مشاعره
Re: مشاعره
ااسیروحشتی موهوم ماندم
به مرگی این چنین محکوم ماندم
بهاران امد ورفت ومن افسوس
زفیض گل شدن محروم ماندم
به مرگی این چنین محکوم ماندم
بهاران امد ورفت ومن افسوس
زفیض گل شدن محروم ماندم
[color=#0000BF]خدایا دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن[/color]
- alisafasafa
نام: alisafa
عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۱/۲۸ - ۱۳:۳۹
پست: 166-
سپاس: 46
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
ظاهرا اینجا کسی مشاعره بلد نیست.
عزیزان حرف آخر شعر نفر قبلی باید اولین کلمه ی شعر شما باشه!!!!هرکس برا خودش با هر حرفی شعر میگه
عزیزان حرف آخر شعر نفر قبلی باید اولین کلمه ی شعر شما باشه!!!!هرکس برا خودش با هر حرفی شعر میگه
علییییییییییی......................هورااااااااااااااا
mohandeseelectronic.blogfa.com
mohandeseelectronic.blogfa.com
- شلغم الدین
عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲ - ۱۸:۳۹
پست: 589-
سپاس: 111
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
من همه در حکمِ توام تو همه در خونِ منینانوh2o نوشته شده:ااسیروحشتی موهوم ماندم
به مرگی این چنین محکوم ماندم
بهاران امد ورفت ومن افسوس
زفیض گل شدن محروم ماندم
گر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی
«موآیِ» قبیلهی بغلی در تلفظ «ر» مشکل دارد
املت نامه
«صلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه
املت نامه
«صلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه
Re: مشاعره
یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد
در ساحل امن عقل بودم که جنون
یکدفعه مرا به داخل آب انداخت
فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق
چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت
یکدفعه مرا به داخل آب انداخت
فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق
چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت
Re: مشاعره
درون شهر شب چشمانت چراغه
لبات خونین تر از ګیلاس باغه
لبات خونین تر از ګیلاس باغه
[color=#0000BF]خدایا دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن[/color]
Re: مشاعره
هر که را با خط سبزت سر سودا باشد
پای از این دایره بیرون نهند تا باشد
پای از این دایره بیرون نهند تا باشد
در ساحل امن عقل بودم که جنون
یکدفعه مرا به داخل آب انداخت
فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق
چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت
یکدفعه مرا به داخل آب انداخت
فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق
چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت
Re: مشاعره
دلی دارم ولی همرنګ ماتم
مرو تارفته باشم جنګ ماتم
مرو تارفته باشم جنګ ماتم
[color=#0000BF]خدایا دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن[/color]
Re: مشاعره
میخواستم که میرمش اندر قدم چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
در ساحل امن عقل بودم که جنون
یکدفعه مرا به داخل آب انداخت
فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق
چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت
یکدفعه مرا به داخل آب انداخت
فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق
چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت
Re: مشاعره
دوای عشقبازان درد باشد
همه دانند رنګ عشق سرخ باشد
همه دانند رنګ عشق سرخ باشد
[color=#0000BF]خدایا دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن[/color]
Re: مشاعره
دین و دل بردند و قصد جان کنند
الغیاث از جور خوبان الغیاث
الغیاث از جور خوبان الغیاث
در ساحل امن عقل بودم که جنون
یکدفعه مرا به داخل آب انداخت
فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق
چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت
یکدفعه مرا به داخل آب انداخت
فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق
چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت
Re: مشاعره
ثناجوانی نقشی دلبذیر است
ارزو دل بر ګرفتن نا ګزیر است
ارزو دل بر ګرفتن نا ګزیر است
[color=#0000BF]خدایا دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن[/color]
Re: مشاعره
تنت روشن تر از هر ماهتابه
لبت ګلګون تر از رنګ شرابه
لبت ګلګون تر از رنګ شرابه
[color=#0000BF]خدایا دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن[/color]
Re: مشاعره
همای گو مفکن سایه شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از رغن باشد
در آن دیار که طوطی کم از رغن باشد
در ساحل امن عقل بودم که جنون
یکدفعه مرا به داخل آب انداخت
فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق
چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت
یکدفعه مرا به داخل آب انداخت
فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق
چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت
Re: مشاعره
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند
واندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند
من میدانم که تو کودن نیستی
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!
ولی خود را به کودنی میزنی!!!!