marqos نوشته شده:آروم میمیرن؟ اگه آروم میمردن که کسی ازش وحشت نداشت از هر مرگی بدتره از هر مرگی...
البته این نظر شماست و صد البته محترم و هزار البته درست، شاید هم نادرست و ده هزار البته نسبی.
برخی از قربانیان تا انتها ...................... به مرگ لبخند می زنند.
به شخصه ترجیح می دهم که از زمان مرگم با خبر باشم. در واقع خبر دار بودن از زمان مرگم برای من بسیار لذت بخش است و این شاید خرفتی و دیوانگی من را برای چندمین بار تائید کند.
پیر خرفت Hhamid
رويايي كه جزئياتش به اندازه ي بيداري باشد ... رنج و لذت را دو برابر مي كند.
زندگي يك تصادف و بي رنگ است . آنچه مي بينيم عبور اين صحنه ي بي رنگ از شيشه هاي رنگي تفكرات و عقايدماست.
sadeghol نوشته شده:ولی از شوخی گذشته خوبیش اینه که آروم میکشت مثل تصادف و حوادث ناگوار نیست
آروم میمیرن؟
اگه آروم میمردن که کسی ازش وحشت نداشت
از هر مرگی بدتره از هر مرگی...
منظورم اینه که مثلا آقای دکتر میگه 4 ماه دیگه جناب عالی مردی تو این مدت کارایی که دوست داشتی میکنی با بقیه خدافظ میکنی و بعد........... باسه بقیه هم راحت تره چون مثلا یاره تصادفی چیزی کنه خیلی خانوادش حالشون گرفته میشه چون آمادگیشو ندارن
فکر کنم تاحالا شاهد مرگ تدریجی یک بیمار سرطانی نبودی!
اون بیمار ثانییه به ثانیه حالش بد تر میشه! همـــــه ی اطرافیان غمی بی پایان دارن! همه فقط میتونن آب شدن اون شخص رو ببینن و نمیتونن کاری بکنن! شخص از خورد خراک، راه رفتن ، حرف زدن و یا حتی یه لحظه نگاهی محبت آمیز به یکی از عزیزانش باز میمونه
اون قدر عذاب میکشه تا تو بدترین شرایت جان خود را ببازد!
marqos نوشته شده:آروم میمیرن؟ اگه آروم میمردن که کسی ازش وحشت نداشت از هر مرگی بدتره از هر مرگی...
البته این نظر شماست و صد البته محترم و هزار البته درست، شاید هم نادرست و ده هزار البته نسبی.
برخی از قربانیان تا انتها ...................... به مرگ لبخند می زنند.
به شخصه ترجیح می دهم که از زمان مرگم با خبر باشم. در واقع خبر دار بودن از زمان مرگم برای من بسیار لذت بخش است و این شاید خرفتی و دیوانگی من را برای چندمین بار تائید کند.
پیر خرفت Hhamid
نقل قول قبلی رو اگر بخوانیید میفهمی موضوع مرگ این بیماری رو
sadeghol نوشته شده:ولی از شوخی گذشته خوبیش اینه که آروم میکشت مثل تصادف و حوادث ناگوار نیست
آروم میمیرن؟
اگه آروم میمردن که کسی ازش وحشت نداشت
از هر مرگی بدتره از هر مرگی...
منظورم اینه که مثلا آقای دکتر میگه 4 ماه دیگه جناب عالی مردی تو این مدت کارایی که دوست داشتی میکنی با بقیه خدافظ میکنی و بعد........... باسه بقیه هم راحت تره چون مثلا یاره تصادفی چیزی کنه خیلی خانوادش حالشون گرفته میشه چون آمادگیشو ندارن
فکر کنم تاحالا شاهد مرگ تدریجی یک بیمار سرطانی نبودی!
اون بیمار ثانییه به ثانیه حالش بد تر میشه! همـــــه ی اطرافیان غمی بی پایان دارن! همه فقط میتونن آب شدن اون شخص رو ببینن و نمیتونن کاری بکنن! شخص از خورد خراک، راه رفتن ، حرف زدن و یا حتی یه لحظه نگاهی محبت آمیز به یکی از عزیزانش باز میمونه
اون قدر عذاب میکشه تا تو بدترین شرایت جان خود را ببازد!
چندتا از فامیل ها و آشنایانو دیدم یک هفته آخر اذیت میشه از این که یه غریبه زیر ماشین لهت کنه یا که یه راسو یه تیر تو ملاجت بزنه که بهتره
marqos نوشته شده:
آروم میمیرن؟
اگه آروم میمردن که کسی ازش وحشت نداشت
از هر مرگی بدتره از هر مرگی...
منظورم اینه که مثلا آقای دکتر میگه 4 ماه دیگه جناب عالی مردی تو این مدت کارایی که دوست داشتی میکنی با بقیه خدافظ میکنی و بعد........... باسه بقیه هم راحت تره چون مثلا یاره تصادفی چیزی کنه خیلی خانوادش حالشون گرفته میشه چون آمادگیشو ندارن
فکر کنم تاحالا شاهد مرگ تدریجی یک بیمار سرطانی نبودی!
اون بیمار ثانییه به ثانیه حالش بد تر میشه! همـــــه ی اطرافیان غمی بی پایان دارن! همه فقط میتونن آب شدن اون شخص رو ببینن و نمیتونن کاری بکنن! شخص از خورد خراک، راه رفتن ، حرف زدن و یا حتی یه لحظه نگاهی محبت آمیز به یکی از عزیزانش باز میمونه
اون قدر عذاب میکشه تا تو بدترین شرایت جان خود را ببازد!
چندتا از فامیل ها و آشنایانو دیدم یک هفته آخر اذیت میشه از این که یه غریبه زیر ماشین لهت کنه یا که یه راسو یه تیر تو ملاجت بزنه که بهتره
sadeghol نوشته شده:چندتا از فامیل ها و آشنایانو دیدم یک هفته آخر اذیت میشه
یه هفته آخر؟؟؟؟
از وقتی خبر سرطان شنیده می شه آرامش خانواده از بین میره
هرچقدرم خودتو (خدانکنه البته)شاد نشون بدی باز از درون آتیش می گیری
نم نم می میری
همیشه منتظر خونریزی بینی و مرگی
افتضاحه
sadeghol نوشته شده:از این که یه غریبه زیر ماشین لهت کنه یا که یه راسو یه تیر تو ملاجت بزنه که بهتره