مشاعره

مدیران انجمن: parse, javad123javad

nobari

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۳ - ۱۳:۲۲


پست: 59

سپاس: 23

Re: مشاعره

پست توسط nobari »

تا چه شوند عاشقان روز وصال ای خدا چونک ز هم بشد جهان از بت بانقاب ما
آخرین ویرایش توسط nobari سه‌شنبه ۱۳۹۲/۷/۱۶ - ۱۵:۵۶, ویرایش شده کلا 1 بار

نمایه کاربر
new roaming

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۱/۹/۲ - ۱۱:۰۱


پست: 85

سپاس: 21

Re: مشاعره

پست توسط new roaming »

در طریق عشقبازی امن و آسایش خطاست/ ریش باد آنکه با درد تو خواهد مرهمی...
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست/ رهرویی باید جهان سوزی، نه خامی بی غمی...

nobari

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۳ - ۱۳:۲۲


پست: 59

سپاس: 23

Re: مشاعره

پست توسط nobari »

یکی جان عجب باید که داند جان فدا کردن دو چشم معنوی باید عروسان معانی را
یکی چشمیست بشکفته صقال روح پذرفته چو نرگس خواب او رفته برای باغبانی را

نمایه کاربر
*شارش*

نام: فاطمه غمكده

محل اقامت: بلبلان

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۱/۶/۲۰ - ۱۱:۳۰


پست: 1076

سپاس: 595

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط *شارش* »

این شرح بی نهایت کز لطف یار گفتند
حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد smile072

نمایه کاربر
new roaming

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۱/۹/۲ - ۱۱:۰۱


پست: 85

سپاس: 21

Re: مشاعره

پست توسط new roaming »

دلی افسرده دارم سحت بی نور/ چراغی رو به غایت روشنی دور...
بده گرمی دل افسرده ام را/ فروزان کن چراغ خونه ام را...

---
وحشی بافقی

نمایه کاربر
*شارش*

نام: فاطمه غمكده

محل اقامت: بلبلان

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۱/۶/۲۰ - ۱۱:۳۰


پست: 1076

سپاس: 595

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط *شارش* »

از طعنۀ رقیب نگردد عیار من
چون زر اگر برند مرا در دهان گاز smile072

nobari

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۳ - ۱۳:۲۲


پست: 59

سپاس: 23

Re: مشاعره

پست توسط nobari »

ز اول باغ در مجلس نثار آورد آنگه نقل چو دید از لاله کوهی که جام آورد مستان را
ز گریه ابر نیسانی دم سرد زمستانی چه حیلت کرد کز پرده به دام آورد مستان را
آخرین ویرایش توسط nobari سه‌شنبه ۱۳۹۲/۷/۱۶ - ۱۶:۱۲, ویرایش شده کلا 1 بار

نمایه کاربر
new roaming

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۱/۹/۲ - ۱۱:۰۱


پست: 85

سپاس: 21

Re: مشاعره

پست توسط new roaming »

اگر نادان به وحشت سخن گوید/ خردمندش به نرمی دل بجوید...

"سعدی"

nobari

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۳ - ۱۳:۲۲


پست: 59

سپاس: 23

Re: مشاعره

پست توسط nobari »

درآ در گلشن باقی برآ بر بام کان ساقی ز پنهان خانه غیبی پیام آورد مستان را
چو خوبان حله پوشیدند درآ در باغ و پس بنگر که ساقی هر چه درباید تمام آورد مستان را

نمایه کاربر
*شارش*

نام: فاطمه غمكده

محل اقامت: بلبلان

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۱/۶/۲۰ - ۱۱:۳۰


پست: 1076

سپاس: 595

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط *شارش* »

از این سموم که برطرف بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی smile072

nobari

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۳ - ۱۳:۲۲


پست: 59

سپاس: 23

Re: مشاعره

پست توسط nobari »

یک مسله می‌پرسمت ای روشنی در روشنی آن چه فسون در می دمی غم را چو شادی می‌کنی
خود در فسون شیرین لبی مانند داود نبی آهن چو مومی می‌شود بر می کنیش از آهنی

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

یار دیرینه، چنان خاطرم از کینه بسوخت
که بنالید به حالم، دل ِ کین توختگان
فریدون توللی
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

نمایه کاربر
mahshid.m

محل اقامت: لاهیجان

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۸/۲/۱۵ - ۰۹:۳۰


پست: 185

سپاس: 281

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط mahshid.m »

نیست باز آمدن از فکر و خیال تو مرا / با رفیقان موافق سفر دور خوش است
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت
شهریار
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

nobari

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۳ - ۱۳:۲۲


پست: 59

سپاس: 23

Re: مشاعره

پست توسط nobari »

تو نوح بودی مدتی بودت قدم در شدتی ماننده کشتی کنون بی‌پا و گامت می‌کند
خامش کن و حیران نشین حیران حیرت آفرین پخته سخن مردی ولی گفتار خامت می‌کند

ارسال پست