مشاعره
Re: مشاعره
توهستی عروس باغ رویایم تو هستی
فروغ تیر گیهایم توهستی
مخوان امشب سرود تلخ رفتن
که نور صبح فردا یم توهستی
فروغ تیر گیهایم توهستی
مخوان امشب سرود تلخ رفتن
که نور صبح فردا یم توهستی
[color=#0000BF]خدایا دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن[/color]
- Sina Asadi
نام: سینا اسدی
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۳:۲۲
پست: 365-
سپاس: 50
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
یاران یارا گاهی،دل ما را،به چراغ نگاهی روشن کن
چشم تار ما را، چو مسیحا، به دمیدن آهی روشن
چشم تار ما را، چو مسیحا، به دمیدن آهی روشن
You know!....the purpose should be somewhere beyond the impossible limits.
Re: مشاعره
دوچشمم را چودریا کرده ای تو
زبس امروز فردا کرده ای تو
ازاین بد عهدی ونامهربانی
نمیدانی چه باما کردهای تو
زبس امروز فردا کرده ای تو
ازاین بد عهدی ونامهربانی
نمیدانی چه باما کردهای تو
[color=#0000BF]خدایا دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن[/color]
Re: مشاعره
تونخلی ایتی از شور و گرما
من ان کاجم که روییدم به سرما
بیا با گرمی ات دلگرمی ام ده
بیا تا بشکند قندیل غمها
من ان کاجم که روییدم به سرما
بیا با گرمی ات دلگرمی ام ده
بیا تا بشکند قندیل غمها
[color=#0000BF]خدایا دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن[/color]
Re: مشاعره
من وتوماشدن را یاد دادیم
به شب فردا شدن رایاددادیم
من و توجوبه جوقطره به قطره
ره دریاشدن را یاد دادیم
به شب فردا شدن رایاددادیم
من و توجوبه جوقطره به قطره
ره دریاشدن را یاد دادیم
[color=#0000BF]خدایا دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن[/color]
- anTi-ИeuTЯin0
عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۱/۷ - ۱۵:۱۵
پست: 774-
سپاس: 239
Re: مشاعره
تکراری است-طبق اصول مشاعره شما از روند مشاعره باید حذف شوی یا امتیاز منفی بگیری /صفحه 16/Dominant نوشته شده:دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
-
ما ز یاران چشم یاری داشتیم--- ---خود غلط بود آنچه میپنداشتیم
-
Re: مشاعره
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
تن ما به ماه ماند كه ز مهر ميگدازد
دل ما به چنگ زهره كه گسسته تار بادا
دل ما به چنگ زهره كه گسسته تار بادا
- خواهر نیوتون
عضویت : شنبه ۱۳۹۰/۹/۱۲ - ۲۰:۰۶
پست: 315-
سپاس: 29
- جنسیت:
Re: مشاعره
وانگه گشود سینه و دیدم که اشک عجز
تابوت عشقه من به کف نور می سپرد
تابوت عشقه من به کف نور می سپرد
اگه دل کندن آسون بود ،فرهاد به جای کوه ،دل میکند ....
- professor.freak
نام: پویان
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۶:۰۵
پست: 611-
سپاس: 19
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
دی شیخ با چراغ گشت همی دور شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
زندگی تنها سایه ای گذرا و بازیگری بی نوا است که ساعتی بر صحنه می خرامد و به شور و هیجان می آید و سپس دیگر آوایی به گوش نمی رسد .افسانه ای خشم آلود و پر خروش که ابلهی حکایت می کند و هیچ معنایی ندارد.(مکبث-شکسپیر)
انسان حیوان غمگینی است که فقط اعجاز به هیجان می آوردش ،یا کشتار.(هفت دیوانه -روبرتو آرلت)
انسان حیوان غمگینی است که فقط اعجاز به هیجان می آوردش ،یا کشتار.(هفت دیوانه -روبرتو آرلت)
Re: مشاعره
تا شدي ز من غافل سر زدم به هر محفل
بي تو ميكشد كارم عاقبت به رسوايي
بي تو ميكشد كارم عاقبت به رسوايي
من میدانم که تو کودن نیستی
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!
- professor.freak
نام: پویان
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۶:۰۵
پست: 611-
سپاس: 19
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
dیاد می آید مرا کز کودکی /همره من بوده همواره یکی
او مرا همراه بودی هر دمی / سیر ها می کردم اندر عالمی
...
او مرا همراه بودی هر دمی / سیر ها می کردم اندر عالمی
...
زندگی تنها سایه ای گذرا و بازیگری بی نوا است که ساعتی بر صحنه می خرامد و به شور و هیجان می آید و سپس دیگر آوایی به گوش نمی رسد .افسانه ای خشم آلود و پر خروش که ابلهی حکایت می کند و هیچ معنایی ندارد.(مکبث-شکسپیر)
انسان حیوان غمگینی است که فقط اعجاز به هیجان می آوردش ،یا کشتار.(هفت دیوانه -روبرتو آرلت)
انسان حیوان غمگینی است که فقط اعجاز به هیجان می آوردش ،یا کشتار.(هفت دیوانه -روبرتو آرلت)