید و وزیر كرد.
************************
• فرو: از بالا به پایین :
دادن و فرودادن(بلع)، رفتن و فرو رفتن، نوشتن و فرونوشتن، شدن و فروشدن (غرق شدن)
************************
• وا( باز):
١- دوباره و چند باره كردن: بازگو، بازجو، بازپرداخت، بازسازی، بازگشت
٢-گشودن و ازهم باز كردن : واگرایی، وانمود، واكاوی ، وامانده
************************
• در
١-بدر (pad dar) ، از درون به بیرون :(به) درآوردن، (به) درآمد، ( به) درخواست
٢- اندر ( en dar )، از بیرون به درون :اندر شدن (داخل شدن)، (ان) دریافتن = درك كردن
************************
• پر، پرا : از میانه به پیرامون و اینور و آنور:كندن و پراكندن
(= چیزی را كه یكجا است به این جا و انجا پخش كردن)
هیختن و پرهیختن (هیختن= هشتن = گذاشتن) =
گذاشتن چیز ها به جای های دور از خود = پرهیز كردن.
پرداختن ، پراش..
• هم، هما ، هن، ان : یكجا و باهم و در كنار هم آوردن:
انبار = یكجا بار كردن، اندوختن = یكجا دوختن، هنباختن، هنباز = هم بازی = شریك
************************
• سر : به پایان و مرز :
سرآمدن، سررسیدن، سر رفتن، ..
**********************************************************************************
واژه ی "خاص" و خویشاوندان آن ( خاصه، مخصوص، تخصیص، ..)
با واژه ی پارسی 'ویژه' و خانواده ی آن جایگزین میشوند.
************************
•بر: از پایین به بالا
خاستن و برخاستن، داشتن و برداشتن، آوردن و برآوردن
آهی از سینه برآورد. چنان تاخت تا گرد از زمین برآمد. چون بزرگمهر را دانا یافت، او را بركشید و وزیر كرد.
************************
• فرو: از بالا به پایین :
دادن و فرودادن(بلع)، رفتن و فرو رفتن، نوشتن و فرونوشتن، شدن و فروشدن (غرق شدن)
************************
• وا( باز):
١- دوباره و چند باره كردن: بازگو، بازجو، بازپرداخت، بازسازی، بازگشت
٢-گشودن و ازهم باز كردن : واگرایی، وانمود، واكاوی ، وامانده
************************
• در
١-بدر (pad dar) ، از درون به بیرون :(به) درآوردن، (به) درآمد، ( به) درخواست
٢- اندر ( en dar )، از بیرون به درون :اندر شدن (داخل شدن)، (ان) دریافتن = درك كردن
************************
• پر، پرا : از میانه به پیرامون و اینور و آنور:كندن و پراكندن
(= چیزی را كه یكجا است به این جا و انجا پخش كردن)
هیختن و پرهیختن (هیختن= هشتن = گذاشتن) =
گذاشتن چیز ها به جای های دور از خود = پرهیز كردن.
پرداختن ، پراش..
• هم، هما ، هن، ان : یكجا و باهم و در كنار هم آوردن:
انبار = یكجا بار كردن، اندوختن = یكجا دوختن، هنباختن، هنباز = هم بازی = شریك
************************
• سر : به پایان و مرز :
سرآمدن، سررسیدن، سر رفتن، ..
**********************************************************************************
واژه ی "خاص" و خویشاوندان آن ( خاصه، مخصوص، تخصیص، ..)
با واژه ی پارسی 'ویژه' و خانواده ی آن جایگزین میشوند.
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
- غلامعلی نوری
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۱/۴/۲۰ - ۰۸:۵۱
پست: 1196-
سپاس: 885
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
راستی چند پرسش
چرا ما بجای قهوه ؛ کهوه نمی نویسیم
چرا بجای اتاق ؛ اتاغ
چرا بجای قند ؛ غند
چرابه جای عربی ؛ اربی
چرا بجای اصفهان ؛ اسپاهان
چرا بجای قزوین ؛ کاسپین و...... نمی نویسیم
چرا اگر اینگونه که در پارسی درست هم هستند بنویسیم می گویند یارو بی سوات است ؟
چرا ما بجای قهوه ؛ کهوه نمی نویسیم
چرا بجای اتاق ؛ اتاغ
چرا بجای قند ؛ غند
چرابه جای عربی ؛ اربی
چرا بجای اصفهان ؛ اسپاهان
چرا بجای قزوین ؛ کاسپین و...... نمی نویسیم
چرا اگر اینگونه که در پارسی درست هم هستند بنویسیم می گویند یارو بی سوات است ؟
-
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۳/۲/۲۵ - ۱۷:۲۹
پست: 1-
- جنسیت:
Re: واژگان پارسی
با درودهرمز پگاه نوشته شده:پیش از تازیان و پیش از انگلوساکسون، ایرانیان دارای دانش و فند و
اندیشه بوده اند و با زبان پارسی بیش از هزار سال، ایران را یکی از
دو اَبَرکشور های جهان شهرمند، نموده بودند. پس از تازش ها و آلودگی
زبان، اندیشه ورزی ما کاشته شد و خوشبختانه در سده ی پیش، فرهنگستان
زبان فارسی پدید امد تا کاراآیی زبان مارا افزایش دهد. شوربختانه این کار
با پیش آمدن فرهنگستان نوین اسلامی، یکسویه شده و تنها به پاکسازی و
برابر سازی واژگان فرنگی پرداخت. من در اینجا فهرستی از واژگان پارسی
را شاید در چنین تالارهایی در میان باشند را آهسته آهسته در اینجا خواهم
نهاد تا هرکس که به زبان پارسی دلبسته است، از ان به دلخواه سود جوید.
پیرامون زمینه های دستور زبانی همچون افزار ناگذرا گردانیدن ریشه های کارواژه و یا ساختن چنین افزاری (چنان که احمد کسروی باور داشت باید زبان پارسی از آن بهره مند باشد و در کتاب زبان پاک می گوید:"يكي ديگر از آكهاي فارسي اينست كه برخي ريشه ها در آن، هم گذرا و هم ناگذرا ميآيد . همچون شكست،« آب را ريختم » و « آب ريخت » ،« كاسه را شكستم » و « كاسه شكست » : ريخت، پراكند، نمود، آميخت و مانند اينها
این خود آشفتگيست و انگيزه اش اينست كه در فارسي يك افزاري براي ناگذرا گردانيدن گذرا نيست.") راهنمایی می فرماید. آیا می توان کتابی در این زمینه شناخت؟ .آیا آگاهید دیگران پس از کسروی در این زمینه کاری به سرانجام رسانیده اند یا نه؟ سپاس بسیار
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7033-
سپاس: 4152
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
كـِنـِس
كنسی نزد ِ همسایه خود می نالید كه چه بدبخت است. گنجی را كه در باغ خانه اش به خاك كرده بود،
شب گذشته دزدیده و جای آن یك سنگ بی كردار نهاده اند.
همسایه در پاسخ گفت: تو از گنجی كه داشتی، هیچگاه بهره نمی بردی، بپندار آن سنگ گنج توست و مستمند تر نشدی!
كنس گفت: مستمند تر نمی شدم، اگر كس دیگری بدان اندازه دارا تر نمی شد. اینكه كس دیگری (با گنج من) دارا تر شده، دیوانه ام كرده !
---
http://www.vajehyab.com/dehkhoda/%DA%A9%D9%86%D8%B3-4
از گـُتهـُلد لسینگ (١۷٢۹-١۷۸١ ترسایی) چامه سرای آلمانی
كنسی نزد ِ همسایه خود می نالید كه چه بدبخت است. گنجی را كه در باغ خانه اش به خاك كرده بود،
شب گذشته دزدیده و جای آن یك سنگ بی كردار نهاده اند.
همسایه در پاسخ گفت: تو از گنجی كه داشتی، هیچگاه بهره نمی بردی، بپندار آن سنگ گنج توست و مستمند تر نشدی!
كنس گفت: مستمند تر نمی شدم، اگر كس دیگری بدان اندازه دارا تر نمی شد. اینكه كس دیگری (با گنج من) دارا تر شده، دیوانه ام كرده !
---
http://www.vajehyab.com/dehkhoda/%DA%A9%D9%86%D8%B3-4
از گـُتهـُلد لسینگ (١۷٢۹-١۷۸١ ترسایی) چامه سرای آلمانی
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7033-
سپاس: 4152
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
بیشتر مردم می پندارند كه زیبایی سخن تنها با واژه های عربی شدنی است.
چنین نیست. در بازگردان واژه های عربی به پارسی، این دستیافت (فرصت) را هم داریم
كه شیواتر بنویسیم و بگوییم. این ارزشی است كه بایستی به زبان پارسی خود بگذاریم و نه به زبان بیگانه.
*****************************************************************************
واژه ی عربی "معارف" برای چند چیز بکار میرود و از اینرو زبان مارا کممایه کرده است:
معارف = دانستنیها / دانشها
معارف = ناموران
معارف = آشنایان
چنین نیست. در بازگردان واژه های عربی به پارسی، این دستیافت (فرصت) را هم داریم
كه شیواتر بنویسیم و بگوییم. این ارزشی است كه بایستی به زبان پارسی خود بگذاریم و نه به زبان بیگانه.
*****************************************************************************
واژه ی عربی "معارف" برای چند چیز بکار میرود و از اینرو زبان مارا کممایه کرده است:
معارف = دانستنیها / دانشها
معارف = ناموران
معارف = آشنایان
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
- غلامعلی نوری
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۱/۴/۲۰ - ۰۸:۵۱
پست: 1196-
سپاس: 885
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
درود
اربها به دبیره ی نستهلیغ ( خط نستعلیق) الخط الفارسی می گویند
اربها به دبیره ی نستهلیغ ( خط نستعلیق) الخط الفارسی می گویند
آخرین ویرایش توسط غلامعلی نوری چهارشنبه ۱۳۹۳/۲/۳۱ - ۱۳:۰۴, ویرایش شده کلا 1 بار
Re: پارسی را پاس بداریم
به جای انحرافات بگو کژی ها
قند به پارسی میشود پانیذ پس : آبِ قند میشود --> آب پانیذ
به جای در نتیجه بگو بنا بر این
قند به پارسی میشود پانیذ پس : آبِ قند میشود --> آب پانیذ
به جای در نتیجه بگو بنا بر این
- غلامعلی نوری
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۱/۴/۲۰ - ۰۸:۵۱
پست: 1196-
سپاس: 885
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
نیک روزDevil! نوشته شده:به جای انحرافات بگو کژی ها
قند به پارسی میشود پانیذ پس : آبِ قند میشود --> آب پانیذ
به جای در نتیجه بگو بنا بر این
قند اربی نیست مریم بانو بلکه اربی شده ی کَند است
قند
فرهنگ فارسی معین قند (قَ) (اِ.) معرب کند؛
بجای قند می توان کَند یا غند نوشت من خود غند می نویسم تا کَند را با کُند جابجا نگیریند
Re: پارسی را پاس بداریم
ممنونمنوری نیرو نوشته شده:نیک روز
قند اربی نیست مریم بانو بلکه اربی شده ی کَند است
قند
فرهنگ فارسی معین قند (قَ) (اِ.) معرب کند؛
بجای قند می توان کَند یا غند نوشت من خود غند می نویسم تا کَند را با کُند جابجا نگیریند
اگه میشه توضیحی درباره همین طرز نوشتاری که شما رعایت میکنید مثلا به جای حتی مینویسید هتا بدید. ممنون میشم
- غلامعلی نوری
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۱/۴/۲۰ - ۰۸:۵۱
پست: 1196-
سپاس: 885
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
Devil! نوشته شده:ممنونمنوری نیرو نوشته شده:نیک روز
قند اربی نیست مریم بانو بلکه اربی شده ی کَند است
قند
فرهنگ فارسی معین قند (قَ) (اِ.) معرب کند؛
بجای قند می توان کَند یا غند نوشت من خود غند می نویسم تا کَند را با کُند جابجا نگیریند
اگه میشه توضیحی درباره همین طرز نوشتاری که شما رعایت میکنید مثلا به جای حتی مینویسید هتا بدید. ممنون میشم
نیک روز
رویه نوشتاری این تن بر چند پایه است
1 تا آنجایی که شدنی است از واژگان پارسی که در نوشته های سخنوران سر شناس کشورمان است بهره می گیرم
2- اگر همانندی نیافتم تلاش می کنم برابری پارسی و شایسته برای آن بیابم
3- اگر برابری پارسی برای آن نیافتم می کوشم آن واژه ی بیگانه را بر پایه دستور زبان پارسی پیرایش کنم
برای نمونه ما در زبان پارسی هشت وات ( ح- ط- ظ- ق- ص-ض- ث- ع) نداریم پس اگر خواستم حتی بنویسم می نویسم هتا
نوشتار آن را بر پایه ی دستور زبان پارسی دگر گون می کنم یا به ساعت می گویم ساهت
چکیده اینکه این هشت وات اربی در فرهنگ زبان من نیست و پاک شده اند ! و هیچگاه آنها را بکار نمی برم هتا در نامه نگاریهای اداری
این کار م چیزی شگفتی نیست چرا که پیرایش واژگان بیگانه در همه ی ربانهای زنده ی دنیا هست
اربها به گاز غاز می گویند به ژاپن یابان می گویند به ایران نژاد ایران نجاد می گویند
به اسپاهان اصفهان می گویند به ویروس فیروس می گویند
انگلیس ها سدای غ ندارند به غلام Goolam گلم یا Qulam می گویند