هوپا، انجمن علم ایران

تست بازیگری پسرخاله

+ رامبد جوان : ...در می زنی، من مثلا یه خانومم، درو باز می کنم میگم بله... تو یه جوری که من حالم بد نشه به من توضیح میدی که ماشینمو دزد برده...
* پسر خاله : می خواستم بگم اگه به شما بگن باباتون فردا می میره حاضری چه قدر پول بدی که نمیره؟

+ هر چی که دارمو ندارم...

* اگه بگن مادرتونم روش چی؟!

+ دیگه هر چی که دارمو ندارمو از اینورو اونور می تونم جور بکنم...

* اگه بگن خودتونم روش سه تایی؟!

+ چرا آخه...؟

* مثلنه دیگه...

+ دیگه نمی دونم باید چی کار کنم...

* نمی دونی؟

+ نه !

*ولی خوشحال باش...هیچکدومشون نمی میرن... خودتم زنده می مونی... یه ماشین قراضه جایه باباتو ننتو خودت به باد رفت!... به درکــــــــ!

آهای آهای لعنتی ها من هنوزم زنده ام
"فیلم پاپیون"

فیلم بینوایان 2012 Les Miserables

ژان وال ژان(هیو جکمن):

مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان بردند..

و پانزده سال در آنجا هر روز یک قرص نان کامل مجانی خوردم . . .

فیلم 3.10 به یوما 2007 3:10to Yuma


بِن وِید(راسل کرو):

تو تا حالا انجیل خوندی،دَن؟ من یه بار خوندمش.

هشت سالم بود، بابام خودش رو سر یه گیلاس ویسکی به کشتن داده بود ومامانم گفت که برمی‌گردیم به شرق تا دوباره از اول شروع کنیم.

یه انجیل بهم داد و نشوندم توی ایستگاه قطار، بهم گفت که بخونمش تا بیاد. اون می‌خواست بره که بلیط‌هامون رو بگیره. خب، من کاری که گفته بود رو کردم، انجیل رو از اول تا آخرش خوندم. سه روز طول کشید. اون هیچوقت برنگشت.

وقتی مردن را می‌آموزی، زندگی کردن را یاد می‌گیری.

کتاب: سه شنبه ها با موری نویسنده : میچ آلبوم

جوکر: می دونی زخم های صورتم برای چیه؟
من ﻳﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺯﻳﺒﺎ ﺑﻮﺩ .
ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﻭ ﻳﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ بدﻫﻲ ﺑﺎﻻ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﻃﻠﺒﮑﺎﺭﺍ ﺻﻮﺭﺗﺸﻮ ﺧﻂ ﺧﻄﻲ ﮐﺮﺩﻥ
ما پوﻟﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﺮﺍﺣﻴﺶ ﻧﺪﺍﺷﺘﻴﻢ ،
ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺪﻭﻧﻪ ﮐﻪ ﺯﺧﻤﺎﺵ برای من ﺍﻫﻤﻴﺘﻲ ﻧﺪﺍﺭﻩ ،
ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﻦ ﻳﻪ ﺗﻴﻎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﻢ ﻭ
ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭﻭ ﮐﺮﺩﻡ ، ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﺑﻌﺪﺵ ﭼﻲ ﺷﺪ؟
ﻧﺘﻮﻧﺴﺖ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻱ منو ﺑﺒﻴﻨﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﻢ ﮐﺮﺩ

''دیالوگ های فیلم فارست گامپ''

فارست: مامانم همیشه میگفت زندگی مثل یه جعبه شکلاته. هیچوقت نمیدونی چی ازش نصیبت میشه.

فارست: مامانم همیشه میگفت چیزهای زیادی رو می تونی راجع به کفشهاشون بگی. کجا میرن، کجا بودن! من کفش های زیادی تو زندگیم داشتم...

فارست: مامانم همیشه میگفت احمق کسیه که کارهای احمقانه میکنه.

جینی: یه چیزی رو بهم قول میدی؟ اینکه هر وقت توی دردسر افتادی شجاع نباشی. فقط می دویی، باشه؟ فقط فرار میکنی.

فارست: بعضی وقت ها فکر میکنم به اندازه کافی سنگ تو دنیا وجود نداره!

فارست: چرا دوستم نداری جینی؟ من آدم باهوشی نیستم ولی میدونم عشق چیه.

فارست: مامانم همیشه میگفت قبل از اینکه بتونی به جلو حرکت کنی، گذشته رو پشت سر بزار.

فارست: مامانم همیشه میگفت مرگ جزئی از زندگیه. کاش نبود...

فارست: نمی دونم حق با مامان بود یا ستوان دن. من نمی دونم که هر کدوم ما سرنوشتی داریم یا بطور تصادفی روی یک نسیم شناوریم. ولی به نظر من هر دوتا درستن. شاید هر دو تا همزمان دارن اتفاق می افتن.

یکی دیگه از خوبی های دانشگاه اینه که برای بعضی همه چیز هست جز دانشـــــــــــگاه
یعنی یه عده میرن دانشگاه که پول تو جیبی باباهه قطع نشه
یه عده میرن دانشگاه که مجوز عمل دماغشون صادر بشه
یه عده میرن دانشگاه که چشم عمه سهیلا از کاسه در بیاد
یه عده میرن دانشگاه که قبل و بعد کلاس برنامه بزارن با بچه ها کلاً همه هم میرن دانشگاه برای ازدواج، تو صف مترو که نمیشه همسر انتخاب کرد که.
اون وقت این بين یه تکو توکی هم هستن که درس هم میخونن، اینا از همون بچه نونورها هستن که اومدن دکتر مهندس چیزی بشن که برن خودشون رو برای مملکتشون لوس کنن. محلشون خیلی نزارید...
---
شوخی کردم

تو نميفهمی چقدر سخته وقتی سعی كنی سعی كنی سعی كنی ولی هيچ وقت نرسی...

I Am Sam
----
حتما اين فيلمو ببينين اگه نديدين

سرگرد: پس هنوزم دنبالِ جنازه یِ رفیقات می گردی...ها؟!
جلیل: رفیق اگه رفیق باشه، جنازه شم به درد می خوره...

بیداریِ رویاها - محمدعلی آهنگر

requiem for a dream