صفحه 52 از 377

Re: مشاعره

ارسال شده: شنبه ۱۳۹۱/۲/۱۶ - ۱۱:۴۲
توسط furogh
سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی

Re: مشاعره

ارسال شده: شنبه ۱۳۹۱/۲/۱۶ - ۱۵:۰۰
توسط MA*MA
یارب این نو گل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

Re: مشاعره

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۱/۲/۱۷ - ۰۹:۱۴
توسط furogh
شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم

چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم

Re: مشاعره

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۱/۲/۱۷ - ۱۴:۱۷
توسط agnes
میتوان یک عمر زانو زد
با سری افکنده در پای ضریحی سرد
میتوان در گور مجهولی خد را دید
میتوان با سکه ای ناچیز ایمان یافت

Re: مشاعره

ارسال شده: دوشنبه ۱۳۹۱/۲/۱۸ - ۱۰:۳۰
توسط Sina Asadi
تو کز مهنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

Re: مشاعره

ارسال شده: دوشنبه ۱۳۹۱/۲/۱۸ - ۲۰:۵۹
توسط Sina Asadi
یاران! چو به اتفاق دیدار کنید
باید که ز دوست یاد بسیار کنید

Re: مشاعره

ارسال شده: سه‌شنبه ۱۳۹۱/۲/۱۹ - ۰۰:۱۶
توسط Overdose
دنيا به روی سينه من دست رد گذاشت
بر هر چه آرزو به دلم بود سد گذاشت

Re: مشاعره

ارسال شده: سه‌شنبه ۱۳۹۱/۲/۱۹ - ۰۹:۰۸
توسط nofuzi
تسبيح و خرقه لذت مستي نبخشدت
همت در اين عمل طلب از مي فروش كن...

Re: مشاعره

ارسال شده: سه‌شنبه ۱۳۹۱/۲/۱۹ - ۱۵:۰۶
توسط medicalman
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

Re: مشاعره

ارسال شده: سه‌شنبه ۱۳۹۱/۲/۱۹ - ۲۲:۲۰
توسط Sina Asadi
ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است
رو شاد بزی اگر چه بر تو ستمی است

Re: مشاعره

ارسال شده: پنج‌شنبه ۱۳۹۱/۲/۲۱ - ۱۸:۱۶
توسط Sina Asadi
تا چند زنم به روی دریا ها خشت
بیزار شدم ز بت پرستان کنشت
خیام! که گفت دوزخی خواهد بود؟
که رفت به دوزخ که آمد ز بهشت؟

Re: مشاعره

ارسال شده: جمعه ۱۳۹۱/۲/۲۲ - ۰۰:۰۴
توسط SAYE
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت

Re: مشاعره

ارسال شده: جمعه ۱۳۹۱/۲/۲۲ - ۰۱:۰۴
توسط slice_of_god
proksima نوشته شده:در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی...
توی دیار حتما کسی یار اون یکی میشه دیگه همه مثل شما که نیستن smile034 ..بعد چه ربطی به رب داشت رو نمی دونم smile024
اصلا اگر اینطوری که این شعر میگه ما بودیم الان هنوز همه میگفتن زمین صافه ولی خوب گرده smile039

Re: مشاعره

ارسال شده: جمعه ۱۳۹۱/۲/۲۲ - ۲۰:۳۱
توسط Diana
s.fr@nk نوشته شده:تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت
تا که ای دلبر دل من بار تنهایی کشد
ترسم از تنهایی احوالم بهرسوایی کشد

Re: مشاعره

ارسال شده: جمعه ۱۳۹۱/۲/۲۲ - ۲۲:۴۴
توسط Sina Asadi
دریای وجود آمده بیرون ز نهفت
کس نیست که گوهر تحقیق بسفت