مشاعره
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7033-
سپاس: 4152
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
تا زلف تو همچو مار میپیچد
جان بی دل و بی قرار میپیچد
دل بود بسی در انتظار تو
در هر پیچی هزار میپیچد
عطار
جان بی دل و بی قرار میپیچد
دل بود بسی در انتظار تو
در هر پیچی هزار میپیچد
عطار
Re: مشاعره
ديده از ديدار خوبان برگرفتن مشکلست
هر که ما را اين نصيحت مي کند بي حاصلست
سعدی
هر که ما را اين نصيحت مي کند بي حاصلست
سعدی
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7033-
سپاس: 4152
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
تا قیامت می دهد گرمی به دنیا آتشم
آفتاب روشنم نسبت مکن با آتشم
شعله خیزد از دل بحر خروشان جای موج
گر بگیرد یک نفس در هفت دریا آتشم
معیری
آفتاب روشنم نسبت مکن با آتشم
شعله خیزد از دل بحر خروشان جای موج
گر بگیرد یک نفس در هفت دریا آتشم
معیری
Re: مشاعره
من ارگ بم و خشت به خشتم متلتشی
تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی
؟
تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی
؟
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
Re: مشاعره
ياد تو مي رفت و ما عاشق و بي دل بديم
پرده برانداختي کار به اتمام رفت
ماه نتابد به روز چيست که در خانه تافت
سرو نرويد به بام کيست که بر بام رفت
سعدی
-----
پرده برانداختي کار به اتمام رفت
ماه نتابد به روز چيست که در خانه تافت
سرو نرويد به بام کيست که بر بام رفت
سعدی
-----
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: مشاعره
تا بره ی چشمان تو را گرگ ندزدد
در مرتع گیسوت دلم چشم چران است
؟
در مرتع گیسوت دلم چشم چران است
؟
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
Re: مشاعره
توبه کند مردم از گناه به شعبان
در رمضان نیز چشمهای تو مستست
این همه زورآوری و مردی و شیری
مرد ندانم که از کمند تو جستست
سعدی
در رمضان نیز چشمهای تو مستست
این همه زورآوری و مردی و شیری
مرد ندانم که از کمند تو جستست
سعدی
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: مشاعره
تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل
باری به غلط صرف شد ایام شبابت
حافظ
باری به غلط صرف شد ایام شبابت
حافظ
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
Re: مشاعره
تو ای فرشتهء من، ناگهان بفیض حضور
چه شد که بال محبت گشوده ئی بسرم؟
م. امید
چه شد که بال محبت گشوده ئی بسرم؟
م. امید
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: مشاعره
مدرک معماریت امشب به دردم میخورد
حضرت معشوق این حال خرابم را بساز
؟
حضرت معشوق این حال خرابم را بساز
؟
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
-
محل اقامت: کرج
عضویت : شنبه ۱۳۹۳/۱۱/۲۵ - ۰۱:۴۸
پست: 22-
سپاس: 3
- جنسیت:
Re: مشاعره
زندگی بی تو محال است تو باید باشی
قلب من زیر سوال است تو باید باشی
قلب من زیر سوال است تو باید باشی
من نه آنم كه زبونى كشم از چرخ و فلک
چرخ بر هم زنم ار غير مرادم گردد
چرخ بر هم زنم ار غير مرادم گردد
Re: مشاعره
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب
چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب
هر چه از دست می رود ، بگذار برود ..!
چیزی که به التماس آلوده باشد نمی خواهم ، هر چه باشد ...
حتی زندگی
چیزی که به التماس آلوده باشد نمی خواهم ، هر چه باشد ...
حتی زندگی
Ernesto Rafael Guevara de la serna
Re: مشاعره
بـی شــاهــد و شـراب شبِ ماه مگذران
چشمی به روی ساقی و چشمی به ماه دار!
صائب
چشمی به روی ساقی و چشمی به ماه دار!
صائب
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
-
محل اقامت: کرج
عضویت : شنبه ۱۳۹۳/۱۱/۲۵ - ۰۱:۴۸
پست: 22-
سپاس: 3
- جنسیت:
Re: مشاعره
راه پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و زاهد وشیخ و دو سه رسوای دگر
جز من و زاهد وشیخ و دو سه رسوای دگر
من نه آنم كه زبونى كشم از چرخ و فلک
چرخ بر هم زنم ار غير مرادم گردد
چرخ بر هم زنم ار غير مرادم گردد