مشاعره
Re: مشاعره
نیست در عالم ز هجرا تلخ تر *** هر چه خواهی کن و لیک آن نکن
من میدانم که تو کودن نیستی
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!
Re: مشاعره
من آن مرغم کز سخنم سنگ می نالید و کوه میلرزید
سپهر اینگونه لال کرد مرا ، تا سنگ بروی سنگ بند گردد
سپهر اینگونه لال کرد مرا ، تا سنگ بروی سنگ بند گردد
- s.baran2020
عضویت : یکشنبه ۱۳۹۰/۱/۱۴ - ۱۶:۵۴
پست: 50-
سپاس: 17
Re: مشاعره
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
"حافظ"
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
"حافظ"
پروردگارا...
به من
آرامشي ده
تا بپذيرم آنچه را كه نمي توانم تغيير دهم
دليري ده
تا تغيير دهم آنچه را كه مي توانم تغيير دهم
بينش ده
تا تفاوت اين دو را بدانم
مرا فهم ده
تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن
مطابق ميل من رفتار كنند
(جبران خليل جبران )
******************************************
آنچه کرم ابریشم پایان دنیا می پندارد، در نظر پروانه آغاز زندگی است.
به من
آرامشي ده
تا بپذيرم آنچه را كه نمي توانم تغيير دهم
دليري ده
تا تغيير دهم آنچه را كه مي توانم تغيير دهم
بينش ده
تا تفاوت اين دو را بدانم
مرا فهم ده
تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن
مطابق ميل من رفتار كنند
(جبران خليل جبران )
******************************************
آنچه کرم ابریشم پایان دنیا می پندارد، در نظر پروانه آغاز زندگی است.
Re: مشاعره
یک بار بی خبر به شبستان من درآ
چون بوی گل، نهفته به این انجمن درآ
از دوریت چو شام غریبان گرفتهایم
از در گشادهروی چو صبح وطن درآ
مانند شمع، جامهٔ فانوس شرم را
بیرون در گذار و به این انجمن درآ
دست و دلم ز دیدنت از کار رفته است
بند قبا گشوده به آغوش من درآ
آیینه را ز صحبت طوطی گزیر نیست
ای سنگدل به صائب شیرینسخن درآ
صائب
چون بوی گل، نهفته به این انجمن درآ
از دوریت چو شام غریبان گرفتهایم
از در گشادهروی چو صبح وطن درآ
مانند شمع، جامهٔ فانوس شرم را
بیرون در گذار و به این انجمن درآ
دست و دلم ز دیدنت از کار رفته است
بند قبا گشوده به آغوش من درآ
آیینه را ز صحبت طوطی گزیر نیست
ای سنگدل به صائب شیرینسخن درآ
صائب
تن ما به ماه ماند كه ز مهر ميگدازد
دل ما به چنگ زهره كه گسسته تار بادا
دل ما به چنگ زهره كه گسسته تار بادا
Re: مشاعره
بلندای همت تورا میخواهم
که بر بلندای دستهای آزادی نشینم
من آن مرغ بال شکسته ام
که با نقاب آزادی بال شکسته م
(تلفیقی از کنایه و غم)
که بر بلندای دستهای آزادی نشینم
من آن مرغ بال شکسته ام
که با نقاب آزادی بال شکسته م
(تلفیقی از کنایه و غم)
Re: مشاعره
تو نگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نه ای، هزاری! تو چراغ خود بیفروز
تو یکی نه ای، هزاری! تو چراغ خود بیفروز
تن ما به ماه ماند كه ز مهر ميگدازد
دل ما به چنگ زهره كه گسسته تار بادا
دل ما به چنگ زهره كه گسسته تار بادا
Re: مشاعره
تن ما به ماه ماند كه ز مهر ميگدازد
دل ما به چنگ زهره كه گسسته تار بادا
دل ما به چنگ زهره كه گسسته تار بادا
تن ما به ماه ماند كه ز مهر ميگدازد
دل ما به چنگ زهره كه گسسته تار بادا
دل ما به چنگ زهره كه گسسته تار بادا