مشاعره

مدیران انجمن: parse, javad123javad

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

تــنــهــا نــه مـن از شـوق سـر از پـا نـشـنـاسـم
یک دسته چو من عاشق بی پا و سر اینجاست
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

نمایه کاربر
mahshid.m

محل اقامت: لاهیجان

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۸/۲/۱۵ - ۰۹:۳۰


پست: 185

سپاس: 281

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط mahshid.m »

تا که پرواز کنم سوی تو با نغمه ی عشق / چه شود گر که ببخشند مرا بال و پری
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!

nobari

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۳ - ۱۳:۲۲


پست: 59

سپاس: 23

Re: مشاعره

پست توسط nobari »

یک بار دگر حجاب بردار یک بار دگر برآ از این جا
این جاست شراب لایزالی درریز تو ساقیا از این جا

نمایه کاربر
new roaming

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۱/۹/۲ - ۱۱:۰۱


پست: 85

سپاس: 21

Re: مشاعره

پست توسط new roaming »

این صورتش بهانه است، او نور آسمان است/ بگذر ز نقش و صورت جانش خوش است جانش...

نمایه کاربر
mahshid.m

محل اقامت: لاهیجان

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۸/۲/۱۵ - ۰۹:۳۰


پست: 185

سپاس: 281

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط mahshid.m »

شبی یاد دارم که چشمم نخفت / شنیدم که پروانه با شمع گفت
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

تو درّه‌ی بنفش غروبی که روز را
بر سینه می فشاری و خاموش می کنی
فروغ فرخزاد
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

نمایه کاربر
mahshid.m

محل اقامت: لاهیجان

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۸/۲/۱۵ - ۰۹:۳۰


پست: 185

سپاس: 281

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط mahshid.m »

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

دوشت به خواب دیدم و گفتم خوش آمدی
ای خوشترین خوش آمده بار دگر بیا
سایه
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

nobari

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۳ - ۱۳:۲۲


پست: 59

سپاس: 23

Re: مشاعره

پست توسط nobari »

ای جان شیرین تلخ وش بر عاشقان هجر کش در فرقت آن شاه خوش بی‌کبر با صد کبریا
ای جان سخن کوتاه کن یا این سخن در راه کن در راه شاهنشاه کن در سوی تبریز صفا

نمایه کاربر
mahshid.m

محل اقامت: لاهیجان

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۸/۲/۱۵ - ۰۹:۳۰


پست: 185

سپاس: 281

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط mahshid.m »

ای صورت پهلو به تبدل زده ای رنگ / من با تو به دل یکدله کردن تو به نیرنگ
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و تست
سایه
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

nobari

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۳ - ۱۳:۲۲


پست: 59

سپاس: 23

Re: مشاعره

پست توسط nobari »

تو دو دیده فروبندی و گویی روز روشن کو زند خورشید بر چشمت که اینک من تو در بگشا
از این سو می‌کشانندت و زان سو می‌کشانندت مرو ای ناب با دردی بپر زین درد رو بالا

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

ای چشم سخنگوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
شفیعی کدکنی
------
شجریان
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

نمایه کاربر
*شارش*

نام: فاطمه غمكده

محل اقامت: بلبلان

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۱/۶/۲۰ - ۱۱:۳۰


پست: 1076

سپاس: 595

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط *شارش* »

من که ره بردم بگنج حسن بی پایان دوست
صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم

-------------------------------
سلام مشاعره smile036

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

مرا آزردی و گفتم که خواهم رفت از کویت
بلی رفتم ولی هر جا که رفتم در بدر رفتم
سایه
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

ارسال پست