برگردان اهنگ!!
ایا موسیقی همیشه سالم است؟!؟
ایا رازی در اهنگ های ما نهفته است؟!
مقاله ی زیر از ویکی پدیا برگرفته است و ممکن است تکراری باش ولی جالب است بدانید!
=======================================================
نهانسازی در برگردان یا واروننگاری صوتی (به انگلیسی: Backmasking) روشیاست برای ضبط صدا که در آن نوا یا پیامی صوتی، به صورت وارونه بر روی نوار آهنگی دیگر ضبط شده و مستتر میشود. واروننگاری کاربردی دانسته و تعمدی است و برخی افراد بر این باورند که میتوان پیغامی را بدین وسیله به شنونده، بدون اینکه از آن آگاه باشد و بدون اینکه خود بخواهد منتقل نمود.
نخستین بار بیتلز[ت ۱] با بهرهجویی از برگردان آواز و موسیقیشان در ضبط آلبوم روُلور (۱۹۶۶)[ت ۲] ، واروننگاری را به مردم شناساندند.[۱] از آن زمان هنرمندان موسیقی از این شگرد برای جلوههای مختلف هنری، فکاهی و هزلی در آثارشان — چه به صورت آنالوگ و چه دیجیتال — استفاده کردهاند. این روش همچنین برای سانسور واژهها یا عبارتهای نامناسب و پدیدآوردن یک نسخهٔ پاکسازیشده از ترانه، نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
اگرچه بعد از اختراع فونوگراف توسط توماس ادیسون در سال ۱۸۷۷، ایجاد این پدیده باکمک چرخش وارونهٔ صفحهٔ موسیقی امکانپذیر بوده است، اما پیشرفت فناوریهای صوتی در دههٔ ۱۹۵۰ و همزمان با آن، همهگیرشدن استفاده از دستگاههای ضبط صدا بر روی نوار در استودیوهای ضبط، راه را برای شکل گیری این صنعت هموار نمودند.
شکل گیری:
در این میان باید گروه بیتلز را پیشگام معرفی، عرضه و معروف سازی این شگرد دانست. جان لنون (خوانندهٔ گروه) و جورج مارتین (تهیه کننده) هردو ادعا کردهاند که کاشف شگرد واروننگاری در سال ۱۹۶۶ بههنگام آمادهسازی آلبوم روُلور بودهاند. این شگرد بهویژه در آهنگهای فردا هرگز نمیفهمد و من فقط خوابام تو تک آهنگ باران به کار گرفته شده است. لنون عنوان ساخت، زمانی که نشئه ماری جوانا بوده، بهاشتباه آهنگ باران را برعکس پخش میکند و درپی آن نوای گوشنوازی میشنود. فردای آن روز این موضوع را با دیگر اعضای گروه به میان گذارده و این روش را برای نخستین بار در تکنوازی گیتار آهنگ فردا هرگز نمیفهمد و در قطعهٔ واپسین آهنگ باران بهکار میگیرد. اما بنا بر گفتهٔ مارتین، گروه با تغییر تندی و برگردان نوار آهنگ فردا هرگز نمیفهمد در حال آزمایش بودهاند و این او بوده که ایدهٔ وارونه سازی آواز لنون و نوای گیتار را داده که در بخشی از آهنگ باران به کار بسته شده است. به ادعای او، پس از آن بوده که لنون از این شگرد خوشش آمده و آن را ادامه دادهاست. به هر روی، باران نخستین آهنگی میباشد که دربردارندهٔ پیامی در وارونش است، (دربارهٔ این پرونده بشنوید راهنما·اطلاعات) بهطوریکه آخرین بیت موجود در آهنگ وارونی از بیت اول آن میباشد.
واروننگاری در آمریکا از دههٔ ۱۹۸۰ زمانی که نهادهای مذهبی بهکارگیریاش را توسط گروههای برجستهٔ موسیقی در راستای اندیشههای اهریمنی دانستند، منشأ کشمکشهایی گردید که تظاهرات صفحهسوزان و وضع قانون ضد نهانسازی در برگردان توسط قانون گذاران ایالتی و فدرال امریکا را در پی داشت. اینکه نهانسازی در برگردان میتواند بهصورت زیر آستانهای بر شنوندگان تأثیر کند یا خیر، پرسشی است که هنوز مورد چالش است.
شایعات:
گروه بیتلز از دو سو در انتشار پدیدهٔ واروننگاری نقش داشتهاند. از یک سو با بهکارگیری آن بهعنوان شگردی در ضبط موسیقی و ایجاد جنجالهای متعاقب و از دیگر سو بهدلیل شایعات ساخته شده. دومین مورد، ریشه در رویدادی در سال ۱۹۶۹ دارد، زمانیکه راس گیب دی جی یکی از ایستگاههای رادیویی سرشناس از یک شنونده، تلفنی دریافت داشت که از شایعهٔ مرگ پل مککارتنی عضو گروه خبر میداد و مدعی بود که در آهنگ «انقلاب ۹» پیام وارونهای در گواه این ادعا موجود میباشد. گیب صفحهٔ آهنگ را وارونه پخش کرد و پیامی را شنید که ترجمهٔ آن چنین بود: مُرده سرخوشام ساز ...، مُرده سرخوشام ساز ...، مُرده سرخوشام ساز ...(دربارهٔ این پرونده بشنوید راهنما·اطلاعات) گیب در مورد آنچه که او آنرا «پنهانکاری بزرگ» نامید با شنوندگانش آغاز به گفتگو کرد و بهتدریج به نخستین سرنخ، نشانههای مختلف دیگری نیز افزوده شدند. از جمله پیام وارونهٔ منتسبی با این ترجمه: پل مردی مُرده است، فقدانش را حس کنید، حس کنید، حس کنیددر آهنگ من خیلی خستهام. شایعهٔ مرگ پل مککارتنی ایدهٔ استفاده از واروننگاری در موسیقی را قوت بخشید.
پس از شو گیب، آهنگهای بسیاری که در برگردانشان سخنانی درظاهر بامعنی شنیده میشد، کشف شدند. در ابتدا این امر بهدست هواداران پروپاقرص موسیقی راک انجام میپذیرفت ولی در اواخر دههٔ ۱۹۷۰ میلادی، بههنگام خیزش مسیحیان راستگرای افراطی در آمریکا،، گروههای تندرو مسیحی مدعی شدند، که پیامهای نهانسازی شده در برگردان آهنگها میتواند از ذهن خودآگاه گذر کرده و در ضمیر ناخودآگاه انسان رخنه کنند. موضوعی که شاید نادانسته از سوی شنونده پذیرفته شوند. در سال ۱۹۸۱، دی جی مذهبی، مایکل میلز در یک برنامهٔ رادیویی ابراز داشت که آهنگ «پلکانی بهسوی بهشت» از لد زپلین دربرگیرندهٔ پیامهای مخفی شدهایست که از سوی ضمیر ناخودآگاه انسان شنیده میشوند. در آغاز سال ۱۹۸۲، پل کراچ از شبکهٔ ترینیتی در یک جُنگ تلوزیونی بهمراه مهمانی با نام ویلیام یارول که خودرا کارشناس علوم عصبی معرفی کرده بود، استدلال کردند، ستارههای موسیقی راک در پیوندی با کلیسای شیطان پیامهای رخنهگر در ناخودآگاه را در موسیقیشان نهفته میسازند. در سال ۱۹۸۲، گری گرینوالد، پیشوای روحانی افراطی مسیحی، چندین سخنرانی عمومی دربارهٔ خطرهای موجود در آهنگهای دربردارندهٔ پدیدهٔ واروننگاری ایراد نمود و بهدنبال آنها دستکم یک مراسم صفحه خردکنی نیز برگزار شد.در همان سال، ۳۰ نوجوان اهل کارولینای شمالی، به رهبری روحانی موبدشان، مدعی شدند خوانندگان ازسوی شیطان تسخیر شدهاند تا از صدایشان بهعنوان ابزاری برای پدیدآوردن پیامهای نهانی در برگردان موسیقی بهرهگیری شود، و پس از آن مراسم صفحهسوزانی در کلیسایشان برگزار کردند.
ادعای نهانسازی اهریمنی در برگردان آهنگها از سوی روانشناسان اجتماعی، والدین جوانان و منتقدان موسیقی راک نیز مطرح شده است. افزون برآن انجمن پیامآرسی گروه لد زپلین را به استفاده از نهانسازی در برگردان برای تبلیغ شیطان پرستی محکوم نمود. در ۲۸ آوریل ۱۹۸۲ دان ریتر گزارشگر اخبار شامگاهی سیبیاس، از کشف پیامهایی که گمان میرود، در برگردان بخشی از آهنگهای لد زپلین و الکتریک لایت ارکسترا و استیکس نهانسازی شده باشند، خبر داد و بخشی از آنها را نیز بازپخش نمود.
وضع قوانین
یکی از برایندهای خشم به بار آمده، اخراج شدن پنج دی جی از رادیوها بود، بدین سبب که شنوندگان را به جستجوی پیامهای پنهانی در برگردان آهنگها ترغیب کرده بودند.[۱۳] پیآمد جدیتر دراین زمینه شاید تصویب قانونی علیه نهانسازی در برگردان، از سوی فرمانداری ایالتی آرکانزاس و کالیفرنیا بود. دادخواست سال ۱۹۸۳ کالیفرنیا بدینسان مطرح شد تا از نهانسازی که «میتواند رفتارمان را نادانسته و ناخواسته دگرگون ساخته و ما را به هواخواهان ضد مسیح بدل سازد» جلوگیری کند.[۲۳] دادخواست مصوب انتشار هر نوع صفحه یا نواری که نهانسازی احتمالی موجود در برگردانشان را بهوضوح عنوان نساخته را از مصادیق تجاوز به حریم خصوصی افراد شناخت که بهخاطرش میتوان توزیعکنندهٔ اثر را تحت پیگرد قانونی قرار داد.[۱۸] قانون آرکانزاس که بهاتفاق آراء در ۱۹۸۳ پذیرفته شد، به آلبومهایی از بیتلز، پینک فلوید[ت ۲۶]، الکتریک لایت ارکسترا، کوئین[ت ۲۷] و استیکس معطوف میشد،[۱۴] و حکم نمود که نوارها و صفحهها باید برچسبی با این مضمون را برخود داشته باشند: «هشدار: این اثر حاوی گفتار نهان شده در برگردان خود میباشد که ممکن است قابل درک توسط ضمیر ناخودآگاه، بههنگام پخش عادی باشد». البته این حکم توسط بیل کلینتون فرماندار وقت، به سنای ایالتی عودت داده شد و در نهایت ملغی گردید.[۱۸] لایحهٔ شماره ۶۳۶۳، که در سال ۱۹۸۲ توسط نمایندهٔ کالیفرنیا باب دورنان[ت ۲۸] تقدیم مجلس شد نیز حکمی مشابه را پیشنهاد میکرد.[۲۴] این حکم به کمیسیون فرعی بازرگانی، ترابری و جهانگردی[ت ۲۹] ارجاع شد و هرگز تصویب نشد.[۲۵] همچنین توسط مجلسهای تگزاس و کانادا، اقدامات حکومتی مشابهی درخواست شدند.[۱۸]
با ورود سی دی به بازار در دهه ۱۹۸۰، ولی پیش از دسترسی به فنآوریهای ویرایشی صدا در کامپیوترهای شخصی در دهه ۱۹۹۰، امکان گوش دادن به برگردان ترانهها دشوارتر شد و هیاهوی بوجود آمده فروکش کرد
تجدید فعالیت
گرچه جنجال نهانسازی در برگردان در دههٔ ۱۹۸۰ به اوج خود رسید، باور همگانی رخنه در ناخودآگاه (ادراک زیرآستانهای[ت ۳]) در دههٔ بعد گستردهتر گردید[۲۶] و این باور نهانسازی شیطانی به دهه ۱۹۹۰ کشیده شد.[۲۷] همزمان، تولید نرمافزارهای ویرایش صدا با ویژگی توانایی برگردان اصوات، روند وارونهسازی صدا[۲۰] که پیشتر تنها توسط دستگاههای ضبط حرفهای شدنی بود را ساده کرد.[۱۵]ابزار عمومی ضبط صدای ویندوز[ت ۳۰] که درون ویندوز ۹۵ تا ویندوز اکس پی وجود داشت، توانایی وارونه سازی صداها را با یک کلیک به کاربر میداد[۲۸] و نرم افزار مشابه، برنامهٔ متنباز محبوبی با نام آداسیتی[ت ۳۱] بود.[۲۹] پس از فراگیر شدن اینترنت، جویندگان پیامهای واروننگاری شده در موسیقیها از این نرمافزار بهره گرفتند، تا وبگاههایی جهت عرضهٔ نمونههای موسیقی وارونه ایجاد کنند، که این امر به روشی پراستفاده برای جستجوی پیامهای نهانسازی شده در برگردان آهنگهای متداول بدل گردید...
============================
مدتيست که بحث جالبي در انجمنها درباره «موسيقي» به راه افتاده است. (در اين تاپيک: دوستاني که موسيقي گوش ميکنن و يا نميکنن 100% بخونن )
گذشته از اينکه من و شما و ديگران چه ديدگاهي درباره موسيقي داريم، برخي مطالبيست که در اين تاپيک مطرح شد و من به شخصه اصلاً فکر آن را هم نميکردم!
فکر آن را هم نميکردم که در پشت پرده بعضي کليپهاي صوتي که گاهي انسان گوش ميکند چه چيزهايي نهفته است! و اصلا هر چه که نهفته است، هيچ، باور نميکنم که چنين تأثيري ميتواند داشته باشد.
پيشنهاد ميکنم حتماً تاپيک بالا را مطالعه و دنبال کنيد. اما اگر مطالب آن زياد است، بخشي از مطالب تعجببرانگيز آن را در «ادامه متن...» آوردهام که پيشنهاد ميکنم حتماً آنها را مطالعه کنيد. (به خصوص بخشهايي که با رنگ متفاوت مشخص کردهام)
شيطان کنسرت مي گذارد
موسيقي چيست ؟
دکتر «ژوزف مونتاگر» مي گويد: «آنچه مي خوريد باعث زخم معده نمي شود بلکه آنچه شما را مي خورد مانند عصبانيت و هيجان عامل زخم معده است.»
به تصديق کليه روان شناسان جهان، موسيقي عامل هيجان است. صرف نظر از آنچه دانشمندان گفته اند اين مسئله يک مطلب تجربي است. هر کس به موسيقي گوش داده است مي داند موسيقي داراي هيجان است و در اصل همان هيجان است که باعث لذت انسان مي گردد. بنابراين هيچ کس منکر لذت موسيقي نيست. اما همين موسيقي گاهي چنان انسان را به هيجان مي آورد که ازحال طبيعي خارج مي کند و براي آن نمونه هاي فراواني است: «پس از پايان يکي ازبرنامه هاي (بيتل ها) براي اولين بار، (هيستري) دسته جمعي به جوانان حاضر در کنسرت دست داد. جوانان که از موسيقي پر هيجان آنها عاصي شده بودند به خيابانها ريختند، اتومبيلها را آتش زدند، شيشه هاي مغازه ها را شکستند و تعداد 135 نفر از آنها از فرط هيجان غش کردند که به بيمارستان منتقل شدند. در يکي ديگر از برنامه هاي بيتلها در «گلاسکو» 300 نفر دختر يک جا غش کردند.»
شيطان در موسيقي (پيامهاي پنهاني)
در غرب سال 1950را سال تولد و نزول رسمي شيطان بوسيله موسيقي ناميده اند و در همين سال بود که گروه «بيتل ها» و «الويس پريسلي» که از شعبات گروه «راک اندرول» هستند شروع به کار کردند و مروج اين مکتب (شيطان پرستي) شدند.
اين گروهها برطبق گفته ها و نوشته هايشان، نفس و زندگي خود را به شيطان سپرده اند و شيطان را چون خداي خود مي پرستند و خدمت مي کنند و در بيانيه هاي خود اعلام کرده اند که شيطان نيز به آنان قدرتي داده است تا بوسيله آن معجزاتي انجام دهند که باعث خودکشي اشخاصي مي شود که براي شنيدن کنسرت آنها مي آيند. اين گروههاي شيطاني قادرند که به وسيله کنسرتي که اجرا ميکنند مردم را به صدمه زدن به خود و حتي خودکشي ترغيب کنند. مثلا در مورد گروه «پينک فلويد»، ميانگين خود کشي يا صدمه رساندن شديد به خود، بعد از هر اجراي اين گروه 15 تا 20 نفر مي باشد.
گروههاي شيطان پرست را به طور کلي به عنوان گروه «راک اندرول» مي شناسند که خود اين گروه به گروههاي کوچکتر تقسيم ميشود. مثل: جمعه سياه، سنگهاي غلطان، پينک فلويد، وسپ «WASP» (که نام خود را از حروف اول جمله We Are Satan People «ما امت شيطان هستيم» گرفته اند و بوسه «kiss» که به «لژيونر شيطان» ملقب است و اين لقب به خاطر وحشي گري زياد، از طرف گروههاي شيطان پرست ديگر به آنها داده شده است.
علائمي که اين گروهها براي نيرو گرفتن از آن استفاده مي کنند عبارت است از: صليب برعکس، ستاره (مانند ستاره هايي که شلوارهاي «جين» و «لي» وارداتي است)، ستاره اسرائيل و... که نمونه بارز اين علائم را در کليساي شيطان پرستان در نيويورک مي توان ديد که به صورت يک صليب بزرگ و برعکس مي باشد، اما درمورد مفاهيم و پيامهاي اين آهنگها، مي توان گفت اين آهنگها، بر پايه کفر به خدا و انبياي الهي و نفي عدالت و محبت خدا، دعوت به زنا و سکس، مواد مخدر، خودکشي و قتل مي باشد.
اين پيامها با صداي بسيار ضعيف و کوتاه در پس زمينه نوار ضبط مي شود که گوش قادر به شنيدن مستقيم آنها نيست. اگر در حالت طبيعي شنيده شود، چيزي از پيام را نمي توان شنيد و فقط متن ساده نوار شنيده خواهد شد و از قدرت شيطاني خفته در پشت نوار آگاه نمي شويم.
«ويليام دورل» دکتر مغز، در طي تحقيقات چهارده ساله خود مي نويسد: «درمغزانسان دستگاهي مانند کامپيوتر وجود دارد که اطلاعات غير منطقي و مستقيم را از مغز دور مي کند و انسان را واميدارد تا اين اطلاعات را فراموش کند ولي اگر هر گونه اطلاعاتي به بخش خاصي از مغز برسد، مغز آن را بدون چون و چرا پذيرفته و جزء قواعد روزمره خود قرار مي دهد. با اين روش مي توان به سادگي اطلاعات خاصي را وارد سيستم اطلاعاتي مغز کرد، بدون اين که شخص در موقع شنيدن متوجه پيام دروني آن شود. اين سيستم اطلاعاتي و گيرنده پيامها را در اصطلاح «subliminal program» مي گويند (پيامهايي که گوش نمي شنود ولي مغزآنها رادريافت مي کند.)»
يک مورد واقعي براي تأثير سريع و غير قابل انکار اين گونه پيامها برمغز :
در يکي از سينماهاي نيويورک در طي پخش يک فيلم خاص، ميزان خريد نوشابه «کوکا کولا» و «پاپ کورن» به چندين برابر حالت عادي مي رسيد. دليل آن اين بود که، صحنه قابل ديدن در يک لحظه براي چشم در روي نوار فيلم 5 يا 6 فريم است؛ طراح اين کار بين هر 16 فريم يک اسلايد کار گذاشته بود که روي آن نوشته بود نوشيدن کوکا کولا و خوردن پاپ کورن لذت بخش است، ديدن اين اسلايد براي چشم غير ممکن است و اين قضيه زماني لو رفت که فيلم روي يکي از همين اسلايد ها پاره شد و اين عبارت روي سينما ديده شد که البته کار به دادگاه کشيده شد. اين نمونه نشانگر قدرت مغز انسان است که از هر کامپيوتر سريع تر و دقيق تر عمل مي کند.
حال که با چگونگي دريافت پيامهاي پنهاني پشت آهنگها آشنا شديد چند نمونه از پشت آهنگهاي مشهور را مي آوريم: «منظور از پشت آهنگ، همان نوار وقتي از انتها به ابتدا و با دور کند پخش شود مي باشد، که مضموني کاملا شيطاني به گوش خواهد رسانيد.»
آهنگ «لايس لابونيتا» از «مدونا» که جاهايي از اين آهنگ به زبان اسپانيولي خوانده مي شود و کلمه «گومو برگن» تکرار ميشود، پشت نوار اين عبارت «به من شيطان گوش بده» مي باشد.
درنوار کاست ديگري چنين خوانده مي شود: «...بوي عطر تو چه دلپذيره...» و پشت آهنگ اين عبارت «...شيطان خداوند ماست...» مي باشد.
منبع مطلب : فصلنامه شمیم - نرجس ۱۷
======================
« اسب تراوا »
اسب تراوا ماجرای اسبی چوبین است که با استفاده از آن، قلعهی شکستناپذیری که با محاصره و جنگ سقوط نمیکرد، به تسخیر دشمن در آمد. داستان از این قرار است که سربازان دشمن، قلعهای را مدتها در محاصره قرار داده بودند، پس از مدتها جنگیدن ناامید شده و برای تسخیر آن نیرنگی را طراحی کردند. آنها اسبی چوبین ساختند و آنرا در بیرون قلعه گذاشتند و خود عقب نشینی نموده و وانمود کردند که از ادامهی حمله منصرف شده و به احترام مقاومت مدافعین قلعه، اسبی چوبین را به آنها هدیه کردهاند. مدافعین قلعه مفتون زیبایی و عظمت اسب چوبین شدند و آنرا به داخل قلعه برده و مشغول جشن و سرور و پایکوبی گردیدند. اما نیمه شب که آنها مست و سرخوش در خواب بودند، سربازانی که از قبل در دل اسب چوبین پنهان شده بودند از درون آن بیرون آمده و دروازهی قلعه را گشودند و دشمن که در این فاصله با استفاده از تاریکی شب خود را به قلعه رسانیده بود، وارد شده و با غافلگیر کردن مدافعین و قتل عام آنها، قلعه را به تسخیر خود درآوردند.
آن چه که در جهان هستی وجود دارد و انسان به نحوی با آن سرو کار دارد، شعوری بر آن حاکم است و در پشت آن، شعور دیگری نهفته است که در بعضی مواقع ممکن است همان اسب تراوا باشد. به عبارت دیگر همانطور که ماده، ضد ماده و انرژی، ضد انرژی وجود دارد؛ شعور، ضد شعور نیز جزئی از اجزای جهان هستی میباشند. لذا همواره ما در معرض شعور و ضد شعور قرار داریم که بسیار هوشمندانه عمل میكنند.
ذهن انسان پیچیدگیهای بسیار زیادی دارد و از فیلترهای محافظ بسیار قوی برخوردار میباشد. فیلتر عقلی راه ورود هر گونه اطلاعاتی را كه با منطق و باورهای ما مغایرت داشته باشد، میبندد. ذهن قادر است اطلاعاتی را كه به آن میرسد، مورد پردازش دقیقی قرار بدهد حتی اگر وارونه باشد. در ستاد مركزی ذهن، محدودیتی برای فهم زبانهای مختلف نیست و هر مطلبی به هر زبانی برای این ستاد قابل فهم بوده و به كار گرفته میشود. این سطح از ذهن جزیی از ناخودآگاهی بوده، كه ما به آن واقف نیستیم ولی اثرات آن بر روی عملكردهای انسان ظاهر میشود.
با استفاده از همین اصل، شبكه منفی، كلیه اطلاعات غلط خود را به ستاد مركزی ذهن انسان میرساند و رفتار او را تحت تاثیر قرار داده و تمایلات او را به سمت دلخواه هدایت میكند. شعر و موسیقی نیز میتوانند به عنوان اسبهای چوبین مورد سوء استفادهی شبكه منفی قرار گرفته و در حد بسیار گستردهای در این رابطه به كار گرفته شود. زیرا در حالت عادی ذهن انسان اجازهی عبور به بسیاری از اطلاعات را نمیدهد. برای مثال اگر ما بشنویم كه "به شیطان گوش بده!"، شدیداً مقاومت منفی نشان خواهیم داد و از آن اجتناب میكنیم. اما اگر همین دستور در معكوس شعر آهنگی قرار داشته باشد، از آنجا كه ما با كمال میل آن ترانه را گوش میدهیم، اطلاعات نابجای پشت آن مانند اسب تراوا وارد قلعهی وجودی ما شده و در فرصت مناسب اثر خود را به جای خواهد گذاشت. جالب اینجاست كه معكوس شعری كه شنیده میشود هیچ ارتباطی به خود شعر ندارد كه اگر شعر را معكوس بنویسیم به آن دسترسی پیدا كنیم. نكتهی دیگر این كه انجام این كار به كمك تكنیك امكانپذیر نیست و این كار در حد یك اعجاز میباشد.
از آنجا كه توضیح این مساله بسیار مفصل میباشد، متعاقباً ارایه خواهد شد، لذا در این مرحله فقط بررسی عملی جهت نتیجهگیری و اثبات این مباحث مورد نظر است كه برای این منظور ترانههایی به عنوان نمونه انتخاب شدهاند كه در ابتدا اصل ترانه را میشنویم و به دنبال آن معكوس شده و برگردان ترانه را مورد توجه قرار میدهیم. نتیجه باور نكردنی است، به خصوص اگر مطالبی كه شنیده میشود كشف رمز هم شده و منظور آن آشكار گردد. هر چند كه مفهوم بسیاری از این مطالب برای شنوندگان كاملاً روشن میباشد.
در خاتمه از جناب دكتر سروش عازمیخواه و دكتر سوشیانت عازمیخواه و سركار خانم میترا عازمیخواه و سایر دوستانی كه در تهیه و آمادهسازی مجموعهی حاضر تلاش مداوم و پیگیری را مبذول داشتهاند، كمال قدردانی را دارم.
محـمدعلی طاهـری
با توجه به مقاله اسب تراوا نوشته استاد محمد علی طاهری و بحث شعور و ضد شعور، نمونه هایی
از موسیقی های برگردان که از انتها به ابتدا پخش می گردند، خدمت شما تقدیم می گردند تا بیشتر
با این مقوله آشنا گردید. با پخش این آثار، ابتدا قسمتی از اصل آهنگ را می شنوید و سپس برگردان
هریک به سمع شما می رسد.
نمونه ۱ - حالم بده ... حالم بده ...
نمونه ۲ - نگو یه روز میری و پیشم نمیای دیگه ...
نمونه ۳ - مگه جردن چی داره ...
نمونه ۴ - سیندرلا عروس شد ...
نمونه ۵ - بگو مال کی هستی ...
نمونه ۶ - یا تو یا هیچ کس دیگه ...
نمونه ۷ - بی خیال دنیا ...
نمونه ۸ - پیر و جوون گل میریزن ...
نمونه ۹ - بزن بریم به سرعت برق و باد ...
نمونه ۱۰ - دوباره ترس، دوباره شوق پرواز ...
نمونه ۱۱ - بزن بریم که قلبم ...
نمونه ۱۲ - Hotel California 1
نمونه ۱۳- Hotel California 2
نمونه ۱۴- Hotel California 3
نمونه ۱۵- Hotel California 4
نمونه ۱۶- Hotel California 5
نمونه ۱۷- Hotel California 6
نمونه ۱۸- Hotel California 7
نمونه ۱۹- Maddona - frozen
برای گوش کردن برگردان موسیقی های فوق به نشانی زیر مراجعه کنید:
http://165-interuniversal.persianblog.ir/
======
منبع این مقاله : Aftabgardan
http://aftab.cc
========
برای شنیدن چند بزگردان اهنگ به لینک زیر بروید:
http://bidarshid.blogfa.com/post-231.aspx
=========
برگردان اهنگ!
- Conversely_heart
عضویت : یکشنبه ۱۳۹۱/۵/۲۲ - ۱۴:۳۵
پست: 8-
سپاس: 10
- جنسیت:
برگردان اهنگ!
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
اگر عاقلی بخیه بر مو مزن / بجز پنبه بر نعل آهو مزن
سوی مطبخ افكن ره كوچه را / منه در بغل آش آلوچه را
كه نعل از تحمل مربا شود / به صبر آسیا ، كهنه حلوا شود
ز افسار زنبور و شلوار ببر / قفس می توان ساخت ، اما به صبر
سوی مطبخ افكن ره كوچه را / منه در بغل آش آلوچه را
كه نعل از تحمل مربا شود / به صبر آسیا ، كهنه حلوا شود
ز افسار زنبور و شلوار ببر / قفس می توان ساخت ، اما به صبر
Re: برگردان اهنگ!
یادمه یه بار یه موزیک رو دوستم برگردانش رو واسم گذاشت
همش میگفت ابلیس ابلیس!
کلا برگردانش شیطون پرستی بود انگار!
مام تا اون زمان از همه جا بی خبر گوش میدادیم موزیکه رو:دی!
همش میگفت ابلیس ابلیس!
کلا برگردانش شیطون پرستی بود انگار!
مام تا اون زمان از همه جا بی خبر گوش میدادیم موزیکه رو:دی!
following death and life without hesitation that,s love...
...
...
قوي ترين اهرم ها، اراده است. اسمايلز
...
مهم نیســــت که از بیـــــــرون چه طــــور به نظــــــــر میام ! کسایــــــی که درونم رو می بینند ؛ برام کــــــافیند .... برای اونهـــــــــایی که از روی ظاهــــــرم قضاوت می کنند ، حرفی ندارم ! همون بیرون بمونند ، براشـــــون کافیــــــــه ... !!!
...
به کسانی که پشت سرتان حرف میزنند بی اعتنا باشید، آنها به همانجا تعلق دارند!
دقیقاً پشت سرتان!
...
...
قوي ترين اهرم ها، اراده است. اسمايلز
...
مهم نیســــت که از بیـــــــرون چه طــــور به نظــــــــر میام ! کسایــــــی که درونم رو می بینند ؛ برام کــــــافیند .... برای اونهـــــــــایی که از روی ظاهــــــرم قضاوت می کنند ، حرفی ندارم ! همون بیرون بمونند ، براشـــــون کافیــــــــه ... !!!
...
به کسانی که پشت سرتان حرف میزنند بی اعتنا باشید، آنها به همانجا تعلق دارند!
دقیقاً پشت سرتان!
Re: برگردان اهنگ!
اين نرم افزار برگردان رو اگه ما درست مي كرديم احتمالن ترانه شما اينطورSAYE نوشته شده:یادمه یه بار یه موزیک رو دوستم برگردانش رو واسم گذاشت
همش میگفت ابلیس ابلیس!
کلا برگردانش شیطون پرستی بود انگار!
مام تا اون زمان از همه جا بی خبر گوش میدادیم موزیکه رو:دی!
برگردان مي شد :
فاعلاتون فاعلاتون فاعلات