مشاعره

مدیران انجمن: parse, javad123javad

نمایه کاربر
Andia

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۰/۱۱/۱۰ - ۱۷:۳۱


پست: 46

سپاس: 4

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط Andia »

ما کار و دکان و تیشه را سوخته ایم
شعر و غزل و دو بیتی آموخته ایم
در ساحل امن عقل بودم که جنون
یکدفعه مرا به داخل آب انداخت
فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق
چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت

نمایه کاربر
Anita!

عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۰/۵/۱۹ - ۱۵:۲۲


پست: 495

سپاس: 50

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط Anita! »

می بهشت ننوشم ز جام ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست بوی تو باشم
تصویر

نمایه کاربر
Diana

عضویت : شنبه ۱۳۹۰/۳/۲۱ - ۲۰:۳۵


پست: 154

سپاس: 15


تماس:

Re: مشاعره

پست توسط Diana »

من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
تو آهووش چنان شوخی که با من میکنی بازی
من میدانم که تو کودن نیستی
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!

نمایه کاربر
behasht

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۹۰/۱۱/۱۶ - ۰۱:۱۸


پست: 874

سپاس: 86

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط behasht »

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه

کلیه شعاری که نیاز مندید را به ما بسپارید
(اشعار مندرآوردی های دوستان)
شماره تماس0000000زمان تماس ساعت25:30روزهای تماس اخر هفته ،اول هفته ،وسطهای هفته و همه روزهای هفته smile055
اشعاری صد درصد مجاز (تایید اداره ارشاد، بهداشت ،فرهنگ و ورزش و ادارات علوم و بازرگانی و صنایع و معادن و....)
smile055 smile058
مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد
و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند به تدريج از جايى كه نمى‏دانند گريبانشان را خواهيم گرفت

خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريد قطعا در اين [آفرينش] براى مؤمنان عبرتى است


آيا در [معانى] قرآن نمى‏انديشند اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف بسيارى مى‏يافتند (قرآن کریم



کمترین حق خداوند بر انسان این است که در گناهان از نعمات خداوند استفاده نکنیم امام علی(ع)

نمایه کاربر
Sina Asadi

نام: سینا اسدی

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۳:۲۲


پست: 365

سپاس: 50

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط Sina Asadi »

somayee نوشته شده:من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
تو آهووش چنان شوخی که با من میکنی بازی
یوسفِ مُلک،به زندان بَلا مانده اسیر
بر رُخِ مهر سیه پرده ی شام افتاده است.
You know!....the purpose should be somewhere beyond the impossible limits.

نمایه کاربر
anTi-ИeuTЯin0

عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۱/۷ - ۱۵:۱۵


پست: 774

سپاس: 239

Re: مشاعره

پست توسط anTi-ИeuTЯin0 »

Sina Asadi نوشته شده: یوسفِ مُلک،به زندان بَلا مانده اسیر
بر رُخِ مهر سیه پرده ی شام افتاده است.
تا حرف من پذيرد آخر كه :زندگي
رنگ خيال بر رخ تصوير خواب بود
"سهراب"

smile072

نمایه کاربر
Sina Asadi

نام: سینا اسدی

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۳:۲۲


پست: 365

سپاس: 50

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط Sina Asadi »

پاد نوترينو نوشته شده:تا حرف من پذيرد آخر كه :زندگي
رنگ خيال بر رخ تصوير خواب بود
"سهراب"
داری فراغتی اگر ای تازه گل ز ما
ما را به دوری تو مجال فراغ نیست.
You know!....the purpose should be somewhere beyond the impossible limits.

نمایه کاربر
alisafasafa

نام: alisafa

عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۱/۲۸ - ۱۳:۳۹


پست: 166

سپاس: 46

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط alisafasafa »

smile072 تو اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین smile072
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را smile072
علییییییییییی......................هورااااااااااااااا
mohandeseelectronic.blogfa.com

نمایه کاربر
Sina Asadi

نام: سینا اسدی

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۳:۲۲


پست: 365

سپاس: 50

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط Sina Asadi »

alisafasafa نوشته شده:smile072 تو اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین smile072
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را smile072
اگر گویم به گل ماند جمال او،خطا باشد
که روی گل ندارد،رنگ و بوی آن گل رو را.
You know!....the purpose should be somewhere beyond the impossible limits.

نمایه کاربر
anTi-ИeuTЯin0

عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۱/۷ - ۱۵:۱۵


پست: 774

سپاس: 239

Re: مشاعره

پست توسط anTi-ИeuTЯin0 »

Sina Asadi نوشته شده:
alisafasafa نوشته شده:smile072 تو اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین smile072
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را smile072
اگر گویم به گل ماند جمال او،خطا باشد
که روی گل ندارد،رنگ و بوی آن گل رو را.
آب را گل نكنيم
در فرو دست انگار كفتري ميخورد آب
يا كه در بيشه اي دور سيره اي پر ميشويد
يا در آبادي كوزه اي پر ميگردد
آب را گل نكنيم
شايد اين آب روان ميرود پاي سپيداري تا فرو شويد اندوه دلي...

smile072

نمایه کاربر
Sina Asadi

نام: سینا اسدی

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۳:۲۲


پست: 365

سپاس: 50

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط Sina Asadi »

پاد نوترينو نوشته شده:آب را گل نكنيم
در فرو دست انگار كفتري ميخورد آب
يا كه در بيشه اي دور سيره اي پر ميشويد
يا در آبادي كوزه اي پر ميگردد
آب را گل نكنيم
شايد اين آب روان ميرود پاي سپيداري تا فرو شويد اندوه دلي
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور.
You know!....the purpose should be somewhere beyond the impossible limits.

نمایه کاربر
anTi-ИeuTЯin0

عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۱/۷ - ۱۵:۱۵


پست: 774

سپاس: 239

Re: مشاعره

پست توسط anTi-ИeuTЯin0 »

Sina Asadi نوشته شده:
پاد نوترينو نوشته شده:آب را گل نكنيم
در فرو دست انگار كفتري ميخورد آب
يا كه در بيشه اي دور سيره اي پر ميشويد
يا در آبادي كوزه اي پر ميگردد
آب را گل نكنيم
شايد اين آب روان ميرود پاي سپيداري تا فرو شويد اندوه دلي
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور.
روی زیبا دوبرابر شده است
چه گوارا این آب
چه زلال این رود
مردم بالا دست چه صفایی دارند
چشمه هاشان جوشان گاوهاشان شیرافشان باد
من ندیدم دهشان
بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست
ماهتاب آنجا می کند روشن پهنای کلام
بی گمان در ده بالا دست چینه ها کوتاه است
مردمش می دانند که شقایق چه گلی است
بی گمان آنجا آبی آبی است...

smile072

نمایه کاربر
Diana

عضویت : شنبه ۱۳۹۰/۳/۲۱ - ۲۰:۳۵


پست: 154

سپاس: 15


تماس:

Re: مشاعره

پست توسط Diana »

تورا در آینه دیدند جمال طروت خویش *** بیان کنند که چه بودست ناشکیبا را
من میدانم که تو کودن نیستی
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!

نمایه کاربر
شلغم الدین

عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲ - ۱۸:۳۹


پست: 589

سپاس: 111

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط شلغم الدین »

somayee نوشته شده:تورا در آینه دیدند جمال طروت خویش *** بیان کنند که چه بودست ناشکیبا را
آن زمره که از منطقِ ما بی‌خبرند
سد نغمهٔ ما به بانگ زاغی نخرند
زاغیم شده به عندلیبی مشهور
ما دیگر و مرغان خوش الحان دگرند

وحشی بافقی/رباعیات
«موآیِ» قبیله‌ی بغلی در تلفظ «ر» مشکل دارد
املت نامه

«صلام بر تو باد. من سه‌شنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه

نمایه کاربر
Andia

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۰/۱۱/۱۰ - ۱۷:۳۱


پست: 46

سپاس: 4

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط Andia »

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
در ساحل امن عقل بودم که جنون
یکدفعه مرا به داخل آب انداخت
فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق
چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت

ارسال پست