نوآور نوشته شده:دورود فراوان، مي دانيم كه با مرگ يك موجود زنده، تغييري (قابل اندازه گيري) در جرم (وزن) آن رخ نمي دهد. پس به نظر شما ، كالبد اين موجود به لحاظ بيو فيزيكي، چه «چيزي» را از دست داده است؟ (چون به هر حال بلافاصله پس از مرگ نميشه گفت اين، عينا همان است!)
لطفا در حد امكان تحليل متافيزيكي غير قابل اثبات نفرمائيد و در حوزه «دانش» بحث نمائيد. سپاس
من شنیدم در سال 1907 فیزیکدان آمریکایی دونالد مکداگال ادعا کرد هنگام مرگ 21 گرم از وزن کم میشه...
اما بعدش در سال 1998 فیزیکدان آمریکایی گری نوهام نظری های تعیین وزن روح را بر پایهی ترمودینامیک ایجاد کرد، که در آن که در آن، با استفاده از طیف الکترومغناطیسی تجربی تشخیص تجهیزات و مقیاس های دسته جمعی؛ فرضیهای باید قادر باشد که میزان کم شدن روح یک شخص در نقطهی مرگ رو بر اساس مفاهیمی از قبیل همارزی جرم و انرژی، آنتروپی توجیح کند.
+
این آزمایش که توسط گری نوهام انجام شد از هر 6 نفر فقط یک نفر وزنش کم شد.
و یک نفر نمی تواند نماینده ی 7 میلیارد نفر باشد.
کسی که سکوت می کند بازی را مسخره کرده ما که حرف می زنیم باخته ایم .
نوآور نوشته شده:دورود فراوان، مي دانيم كه با مرگ يك موجود زنده، تغييري (قابل اندازه گيري) در جرم (وزن) آن رخ نمي دهد. پس به نظر شما ، كالبد اين موجود به لحاظ بيو فيزيكي، چه «چيزي» را از دست داده است؟ (چون به هر حال بلافاصله پس از مرگ نميشه گفت اين، عينا همان است!)
لطفا در حد امكان تحليل متافيزيكي غير قابل اثبات نفرمائيد و در حوزه «دانش» بحث نمائيد. سپاس
من شنیدم در سال 1907 فیزیکدان آمریکایی دونالد مکداگال ادعا کرد هنگام مرگ 21 گرم از وزن کم میشه...
اما بعدش در سال 1998 فیزیکدان آمریکایی گری نوهام نظری های تعیین وزن روح را بر پایهی ترمودینامیک ایجاد کرد، که در آن که در آن، با استفاده از طیف الکترومغناطیسی تجربی تشخیص تجهیزات و مقیاس های دسته جمعی؛ فرضیهای باید قادر باشد که میزان کم شدن روح یک شخص در نقطهی مرگ رو بر اساس مفاهیمی از قبیل همارزی جرم و انرژی، آنتروپی توجیح کند.
+
این آزمایش که توسط گری نوهام انجام شد از هر 6 نفر فقط یک نفر وزنش کم شد.
و یک نفر نمی تواند نماینده ی 7 میلیارد نفر باشد.
یه نکته ی جالب
اونا که برای این آزمایش داوطلب شدن
یه جورایی خودشونو به کشتن دادن نه؟
it is a tale told by an idiot, full of sound and fury, signifying nothing.
نوآور نوشته شده:دورود فراوان، مي دانيم كه با مرگ يك موجود زنده، تغييري (قابل اندازه گيري) در جرم (وزن) آن رخ نمي دهد. پس به نظر شما ، كالبد اين موجود به لحاظ بيو فيزيكي، چه «چيزي» را از دست داده است؟ (چون به هر حال بلافاصله پس از مرگ نميشه گفت اين، عينا همان است!)
لطفا در حد امكان تحليل متافيزيكي غير قابل اثبات نفرمائيد و در حوزه «دانش» بحث نمائيد. سپاس
من شنیدم در سال 1907 فیزیکدان آمریکایی دونالد مکداگال ادعا کرد هنگام مرگ 21 گرم از وزن کم میشه...
اما بعدش در سال 1998 فیزیکدان آمریکایی گری نوهام نظری های تعیین وزن روح را بر پایهی ترمودینامیک ایجاد کرد، که در آن که در آن، با استفاده از طیف الکترومغناطیسی تجربی تشخیص تجهیزات و مقیاس های دسته جمعی؛ فرضیهای باید قادر باشد که میزان کم شدن روح یک شخص در نقطهی مرگ رو بر اساس مفاهیمی از قبیل همارزی جرم و انرژی، آنتروپی توجیح کند.
+
این آزمایش که توسط گری نوهام انجام شد از هر 6 نفر فقط یک نفر وزنش کم شد.
و یک نفر نمی تواند نماینده ی 7 میلیارد نفر باشد.
یه نکته ی جالب
اونا که برای این آزمایش داوطلب شدن
یه جورایی خودشونو به کشتن دادن نه؟
نـــــــــــــه.
فکر کن من مرگ مغزی شدم.
یک تیم تحقیقاتی وزن مرا چِک می کنند.
دکتر ها می گویند امیدی نیست.
با اجازه ی والدین مرگ حتمی می شود.
پس از مرگ تیم می آیند و دوباره وزن مرا چِک می کنند.
========
پ.ن: ما خیلی پژوهشگر داریم که داوطلبانه می میرند.
کسی که سکوت می کند بازی را مسخره کرده ما که حرف می زنیم باخته ایم .
... در سال 1998 فیزیکدان آمریکایی گری نوهام نظریه های تعیین وزن روح را بر پایهی ترمودینامیک ایجاد کرد، که در آن با استفاده از طیف الکترومغناطیسی تجربی تشخیص تجهیزات و مقیاس های دسته جمعی؛ فرضیهای باید قادر باشد که میزان کم شدن روح یک شخص در نقطهی مرگ رو بر اساس مفاهیمی از قبیل همارزی جرم و انرژی، آنتروپی توجیه کند.
خودتون روی این جملات بالا یک کمی دقت کنید ببینید واقعا نویسنده چی داره به هم می بافه! اصلا معنی فیزیکی این واژه های درهم برهم چیه؟ ترمودینامیک، الکترومغناطیس، هم ارزی جرم و انرژی ؛ جل الخالق!!! بیشتر به نظر میاد یک مجله زرد، برای پیچوندن مخاطب کم سواد خود، این واژه ها را از گوشه و کنار چند کتاب فیزیک به عاریت گرفته است.
اصلا ببینید تو هر دم و بازدم چند لیتر هوا داخل ریه ها می شه و خارج می شه بنابر این تغییرات منظم وزن بدن در هر تنفس، عادی است. حتی شدت تعریق و یک عطسه هم تو اون دقتهائی که ما مد نظر داریم، بر وزن لحظه ای انسان موثر است.
ایران تبدیل شده به واحه ای دانشگاهی در میان یک برهوت صنعتی
Hall نوشته شده:الان آخه به دلیل عدم خونرسانی به ساقه ی مغز باشه خب حتما آسیبی دیده میشه به دلیل کم رسیدن اکسیژن و مرگ سلولهای مغزی یعنی سالم که نمیمونند.
بله، سلولها دچار ایسکمی شده و بر اثر مختل شدن سوخت و ساز، انرژی لازم برای انجام فعل و انفعالات بیوشیمیائی لازم فراهم نمی شود و سلول مغزی کارآئی خود را از دست می دهد. ولی تمامی اجزاء اتمی ماده تشکیل دهنده سلول هنوز سر جایشان هستند.
.
Hall نوشته شده:
چرا ، همون نورونها چون تقسیم نمیشن از 2 سالگی به بعد تعویض نمیشن و در بدن وجود دارند.
دقت کنید که نورون یک سلول (عصبی) است با میلیونها اتم، در اینجا صحبت من در مورد اتمها بود نه کلیت یک سلول
ایران تبدیل شده به واحه ای دانشگاهی در میان یک برهوت صنعتی
نوآور نوشته شده:دورود فراوان، مي دانيم كه با مرگ يك موجود زنده، تغييري (قابل اندازه گيري) در جرم (وزن) آن رخ نمي دهد. پس به نظر شما ، كالبد اين موجود به لحاظ بيو فيزيكي، چه «چيزي» را از دست داده است؟ (چون به هر حال بلافاصله پس از مرگ نميشه گفت اين، عينا همان است!)
لطفا در حد امكان تحليل متافيزيكي غير قابل اثبات نفرمائيد و در حوزه «دانش» بحث نمائيد. سپاس
من شنیدم در سال 1907 فیزیکدان آمریکایی دونالد مکداگال ادعا کرد هنگام مرگ 21 گرم از وزن کم میشه...
اما بعدش در سال 1998 فیزیکدان آمریکایی گری نوهام نظری های تعیین وزن روح را بر پایهی ترمودینامیک ایجاد کرد، که در آن که در آن، با استفاده از طیف الکترومغناطیسی تجربی تشخیص تجهیزات و مقیاس های دسته جمعی؛ فرضیهای باید قادر باشد که میزان کم شدن روح یک شخص در نقطهی مرگ رو بر اساس مفاهیمی از قبیل همارزی جرم و انرژی، آنتروپی توجیح کند.
+
این آزمایش که توسط گری نوهام انجام شد از هر 6 نفر فقط یک نفر وزنش کم شد.
و یک نفر نمی تواند نماینده ی 7 میلیارد نفر باشد.
نوآور نوشته شده:دقت کنید که نورون یک سلول (عصبی) است با میلیونها اتم، در اینجا صحبت من در مورد اتمها بود نه کلیت یک سلول
چطوری یک نورون اتم هاش رفرش میشن وقتی تقسیم نمیشه؟ مثلا DNA اون که عوض نمیشه.
نوآور نوشته شده:بله، سلولها دچار ایسکمی شده و بر اثر مختل شدن سوخت و ساز، انرژی لازم برای انجام فعل و انفعالات بیوشیمیائی لازم فراهم نمی شود و سلول مغزی کارآئی خود را از دست می دهد. ولی تمامی اجزاء اتمی ماده تشکیل دهنده سلول هنوز سر جایشان هستند.
چرا یک مولکول DNA هم در طول عمر دچار تغییراتی می شود. اولا طول تلومرها به مرور با افزایش عمر کم می شود. دوما در خلال کپی برداریهای متعدد توسط مولکول RNA ، اتمهای آن با اتمهای جدید جایگزین می شوند که البته مشکلی هم در کلیت بحث ما پیش نمی آید.
کلا باید در وحله اول و در خلال یک بحث بیوفیزیکی صرف، افکار Spiritualistic (روح گرایانه) خود را کنار بگذاریم تا به قول دوستمان، مسئله گنگ تر از آنچه هست نشود.
آخرین ویرایش توسط نوآور پنجشنبه ۱۳۹۲/۱/۱۵ - ۰۲:۱۰, ویرایش شده کلا 1 بار
ایران تبدیل شده به واحه ای دانشگاهی در میان یک برهوت صنعتی
صحبت سر این بود که مرگ یک سلول فرآیندی برگشت ناپذیر است. یعنی سلولی که به هر دلیلی دیگر زنده نیست را نمی توان با فرآهم آوری دوباره همه شرایط زنده کرد. مثلا وقتی سلولها بر اثر کمبود اکسیژن مردند، با برقراری دوباره جریان اکسیژن (با اینکه تمامی مولکولهای اولیه تشکیل دهنده آن سر جایشان و در دسترس هستند)، قادر نیستیم «زنده بودن» را به آن برگردانیم. اثبات این قضیه که سخت نیست. این مسئله با قضیه تلویزیون (که از جمادات است) فرق دارد. اصلا اصل بحث ما این است که چرا فرق دارد؟
ایران تبدیل شده به واحه ای دانشگاهی در میان یک برهوت صنعتی