مشاعره
Re: مشاعره
تــنــهــا نــه مـن از شـوق سـر از پـا نـشـنـاسـم
یک دسته چو من عاشق بی پا و سر اینجاست
یک دسته چو من عاشق بی پا و سر اینجاست
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: مشاعره
تا که پرواز کنم سوی تو با نغمه ی عشق / چه شود گر که ببخشند مرا بال و پری
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
Re: مشاعره
یک بار دگر حجاب بردار یک بار دگر برآ از این جا
این جاست شراب لایزالی درریز تو ساقیا از این جا
این جاست شراب لایزالی درریز تو ساقیا از این جا
- new roaming
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۱/۹/۲ - ۱۱:۰۱
پست: 85-
سپاس: 21
Re: مشاعره
شبی یاد دارم که چشمم نخفت / شنیدم که پروانه با شمع گفت
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
Re: مشاعره
تو درّهی بنفش غروبی که روز را
بر سینه می فشاری و خاموش می کنی
فروغ فرخزاد
بر سینه می فشاری و خاموش می کنی
فروغ فرخزاد
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: مشاعره
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
Re: مشاعره
دوشت به خواب دیدم و گفتم خوش آمدی
ای خوشترین خوش آمده بار دگر بیا
سایه
ای خوشترین خوش آمده بار دگر بیا
سایه
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: مشاعره
ای جان شیرین تلخ وش بر عاشقان هجر کش در فرقت آن شاه خوش بیکبر با صد کبریا
ای جان سخن کوتاه کن یا این سخن در راه کن در راه شاهنشاه کن در سوی تبریز صفا
ای جان سخن کوتاه کن یا این سخن در راه کن در راه شاهنشاه کن در سوی تبریز صفا
Re: مشاعره
ای صورت پهلو به تبدل زده ای رنگ / من با تو به دل یکدله کردن تو به نیرنگ
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
Re: مشاعره
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و تست
سایه
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و تست
سایه
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: مشاعره
تو دو دیده فروبندی و گویی روز روشن کو زند خورشید بر چشمت که اینک من تو در بگشا
از این سو میکشانندت و زان سو میکشانندت مرو ای ناب با دردی بپر زین درد رو بالا
از این سو میکشانندت و زان سو میکشانندت مرو ای ناب با دردی بپر زین درد رو بالا
Re: مشاعره
ای چشم سخنگوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
شفیعی کدکنی
------
شجریان
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
شفیعی کدکنی
------
شجریان
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
- *شارش*
نام: فاطمه غمكده
محل اقامت: بلبلان
عضویت : دوشنبه ۱۳۹۱/۶/۲۰ - ۱۱:۳۰
پست: 1076-
سپاس: 595
- جنسیت:
Re: مشاعره
من که ره بردم بگنج حسن بی پایان دوست
صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم
-------------------------------
سلام مشاعره
صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم
-------------------------------
سلام مشاعره
Re: مشاعره
مرا آزردی و گفتم که خواهم رفت از کویت
بلی رفتم ولی هر جا که رفتم در بدر رفتم
سایه
بلی رفتم ولی هر جا که رفتم در بدر رفتم
سایه
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست