فيزيك براي كودكان و نوجوانان
فيزيك براي كودكان و نوجوانان
فيزيك براي كودكان و نوجوانان
دوستان عزيز،
بر آنم تا براي كودكان و نوجوانان تا 14، 15 ساله از فيزيك مطالبي ترجمه و در اينجا بياورم از زندگي بزرگان ِ فيزيك آغاز نموده و در كنار آن چند آزمايش فيزيك
را با عكس نشان ميدهم، باقي بسته به آن است كه اين نوشته ها تا چه اندازه مقبول افتد.
با سپاس
خروش
دوستان عزيز،
بر آنم تا براي كودكان و نوجوانان تا 14، 15 ساله از فيزيك مطالبي ترجمه و در اينجا بياورم از زندگي بزرگان ِ فيزيك آغاز نموده و در كنار آن چند آزمايش فيزيك
را با عكس نشان ميدهم، باقي بسته به آن است كه اين نوشته ها تا چه اندازه مقبول افتد.
با سپاس
خروش
آخرین ویرایش توسط خروش دوشنبه ۱۳۸۶/۵/۸ - ۱۳:۲۶, ویرایش شده کلا 1 بار
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
سلام من ماري كوري Marie Curie هستم.
شايد تاكنون نام مرا شنيديد. من يكي از محدود زناني هستم كه كشف هاي بزرگي در فيزك داشتم.
اگر دوست داشتي، ميتوني در اينجا از چيزهاي بسيار جالبي از زندگي پر هيجان من آگاه بشي.
در 7 نوامبر 1867 به نام ماريا اسكلوسكا Marya Sklodowska در ورشو بدنيا اُمدم. پدرم آموزگار
در رشته رياضي و فيزيك بود و مادرم خواننده، نوازنده پيانو و آموزگار بود. از كودكي حافظه بي اندازه
خوبي داشتم و در 16 سالگي مدرسه متوسطه روسي را با نشان درخشان به پايان بردم.
با سرمايه گذاري نادرست پدرم، خانواده ام تقريبا همه پول خود را از دست داد.
و من مي بايد كار مربي گري را قبول مي كردم. با پول آن زندگي خود را مي گذراندم
و افزون بر آن هزينه خواهرم را كه در پاريس پزشكي مي خواند، مي پرداختم.
گذشته از آن براي زنان كارگران، بي چشم داشت، در "دانشگاه ملي آزاد"
كتاب (به زبان لهستاني) مي خواندم .
در سال 1891 من نيز به پاريس رفتم تا در آنجا در رشته رياضي و فيزيك تحصيل كنم.
(در لهستان زنان اجازه تحصيل در دانشگاه را نداشتند. )
اينك خواهرم مرا از لحاظ پولي حمايت مي كرد. در آزمون پاياني فيزيك
من مقام نخست را بدست آوردم و در رياضيات دوم شدم.
در سال 1894 با پيير كوري Pierre Curie پُرفِسور دانشگاه آشنا شدم.
يك سال پس از آن در 25 ژوييه 1895 با هم عروسي كرديم.
در سال 1896 پُرفِسور فيزيك من هنري آنتوني بكرل Henri Antoine Becquerel
كشف كرد كه پرتو هاي از عنصر اورانيم Uranium به بيرون مي آيند.
مطمئن بودم كه مي توان اين ويژگي را نزد ديگر عنصرها هم پيدا كرد.
به همراه پيير Pierre آغاز به پژوهش كردم و براستي دو سال پس از آن
درستي گمان من ثابت شد. ما يك عنصر ديگري يافتيم كه از آن نيز پرتو
بيرون مي زد و نام آن را بر پايه نام ميهنم لهستان ( = Polen )
پُلُنيوم Polonium نام گذاري كردم. در همان سال هم، عنصر راديوم را،
كه آن هم پرتوزا ست كشف كرديم.
از آنجا كه "راديو" به زبان لاتين به معني پرتو است،
اين پرتو را ديرتر من راديواكتيو نام نهادم. اين كشف آنچنان
براي دانش ارزنده بود كه در سال 1903 اقاي بكرل، پيير و من،
براي اين كشف جايزه نوبل در فيزيك را گرفتيم.
و من اولين زني شدم كه جايزه نوبل گرفت. افزون بر آن براي اين كار به من عنوان دكتر دادند.
در سال 1897 دخترم اير ِنه Irene و در سال 1904 دختر دوم من ايو Eve زاده شدند.
اما در كار علمي ام وقفه اي نيافتاد و در سال 1900 در يك دبيرستان دخترانه، فيزيك آموزش
مي دادم و سپس در سال 1904 دستيار شوهرم در آزمايشگاه شدم.
در 19 آوريل 1906 دست سرنوشت سايه سياه خود را بر سر زندگي ما انداخت.
پيير عزيزم در سانحه اي با درشكه جان سپرد.
به احترام او، نيروي خود را براي به پايان رساندن كار مشتركي كه با هم آغاز كرده بوديم،
متمركز كردم.
يكماه پس از اين رخداد جانخراش پست او را عهده دار شدم و بدين گونه نخستين زن پرفسور
در دانشگاه شدم.
در سال 1911 يكبار ديگر برنده جايزه نوبل، اما اين بار در شيمي شدم.
سه سال پس از آن جنگ نخست جهاني اندر گرفت.
براي من و دخترم ايرنه Irene بديعي بود كه خودمان را داوطلبانه براي برپاكردن دستگاه عكس برداري با
پرتو X (پرتو رنتگن) و كاربرد آن معرفي كنيم. آنگاه من راننده اي خودروي شدم كه اين دستگاه
بر آن سوار بود و معاينه سربازان زخمي را در محل حادثه امكان پذير مي كرد.
من همچنان با همراه دختر بزرگم در انيستيتوي راديوم در پاريس، كه زير سرپرستي من بود، كار مي كردم.
از اينها گذشته در جهان بسيار سفر كردم. كشف هاي من نسبتا تند دهان به دهان گشت. در كشورهاي برزيل،
اسپانيا و بلژيك درس دادم (سخنراني كردم) و حتا يكبار با رييس جمهور آن زمان امريكا ديدار داشتم.
از سال 1922 پژوهش در زمينه هاي پزشكي راديواكتيو را آغاز كردم. در 4 ژوييه 1934 بدليل تماس
سال هاي دراز با عنصرهاي راديواكتيو، بر اثر بيماري سرطان خون چشمم براي هميشه از جهان
بسته شد. بنابراين، شوربختانه نتوانستم از آن آگاه شوم، كه دخترم ايرنه Irene نيز به همراه شوهرش
برنده جايزه نوبل در شيمي شدند.
بن مايه:
http://www.physikfuerkids.de/historie/curie/index.html
شايد تاكنون نام مرا شنيديد. من يكي از محدود زناني هستم كه كشف هاي بزرگي در فيزك داشتم.
اگر دوست داشتي، ميتوني در اينجا از چيزهاي بسيار جالبي از زندگي پر هيجان من آگاه بشي.
در 7 نوامبر 1867 به نام ماريا اسكلوسكا Marya Sklodowska در ورشو بدنيا اُمدم. پدرم آموزگار
در رشته رياضي و فيزيك بود و مادرم خواننده، نوازنده پيانو و آموزگار بود. از كودكي حافظه بي اندازه
خوبي داشتم و در 16 سالگي مدرسه متوسطه روسي را با نشان درخشان به پايان بردم.
با سرمايه گذاري نادرست پدرم، خانواده ام تقريبا همه پول خود را از دست داد.
و من مي بايد كار مربي گري را قبول مي كردم. با پول آن زندگي خود را مي گذراندم
و افزون بر آن هزينه خواهرم را كه در پاريس پزشكي مي خواند، مي پرداختم.
گذشته از آن براي زنان كارگران، بي چشم داشت، در "دانشگاه ملي آزاد"
كتاب (به زبان لهستاني) مي خواندم .
در سال 1891 من نيز به پاريس رفتم تا در آنجا در رشته رياضي و فيزيك تحصيل كنم.
(در لهستان زنان اجازه تحصيل در دانشگاه را نداشتند. )
اينك خواهرم مرا از لحاظ پولي حمايت مي كرد. در آزمون پاياني فيزيك
من مقام نخست را بدست آوردم و در رياضيات دوم شدم.
در سال 1894 با پيير كوري Pierre Curie پُرفِسور دانشگاه آشنا شدم.
يك سال پس از آن در 25 ژوييه 1895 با هم عروسي كرديم.
در سال 1896 پُرفِسور فيزيك من هنري آنتوني بكرل Henri Antoine Becquerel
كشف كرد كه پرتو هاي از عنصر اورانيم Uranium به بيرون مي آيند.
مطمئن بودم كه مي توان اين ويژگي را نزد ديگر عنصرها هم پيدا كرد.
به همراه پيير Pierre آغاز به پژوهش كردم و براستي دو سال پس از آن
درستي گمان من ثابت شد. ما يك عنصر ديگري يافتيم كه از آن نيز پرتو
بيرون مي زد و نام آن را بر پايه نام ميهنم لهستان ( = Polen )
پُلُنيوم Polonium نام گذاري كردم. در همان سال هم، عنصر راديوم را،
كه آن هم پرتوزا ست كشف كرديم.
از آنجا كه "راديو" به زبان لاتين به معني پرتو است،
اين پرتو را ديرتر من راديواكتيو نام نهادم. اين كشف آنچنان
براي دانش ارزنده بود كه در سال 1903 اقاي بكرل، پيير و من،
براي اين كشف جايزه نوبل در فيزيك را گرفتيم.
و من اولين زني شدم كه جايزه نوبل گرفت. افزون بر آن براي اين كار به من عنوان دكتر دادند.
در سال 1897 دخترم اير ِنه Irene و در سال 1904 دختر دوم من ايو Eve زاده شدند.
اما در كار علمي ام وقفه اي نيافتاد و در سال 1900 در يك دبيرستان دخترانه، فيزيك آموزش
مي دادم و سپس در سال 1904 دستيار شوهرم در آزمايشگاه شدم.
در 19 آوريل 1906 دست سرنوشت سايه سياه خود را بر سر زندگي ما انداخت.
پيير عزيزم در سانحه اي با درشكه جان سپرد.
به احترام او، نيروي خود را براي به پايان رساندن كار مشتركي كه با هم آغاز كرده بوديم،
متمركز كردم.
يكماه پس از اين رخداد جانخراش پست او را عهده دار شدم و بدين گونه نخستين زن پرفسور
در دانشگاه شدم.
در سال 1911 يكبار ديگر برنده جايزه نوبل، اما اين بار در شيمي شدم.
سه سال پس از آن جنگ نخست جهاني اندر گرفت.
براي من و دخترم ايرنه Irene بديعي بود كه خودمان را داوطلبانه براي برپاكردن دستگاه عكس برداري با
پرتو X (پرتو رنتگن) و كاربرد آن معرفي كنيم. آنگاه من راننده اي خودروي شدم كه اين دستگاه
بر آن سوار بود و معاينه سربازان زخمي را در محل حادثه امكان پذير مي كرد.
من همچنان با همراه دختر بزرگم در انيستيتوي راديوم در پاريس، كه زير سرپرستي من بود، كار مي كردم.
از اينها گذشته در جهان بسيار سفر كردم. كشف هاي من نسبتا تند دهان به دهان گشت. در كشورهاي برزيل،
اسپانيا و بلژيك درس دادم (سخنراني كردم) و حتا يكبار با رييس جمهور آن زمان امريكا ديدار داشتم.
از سال 1922 پژوهش در زمينه هاي پزشكي راديواكتيو را آغاز كردم. در 4 ژوييه 1934 بدليل تماس
سال هاي دراز با عنصرهاي راديواكتيو، بر اثر بيماري سرطان خون چشمم براي هميشه از جهان
بسته شد. بنابراين، شوربختانه نتوانستم از آن آگاه شوم، كه دخترم ايرنه Irene نيز به همراه شوهرش
برنده جايزه نوبل در شيمي شدند.
بن مايه:
http://www.physikfuerkids.de/historie/curie/index.html
آخرین ویرایش توسط خروش سهشنبه ۱۳۸۸/۱۱/۶ - ۱۶:۵۶, ویرایش شده کلا 7 بار
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
@: كوير
با درود و سپاس به پيشنهاد شما
با كمال ميل.
خوب است كه در اينجا چند نكته را رعايت كنيم:
- مخاطبان اصلي ما در اينجا نوجواناند، روشن است كه بزرگترها نيز مي توانند از آن سود برند.
- طرحي كه در ذهن دارم، نخست آوردن چهار موضوع است
a- زندگي فيزيك دانان: ارشيمدس، اينشتاين، گاليله، ولتا ..
b- آزمايش هاي فيزيكي، كه بتوان اغلب آن را در خانه انجام داد
c- پاسخ به پرسش ها فيزيكي نوجوانان، نمونه: صوت چيست؟ mp3 چيست؟ ...
d- موضوع هاي اختر شناسي براي نوجوانان
آوردن اين موضوع ها در اينجا بايد يك فرم و ساختار درستي داشته باشد، تا
پس از پايان اين پروژه بتوان آن را در قالب ديگري ريخت. (در اينجا هر وقت به آن اندازه جلو رفتيم، ايده اي
به ذهن ما و يا Admin خواهد رسيد.)
- خواهش می كنم در این تاپیك از "كپی پیست" دوری كنید، یعنی كارتان تنها این نباشد كه
یك نوشتاری را از جایی كپی و در اینجا پیست كنید.
با اين چارچوب از همكاري شما ويا هر كس ديگري سپاسگزارم.
با درود و سپاس به پيشنهاد شما
با كمال ميل.
خوب است كه در اينجا چند نكته را رعايت كنيم:
- مخاطبان اصلي ما در اينجا نوجواناند، روشن است كه بزرگترها نيز مي توانند از آن سود برند.
- طرحي كه در ذهن دارم، نخست آوردن چهار موضوع است
a- زندگي فيزيك دانان: ارشيمدس، اينشتاين، گاليله، ولتا ..
b- آزمايش هاي فيزيكي، كه بتوان اغلب آن را در خانه انجام داد
c- پاسخ به پرسش ها فيزيكي نوجوانان، نمونه: صوت چيست؟ mp3 چيست؟ ...
d- موضوع هاي اختر شناسي براي نوجوانان
آوردن اين موضوع ها در اينجا بايد يك فرم و ساختار درستي داشته باشد، تا
پس از پايان اين پروژه بتوان آن را در قالب ديگري ريخت. (در اينجا هر وقت به آن اندازه جلو رفتيم، ايده اي
به ذهن ما و يا Admin خواهد رسيد.)
- خواهش می كنم در این تاپیك از "كپی پیست" دوری كنید، یعنی كارتان تنها این نباشد كه
یك نوشتاری را از جایی كپی و در اینجا پیست كنید.
با اين چارچوب از همكاري شما ويا هر كس ديگري سپاسگزارم.
آخرین ویرایش توسط خروش یکشنبه ۱۳۸۹/۶/۷ - ۰۲:۳۳, ویرایش شده کلا 1 بار
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آزمایش کنبد::::::::::::::::::::>>
یک حبه قند ، چوب کبریت را به طرف خود جذب می کند:
مواد و ابزار مورد نباز:
- یک حبه قند
- چوب کبریت
- کاسه کوچک
- نخ قرقره
- آب
کاسه را پر از آب کنید . چند لحظه صبر کنید تا آب داخل کاسه به حالت ساکن در آبد . حالا حبه قند را به نخ قرقره ببندید و چوب کبریت را هم داخل کاسه به حالت شناور قرار دهید . البته حبه قند را در فاصله ی دو تا سه سانتیمتری از چوب کبریت نگه دارید. ضمن ابنکه حبه قند داخل آب می شود ، چوب کبریت هم به آن نزدیک تر می شود. چرا؟
چون وقتی حبه قند داخل آب میشود ، در آن نقطه محلول شیرین بوجود مب آید که از آب معمولی اطراف کاسه سنگین تر است ، در نتیجه به سمت داخل فرو می رود . آب شیرین در آن لحظه ، آب کاسه را به حرکت در می آورد و موجب حرکت کردن چوب کبریت به سمت حبه قند می شود.
یک حبه قند ، چوب کبریت را به طرف خود جذب می کند:
مواد و ابزار مورد نباز:
- یک حبه قند
- چوب کبریت
- کاسه کوچک
- نخ قرقره
- آب
کاسه را پر از آب کنید . چند لحظه صبر کنید تا آب داخل کاسه به حالت ساکن در آبد . حالا حبه قند را به نخ قرقره ببندید و چوب کبریت را هم داخل کاسه به حالت شناور قرار دهید . البته حبه قند را در فاصله ی دو تا سه سانتیمتری از چوب کبریت نگه دارید. ضمن ابنکه حبه قند داخل آب می شود ، چوب کبریت هم به آن نزدیک تر می شود. چرا؟
چون وقتی حبه قند داخل آب میشود ، در آن نقطه محلول شیرین بوجود مب آید که از آب معمولی اطراف کاسه سنگین تر است ، در نتیجه به سمت داخل فرو می رود . آب شیرین در آن لحظه ، آب کاسه را به حرکت در می آورد و موجب حرکت کردن چوب کبریت به سمت حبه قند می شود.
تو هم یک روز بزرگ میشی میری تا شهر رویاها
به یاد خونه میافتی چشات میشه مثل دریا
به یاد امشب و هر شب که من ویرون و آواره
نشستم تا سحر بیدار به پای تو و گهواره
به یاد خونه میافتی چشات میشه مثل دریا
به یاد امشب و هر شب که من ویرون و آواره
نشستم تا سحر بیدار به پای تو و گهواره
جنبنده جاودانه
سده هاست كه آدميان بدنبال ماشيني هستند كه، از آن انرژي بي پاياني بدست آورند. مفهوم چنين دستگاهي
با واژه ي جنبنده جاودانه يا "پِر پِتو اوم مُبيل" (Perpetuum Mobile = perpetual motion ) پيوند خورده است.
"پِر پِتو اوم مُبيل" ريشه در لاتين دارد و آرش ِ(معني ِ) آن جنبنده جاودانه يا هميشگي ست.
اين دستگاه بايد يكبار راه انداخته شود و سپس خودبخود هميشه در جنبش باشد و هميشه انرژي
بدست دهد.
امروزه نيز دستگران* تلاش مي كنند تا دستگاهي بسازند كه نه تنها خودبخود به كار در آيد، بلكه
انرژي مازادي هم فراهم آورد تا بتوان اين انرژي مازاد را براي مصرف از اين دستگاه بيرون كشيد.
شوربختانه چنين جنبنده جاودانه اي هرگز كار نكرد. فيزيك دانان دانشگاه ديده به چنين آدمياني پوزخند مي زنند، زيرا
بر پايه درك آنان ساختن دستگاهي كه انرژي بيشتري پس بدهد از آنچه به دستگاه داده مي شود، شدني نيست.
ادامه دارد...
*دستگر نام كسي است كه از روي سرگرمي كاردستي و يا دستگاهي مي سازد.
بن مايه: http://www.physikfuerkids.de/historie/p ... ermet.html
سده هاست كه آدميان بدنبال ماشيني هستند كه، از آن انرژي بي پاياني بدست آورند. مفهوم چنين دستگاهي
با واژه ي جنبنده جاودانه يا "پِر پِتو اوم مُبيل" (Perpetuum Mobile = perpetual motion ) پيوند خورده است.
"پِر پِتو اوم مُبيل" ريشه در لاتين دارد و آرش ِ(معني ِ) آن جنبنده جاودانه يا هميشگي ست.
اين دستگاه بايد يكبار راه انداخته شود و سپس خودبخود هميشه در جنبش باشد و هميشه انرژي
بدست دهد.
امروزه نيز دستگران* تلاش مي كنند تا دستگاهي بسازند كه نه تنها خودبخود به كار در آيد، بلكه
انرژي مازادي هم فراهم آورد تا بتوان اين انرژي مازاد را براي مصرف از اين دستگاه بيرون كشيد.
شوربختانه چنين جنبنده جاودانه اي هرگز كار نكرد. فيزيك دانان دانشگاه ديده به چنين آدمياني پوزخند مي زنند، زيرا
بر پايه درك آنان ساختن دستگاهي كه انرژي بيشتري پس بدهد از آنچه به دستگاه داده مي شود، شدني نيست.
ادامه دارد...
*دستگر نام كسي است كه از روي سرگرمي كاردستي و يا دستگاهي مي سازد.
بن مايه: http://www.physikfuerkids.de/historie/p ... ermet.html
آخرین ویرایش توسط خروش سهشنبه ۱۳۸۸/۱۱/۶ - ۱۶:۵۹, ویرایش شده کلا 1 بار
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
تا كنون دستگاهي كه بازده كامل (=1) داشته باشد ساخته نشده . اتلاف انرژي كه به اشكال گوناگون صورت مي گيرد مانع از ايجاد چنين دستگاهي مي شود . چنانچه بتوان اتلاف انرژي را به حداقل رساند بازده دستگاه را مي توان بالا برد . و چنانچه اتلاف انرژي به صفر برسد بازده دستگاه كامل خواهد بود .
بدين معنا كه توان و انرژي ورودي دستگاه مساوي است با توان و انرژي خروجي آن .
بدين معنا كه توان و انرژي ورودي دستگاه مساوي است با توان و انرژي خروجي آن .
درست است. همانگونه كه پيشتر براي دوستان جوان نوشتم تا كنون جنبنده جاودانه اي
كه كار كند، و اين يعني انرژي كه به ما پس مي دهد بيشتر از انرژي باشد كه دريافت مي كند،
ساخته نشد و از ديد فيزيك دانان نشدني است و با اصل بقاي ماده و انرژي همخواني ندارد.
اينك نمونه اي چند از كار دستگران و نو آوران
- جنبنده جاودانه آهنربايي: طرح زير از اسقف ِ چِستر (Chester) است:
(سال1670 ميلادي:
طرز كار بدينصورت است كه آهن ربا، گوي آهني را به سوي بالا ميكشد، همين كه گوي
به سوراخ رسيد به پايين مي افتد و از راه برگشت به جايگاه نخست خود برمي گردد و دوباره
به بالا كشيده مي شود و به همينگونه مي بايد اين گوي در جنبش و گردش هميشگي باشد.
شور بختانه اين طرح ِ اسقف نيز كار نكرد.
- طرح يك جنبنده جاودانه از لئوناردو دا وينچي
او حدود 500 سال پيش طرح زير را بيرون داد:
بر اين پايه حركت هميشگي مي بايست توسط گلوله اي ايجاد شود كه هر بار در شيارهاي
سوي راست به سوي بيرون و در شيارهاي سوي چپ به سوي درون هستند.
از اين روي مي بايد گشتاور سوي راست بزرگتر و براي حركت اين چرخ مانعي نداشته
باشد. دا وينچي از اين طرح مدلي نساخت.
كه كار كند، و اين يعني انرژي كه به ما پس مي دهد بيشتر از انرژي باشد كه دريافت مي كند،
ساخته نشد و از ديد فيزيك دانان نشدني است و با اصل بقاي ماده و انرژي همخواني ندارد.
اينك نمونه اي چند از كار دستگران و نو آوران
- جنبنده جاودانه آهنربايي: طرح زير از اسقف ِ چِستر (Chester) است:
(سال1670 ميلادي:
طرز كار بدينصورت است كه آهن ربا، گوي آهني را به سوي بالا ميكشد، همين كه گوي
به سوراخ رسيد به پايين مي افتد و از راه برگشت به جايگاه نخست خود برمي گردد و دوباره
به بالا كشيده مي شود و به همينگونه مي بايد اين گوي در جنبش و گردش هميشگي باشد.
شور بختانه اين طرح ِ اسقف نيز كار نكرد.
- طرح يك جنبنده جاودانه از لئوناردو دا وينچي
او حدود 500 سال پيش طرح زير را بيرون داد:
بر اين پايه حركت هميشگي مي بايست توسط گلوله اي ايجاد شود كه هر بار در شيارهاي
سوي راست به سوي بيرون و در شيارهاي سوي چپ به سوي درون هستند.
از اين روي مي بايد گشتاور سوي راست بزرگتر و براي حركت اين چرخ مانعي نداشته
باشد. دا وينچي از اين طرح مدلي نساخت.
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: فيزيك براي كودكان و نوجوانان
سلام پس چی شد؟چرا ادامه نمی دید؟
من که می خوام ادامه بدم تاپیک جالبی می شه ساخت لطفا بیاید از نو همین ایده رو در پی بگیریم
من که می خوام ادامه بدم تاپیک جالبی می شه ساخت لطفا بیاید از نو همین ایده رو در پی بگیریم
شاید هیچ گویا ترین باشد
دکتر آلینوش طریان دارای دکترای فیزیک از دانشگاه سوربن فرانسه است و نخستین زنی بود که در ایران در رشته فیزیک استاد دانشگاه شد.و نخستین شخصی بود که درس فیزیک ستارهها (اختر فیزیک) را در ایران تدریس کرد. دکتر طریان را «مادر نجوم ایران» مینامند.
دکتر آلینوش طریان دارای دکترای فیزیک از دانشگاه سوربن فرانسه است و نخستین زنی بود که در ایران در رشته فیزیک استاد دانشگاه شد.و نخستین شخصی بود که درس فیزیک ستارهها (اختر فیزیک) را در ایران تدریس کرد. دکتر طریان را «مادر نجوم ایران» مینامند.
Re: فيزيك براي كودكان و نوجوانان
طراحی یک ماموریت فضایی اکتشافی با کاغذ، بادکنک و نی
چه چیز هایی برای ساخت موشک کار دستی خود نیاز داریم؟
مهم ترین چیزهایی که برای شروع نیاز داریم علاقه و اراده است.
من روش ساخت موشک و کاوشگر را از مجله دانستنی ها نقل می کنم اگر شما طرح ها و ایده های
خوبی برای ساخت موشک یا فضا پیما ی مدل و کار دستی دارید حتما آنها را هم امتحان کنید اما
ابتدا انچه برای موشک بادکنکی نیاز داریم:
کاغذ شفاف الگو!(از همان کاغذ هایی که برای خیاطی یا نقشه کشی و ... استفاده می شود)
چسب مایع
مداد
بادکنک مدادی(از بادکنک های لوله ای)
نوار چسب
کاغذ یا مقوای نازک رنگی(قرمز و زرد و کاغذ کادو){اینها رنگ هایی است که در مجله اومده من
اما پیشنهادم رنگ سبزه }
پرگار
لوله دستمال کاغذی یا حوله کاغذی رولی
خط کش
قیچی
مراحل:
1)با پرگار یک دایره به قطر حدود 13 سانتی متر روی مقوا یا کاغذ رنگی زرد(سبز)بکشید.
با قیچی دایره را ببرید و آن را از وسط تا کنید.
یک خط تا درست کنید و دایره را از خط تا ببرید. 2)یک مخروط بسازید؛به طوری که قطر قاعده آن متناسب با قطر لوله مقوایی دستمال یا حوله کاغذی
رولی شما باشد.
چه چیز هایی برای ساخت موشک کار دستی خود نیاز داریم؟
مهم ترین چیزهایی که برای شروع نیاز داریم علاقه و اراده است.
من روش ساخت موشک و کاوشگر را از مجله دانستنی ها نقل می کنم اگر شما طرح ها و ایده های
خوبی برای ساخت موشک یا فضا پیما ی مدل و کار دستی دارید حتما آنها را هم امتحان کنید اما
ابتدا انچه برای موشک بادکنکی نیاز داریم:
کاغذ شفاف الگو!(از همان کاغذ هایی که برای خیاطی یا نقشه کشی و ... استفاده می شود)
چسب مایع
مداد
بادکنک مدادی(از بادکنک های لوله ای)
نوار چسب
کاغذ یا مقوای نازک رنگی(قرمز و زرد و کاغذ کادو){اینها رنگ هایی است که در مجله اومده من
اما پیشنهادم رنگ سبزه }
پرگار
لوله دستمال کاغذی یا حوله کاغذی رولی
خط کش
قیچی
مراحل:
1)با پرگار یک دایره به قطر حدود 13 سانتی متر روی مقوا یا کاغذ رنگی زرد(سبز)بکشید.
با قیچی دایره را ببرید و آن را از وسط تا کنید.
یک خط تا درست کنید و دایره را از خط تا ببرید. 2)یک مخروط بسازید؛به طوری که قطر قاعده آن متناسب با قطر لوله مقوایی دستمال یا حوله کاغذی
رولی شما باشد.
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
شاید هیچ گویا ترین باشد
دکتر آلینوش طریان دارای دکترای فیزیک از دانشگاه سوربن فرانسه است و نخستین زنی بود که در ایران در رشته فیزیک استاد دانشگاه شد.و نخستین شخصی بود که درس فیزیک ستارهها (اختر فیزیک) را در ایران تدریس کرد. دکتر طریان را «مادر نجوم ایران» مینامند.
دکتر آلینوش طریان دارای دکترای فیزیک از دانشگاه سوربن فرانسه است و نخستین زنی بود که در ایران در رشته فیزیک استاد دانشگاه شد.و نخستین شخصی بود که درس فیزیک ستارهها (اختر فیزیک) را در ایران تدریس کرد. دکتر طریان را «مادر نجوم ایران» مینامند.
Re: فيزيك براي كودكان و نوجوانان
اثر یک جسم باردار بر ریزش اب
وسایل مورد نیاز : صفحه پلاستیکی الکتروفور - یک لیوان پر اب
صفحه پلاستیکی را از راه مالش بر روی پارچه یا دست باردار کنید.
ان را به ابی که از لیوان می ریزد نزدیک کنید.
چناچه صفحه پلاستیکی به اندازه کافی باردار باشد جریان ریزش اب از لیوان را هم جذب و هم پخش می کند.
سطح ازمایش : ساده
مبحث : الکتریسته ساکن
وسایل مورد نیاز : صفحه پلاستیکی الکتروفور - یک لیوان پر اب
صفحه پلاستیکی را از راه مالش بر روی پارچه یا دست باردار کنید.
ان را به ابی که از لیوان می ریزد نزدیک کنید.
چناچه صفحه پلاستیکی به اندازه کافی باردار باشد جریان ریزش اب از لیوان را هم جذب و هم پخش می کند.
سطح ازمایش : ساده
مبحث : الکتریسته ساکن