پارسی را پاس بداریم

مدیران انجمن: parse, javad123javad

نمایه کاربر
هرمز پگاه

محل اقامت: پاريس

عضویت : جمعه ۱۳۸۴/۶/۱۸ - ۱۹:۲۷


پست: 7238

سپاس: 978


تماس:

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط هرمز پگاه »

گاندی: درد من تنهایی نیست؛ بلكه مرگ ملتی است كه گدایی را قناعت، بیعرضگی را صبر، و با تبسمی بر لب این حماقت را حكمت خداوند مینامند
=
درد من تنهایی نیست، بلكه مرگ زادبـُنی است كه گدایی را خرسندی، ناکارآمدی را شكیبایی و با لبخندی بر لب، این نابخردی را فرمان و فرزان یزدان مینامند


----------
خرسند در بـُن به چم "قانع" است:
فمن قنع بها شبع منها=
آنکس به وی خرسند باشد از وی سیر گردد. (نوروزنامه ).
gandhi.jpg
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد

نمایه کاربر
هرمز پگاه

محل اقامت: پاريس

عضویت : جمعه ۱۳۸۴/۶/۱۸ - ۱۹:۲۷


پست: 7238

سپاس: 978


تماس:

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط هرمز پگاه »

علم = دانش ( ساینس)
عالم = دانشمند ( ساینتیست)
علمی = (سانتیفیك ) = دانشیك
برای همین نیز دانشگاه در چم یك آموزشگاه "علمی" است.
هرآینه در گذشته، علم را تنها به چم علم الادیان ( فقه و ..) بكار
...میبردند و علماء همان روحانیون تراز بالا بودند.
دانا = كسی كه ( بسیار) میداند، امّا بایسته نیست كه دانشمند باشد،
وی داری دانایی ( نالج) است .
یك فندآور ( تكنیسین) نیز فند ( در تازی رفته و فنّ شده) میداند.


هرآینه = البته
چم = معنی و مفهوم [chaem, cham]
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد

نمایه کاربر
هرمز پگاه

محل اقامت: پاريس

عضویت : جمعه ۱۳۸۴/۶/۱۸ - ۱۹:۲۷


پست: 7238

سپاس: 978


تماس:

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط هرمز پگاه »

تسلّی (تسلّا) = دلداری
تسلیت گفتن = دلداری دادن- همدردی
نمونه:
1-او برای درگذشت برادر حسن، به حسن دلداری داد.
2-من درگذشت برادر گرامی تان را به شما دلداری میدهم.
3-من در درگذشت برادر گرامی تان با شما همدردم.
4-همدردی مرا بپذیرید.
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد

نمایه کاربر
هرمز پگاه

محل اقامت: پاريس

عضویت : جمعه ۱۳۸۴/۶/۱۸ - ۱۹:۲۷


پست: 7238

سپاس: 978


تماس:

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط هرمز پگاه »

بجای قدرت، بگوییم توان
قدرتمند = توانمند، توانا
نمونه:
او مردی توانمند بود .
tawan.jpg
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد

امواج

محل اقامت: تهران

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۱/۵/۲۴ - ۰۱:۳۱


پست: 41

سپاس: 20


تماس:

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط امواج »

درود بر هرمز پگاه گرامی.

به جای تدریس خصوصی به پارسی چه بگوییم؟

نمایه کاربر
ashkanOo

نام: اشکان

محل اقامت: تهران

عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۰/۹/۳۰ - ۱۵:۱۱


پست: 733

سپاس: 414

جنسیت:

تماس:

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط ashkanOo »

خیلی جالبه......:منبع:ashkboos.com



حاضر ،موجود: باشنده

اجازه : پَرَک

زینت: آراستن

فارغ التحصیل : دانش آموخته

راضی : خشنود

احساس : سِهیدن ، سهش

تأثیر: فَرجاد

مقدس: ورجاوند ، اسپند ، سپنت ، سپنتا

دلیل و علت : شُوَند

حقیقت: آمیغ

هویت یا ماهیت : چِبود

ضامن : پایندا

تحقیق : پژوهش

تعلیم و تعلم : آموزش و پرورش

استبداد: خودکامگی

مجسمه : تندیس( خود مجسمه را عرب به کار نمی برد و تمثال می گوید.)

منظم: بسامان

عادت : خوی

اجداد: نیاکان

صفحه: سات ، رویه

خصومت : دشمنی ، ستیز

قرن: سده

معما: چیستان

غیر قابل اشتعال: نسوز

غیر قابل معالحه: بی درمان

خلقت: آفرینش

اقتصاد: اندازه داری

نصیحت: اندرز، پند

عضو: اندام ، هموَند

فرضیة : انگاره

خداحافظ: بدرود

سلام علیکم : درود بر شما

استعمال : به کارگیری

اکتفاء: بسنده کردن

جمعیت یا حزب: باهَماد

سوء ظن : بد گمانی

اطراف: پیرامون

مضیقه: تنگنا

ممانعت: جلوگیری

مطبوعات : چاپاک ها

اغماض: چشم پوشی

امواج: خیزاب ها

امضا کردن: دستینه نهادن

عمیق : ژرف ، گود

متشکر: سپاسگزار

طریقه: شیوه

معجزة : نتوانستنی ، نیارستنی

ظهر: نیمروز

فجر: پگاه

صبح: بامداد

خصوصیات: ویژگی ها

خاص: ویژه

اقتدار: یارایی

اول: نخست ، یکم

شبیه: مانند ، همچو ، چون ، به سانِ

التماس: لابه

بشارت: مژده

وساطت: میانجیگری

اجتماعات: گردهمایی ها

علم هیأت: ستاره شناسی

ریاضت: سختی کشی

صورت و ظاهر : رویه

مشکل: دشوار

مبارک : خجسته

مشتق: برگرفته

میثاق: پیمان

حوادث: رویدادها

قابل رؤیت: بیناک

مسؤول: پاسخ ده

تبادل افکار : هم اندیشی

مسألت : درخواست

مرئی/نامرئی : دیدنی / نادیدنی

رعیت : بازیار

قافیه : پَساوَند

شاعر : چامه گو ، سخن سرا ، سراینده

نقد: دَستادَست

نسیه : پَستادَست

مُقِــرّ/ مُعتَرِف : خُستو

( ز آز و فُزونی به یک سو شویم به نادانی خویش خُستو شویم)

بله : آری

عکس العمل : واکنش

منوّر الفکر : روشنفکر

بی حدّ و حصر : بی اندازه
B.Sc physics at amirkabir university of tehran

نمایه کاربر
MENERVA

محل اقامت: تهران

عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۲/۲۶ - ۱۷:۱۳


پست: 789

سپاس: 96

جنسیت:

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط MENERVA »

برخی واژه های تازی، جای چند واژه ی جدا از هم را گرفته اند
و زبان مارا کم مایه نموده اند. زبانی پرمایه است که برای هر
پنداره (مفهوم) یک واژه ی جدا داشته باشد: "فكر" یك واژه ی
تازی است كه جای چند واژه را گرفته و زبان ما را كم مایه كرده،
اندیشه ، پندار ، گمان و ... . نمونه ها در نگاره ی این پیام:

تصویر


بوسیله هرمز پگاه

نمایه کاربر
هرمز پگاه

محل اقامت: پاريس

عضویت : جمعه ۱۳۸۴/۶/۱۸ - ۱۹:۲۷


پست: 7238

سپاس: 978


تماس:

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط هرمز پگاه »

امواج نوشته شده:درود بر هرمز پگاه گرامی.

به جای تدریس خصوصی به پارسی چه بگوییم؟
آموزش (دهی) خودینه
private= خودینه
smile072
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد

نمایه کاربر
هرمز پگاه

محل اقامت: پاريس

عضویت : جمعه ۱۳۸۴/۶/۱۸ - ۱۹:۲۷


پست: 7238

سپاس: 978


تماس:

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط هرمز پگاه »

ashkanisbest نوشته شده:خیلی جالبه......:منبع:ashkboos.com



حاضر ،موجود: باشنده

اجازه : پَرَک

زینت: آراستن

فارغ التحصیل : دانش آموخته

راضی : خشنود

احساس : سِهیدن ، سهش

تأثیر: فَرجاد

مقدس: ورجاوند ، اسپند ، سپنت ، سپنتا

دلیل و علت : شُوَند

حقیقت: آمیغ

هویت یا ماهیت : چِبود

ضامن : پایندا

تحقیق : پژوهش

تعلیم و تعلم : آموزش و پرورش

استبداد: خودکامگی

مجسمه : تندیس( خود مجسمه را عرب به کار نمی برد و تمثال می گوید.)

منظم: بسامان

عادت : خوی

اجداد: نیاکان

صفحه: سات ، رویه

خصومت : دشمنی ، ستیز

قرن: سده

معما: چیستان

غیر قابل اشتعال: نسوز

غیر قابل معالحه: بی درمان

خلقت: آفرینش

اقتصاد: اندازه داری

نصیحت: اندرز، پند

عضو: اندام ، هموَند

فرضیة : انگاره

خداحافظ: بدرود

سلام علیکم : درود بر شما

استعمال : به کارگیری

اکتفاء: بسنده کردن

جمعیت یا حزب: باهَماد

سوء ظن : بد گمانی

اطراف: پیرامون

مضیقه: تنگنا

ممانعت: جلوگیری

مطبوعات : چاپاک ها

اغماض: چشم پوشی

امواج: خیزاب ها

امضا کردن: دستینه نهادن

عمیق : ژرف ، گود

متشکر: سپاسگزار

طریقه: شیوه

معجزة : نتوانستنی ، نیارستنی

ظهر: نیمروز

فجر: پگاه

صبح: بامداد

خصوصیات: ویژگی ها

خاص: ویژه

اقتدار: یارایی

اول: نخست ، یکم

شبیه: مانند ، همچو ، چون ، به سانِ

التماس: لابه

بشارت: مژده

وساطت: میانجیگری

اجتماعات: گردهمایی ها

علم هیأت: ستاره شناسی

ریاضت: سختی کشی

صورت و ظاهر : رویه

مشکل: دشوار

مبارک : خجسته

مشتق: برگرفته

میثاق: پیمان

حوادث: رویدادها

قابل رؤیت: بیناک

مسؤول: پاسخ ده

تبادل افکار : هم اندیشی

مسألت : درخواست

مرئی/نامرئی : دیدنی / نادیدنی

رعیت : بازیار

قافیه : پَساوَند

شاعر : چامه گو ، سخن سرا ، سراینده

نقد: دَستادَست

نسیه : پَستادَست

مُقِــرّ/ مُعتَرِف : خُستو

( ز آز و فُزونی به یک سو شویم به نادانی خویش خُستو شویم)

بله : آری

عکس العمل : واکنش

منوّر الفکر : روشنفکر

بی حدّ و حصر : بی اندازه
کارتان بسیار نیکوست ولی اگر هر بار یکی دو واژه را با نمونه های کاربردی بگویید،
بیشتر در یاد خوانندگان می ماند تا اینکه فهرست وار چند دوجین واژه را بیاوریم. سپاس.

همچنین بجای مرئی و نامرئی ، فزون بر انچه که نوشتید میتوان گفت پدیدار و ناپدیدار.
smile072
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد

نمایه کاربر
هرمز پگاه

محل اقامت: پاريس

عضویت : جمعه ۱۳۸۴/۶/۱۸ - ۱۹:۲۷


پست: 7238

سپاس: 978


تماس:

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط هرمز پگاه »

Hydrogen نوشته شده:..

بوسیله هرمز پگاه
بوسیله = بدست
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد

نمایه کاربر
ashkanOo

نام: اشکان

محل اقامت: تهران

عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۰/۹/۳۰ - ۱۵:۱۱


پست: 733

سپاس: 414

جنسیت:

تماس:

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط ashkanOo »

هرمز پگاه نوشته شده:کارتان بسیار نیکوست ولی اگر هر بار یکی دو واژه را با نمونه های کاربردی بگویید،
بیشتر در یاد خوانندگان می ماند تا اینکه فهرست وار چند دوجین واژه را بیاوریم. سپاس.

همچنین بجای مرئی و نامرئی ، فزون بر انچه که نوشتید میتوان گفت پدیدار و ناپدیدار.
حق با شماست..... smile072 smile072


ببخشید. اما دیدگاه من اینه که زبان باید پربار بشه

این پر باری هم زمانی روی میده که ما از واژگان زبان های دیگه بهره ببریم smile072

درست نمیگم؟؟؟؟؟

البته من دانش زیادی در این رابطه ندارم فقط میخوام بدونم شما چه دیدگاهی دارید smile072 smile072 smile072 .
B.Sc physics at amirkabir university of tehran

نمایه کاربر
MENERVA

محل اقامت: تهران

عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۲/۲۶ - ۱۷:۱۳


پست: 789

سپاس: 96

جنسیت:

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط MENERVA »

صحبت در عربی همان "همنشینی" و دوستی و نشست و برخاست است.
اصحاب رسول = همنشینان پیامبر
در پارسی امروز به چم گپ زدن بکار میرود ولی همتای زیبا تر و درست ترش همان " همسخنی" است.
صحبت کردن و حرف زدن با هم یکی نیستند!
میخواهم با تو صحبت کنم = میخواهم با تو همسخن باشم، همسخنی کنم
میخواهم با تو حرف بزنم = میخواهم با تو سخن بگویم، گفتگو کنم

نیکنام از صحبت نیکان شوی
همچواز پیغمبر تازی بلال .

ناصرخسرو
----------------------------------------------------------
ذهن در پارسی همان "ویر" است.
برای نمونه تیزویر/کـُـندویر = تیزذهن و تیزهوش /کندذهن
من این چامه را ازویر میخوانم ( که دیرتر شده "ازبر") = از ذهن و یاد میخوانم
واژه ی"ویراد" = کسی که ذهن آگاه دارد که در پارسی امروز شده " بیدار"

بپرسید نامش ز فرخ هجیر
بگفتا که نامش ندارم به ویر.

فردوسی


بدست هرمز پگاه

نمایه کاربر
anTi-ИeuTЯin0

عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۱/۷ - ۱۵:۱۵


پست: 774

سپاس: 239

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط anTi-ИeuTЯin0 »

هُرمُزپگاهآ سوالي دارم:
ايّام هَفتهء انگليسي برگرفته از فرهنگِ كهن ايرانيست؟؟
اسامي كهن ايام هَفتهء ايراني هَمينهاست:

کیوان شید = شنبه
مهرشید = یکشنبه
مه شید = دوشنبه
بهرام شید = سه‌شنبه
تیرشید = چهارشنبه
هرمزشید = پنج‌شنبه
ناهیدشید یا آدینه = جمعه


؟

به عُنوان نمونه :
sunday=sun+day
sun=خورشيد
day=روز
يكشنبه=مهرشيد=مهر+شيد
مهر=خورشيد
شيد=نور ، تابش/به طريقي روز
(باقي روزها هَم چنين قابل توضيح اند)
دُرُسته؟

واژهء "شَنبه" از كجآ آمد و به چه مَعناست؟
smile072

نمایه کاربر
saboteur

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۹۱/۶/۵ - ۱۰:۲۲


پست: 5

سپاس: 2

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط saboteur »

می خواستم بگم بجای فیل بگید پیل.
با تشکر از همه ی دوستان که مرا در راه راهنمایی کردند.
عمري را تلف كردم تا بفهمم فهميدن همه چيز لازم نيست . رنه كوتي

نمایه کاربر
غلامعلی نوری

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۱/۴/۲۰ - ۰۸:۵۱


پست: 1196

سپاس: 885

جنسیت:

تماس:

Re: پارسی را پاس بداریم

پست توسط غلامعلی نوری »

داستان شبیخون زبان تازی به پارسی از هنگام یورش تازیان به ایران پس از روزگار پادشه تازیان عمر آغاز گشت

در پیش از آن بگونه ای بوده که زبان تازی از زبان پارسی واژه می پذیرفته ووام می گرفته است ( واژه های پارسی در نُبی{قرآن} را بیاد آورید)

مانندجُناح که همان گناه فارسی بوده است

سجیل که همان سنگ گل بوده است

فیل که از پیل گرفته شده است

زنجبیل که همان زنجفیل پارسی بوده است


پس بدانید که پیش از تاراج تازیان زبان تازی پذیرای واژهای پارسی بوده است اما پس از آن افسوسمندانه این روال دگرگون گشت

واژهای زیر را نیز داشته باشید

متجاوز = تاراجگر- چپاولگر
قاعده, فرمول = راهکار- ساختاره
غیر پارسی = ناپارس- بیگانه

ارسال پست