.
.
.
.
.
.
.
.
عنوان مقاله: ابهامی در دینامیک نسبیتی و الکترومغناطیس درباره ی تبدیلات نیرو
نام مجله: پژوهش نامه ی علوم نظری و کاربردی-فیزیک
نام انتشارات: BPAS Publications
قدمت مجله: از سال ۱۹۸۲
موضوع: فیزیک
کشور: هندوستان
این مجله در منابع زیر به رسمیت شناخته شده:
آیا این مجله در فهرست Scopus قرار دارد؟ خیر، این مجله تا کنون در Scopus/Scimago نمایه نگردیده است.
آیا این مجله در لیست سیاه وزارت علوم یا سایر دانشگاه های داخلی قرار دارد؟ خیر
آیا این مجله در لیست سیاه Beall قرار دارد؟ خیر
آیا این مجله Peer-Reviewed می باشد؟ بله
.
.
خلاصه ی مقاله:
نسبیت اینشتین همواره محل مناقشاتِ قابل توجهی بین فیزیکدانان بوده. تا کنون دانشمندان کمی تلاش کرده اند که تناقضی را در این نظریه نشان دهند در حالی که اکثریت جامعه ی آکادمیک بر این باور است که پیدا کردن یک پارادوکس واقعی مثلاً از طریق طراحی یک آزمایش فکری امریست نامعقول و غیر ممکن. اگرچه بسیاری از پارادوکس های معرفی شده در چارچوب نسبیت با استفاده از توصیفاتِ ریاضیِ دقیق حل شده اند، ولی پارادوکسی که در این مقاله معرفی شده می تواند به عنوانِ یک استثنا قلمداد شود. در واقع، طی یک آزمایش فکری ساده نشان داده می شود که تبدیلات پذیرفته شده برای میدان های الکترومغناطیس به همراه تبدیلات مشابه برای نیرو، منجر به ناسازگاری های احتمالی در چارچوب نسبیت خاص می شوند. بار الکتریکی کوچکی در یک میدان الکتریکی یکنواخت بر روی یک درپوشِ باردار حرکت می کند که درپوشِ مذکور واقع در اتاقکیست که نسبت به نفوذ میدان های الکترومغناطیس مقاوم و درونِ آن میدان الکتریکی مشابهی است. نشان داده می شود که ناظری که نسبت به بارِ کوچک ساکن است، ادعا می کند که درپوش به راحتی به پایین هل داده می شود، در صورتی که ناظری که در چارچوبِ ویژه ی اتاقک قرار دارد چیز دیگری را مدعیست.
ماجرای چاپ مقاله:
<<< ادامه ی مطلب از "انتشار مقاله ای علیه نسبیت (بخش ۱: رومانی)"
اما مجله ی رومانیایی اولین مجله ای نبود که با چاپ مقالاتم موافقت می کرد. بلکه ی مجله ی هندی فوق، حدود چهار ماه پیش از مجله ی رومانیایی، با چاپ یکی از مقالاتم موافقت کرد. در ابتدا، بعد از چند هفته از ثبت مقاله در سامانه ی الکترونیکی مربوط به مجله ی هندی، ایمیلی از این مجله را دریافت کردم که طی آن اذعان شده بود که مقاله برای چاپ در ماه دسامبر مد نظر قرار گرفته. در پیوست این ایمیل هم خبری از گزارش داور نبود. من که متوجه شده بودم که این مجله ظاهراً "پولی" است و برای چاپ مقالات از نویسنده مبلغی را دریافت می کند، به سرعت به ادیتور مربوطه پاسخ دادم که بنده به دلیل تحریم کشورم و افت ارزش ریال در برابر دلار به هیچ عنوان قادر به پرداخت هزینه ای برای چاپ مقاله نیستم. ادیتور به سرعت پاسخ داد که شرایط مرا می پذیرد و هزینه ای از من مطالبه نخواهد شد. به ادیتور گفتم که برای من گزارش داوری را بفرستد و ادیتور هم چنین پاسخ داد که ارسال گزارش داور منوط به امضاء قرارداد از طرف من خواهد بود و متعاقباً قراردادی را برای امضا برایم فرستاد. من که تمایل داشتم نتیجه ی داوری به دستم برسد، تبصره ای را به شکل جمله ی زیر در پایینِ قرارداد اضافه و سپس قرارداد را امضا کردم:
"چنانچه مجله از آگاه سازی نویسنده نسبت به گزارش فنی با جزئیات امتناع ورزد، این قرارداد اعتبار خود را از دست داده و مجله مسئولیت عواقب آن را خواهد پذیرفت."
من که به خاطر این سنگ اندازی هایم، کمی نگران بودم که ادیتور از دستم عصبانی و قرارداد را به هم بزند، روز بعد ایمیلی به همراه نتیجه ی داوری به دستم رسید! این گزارش بیشتر شبیه نوعی پرسش نامه ی چند گزینه ای بود که داور به سؤالات آن پاسخ داده بود و در پایان نیز نظر خود را راجع به مقاله به اجمال بیان کرده بود. قبلاً شبیه این جور گزارش را در برخی مجلات رومانیایی و روسی دیده بودم. داورِ مربوطه که در این گزارش، کیفیتِ محتوا، بررسی منابع، روش تحلیل، نحوه ی ارائه و ساماندهی، زبان و غیره را با عناوینِ "خوب" یا "قابل قبول" مشخص کرده بود، در پایان یاد آور شد که:
"مقاله خوب است ولی نحوه ی نمایش محاسبات می تواند به شکل بهتری انجام شود. بازنویسی معادلات انجام شده و در صورت امکان، تعدادی منابعِ بروز به مقاله اضافه شود. "
و در انتهای گزارش هم، داور رضایت داد که: "مقاله به همین شکل چاپ شود."
(برای دانلودِ اصلِ گزارش به شکل فایل پی دی اف، به گزارش پژوهش نامه ی علوم نظری و کاربردی-فیزیک-1 در پیوستِ همین جستار مراجعه کنید.)
این مقاله خیلی شبیه مقاله ی اول می باشد از این لحاظ که بجای فنر ها، از میدان های الکتریکی و مغناطیسی استفاده شده که تازگیِ آن صرفاً در استفاده از تبدیلات میدان علاوه بر تبدیلات نیروست و البته برخی از توضیحاتی که در مقاله ی اول از قلم افتاده بود یا در زمانِ نگارش مقاله ی اول اصلاً به ذهنم نرسیده بود، در این مقاله گنجانده شده. اما انگیزه ی نوشتن مقاله، از ملاقاتِ من با یکی از اعضای هوپا به اسم داوود (کاربر Paradoxy) شروع شد. اگر درست خاطرم باشد، با داوود به همراه یکی دیگر اعضای هوپا به اسم یونس (کاربر younessh65) و دو تن از دوستانِ خودم به نام های نیما (کاربر Mazdak10) و رامین، در کافی شاپی در تهران جهت بحث علمی و تفریح گِردِ هم آمدیم. داوود که مرا برای بار سوم یا چهارم ملاقات می کرد، علاقه مند شد تا من پارادوکس فنر (مقاله ی قبلی) را با جزئیات بیشتری برایش توضیح دهم. در حین توضیح مسئله که البته تا آن زمان به چاپ نرسیده بود، به داوود متذکر شدم که استفاده از فنر در پارادوکس مذکور اجباری نیست و بجای آن می توان از میدان های الکترومغناطیسی استفاده کرد. داوود مشتاقانه در همانجا مشغول بازنویسی پارادوکس با میدان های الکترومغناطیس شد و با من بر سر تبدیلات نیرو و میدان مشورت می کرد. پس از آنکه از هم جدا شدیم، در همان شب یا شبِ پس از آن بود که داوود در جستاری در همین هوپا، مدعی شد که پارادوکسِ مرا با میدان الکترومغناطیس به گونه ای بازنویسی کرده که در آن نیازی به استفاده از دو بار الکتریکی نبوده و تنها با یک بار الکتریکی هم به تناقض می رسیم.
این ادعا برای من در ابتدا کمی عجیب می نمود چون خود، بر این باور بودم که برای رسیدن با پارادوکس، حتماً باید دو بار الکتریکی وجود داشته باشد. هنگامی که محاسبات داوود را بررسی کردم در ابتدا گمان کردم که محاسباتش درست است و او را تشویق کردم ولی زهی خیال باطل! زود متوجه شدم که مشکل و پیچیدگیی در ادغامِ دو میدان متحرک و ایستا از دید ناظران روی می دهد که داوود در تبیینِ صحیحِ آن دچار اشتباهی شده بود. برای همین، تصمیم گرفتم که طبق پیشنهادِ خودم از دو بار الکتریکی به نحوی استفاده کنم که آمیزش دو میدان الکترومغناطیسی را مجاز نمی دانست که در نهایت، به پارادوکسِ مطلوب رسیدم. اما چون تلاش داوود، انگیزه ای برای نوشتن این مقاله ی دوم شد، از او در انتهای مقاله قدردانی کردم. اما همین قدردانی ساده هم برای من خالی از مشکل نبود. برای اینکه بتوانم از داوود قدر دانی کنم، می بایست مقاله ی قبلی مربوط با پارادوکس فنر، اول به زیر چاپ می رفت. اما من که به علت رد شدن های متوالی مقالاتم از سوی مجلات مختلف مواجه بودم، حتی با فرض قبولی این مقالات برای چاپ، دیگر نمی توانستم ترتیبِ چاپِ آن ها را کنترل کنم. برای همین، ممکن بود که مقاله ی دوم، اول چاپ شود و مقاله ی اول، دوم. اگر این به هم ریختگی روی می داد، به علِت عدم چاپ مقاله ی فنر، نمی توانستم از داوود به خاطر تحریک من برای جایگذاری فنر ها با میدان های الکترومغناطیس تشکر کنم. از طرف دیگر، در مقاله ی دوم، به مقاله اولی ارجاع داده بودم که اگر مقاله ی دوم قبل از اولی چاپ می شد، می بایست این ارجاعات را از مقاله حذف می کردم.
از این لحاظ، اوضاع بر وفق مرادم نبود چون مجله ی هندی اولین مجله ای بود که مقاله ی دوم را برای چاپ پذیرفت. اما خبر خوش این بود که در کوتاه زمانی پس از قبولی مقاله ی دوم از طرف ژورنال هندی، ژورنال رومانیاییِ دیگری با عنوان ACTA TECHNICA NAPOCENSIS - Series: APPLIED MATHEMATICS, MECHANICS, and ENGINEERING
، پس از چند ماه و پس از هشدارهای من مبنی بر بازپسگیری مقاله به دلیل بلاتکلیفی و طولانی شدنِ روند بررسی، مقاله ی اول را برای چاپ پذیرفت! مجله ی هندی هر شش ماه یک بار چاپ می شد و این مجله ی رومانیایی، هر سه ماه یک بار. بنابراین، امیدوار شدم که مقاله ی اول (فنر) طبق مرادم پیش از مقاله ی دوم به زیر چاپ رود. ریاست مجله ی رومانیایی فوق (که یک زن بود) اصرار داشت که مقاله ی من در شماره ی چهارم و در ماه دسامبر چاپ خواهد شد. ایمیل های او بعضاً دارای غلط های املایی و از نظر دستور زبان کمی نامفهوم بود. هنگامی که خواستم مقاله را برای او بفرستم، تمایل داشتم که چهار خط به خلاصه یا چکیده ی مقاله اضافه کنم که این چهار خط، همان چهار خط اولیست که در قسمت "خلاصه ی مقاله" در بالا ذکر آن رفت. اما کمی نگران بودم که اضافه کردن این مطلب که آشکارا نسبیت را به چالش می کشد، ممکن است برای مقاله مشکل ساز شود. ولی من که مترصد بودم تا ببینم کدام مجله واقعاً متوجه محتوایِ مغایر مقاله شده و با آگاهی و مسؤلیت پذیری اقدام به چاپ مقاله می کند، این مطلب را اضافه و فایل را ارسال کردم. متأسفانه رفتار ریاست تغییر کرد و تازه در آن زمان و پس از تأیید مقاله برای چاپ، مقاله را جهتِ داوری ارسال کرد که پس از حدود یک هفته در نهایت فردی با یک داوری ضعیف و بی سر و ته مقاله را رد کرد! بنابراین، از چاپ مقاله ی اول قبل از مقاله ی دوم کاملاً ناامید شدم.
من که از قبل به چند مجله ی دیگر نیز مقاله ی اول را فرستاده بودم، جهت تسریع روندِ بررسی مقاله به مجلات مربوطه ایمیل زدم که البته به نظرم کاملاً بعید بود که قبل از آن که هند مقاله ی دوم را به چاپ رساند، نامه ی قبولی از طرف مجله ای به دستم برسد چه اگر هم می رسید کاملاً بعید بود که بتواند قبل از مقاله ی دومم که هند تا چند ماه دیگر چاپش می کرد، مقاله ی اول را چاپ کند. امّا اتفاق خوشآیندی روی داد و دقیقاً فردای روزی که مجله ی رومانیای فوق مقاله را رد کرد، مجله ی رومانیاییِ دیگری (سالنامه ی دانوبِ پایین دست) آن را برای چاپ پذیرفت! خوشبختانه، به نظر می رسید که نظر ریاست قطعیست چون در همان ایمیل اول، قرارداد را جهت امضا برای من فرستاده بود که البته قرارداد از این جهت کمی عجیب بود چون بر اساس مشخصات "گذرنامه" ی فرد باید پُر می شد. از اقبالِ خوبِ من، این سالنامه نیر همانند مجله ی هندی هر سال دو نسخه چاپ می کرد و به من گفته شد که مقاله ام در ماه دسامبر سال ۲۰۲۰ منتشر خواهد شد و این همان زمانی بود که مجله ی هندی مقاله ی دوم را چاپ می کرد.
اما مجله ی هندی هم بی نصیب از این درگیری های من نبود. همانطور که قبلاً اشاره کردم، من در مقاله ی دوم (هندی) به مقاله ی اول (رومانیایی) ارجاع داده بودم و این ارجاع فقط وقتی معتبر بود که مقاله ی اول پیش از مقاله ی هندی به زیر چاپ می رفت. هنگامی که مجله ی رومانیایی قبلی مقاله را قبول کرد، من به ادیتور هندی اطلاع دادم که مجله ای رومانیایی قرار است مقاله ی اول (فنر) را چاپ کند و ارجاعِ موجود در مقاله ی دوم به زودی سندیّت می یابد. ادیتور هندی قبول کرد ولی بعد از آنکه مجله ی رومانیایی آن را رد کرد، مجبور شدم به ادیتور هندی بگم که ارجاع مذکور را به همراه چند جمله (که تشکر از داوود هم جزو آن ها بود) از مقاله ی دوم حذف کند. در آن زمان که ادیتورِ هندی، پیش نویس مقاله ی دوم را برای چاپ نهایی می کرد، مقاله را دوباره به من باز گرداند تا تغییرات نهایی را در آن انجام دهم. البته پس از آنکه مجله ی رومانیاییِ دوم مقاله ی فنر را قبول کرد، به ادیتورِ هندی اطمینان دادم که مجله ی رومانیاییِ دیگری، چاپ مقاله ی اول را قطعی کرده و من قرارداد را با او امضا کردم. برای همین، جملات مذکور را که قرار بود حذف کنم، بدون تغییر نگه داشتم و تنها در بخش "منابع" از مجله ی رومانیایی دوم به عنوان ارجاعِ مناسب یاد کردم.
اما قبل از اینکه پیش نویس نهایی را به بولتن هندی برگردانم، این مجله را نیز مورد محک قرار دادم و آن پاراگرافِ تحریک آمیز که ظاهراً باعث رد مقاله در نخستین مجله ی رومانیایی شده بود را در ابتدای چکیده ی مقاله اضافه و آن را به ادیتور هندی بازگرداندم! هر آن ممکن بود که هند نیز مقاله را رد کند ولی به لطف خدا این اتفاق نیوفتاد و هند به نرمی مقاله را جهت چاپ آماده کرد. مجله ی هندی از تمام آزمون های من سرافراز بیرون آمده بود: حاضر شده بود مقاله ای مغایر را چاپ کند، با چاپ رایگان مقاله موافقت کرده بود، دستکاری من در قرارداد را پذیرفت، به اصلاحات من احترام می گذاشت و مکرراً مقاله را طبق خواسته های من ویرایش می کرد. حتی ادیتور این مجله تنها یک روز قبل از آنکه مقاله را به صورت آنلاین چاپ کند، آخرین تغییر در خواستی مرا در مقاله اعمال کرد در حالی که کمتر مجله ای این کار را انجام می دهد!
بنابراین، تنها یک روز پس از آنکه مجله ی رومانیایی دوم مقاله ی اول را به صورت آنلاین منتشر کرد، این مجله ی هندی نیز مقاله ی دوم را در تاریخ ۱۸ دسامبر ۲۰۲۰ در سایت خود قرار داد که به طرز شگفت آوری ترتیب چاپ مقالات هم رعایت شده بود. اما این مقاله نیز مکرراً از سوی ژورنال های مختلف رد شده بود که عدد این مجلات به حدود ۵۰ می رسید. یکی از مجلاتی که برای چاپ مقالاتم به آن امیدوار بودم، مجله ی مغایری به اسم "مجله ی اکتشافِ علمی" (Journal of Scientific Exploration) مربوط به انجمنی تحت عنوان "انجمن اکتشاف علمی" (Society for Scientific Exploration) بود. این مجله ی آمریکایی با اینکه مجله ای مغایر بود و در هر زمینه ای که ساختار آکادمیک آن را به رسمیت نمی شناخت، مقاله چاپ می کرد، ولی در منابع معتبری چون Scopus، DOAJ و EBSCO به رسمیت شناخته شده بود و کاملاً Peer-review بود. این مجله در موضوعاتی چون بشقاب پرنده، احضار روح، فرا روان شناسی و سِرّ شناسی و با رعایت موازین علمی مقاله چاپ می کرد. آن گونه که خودم محتوای مقالات این مجله را بررسی کردم متوجه شدم که مثلاً مقاله ای مربوط به "زمین تخت-گرایان" در این مجله به چاپ نرسیده و در عین حال در مقاله ای که در مجله به چاپ رسیده بود متوجه شدم که ظاهراً نویسنده ی مقاله، کتابِ Fads and Fallacies in the Name of Science را مورد بررسی و نقد قرار داده که ظاهراً نویسنده ی این کتاب، تلاش های عجیب و غُدگونه ی (crankish attempt) برخی از افراد که تلاش می کنند نسبیت را رد کنند را در کنار زمین تخت-گرایان و مسایل مربوط به بشقاب پرنده و ... دسته بندی و این موضوعات را به عنوان شبه علم تلقی کرده!
اما این مجله با اینکه مغایر بود ولی از معدود امیدهای من برای چاپ مقالاتم به شمار می رفت. ولی متأسفانه بررسی و داوری مقالات در این مجله دوره ای طولانی (در حدود سه الی پنج ماه یا بیشتر) را باید سپری می کرد که خارج از حوصله ی من بود. در هر حال این مجله، با تأخیری طولانی به دلیل اینکه دو داور از بررسی مقاله طفره رفته بودند، مقاله ی عنوان شده در ابتدای جستار را در نهایت مورد داوری قرار داد که نظرِ ریاست، دستیارِ اِدیتور و داور به شکل زیر بود: (در آن زمان عنوان مقاله را تغییر نداده بودم و بنابراین عنوان مقاله متفاوت با عنوان بالاست.)
"محمّد جوانشیری:
از اینکه مقاله ی خود با عنوانِ "آیا دینامیک نسبیتی با الکترومغناطیس سازگار است؟" را برای بررسی به مجله ی اکتشاف علمی ارائه دادید سپاسگزارم. متأسفانه من با داور و دستیار ادیتور مبنی بر اینکه این مقاله برای چاپ مناسب نیست موافقم. دستیارِ ادیتور، اینگونه عنوان کرده که:
"نظر داوری ارزیابی اولیه ی مرا مورد تأیید قرار داده که مقاله مدعی پارادوکسی در نسبیت می باشد که بر اساس توصیفاتی نادرست بنا شده که از قوانینِ تبدیلاتِ استاندارد برای میدان های الکتریکی و مغناطیسی استفاده نمی کند. اگر این ضایعه بر طرف شود، دیگر دلیلی وجو ندارد که بخواهیم باور داشته باشیم که پارادوکسِ مذکور همچنان پابرجاست. من توصیه می کنم که مقاله رد شود."
نقطه نظرات داور را در این باره می توانید بخوانید که امیدوارم کمک کننده باشد.
ارادتمند شما،
استفان ای. بْراد"
اما در پایین همین نامه نظر داور چنین عنوان شده بود:
"داور الف:
نویسنده ی مقاله تفکر خوبی را در مقاله به کار گرفته و بسیار هوشمندانه رفتار کرده. او باعث شد که من فکر کنم و در این روند، من به شخصه چیزهایی آموختم. تا جایی که نویسنده بررسی کرده، به نظرِ من حق با اوست. با این حال یک قدم دیگر هست که باید برداشته شود که من بر این باورم که مسئله را حل می کند. بازنگریِ معادلاتِ مربوطه (1) تا (8) در صفحه ی ویکی پدیا ارجاع داده شده. در چارچوب S معادله ی (1) صادق و گویای نیروی لورنتس می باشد. $u$ سرعتِ بارِ $q$ است که در چارچوب $S$ دیده می شود. $E$ میدان الکتریکی در $S$ است، $B$ میدان مغناطیسی در $S$ است و $F$ نیرویی است که در $S$ سنجیده می شود. کمیت های پرایم دار نیز ماهیت های مشابهی بر روی همان بار الکتریکی $q$ را در چارچوب $S'$ که نسبت به $S$ دارای سرعت $v$ است را باز گو می کند. در مسئله ی نویسنده، $S$ چارچوب زمین و $S'$ چارچوب مربوط به قطار است. $S$ دارای سرعت $-v$ نسبت به $S'$ است. من یه فایل سه صفحه ای پُر از معادلات را برای ادیتورها فرستاده ام (!) توصیه ی دستیارِ اِدیتور: مقاله رد شود."
(برای دانلودِ اصلِ گزارش به شکل فایل تصویر، بر روی این لینک کلیک کنید.)
اصلاً معلوم نبود که این داور کجای مقاله را مشکلدار می دانست و نه هرگز ادیتورها آن به اصطلاح فایلِ سه صفحه ایِ داور را برای من فرستادند! بنابراین، حتی این مجله ی مغایر نیز ریسکِ چاپِ مقاله ی مرا نپذیرفت و آن را رد کرد. اما بالعکس، مجله ی هندی با اینکه کاملاً متوجه مغایر بودنِ محتوای مقاله ی من شده بود، مشتاقانه مسئولیت چاپ آن را پذیرفت و موانع را به سرعت برطرف کرد. این رفتاری بود که ابرازِ آن از طرف دست اندرکارانِ مجله ای که رسماً "آکادمیک" و "جریانِ اصلی" تلقی می شد برای من کمی عجیب می نمود!
ادامه ی مطلب در "انتشار مقاله ای علیه نسبیت (بخش ۳: هند)" >>>