چه توان کـرد که سـعی مـن و دل بـاطل بـود
مشاعره
Re: مشاعره
در دلـم بـود کـه بـی دوسـت نبـاشـم هـرگـز
چه توان کـرد که سـعی مـن و دل بـاطل بـود
چه توان کـرد که سـعی مـن و دل بـاطل بـود
من میدانم که تو کودن نیستی
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!
- Sina Asadi
نام: سینا اسدی
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۳:۲۲
پست: 365-
سپاس: 50
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
دوران جهان بی می ساقی هیچ است
بی زمزمه ی ساز عراقی هیچ است.
بی زمزمه ی ساز عراقی هیچ است.
You know!....the purpose should be somewhere beyond the impossible limits.
Re: مشاعره
تـو پــرتـو صـفـایـی، از آن بــارگـاه انــس
هـم سـوی بارگـاه صـفـا می فرسـتمـت
هـم سـوی بارگـاه صـفـا می فرسـتمـت
من میدانم که تو کودن نیستی
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!
Re: مشاعره
ترک سر کردم، ز جیب آسمان سر بر زدم
بی گره چون رشته گشتم، غوطه در گوهر زدم
بی گره چون رشته گشتم، غوطه در گوهر زدم
تن ما به ماه ماند كه ز مهر ميگدازد
دل ما به چنگ زهره كه گسسته تار بادا
دل ما به چنگ زهره كه گسسته تار بادا
Re: مشاعره
مـــرا در دل درخـــت مــهــربـانـی
بـه چـه مـانـد؟ بـه سـرو بـوستانی
اسعد گرگانی
بـه چـه مـانـد؟ بـه سـرو بـوستانی
اسعد گرگانی
من میدانم که تو کودن نیستی
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!
- Sina Asadi
نام: سینا اسدی
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۳:۲۲
پست: 365-
سپاس: 50
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
یک شب دلم خواهد که مهمانت کنم
از دیده ی بیگانه پنهانت کنم
از دیده ی بیگانه پنهانت کنم
You know!....the purpose should be somewhere beyond the impossible limits.
- Sina Asadi
نام: سینا اسدی
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۳:۲۲
پست: 365-
سپاس: 50
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
تن صد ها ترانه می رقصد
در بلور ظریف آوایم
لذتی ناشناس و رویا رنگ
می دود همچو خون به رگهایم.
در بلور ظریف آوایم
لذتی ناشناس و رویا رنگ
می دود همچو خون به رگهایم.
You know!....the purpose should be somewhere beyond the impossible limits.
Re: مشاعره
دیدار خورشیدمن وشب !مثل هم یک رنگ یک رنگ
از این گشت زمانه سخت دلتنگ
امید دیدن خورشید دارم
چه باک از جاده ی لبریز از سنگ
از این گشت زمانه سخت دلتنگ
امید دیدن خورشید دارم
چه باک از جاده ی لبریز از سنگ
[color=#0000BF]خدایا دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن[/color]
Re: مشاعره
درون سینه ام گنجی نهفته است
همانا گنج من عشق خدا بین
که در قران حدیث خویش گفته است
همانا گنج من عشق خدا بین
که در قران حدیث خویش گفته است
[color=#0000BF]خدایا دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن[/color]
Re: مشاعره
دو چشمت سبز کم رنگه گل من
دلم از دوریت تنگه گل من
نشستی بار قیبانم به صحبت
وفا با دشمنان ننگه گل من
دلم از دوریت تنگه گل من
نشستی بار قیبانم به صحبت
وفا با دشمنان ننگه گل من
[color=#0000BF]خدایا دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن[/color]