روز تکامل
ارسال شده: چهارشنبه ۱۴۰۰/۱۱/۱۳ - ۱۷:۱۱
۱۰ یا ۱۱ روز آینده یعنی ۱۱ و ۱۲ فوریه مصادف با روز تولد چارلز داورین و روز جهانی نظریه فرگشت یا همان تکامل است .
بهتر است که به جای اسم تکامل از فرگشت استفاده کنیم چرا که تکامل یک کلمه عربی است ولی خود عرب زبانان هم از این کلمه استفاده نمیکنند و از تطور استفاده میکنند .
و اما میرسیم به اثبات فرگشت
هرچند که به قول ریچارد داوکینز «اثبات فرگشت تنها تکرار بدیهیات است و شکی در این نظریه وجود ندارد» اما من تصمیم دارم تابه شما زیبایی این نظریه و پستی مخالفان آن را نشان دهم
بعد از اینکه چارلز داروین نظریه خود را پس از ۲۵ سال سفر به دور دنیا و کشف گونه های جدید جانوری مثل قورباغه داروین ارائه داد با مخالفت های بسیار زیادی از طرف افراد مختلف و حتی دانشمندان زمان خود مواجه شد.
او تنها بر مبنی مشاهدات خودش در ماداگاسکار و گالاپاگوس و جزایر دیگر به این نتیجه رسیده بود که موجودات در گذر زمان تغییر میکنند.
به جز این او دیگر هیچ دلیلی برای نظریه خود نداشت ولی معتقد بود که برخی گونه های مختلف با یکدیگر خویشاوند هستند و یک گونه دیگر میان آن دو را پر کرده که در عصر حاضر به آنها فسیل های میان نسلی می گوییم.
مخالفان داروین از او میخواستند تا ۱ فسیل را با آنها نشان دهد که نشان دهنده تغییر یک نسل به نسل دیگر باشد.
متاسفانه هنوز هم مخالفان داروین می گویند که هیچ فسیلی برای اثبات فرگشت وجود ندارد.
اما این در حالی است که در همان موقع فسیل یک دایناسور معروف به نام آرکئوپتریکس یا کهن بال کشف شد که مرزهای علم زیستشناسی را جابجا کرد.
پارک اپتومتریک بیش از اینکه هر چیزی باشد در واقع یک دایناسور و یک خزنده بود اما برخلاف تصور اولیه ما این موجود دارای پر بوده است.
اما این فقط آرکیوپتریکس ختم نمی شود.
صدها گونه دایناسور دیگر هم وجود دارند که مانند آرکئوپتریکس از وجود پر در بدن خود بهره می بردند.
دایناسور هایی مانند میکرو راپتور، گیگانتوراپتور، ولاسیرپتور، مرکوریکراتوپیس، حتی تیراناسورس معروف هم پر داشتند
((یعنی هر چیزی به جز دایناسورهایی که تو پارک ژوراسیک دیدیم))
با اینکه فسیل آرکئوپتریکس به طور کامل سالم مانده بود برای یک تخته آهکی وجود داشت که در آن نقش بسته بود و انسان ها توانایی انجام هیچگونه تغییری را در آن نداشتند بدین تریتیب هنوز هم مخالفان می گفتند که این فسیل تنها یک دروغ است در حالی که تا به امروز هزاران فسیل از دایناسورهای پردار پیدا شده که مرز بین خزندگان و پرندگان می باشند .
اما دایناسورها کافی نبودند ؛
نظریه فرگشت خیلی زود در سراسر جهان پخش شد تا این که یک کشیش اتریشی که بر خلاف مذهبی بودنش بسیار منطقی و علم گرا بود تصمیم گرفت که کتاب جدید داروین یعنی منشاء انواع را بخواند.
این کشیش یعنی گرگور مندل در هنگام خواندن این کتاب به بندی رسید که داروین در آن میگفت «هیچ کس نمی داند که چگونه پدر و پسر و پدربزرگ خصوصیات و صفات ای شبیه به هم دارند اگر دلیل این موضوع کسب شود نظریه من اثبات خواهد شد»
مندل جا در جا تصمیم گرفت که آزمایش هایی را روی موشها انجام دهد اما به دلیل مخالفت های کلیسا مجبور شد این آزمایش را روی نخود فرنگی های باغچه صومعه انجام دهد.
او پس از تلقیح نخود فرنگی های چروکیده و سالم توانست قانون وراثت را کشف کند. اما وقتی که او مقالات خود را در مورد اثبات نظریه فرگشت ارائه داد کارهایش بین نظریات داروین و لامارک گم شد.
ولی او امروزه به نام پدر علم ژنتیک شناخته می شود ،
اما از طرفی دیگر لویی پاستور که در مورد اعتقادات خودش بیش از حد متعصب بود در یکی از مقالات خودش که امروزه دیگر وجود ندارد نوشته بود «هرچیزی که باشم چه دانشمند و چه کشیش وژدانم به من اجازه رد نظریه فرگشت را نمیدهد چرا که این نظریه کاملاً صحیح است اما من می توانم آن را با عقاید مذهبی خودم جور کنم» و اینطور شد که نظریه فرگشت ابداع شد رخ داد .
بعد از مدتی که ریچارد داوکینز جانی دوباره به علم ژنتیک بخشید و آن را از فراموشی نجات داد دانشمندان متوجه شدند که در ژنوم همه ما موجودات روی کره زمین مقداری هم خوانی ژنتیکی وجود دارد که همه این همخوانی ها بالای ۵۰ درصد می باشد.
همخوانی ژنتیکی یعنی بخشی از کدهای ژنتیکی یک انسان یا هر موجود دیگر با موجودی دیگر یا یک انسان چند درصد است.
برای مثال یک انسان با انسانی دیگر ۹۸% همخوانی ژنتیکی با یک شامپانزه ۹۹%، با یک موش ۷۰٪ و با یک کلم ۴۰ درصد همخوانی ژنتیکی دارد.
و از طرفی دیگر تمام ۶۰ کد ژنتیکی ما با تمام ۶۰ کد ژنتیکی یک فیل، یک ایگوآنا و یک گاو همسان است.
این نشان میدهد که ما انسان ها و میمون ها و کلم ها و فیل ها و گاوها و ایگوانا ها همگی دارای یک جد مشترک هستیم که این جد مشترک با علم میکروبیولوژی قابل توجیه است.
علاوه بر تمام این همخوانی های ژنتیکی گفته شده، همه ما موجوداتی که دارای یوکاریوت هستیم با باکتری ها که پروکاریوتی هستند ، همخوانی ژنتیکی داریم.
اما همخوانی ژنتیکی ما با برخی باکتری ها بسیار زیاد است همچنین هر باکتری میتواند در بدن موجودات مختلفی زندگی کند پس این بدان معناست که جد مشترک تمام موجودات کره زمین یک باکتری بوده که املاح ژنتیکی داخل پیکران توسط جابجایی های شیمیایی مواد مختلف و بر حسب شانس به وجود آمدن DNA بوده ،
از طرفی دیگر جنین همه ما موجودات در مراحل اولیه تکامل جنین بسیار شبیه به یکدیگر هستند. همه این جنین ها در مرحله اول تکامل خود سفید رنگ با رگه های خاکستری و چشمانی سیاه رنگ بدون دست و پا و یک دم حلقوی شکل هستند.
و باز هم جد مشترک
یافته های ژنتیکی نشان داده که جهت مشترک تمام انسان های مدرن و پیشرفته که در اصطلاح علمی به آنها هوموساپینس گفته می شود یک زن بیست هزار ساله در آفریقا بوده که با تکامل جهش های ژنتیکی و فرستادن این جهش ها به نسل های بعد خود باعث به وجود آمدن ما شد. هر چند که هنوز هم مردم این موضوع را نمی پذیرند و بیشتر ترجیح میدهند که از نسل فرشتگانی باشند که از آسمان ها بر زمین سقوط کرده اند ؛ البته من به آنها حق می دهم چراکه آنها ترجیح میدهند خرافات بچه گانه ای را که از کودکی در ذهن شان خوانده شده بپذیرند تا یک نظریه علمی که اعتقادات پیشین آنان را رد میکند.
امروزه مخالفان مذهبی نظریه فرگشت سعی دارند که به زور یک فرضیه غیر علمی را جایگزین فرگشت کنند .
اول از همه آنها فکر میکنند که تکامل کلان هرگز اتفاق نیفتاده و این درحالی است که تمام شواهد ژنتیکی تکامل کلان را اثبات میکنند و تکامل خرد و تکامل خرد تا در حمام هایی که آب گرم دارند هم قابل مشاهده است.
فرضیه بچگانه آنها طراحی هوشمند است. طبق این فرضیه ، خداوند همه موجودات را طوری آفرید که همه اعضای بدن آنها برای خودشان مفید بوده است. ما بر طبق نظریه فرگشت می دانیم که اعضای غیر ضروری بدن جانداران طی مدت های بسیار طولانی حذف شده مثلاً دندانهای تیز آرکئوپتریکس برای خوردن تخم بقیه پرندگان و دایناسورها به هیچ وجه ضروری نبوده چرا که با منقارش می توانسته آنها را بشکند و آنها را بخورد.
اما از آرکیوپتریکس که بگذریم دانشمندان معروفی مانند فرانسیس کالینز که یک زیست شناس و متخصص مشهور ژنتیک در آمریکا است توانسته با یک روش خیلی ساده و معمولی تمام فرضیه طراحی هوشمند را رد کند .
او معتقد است که junk (( یا همان اضافی )) ۹۸ درصد DNA بوده و همه موجودات چیزی جز کدهای پرت نیستند ، که هیچ سودی برای موجود ندارند و نه پروتئینی راکد میکنند و نه در وراثت نقش دارند.
به این بخش از ژنوم Junk DNA گفته می شود. این یعنی اینکه بخش بزرگی از ژنوم ما کار نمی کند و بعضی چیز ها هم هستند که در بدن موجودات نقش بار اضافه را دارند.
از طرفی دیگر غضروفی در گردن زرافه یا ماده ای در تار عنکبوت ها هیچ کمکی به آنها نمی کند و یا حتی انگشت شست پای انسان ها!
مخالفان نظریه فرگشت امروزه برای بی آبرو کردن یک نظریه علمی که مشخص نیست چه خصومت شخصی با آن دارند دست به پخش شایعاتی ظالمانه زدند. مثلاً داروین نماینده شیطان بود یا اینکه نظریه فرگشت نژاد پرستی را به وجود آورد یا باعث شد که بانوان خوار و خفیف شوند. در حالی که فرگشت همه ما را برادر هم میداند و اشارهای کاملاً صریح به بیت معروف «بنی آدم اعضای پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند» دارد. و همه ما موجودات برادر تکاملی هم هستیم پس جای نژادپرستی و انسان گرایی نیز باقی نمی ماند و انسان به هیچ وجه اشرف مخلوقات نیست!
از طرف دیگر نظریه فرگشت وجود جنس موئنث را نیز بسیار گرامی تر می دارد ، چرا که ۵۰ درصد تکامل بر عهده کسانی بوده که دو کروموزوم آخرشان به شکل XX بوده است .
پایان ...
بهتر است که به جای اسم تکامل از فرگشت استفاده کنیم چرا که تکامل یک کلمه عربی است ولی خود عرب زبانان هم از این کلمه استفاده نمیکنند و از تطور استفاده میکنند .
و اما میرسیم به اثبات فرگشت
هرچند که به قول ریچارد داوکینز «اثبات فرگشت تنها تکرار بدیهیات است و شکی در این نظریه وجود ندارد» اما من تصمیم دارم تابه شما زیبایی این نظریه و پستی مخالفان آن را نشان دهم
بعد از اینکه چارلز داروین نظریه خود را پس از ۲۵ سال سفر به دور دنیا و کشف گونه های جدید جانوری مثل قورباغه داروین ارائه داد با مخالفت های بسیار زیادی از طرف افراد مختلف و حتی دانشمندان زمان خود مواجه شد.
او تنها بر مبنی مشاهدات خودش در ماداگاسکار و گالاپاگوس و جزایر دیگر به این نتیجه رسیده بود که موجودات در گذر زمان تغییر میکنند.
به جز این او دیگر هیچ دلیلی برای نظریه خود نداشت ولی معتقد بود که برخی گونه های مختلف با یکدیگر خویشاوند هستند و یک گونه دیگر میان آن دو را پر کرده که در عصر حاضر به آنها فسیل های میان نسلی می گوییم.
مخالفان داروین از او میخواستند تا ۱ فسیل را با آنها نشان دهد که نشان دهنده تغییر یک نسل به نسل دیگر باشد.
متاسفانه هنوز هم مخالفان داروین می گویند که هیچ فسیلی برای اثبات فرگشت وجود ندارد.
اما این در حالی است که در همان موقع فسیل یک دایناسور معروف به نام آرکئوپتریکس یا کهن بال کشف شد که مرزهای علم زیستشناسی را جابجا کرد.
پارک اپتومتریک بیش از اینکه هر چیزی باشد در واقع یک دایناسور و یک خزنده بود اما برخلاف تصور اولیه ما این موجود دارای پر بوده است.
اما این فقط آرکیوپتریکس ختم نمی شود.
صدها گونه دایناسور دیگر هم وجود دارند که مانند آرکئوپتریکس از وجود پر در بدن خود بهره می بردند.
دایناسور هایی مانند میکرو راپتور، گیگانتوراپتور، ولاسیرپتور، مرکوریکراتوپیس، حتی تیراناسورس معروف هم پر داشتند
((یعنی هر چیزی به جز دایناسورهایی که تو پارک ژوراسیک دیدیم))
با اینکه فسیل آرکئوپتریکس به طور کامل سالم مانده بود برای یک تخته آهکی وجود داشت که در آن نقش بسته بود و انسان ها توانایی انجام هیچگونه تغییری را در آن نداشتند بدین تریتیب هنوز هم مخالفان می گفتند که این فسیل تنها یک دروغ است در حالی که تا به امروز هزاران فسیل از دایناسورهای پردار پیدا شده که مرز بین خزندگان و پرندگان می باشند .
اما دایناسورها کافی نبودند ؛
نظریه فرگشت خیلی زود در سراسر جهان پخش شد تا این که یک کشیش اتریشی که بر خلاف مذهبی بودنش بسیار منطقی و علم گرا بود تصمیم گرفت که کتاب جدید داروین یعنی منشاء انواع را بخواند.
این کشیش یعنی گرگور مندل در هنگام خواندن این کتاب به بندی رسید که داروین در آن میگفت «هیچ کس نمی داند که چگونه پدر و پسر و پدربزرگ خصوصیات و صفات ای شبیه به هم دارند اگر دلیل این موضوع کسب شود نظریه من اثبات خواهد شد»
مندل جا در جا تصمیم گرفت که آزمایش هایی را روی موشها انجام دهد اما به دلیل مخالفت های کلیسا مجبور شد این آزمایش را روی نخود فرنگی های باغچه صومعه انجام دهد.
او پس از تلقیح نخود فرنگی های چروکیده و سالم توانست قانون وراثت را کشف کند. اما وقتی که او مقالات خود را در مورد اثبات نظریه فرگشت ارائه داد کارهایش بین نظریات داروین و لامارک گم شد.
ولی او امروزه به نام پدر علم ژنتیک شناخته می شود ،
اما از طرفی دیگر لویی پاستور که در مورد اعتقادات خودش بیش از حد متعصب بود در یکی از مقالات خودش که امروزه دیگر وجود ندارد نوشته بود «هرچیزی که باشم چه دانشمند و چه کشیش وژدانم به من اجازه رد نظریه فرگشت را نمیدهد چرا که این نظریه کاملاً صحیح است اما من می توانم آن را با عقاید مذهبی خودم جور کنم» و اینطور شد که نظریه فرگشت ابداع شد رخ داد .
بعد از مدتی که ریچارد داوکینز جانی دوباره به علم ژنتیک بخشید و آن را از فراموشی نجات داد دانشمندان متوجه شدند که در ژنوم همه ما موجودات روی کره زمین مقداری هم خوانی ژنتیکی وجود دارد که همه این همخوانی ها بالای ۵۰ درصد می باشد.
همخوانی ژنتیکی یعنی بخشی از کدهای ژنتیکی یک انسان یا هر موجود دیگر با موجودی دیگر یا یک انسان چند درصد است.
برای مثال یک انسان با انسانی دیگر ۹۸% همخوانی ژنتیکی با یک شامپانزه ۹۹%، با یک موش ۷۰٪ و با یک کلم ۴۰ درصد همخوانی ژنتیکی دارد.
و از طرفی دیگر تمام ۶۰ کد ژنتیکی ما با تمام ۶۰ کد ژنتیکی یک فیل، یک ایگوآنا و یک گاو همسان است.
این نشان میدهد که ما انسان ها و میمون ها و کلم ها و فیل ها و گاوها و ایگوانا ها همگی دارای یک جد مشترک هستیم که این جد مشترک با علم میکروبیولوژی قابل توجیه است.
علاوه بر تمام این همخوانی های ژنتیکی گفته شده، همه ما موجوداتی که دارای یوکاریوت هستیم با باکتری ها که پروکاریوتی هستند ، همخوانی ژنتیکی داریم.
اما همخوانی ژنتیکی ما با برخی باکتری ها بسیار زیاد است همچنین هر باکتری میتواند در بدن موجودات مختلفی زندگی کند پس این بدان معناست که جد مشترک تمام موجودات کره زمین یک باکتری بوده که املاح ژنتیکی داخل پیکران توسط جابجایی های شیمیایی مواد مختلف و بر حسب شانس به وجود آمدن DNA بوده ،
از طرفی دیگر جنین همه ما موجودات در مراحل اولیه تکامل جنین بسیار شبیه به یکدیگر هستند. همه این جنین ها در مرحله اول تکامل خود سفید رنگ با رگه های خاکستری و چشمانی سیاه رنگ بدون دست و پا و یک دم حلقوی شکل هستند.
و باز هم جد مشترک
یافته های ژنتیکی نشان داده که جهت مشترک تمام انسان های مدرن و پیشرفته که در اصطلاح علمی به آنها هوموساپینس گفته می شود یک زن بیست هزار ساله در آفریقا بوده که با تکامل جهش های ژنتیکی و فرستادن این جهش ها به نسل های بعد خود باعث به وجود آمدن ما شد. هر چند که هنوز هم مردم این موضوع را نمی پذیرند و بیشتر ترجیح میدهند که از نسل فرشتگانی باشند که از آسمان ها بر زمین سقوط کرده اند ؛ البته من به آنها حق می دهم چراکه آنها ترجیح میدهند خرافات بچه گانه ای را که از کودکی در ذهن شان خوانده شده بپذیرند تا یک نظریه علمی که اعتقادات پیشین آنان را رد میکند.
امروزه مخالفان مذهبی نظریه فرگشت سعی دارند که به زور یک فرضیه غیر علمی را جایگزین فرگشت کنند .
اول از همه آنها فکر میکنند که تکامل کلان هرگز اتفاق نیفتاده و این درحالی است که تمام شواهد ژنتیکی تکامل کلان را اثبات میکنند و تکامل خرد و تکامل خرد تا در حمام هایی که آب گرم دارند هم قابل مشاهده است.
فرضیه بچگانه آنها طراحی هوشمند است. طبق این فرضیه ، خداوند همه موجودات را طوری آفرید که همه اعضای بدن آنها برای خودشان مفید بوده است. ما بر طبق نظریه فرگشت می دانیم که اعضای غیر ضروری بدن جانداران طی مدت های بسیار طولانی حذف شده مثلاً دندانهای تیز آرکئوپتریکس برای خوردن تخم بقیه پرندگان و دایناسورها به هیچ وجه ضروری نبوده چرا که با منقارش می توانسته آنها را بشکند و آنها را بخورد.
اما از آرکیوپتریکس که بگذریم دانشمندان معروفی مانند فرانسیس کالینز که یک زیست شناس و متخصص مشهور ژنتیک در آمریکا است توانسته با یک روش خیلی ساده و معمولی تمام فرضیه طراحی هوشمند را رد کند .
او معتقد است که junk (( یا همان اضافی )) ۹۸ درصد DNA بوده و همه موجودات چیزی جز کدهای پرت نیستند ، که هیچ سودی برای موجود ندارند و نه پروتئینی راکد میکنند و نه در وراثت نقش دارند.
به این بخش از ژنوم Junk DNA گفته می شود. این یعنی اینکه بخش بزرگی از ژنوم ما کار نمی کند و بعضی چیز ها هم هستند که در بدن موجودات نقش بار اضافه را دارند.
از طرفی دیگر غضروفی در گردن زرافه یا ماده ای در تار عنکبوت ها هیچ کمکی به آنها نمی کند و یا حتی انگشت شست پای انسان ها!
مخالفان نظریه فرگشت امروزه برای بی آبرو کردن یک نظریه علمی که مشخص نیست چه خصومت شخصی با آن دارند دست به پخش شایعاتی ظالمانه زدند. مثلاً داروین نماینده شیطان بود یا اینکه نظریه فرگشت نژاد پرستی را به وجود آورد یا باعث شد که بانوان خوار و خفیف شوند. در حالی که فرگشت همه ما را برادر هم میداند و اشارهای کاملاً صریح به بیت معروف «بنی آدم اعضای پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند» دارد. و همه ما موجودات برادر تکاملی هم هستیم پس جای نژادپرستی و انسان گرایی نیز باقی نمی ماند و انسان به هیچ وجه اشرف مخلوقات نیست!
از طرف دیگر نظریه فرگشت وجود جنس موئنث را نیز بسیار گرامی تر می دارد ، چرا که ۵۰ درصد تکامل بر عهده کسانی بوده که دو کروموزوم آخرشان به شکل XX بوده است .
پایان ...