زمان از کی به وجود امده؟

مدیران انجمن: parse, javad123javad

نمایه کاربر
chikh

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۸/۱۹ - ۰۹:۵۵


پست: 114

سپاس: 24

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط chikh »

هرمز پگاه نوشته شده:
chikh نوشته شده:
MetaZehn نوشته شده:
chikh نوشته شده:تفکرات ذهنی بودن زمان مربوط میشه به فیلسوفان چندین قرن پیش که از بسیاری مفاهیم امروزی بی خبر بودند. امروز با وجود نظریه هایی از جمله نسبیت که آزمایش های اونم با موفقیت تائید شده نظریه ذهنی بودن زمان قادر به توجیه بسیاری از مسائل نیست.
مثلاً چه مسائلی؟
طبق نظر شما و هرمز پگاه جنبش عامل به وجود اومدن زمانه. یعنی هرچی جنبش بیشتر باشه زمان به نظر ما تندتر میشه. خوب حالا اگه دو جسم با سرعت زیاد از روبه رو به هم نزدیک بشن طبق نسبت گالیله ای (v=v1+v2)به فرض اینکه سرعت دو جسم مساویه پس جسم اول باید سرعت جسم دوم رو دو برابر سرعت واقعی اون ببینه (2v2). این خلاف اونچه هست که نسبیت میگه!
در مرکز سیاهچاله زمان صفر نمیشه حرکت صفر میشه.
شما رجوع کنید به نسبیت عام!
این مساله در نسبیت خاص هم برقراره. اونجا بر خلاف نظریه شما! حتی با اینکه جنبش بسیار زیاده(نزدیک به سرعت نور) ولی گذر زمان بسیار کنده!
"یعنی " تان نادرست بود. شما برآورد نادرست کردید و چیزی که ما نگفتیم!
ما در جایی نگفتیم که "زیادی" جنبش (!؟) زمان را "تند" تر و .. میکند!؟

ما تنها گفتیم که زمان بسته به جنبش است. اینجا این "زیادی جنبش" که
گفتید چه تعریفی دارد؟ به چه چیز میگویید جنبش زیاد؟ گمان کنم به
تندا گفته باشید( سرعت) و خود سرعت هم چیزی است که از نرخ جابجایی
ماده در مکان بدست میاید، چیزی که در مکان "زودتر" جابجا میشود،
تندای بیشتری دارد. تندای بیشتر برابر زمان تند تر نیست! شما پنداره
های تندا و زمان را با هم یکی کردید! ولی اینکه زمان برای خود جنبنده
چگونه میگذرد، گفتمان دیگری است و و روشن است که زمان برای او
"کند" تر میشود. تازه آنهم در دید بیننده ی بیرون از وی . چرا که
برای کسی که با نزدیک تندای نور هم بجنبد، ساعتش برای او همانگونه
مانند همیشه کار میکند و تازه زمانی که پیش برادر همزادش برگردد،
میبینید که او پیر شده و خودش جوان مانده است
شما باز هم به اصل مساله پاسخ ندادید! اگر زمان حاصل جنبش است چه دلیلی دارد که سرعت اجسام به سرعت نور محدود شود؟ این سرعت میتواند تا بینهایت ادامه داشته باشد. چه دلیلی دارد که زمان برای سرعت های بالاتر کندتر شود؟
درضمن تعریف دقیق تری از جنبش ارائه دهید.
آخرین ویرایش توسط chikh شنبه ۱۳۹۱/۴/۳ - ۲۳:۵۶, ویرایش شده کلا 2 بار
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید

نمایه کاربر
MetaZehn

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۱/۳/۹ - ۲۰:۵۵


پست: 1025

سپاس: 112

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط MetaZehn »

MetaZehn نوشته شده:تمام این تناقضات ادراکی درباره زمان، با وارد کردن ذهن در معادلات حل میشه.
اندیشمندان ساختار ذهن رو به دو بخش فرآیندهای ادراکی تفکری (توئسیس) و تصویری انتزاعی از واقعیت (نوئما ) تقسیم کردند که موازی جهان واقعی وجود داره (جهان موازی ذهنی). این نگرش جدیداً در علم وارد شده و پایه گذار علم کامپیوتر بوده. علم مدیریت هم با تکیه بر فرآیندهای ذهنی تفکری مانند برنامه ریزی کردن، تجزیه و تحلیل کردن تصمیم گیری و ... در این موضوع در شروع قرن 21 وارد شده و آبستن تحولات شگرفه. در فیزیک هم با نسبیت آمیخته و خود شماها استادید.
تصویر انتزاعی از واقعیت میتواند یک عکس کپی برداری شده در ذهن باشد تا تفسیر پدیده یا آبجکت با ویژگیهای ذهنی و مقدار دهی به آن پدیدارها برای تمایز. مانند رنگ، بو مزه جرم قد وزن ...برای موجودیتها و مدت زمانی، توالی زمانی، سرعت حرکت شتاب و ... برای فرآیندها.
ولی فرض کنید ذهن فقط عکسی از واقعیت را در خود ثبت میکرد آنوقت بر اساس هیچ الگوریتم هوشمندی نمیتوان از میان هزاران یا بیشتر عکس، عکس مورد دلخواه را بیابد. پس ویژگی و مقدار دادن به موجودیتها و فرآیندها هم یک عمل هوشمندانه است هم سرعت عمل هوش را در بازیابی اطلاعات ذهنی افزایش میدهد.
جالب اینجاست که ابزار متاذهن (متا به معنی مدلی انتزاعی از چیزی مانند متامدل) میتواند به ذهن برای گسترش قابلیتهای خود کمک کند، متاذهن بر بستر فرهنگ (اشتراک یا فصل مشترک اطلاعات ذهنی من با شما با سطوح مختلف از باور تا تصور) ایجاد شده و برای گسترش این ابر فرهنگی از نمادها (مانند زبان گفتگو، اشکال، شمایل، خط ،نوشته، پست) استفاده میشود.
حالا حسن این نگرش که شامل ذهن ناظر بر پدیده (فرآیندهای ذهنی و تصور ذهنی عینی) و خود پدیده که شامل اشیاء و فرآیند تغیر (بدون هیچ کلاسه بندی ذهنی ) آنست که شما با ساختن تصویری ذهنی عینی از پدیده ها در ذهن خود صاحب جهانی موازی با واقعیت شده که میتوانید در آن مرزهای فیزیکی را شکسته و مقدارهایی ذهنی با توجه به شهود خود بدهید در آن سفر کنید و رویاپردازی کنید. آینده مورد دلخواه خود را ذهنی بسازید و برای آن توسط فرآیندهای ذهنی برنامه ریزی کنید ولی وقتی به این موضوع باور داشته باشید که واقعیت خارج ذهن در چه شرایط و زمانی است آنگاه برای رسیدن به آینده ای که خود ساخته اید رفتارهای مناسب فیزیکی انجام داده و جهان را مطابق میل خود تغیر دهید.
این یک واقعیت است هرچند واقعیتی ذهنی ولی جهان دارد توسط کسانی ساخته میشود که اینگونه فکر میکنند. یا باید طرز فکرمان را عوض کنیم و سعی در مدیریت آینده خود داشته باشیم یا در این توهم به سر ببریم که روزی در زمان سفر میکنیم یا بر میگردیم خطاهای خود را جبران میکنیم یا به آینده ای که دیگران در حال ساخت آن هستند میرویم.

نمایه کاربر
chikh

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۸/۱۹ - ۰۹:۵۵


پست: 114

سپاس: 24

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط chikh »

هرمز پگاه نوشته شده:با نگرش به پیام بالا، چیزی هم در باره ی توانایی مغز در انبار کردن داده ها بگوییم
که بی این انبار و توان یادسپاری ( مموری) ، دریافت هرگونه دگرگونی برای ما
نشدنی بود و زمان را نیز نمیتوانستیم دریابیم، هتا گفته میشود که دایناسور ها تنها
جنبندگان را " میدیده اند" و اگر شکار، بی جنبش می ماند، در چشم دایناسور
دیده نمیشد. ، چرا که او تنها دگرگونی های پیکسل های شبکیه را داده پردازی
میکرد و نه همی پیکسل هارا. از سوی دیگر تندای گذر زمان برای جانداران،
بسته به تاکت داده پردازی مغز آنهاست، جنبشی که به دید ما نورمال است،
در مغز مگس که تاکت بالاتری دارد، یک slowmotion یا آهسته جنبی میباشد.
دید متفاوت موجودات بسته به سرعت انتقال پیام های عصبی هر موجود است. سرعت انتقال پیام عصبی خود نیز بسته به زمان است!
اگرموجودی با سرعت بالا حرکت کند سرعت انتقال پیام های عصبی آن موجود نسبت به یک موجود ساکن کندتر میشود.
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید

نمایه کاربر
هرمز پگاه

محل اقامت: پاريس

عضویت : جمعه ۱۳۸۴/۶/۱۸ - ۱۹:۲۷


پست: 7238

سپاس: 978


تماس:

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط هرمز پگاه »

chikh نوشته شده:
هرمز پگاه نوشته شده:با نگرش به پیام بالا، چیزی هم در باره ی توانایی مغز در انبار کردن داده ها بگوییم
که بی این انبار و توان یادسپاری ( مموری) ، دریافت هرگونه دگرگونی برای ما
نشدنی بود و زمان را نیز نمیتوانستیم دریابیم، هتا گفته میشود که دایناسور ها تنها
جنبندگان را " میدیده اند" و اگر شکار، بی جنبش می ماند، در چشم دایناسور
دیده نمیشد. ، چرا که او تنها دگرگونی های پیکسل های شبکیه را داده پردازی
میکرد و نه همی پیکسل هارا. از سوی دیگر تندای گذر زمان برای جانداران،
بسته به تاکت داده پردازی مغز آنهاست، جنبشی که به دید ما نورمال است،
در مغز مگس که تاکت بالاتری دارد، یک slowmotion یا آهسته جنبی میباشد.
دید متفاوت موجودات بسته به سرعت انتقال پیام های عصبی هر موجود است. سرعت انتقال پیام عصبی خود نیز بسته به زمان است!
اگرموجودی با سرعت بالا حرکت کند سرعت انتقال پیام های عصبی آن موجود نسبت به یک موجود ساکن کندتر میشود.
نه، همچنان که "گذر زمان" برای رایانه با تاکت و فرکانس پردازشگرش
در پیوند است و نه به اینکه سیم هایش چه تندای ترابری دارند.

در یک فیلم هم با بالا بردن تاکت و یا پایین بردن آن، (همان
شمار فریم ها در یک یکان زمانی) ، حس کند شدن و یا تند
شما زمان به بیننده دست میدهد و این پیوندی با اعصاب او ندارد.

چیزی که شما میگویید با پنداره سینکرونیته (همزمانی با جهان
بیرون از ذهن) در پیوند است و نه با حس گذر زمان و تندی و
کندی آن که در ذهن پدید می آید.
هرچه تندای جابجایی سیگنال بیشتر باشد، ذهن بیشتر در
"زمان راستین" Realtime /Echtzeit است،

آنگاه که کاری برای انجام دادن ندارید و دگرگونی هایی پیش
نمیآیند، روزگار خسته کننده میشود و بنگر میاید که زمان نمیگذرد!
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد

نمایه کاربر
هرمز پگاه

محل اقامت: پاريس

عضویت : جمعه ۱۳۸۴/۶/۱۸ - ۱۹:۲۷


پست: 7238

سپاس: 978


تماس:

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط هرمز پگاه »

chikh نوشته شده:
هرمز پگاه نوشته شده:
chikh نوشته شده:
MetaZehn نوشته شده: مثلاً چه مسائلی؟
طبق نظر شما و هرمز پگاه جنبش عامل به وجود اومدن زمانه. یعنی هرچی جنبش بیشتر باشه زمان به نظر ما تندتر میشه. خوب حالا اگه دو جسم با سرعت زیاد از روبه رو به هم نزدیک بشن طبق نسبت گالیله ای (v=v1+v2)به فرض اینکه سرعت دو جسم مساویه پس جسم اول باید سرعت جسم دوم رو دو برابر سرعت واقعی اون ببینه (2v2). این خلاف اونچه هست که نسبیت میگه!
در مرکز سیاهچاله زمان صفر نمیشه حرکت صفر میشه.
شما رجوع کنید به نسبیت عام!
این مساله در نسبیت خاص هم برقراره. اونجا بر خلاف نظریه شما! حتی با اینکه جنبش بسیار زیاده(نزدیک به سرعت نور) ولی گذر زمان بسیار کنده!
"یعنی " تان نادرست بود. شما برآورد نادرست کردید و چیزی که ما نگفتیم!
ما در جایی نگفتیم که "زیادی" جنبش (!؟) زمان را "تند" تر و .. میکند!؟

ما تنها گفتیم که زمان بسته به جنبش است. اینجا این "زیادی جنبش" که
گفتید چه تعریفی دارد؟ به چه چیز میگویید جنبش زیاد؟ گمان کنم به
تندا گفته باشید( سرعت) و خود سرعت هم چیزی است که از نرخ جابجایی
ماده در مکان بدست میاید، چیزی که در مکان "زودتر" جابجا میشود،
تندای بیشتری دارد. تندای بیشتر برابر زمان تند تر نیست! شما پنداره
های تندا و زمان را با هم یکی کردید! ولی اینکه زمان برای خود جنبنده
چگونه میگذرد، گفتمان دیگری است و و روشن است که زمان برای او
"کند" تر میشود. تازه آنهم در دید بیننده ی بیرون از وی . چرا که
برای کسی که با نزدیک تندای نور هم بجنبد، ساعتش برای او همانگونه
مانند همیشه کار میکند و تازه زمانی که پیش برادر همزادش برگردد،
میبینید که او پیر شده و خودش جوان مانده است
شما باز هم به اصل مساله پاسخ ندادید! اگر زمان حاصل جنبش است چه دلیلی دارد که سرعت اجسام به سرعت نور محدود شود؟ این سرعت میتواند تا بینهایت ادامه داشته باشد. چه دلیلی دارد که زمان برای سرعت های بالاتر کندتر شود؟
درضمن تعریف دقیق تری از جنبش ارائه دهید.
ماده چیزی نیست جز جنبش با تندای نور.
تنمایه ( جرم) چیزی نیست جز توانمایه ( انرژی) گرفتار و فشرده
مانند یک موج بسته. ولی همین هم در جنبش با تندای نور است
ولی مانند دونده ای که به گرد یک میدان میدود، ایستا و تنمایه دار
به نگر میرسد. انرژی یا همان توانمایه هم چیزی جز جنبش نیست.
زمانی که به چیزی انرژی میدهید ، تندای ان افزایش می یابد،
و جنبنده تر میشود، چرا که ریزگان توانمایه به ریزگان تنمایه
چسبیده اند و به آن جنبشی بیشتر داده اند.
هرگاه این ریزک تنمایه دار، ریزک های توانمایه را از دست
بدهند، به تراز توانمایه ای پایین تر میافتند:
photon_absorption_large.jpg
به هرروی مجموع تنداهای "درونی و بیرونی" هر ریزکی، برابر
تندای نور است. پس ماده چیزی نیست جز جنبشی با تندای نور.
از اینرو برای ریزگان ماده، زمانی در کار نیست.
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد

نمایه کاربر
chikh

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۸/۱۹ - ۰۹:۵۵


پست: 114

سپاس: 24

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط chikh »

هرمز پگاه نوشته شده:
chikh نوشته شده:
هرمز پگاه نوشته شده:با نگرش به پیام بالا، چیزی هم در باره ی توانایی مغز در انبار کردن داده ها بگوییم
که بی این انبار و توان یادسپاری ( مموری) ، دریافت هرگونه دگرگونی برای ما
نشدنی بود و زمان را نیز نمیتوانستیم دریابیم، هتا گفته میشود که دایناسور ها تنها
جنبندگان را " میدیده اند" و اگر شکار، بی جنبش می ماند، در چشم دایناسور
دیده نمیشد. ، چرا که او تنها دگرگونی های پیکسل های شبکیه را داده پردازی
میکرد و نه همی پیکسل هارا. از سوی دیگر تندای گذر زمان برای جانداران،
بسته به تاکت داده پردازی مغز آنهاست، جنبشی که به دید ما نورمال است،
در مغز مگس که تاکت بالاتری دارد، یک slowmotion یا آهسته جنبی میباشد.
دید متفاوت موجودات بسته به سرعت انتقال پیام های عصبی هر موجود است. سرعت انتقال پیام عصبی خود نیز بسته به زمان است!
اگرموجودی با سرعت بالا حرکت کند سرعت انتقال پیام های عصبی آن موجود نسبت به یک موجود ساکن کندتر میشود.
نه، همچنان که "گذر زمان" برای رایانه با تاکت و فرکانس پردازشگرش
در پیوند است و نه به اینکه سیم هایش چه تندای ترابری دارند.

در یک فیلم هم با بالا بردن تاکت و یا پایین بردن آن، (همان
شمار فریم ها در یک یکان زمانی) ، حس کند شدن و یا تند
شما زمان به بیننده دست میدهد و این پیوندی با اعصاب او ندارد.

چیزی که شما میگویید با پنداره سینکرونیته (همزمانی با جهان
بیرون از ذهن) در پیوند است و نه با حس گذر زمان و تندی و
کندی آن که در ذهن پدید می آید.
هرچه تندای جابجایی سیگنال بیشتر باشد، ذهن بیشتر در
"زمان راستین" Realtime /Echtzeit است،

آنگاه که کاری برای انجام دادن ندارید و دگرگونی هایی پیش
نمیآیند، روزگار خسته کننده میشود و بنگر میاید که زمان نمیگذرد!
فرکانس پردازشگر ، شمار فریم ها در واحد زمان و هرچه که باعث تجزیه و تحلیل متفاوت اطلاعات میشود همگی وابسته به زمانند!
مانند مثال قبل اگر یک کامپیوتر را با سرعت بالا حرکت دهیم سرعت پردازش آن نسبت به یک کامپیوتر ساکن کندتر است.
بی حوصلگی نیز دلیلی برای نفهمیدن زمان نیست. بلکه از نارسایی های مغزیست که مثال آن را قبل تر گفتم(میزان گرمی و سردی)
آخرین ویرایش توسط chikh یک‌شنبه ۱۳۹۱/۴/۴ - ۰۱:۱۵, ویرایش شده کلا 2 بار
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید

نمایه کاربر
godfather

محل اقامت: Sudbury

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۵/۵/۲۶ - ۲۳:۰۷


پست: 587

سپاس: 283

جنسیت:

تماس:

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط godfather »

[/quote]
گمان کنم این نوشتار خوبی است در باره ی زمان در فیزیک کوانتوم:
DOES TIME EXIST IN QUANTUMGRAVITY?
Claus Kiefer
Institute for Theoretical Physics,
University of Cologne,

Kiefer_fqx.pdf
(91.43 KIB) دانلود 7 باز
نه به هیچ وجه این نوشتار نوشتار خوبی نیست!! من به واسطه علاقه ام به گرانش کوانتومی آقای کیفر رو کاملا میشناسم! تخصص پژوهشیِ ایشون Quantum-Gravity هست!
و همونجوری که در abstract این مقاله نوشته شده در رسیدن به یک نظریه گرانش کوانتومی با پدیده زمان مشکل دارند و اکثر فیزیکدانانی که به دنبالِ نظریه گرانش کوانتومی هستن اعتقاد دارن اگر چنین نظریه ای به دست بیاد باید Timeless باشه! یا همونجوری که در آخر متنتون اشاره کردید زمان رو با نامِ Illusion می خونن! اما این تفکر یک پژوهشِ به روز و باز هست و جایگزین های بسیاری به جای گرانش کوانتومی وجود دارد! و در ضمن Timeless خواندن یک نظریه دقیقا به معنای انتزاعی خوندنِ زمان "اونجوری که شما بهش اشاره دارید نیست"! یعنی اینکه دینامیک (تحول زمانی) سییستم فیزیکی وجود نداره و اصلا معنی نداره!

اما در مکانیک کوانتومی معمولی و استاندارد (نه گرانش کوانتومی) زمان یک زمان مطلق نیوتونی است! و تحول زمانی سیستم کاملا بررسی میشود ولی علیتی نیست که Bohmian Quantum Mechanics (Causal Q.M) به این موضوع هم می پردازه!

همین که میگویید که زمان نسبی است، برابر این است که هستی بنیادین ندارد.
من در ادامه نشان دادم که المان طول هم نسبی است! یعنی قسمت فضایی متریک هم نسبت به ناظر های مختلف متفاوت است! پس مکان هم انتزاعیست؟؟

(این سوال هم باقی میماند که ناوردا ماندن یک کمیت از نظر ناظر های مختلف به معنیه غیر انتزاعی بودن آن کمیت و نسبی بودن یک کمیت به معنی اتزاعی بودن آنست؟)
شما میتوانید در گسترای اسپاش ، آزادانه به چپ و راست و .. بروید و برگردید.
همانگونه که خودتان هم گفتید، ما جز در "زمان اکنون" نمیتوانیم باشیم، نمی -
توانیم در آن آزادانه از یک نقطه ی زمانی به نقطه ی دیگر رفته و یا بازگردیم.
این یکی از نشانه های این است که زمان، یک گسترا مانند مکان نیست.
شما به "حال" اصالت میدید که نمیدونم از کجا میاریدش! ("اکنون" یعنی زمانی که ناظرِ خاص با ساعتش می خواند و آینده هم نسبت به همان ناظر تعریف میشود) پس بدیهی است اگر من T را بخوانم نمیتوانم بگویم چرا در زمان 'T نیستم!!! در پست قبل توضیح دادم که میتوانم مکان شما را همواره X بنامم و بگویم هرگز نمیتوانید به X+2 بروید! (همین قدر بی معنی است رفتن به آینده).
ما همین کار رو میکنیم از نقاط زمانی مختلف به نقاط زمانی دیگر میرویم و برای هر ناظر هم فرق میکند! یک سیگنال نوری با ساعت خودش در یک نقطه زمانی خاص فیکس شده و شما در راستای زمان پیش می روید و فیکس نشدید! تنها چیزی که در تمامی این تبدیلات ناورداست المان طول "قضازمانست" نه فضا!
ما در مکان هم محدودیت هایی برای حرکت داریم! نمیتوانیم با یک نقطه در فضا ارتباط غیر علی بر قرار کنیم! ( فرا سیگنال نوری)
نمی توانیم به بیرون از افق دیدمان ارتباط داشته باشیم! و نگاه به فضا بدون در نظر گرفتن مولفه ای به نامِ زمان بی معنی است ( حد اقل در نسبیت)
( به وارون مکان که راستا ندارد) رو به آینده است، این راستایی
است که از پدیده ی افزایش آنتروپی دریافت میشود ( ماکروتایم) ، بزبان دیگر
شما هی میبینید که گلدان میافتد و میشکند ولی نمیبینید که شکسته های
گلدان بسوی هم آمده و گلدان را درست میکنند (نمونه برای دریافت تیر زمان)
اینکه ما در جهان کلان این سهش را داریم که زمان میگذرد، در پی همین
گسترش اسپاش و افزایش آنتروپی برآمده از آن است.
در جهان ریز، همچنان که گفتیم، زمان راستایی ندارد.!
همونجوری که گفتید برای زمان راستا قایل میشن در کیهانشناسی و اون هم آنتروپیه! ولی من هنوز نمی فهمم چرا اصالت رو به مکان میدید و این دو رو قیاس میکنید! مکان هم نسبیه مثلِ زمان! و قرار هم نیست این دو رفتار یکسان داشته باشن! و اینکه زمان یک راستا داره و مکان نداره اصلا دلیلی نمیشه که مکان تحقق برونی داره و زمان نداره!
پادگویی زنون پیوندی چندان به گفتمان ما ندارد. او تنها گمان میکرد
که اگر یک رشته ی بیپایان از اندازه ها را با هم بیفزاییم، از آن یک
انداز ی بی پایان بدست خواهد آمد که این درست نبود و او از
پنداره ی "مرز" یا همان مفهوم "حد" در ریاضی آگاهی نداشت.
او تحقق نظری رسیدن از یک نقطه A به B را دچار چالش کرد و فیزیکدانها این پدیده را همونجوری که گفتید با یک سری همگرا به یک اندازه هم ارز قرار داده و حل کردند!
ولی هنوز این مسیله در فلسفه فیزیک سوالِ که مجوز هم ارز قرار دادنش رو با یک سری "ریاضی" همگرا از کجا میاد! (فقط در بازه ای که کار کنه!)

همونطوری که گفتید هنوز نظریه ها و مدل های مختلف ادعا های متفاوتی راجع به زمان دارن!
ولی چیزی که تا اینجا داریم تحقق فیزیکی و برونیِ مفهومی به نامِ زمانِ!
چون اگر تحقق برونی نداشت و کاملا انتزاعی جزوی از فیزیک نبود!
میشد متا فیزیک!
به نظر من این چیزی هست که تا الان پذیرفته شده!
“Science is a way of trying not to fool yourself”

نمایه کاربر
هرمز پگاه

محل اقامت: پاريس

عضویت : جمعه ۱۳۸۴/۶/۱۸ - ۱۹:۲۷


پست: 7238

سپاس: 978


تماس:

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط هرمز پگاه »

chikh نوشته شده:
هرمز پگاه نوشته شده:
chikh نوشته شده:
هرمز پگاه نوشته شده:با نگرش به پیام بالا، چیزی هم در باره ی توانایی مغز در انبار کردن داده ها بگوییم
که بی این انبار و توان یادسپاری ( مموری) ، دریافت هرگونه دگرگونی برای ما
نشدنی بود و زمان را نیز نمیتوانستیم دریابیم، هتا گفته میشود که دایناسور ها تنها
جنبندگان را " میدیده اند" و اگر شکار، بی جنبش می ماند، در چشم دایناسور
دیده نمیشد. ، چرا که او تنها دگرگونی های پیکسل های شبکیه را داده پردازی
میکرد و نه همی پیکسل هارا. از سوی دیگر تندای گذر زمان برای جانداران،
بسته به تاکت داده پردازی مغز آنهاست، جنبشی که به دید ما نورمال است،
در مغز مگس که تاکت بالاتری دارد، یک slowmotion یا آهسته جنبی میباشد.
دید متفاوت موجودات بسته به سرعت انتقال پیام های عصبی هر موجود است. سرعت انتقال پیام عصبی خود نیز بسته به زمان است!
اگرموجودی با سرعت بالا حرکت کند سرعت انتقال پیام های عصبی آن موجود نسبت به یک موجود ساکن کندتر میشود.
نه، همچنان که "گذر زمان" برای رایانه با تاکت و فرکانس پردازشگرش
در پیوند است و نه به اینکه سیم هایش چه تندای ترابری دارند.

در یک فیلم هم با بالا بردن تاکت و یا پایین بردن آن، (همان
شمار فریم ها در یک یکان زمانی) ، حس کند شدن و یا تند
شما زمان به بیننده دست میدهد و این پیوندی با اعصاب او ندارد.

چیزی که شما میگویید با پنداره سینکرونیته (همزمانی با جهان
بیرون از ذهن) در پیوند است و نه با حس گذر زمان و تندی و
کندی آن که در ذهن پدید می آید.
هرچه تندای جابجایی سیگنال بیشتر باشد، ذهن بیشتر در
"زمان راستین" Realtime /Echtzeit است،

آنگاه که کاری برای انجام دادن ندارید و دگرگونی هایی پیش
نمیآیند، روزگار خسته کننده میشود و بنگر میاید که زمان نمیگذرد!
فرکانس پردازشگر ، شمار فریم ها در واحد زمان و هرچه که باعث تجزیه و تحلیل متفاوت اطلاعات میشود همگی وابسته به زمانند!
مانند مثال قبل اگر یک کامپیوتر را با سرعت بالا حرکت دهیم سرعت پردازش آن نسبت به یک کامپیوتر ساکن کندتر است.
بی حوصلگی نیز دلیلی برای نفهمیدن زمان نیست. بلکه از نارسایی های مغزیست که مثال آن را قبل تر گفتم(میزان گرمی و سردی)
ما از دو رایانه سخن گفتیم که خودشان تندای یکسان دارند
ولی پردازشگر یکی تاکت بالاتری از دیگری دارد، ایندو را
نباید با هم غاتی کرد، تاکت بالاتر هم با جنبش های درونی
پردازشگر، تندای رفت و برگشت در نیمه رسانا = بسامد.
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد

نمایه کاربر
chikh

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۸/۱۹ - ۰۹:۵۵


پست: 114

سپاس: 24

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط chikh »

هرمز پگاه نوشته شده:
chikh نوشته شده:
هرمز پگاه نوشته شده:
chikh نوشته شده: دید متفاوت موجودات بسته به سرعت انتقال پیام های عصبی هر موجود است. سرعت انتقال پیام عصبی خود نیز بسته به زمان است!
اگرموجودی با سرعت بالا حرکت کند سرعت انتقال پیام های عصبی آن موجود نسبت به یک موجود ساکن کندتر میشود.
نه، همچنان که "گذر زمان" برای رایانه با تاکت و فرکانس پردازشگرش
در پیوند است و نه به اینکه سیم هایش چه تندای ترابری دارند.

در یک فیلم هم با بالا بردن تاکت و یا پایین بردن آن، (همان
شمار فریم ها در یک یکان زمانی) ، حس کند شدن و یا تند
شما زمان به بیننده دست میدهد و این پیوندی با اعصاب او ندارد.

چیزی که شما میگویید با پنداره سینکرونیته (همزمانی با جهان
بیرون از ذهن) در پیوند است و نه با حس گذر زمان و تندی و
کندی آن که در ذهن پدید می آید.
هرچه تندای جابجایی سیگنال بیشتر باشد، ذهن بیشتر در
"زمان راستین" Realtime /Echtzeit است،

آنگاه که کاری برای انجام دادن ندارید و دگرگونی هایی پیش
نمیآیند، روزگار خسته کننده میشود و بنگر میاید که زمان نمیگذرد!
فرکانس پردازشگر ، شمار فریم ها در واحد زمان و هرچه که باعث تجزیه و تحلیل متفاوت اطلاعات میشود همگی وابسته به زمانند!
مانند مثال قبل اگر یک کامپیوتر را با سرعت بالا حرکت دهیم سرعت پردازش آن نسبت به یک کامپیوتر ساکن کندتر است.
بی حوصلگی نیز دلیلی برای نفهمیدن زمان نیست. بلکه از نارسایی های مغزیست که مثال آن را قبل تر گفتم(میزان گرمی و سردی)
ما از دو رایانه سخن گفتیم که خودشان تندای یکسان دارند
ولی پردازشگر یکی تاکت بالاتری از دیگری دارد، ایندو را
نباید با هم غاتی کرد، تاکت بالاتر هم با جنبش های درونی
پردازشگر، تندای رفت و برگشت در نیمه رسانا = بسامد.
شما گفتید زمان برای رایانه یعنی سرعت پردازش اطلاعات. من هم با مثال سرعت گفتم سرعت پردازش اطلاعات خود نیز وابسته به زمانست.
از اینرو برای ریزگان ماده، زمانی در کار نیست.
منظورتان از ریزگان ماده چیست و چرا برای آنها زمانی در کار نیست؟
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید

نمایه کاربر
هرمز پگاه

محل اقامت: پاريس

عضویت : جمعه ۱۳۸۴/۶/۱۸ - ۱۹:۲۷


پست: 7238

سپاس: 978


تماس:

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط هرمز پگاه »

chikh نوشته شده: ..
از اینرو برای ریزگان ماده، زمانی در کار نیست.
منظورتان از ریزگان ماده چیست و چرا برای آنها زمانی در کار نیست؟
میدانیم که جنبش با تندای نور، برابر بی زمانی است.
پس همه ی ریزگان (ذرات) بنیادین تنمایه ( فوتون و گلوئون و گراویتون و ..)
که جنبشی با تندای نور هستند، بی زمان هستند.
می ماندریزگان تنمایه دار، مانند الکترون و پوزیترون و کوارک و اینها، که
اینجا هم چون چیزی جز توانمایه فشرده و موج بسته نیستند، جنبش درونی
با تندای نور دارند. نمونه برای دریافت بهتر، مانند یک فرفره گردنده که ایستا
به نگر میرسد ولی در جنبش درونی است. اگر انی فرفره به چیزی بخورد، جنبش
درونی ان به جنبش بیرونی دگرگون میشود، همچنان که اگر یک الکترون و
یک پوزیترون به هم برسند، یک/دو فوتون گاما از آنها پدید می آید و اگر به وارونه،
دو فوتون پرتوان که توانمایه شان برابر و بالاتر از تنمایه ی هم ارز دو الترون
باشند، با خوردن به هم ناگاه "ایستا" شده و یک الکترون و یک پوزیترون میشوند.
pair.gif
پس این ریزگان تنمایه ای هم در واپسین نگاه، جنبشی با تندای نور هستند و
زمان برای آنها نیست. پس همه ی ریزگان ماده، جنبشی با تندای نور در گستره های
ماکرو و میکرو می باشند و در کلان (در کل) ، بی زمانند.
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
آخرین ویرایش توسط هرمز پگاه یک‌شنبه ۱۳۹۱/۴/۴ - ۰۱:۵۸, ویرایش شده کلا 1 بار
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد

نمایه کاربر
هرمز پگاه

محل اقامت: پاريس

عضویت : جمعه ۱۳۸۴/۶/۱۸ - ۱۹:۲۷


پست: 7238

سپاس: 978


تماس:

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط هرمز پگاه »

chikh نوشته شده: ..
شما گفتید زمان برای رایانه یعنی سرعت پردازش اطلاعات. من هم با مثال سرعت گفتم سرعت پردازش اطلاعات خود نیز وابسته به زمانست.
..
نه، آنچه شما گفتید، وابسته به تندا و جنبش آنها بود. (گفتید در تندای بالا ..)
کند شدن "نسبی" زمان به تندای خود رایانه بستگی دارد ولی زمانی که
ذهن خود رایانه در پردازشگر خود حس میکند ، به تندای داده پردازی /
تاکت پردازشگر وابسته است.
پس اینها دو چیز جدا از هم اند ولی هر دو هم وابسته به تندا هستند و
نه زمان، زمان تنها "فراورده" ی این جنبش هاست.
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد

نمایه کاربر
هرمز پگاه

محل اقامت: پاريس

عضویت : جمعه ۱۳۸۴/۶/۱۸ - ۱۹:۲۷


پست: 7238

سپاس: 978


تماس:

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط هرمز پگاه »

godfather نوشته شده: ..
شما به "حال" اصالت میدید که نمیدونم از کجا میاریدش! ("اکنون" یعنی زمانی که ناظرِ خاص با ساعتش می خواند و آینده هم نسبت به همان ناظر تعریف میشود) پس بدیهی است اگر من T را بخوانم نمیتوانم بگویم چرا در زمان 'T نیستم!!! در پست قبل توضیح دادم که میتوانم مکان شما را همواره X بنامم و بگویم هرگز نمیتوانید به X+2 بروید! (همین قدر بی معنی است رفتن به آینده).
ما همین کار رو میکنیم از نقاط زمانی مختلف به نقاط زمانی دیگر میرویم و برای هر ناظر هم فرق میکند! ی..!
بسیار ساده است، شما نمیتوانید به زمانی بروید که پدرتان بچه بود،
یا به زمانی که پسرتان پدربزرگ شده باشد. ولی شما میتوانید
از جایی که هستید به بازار بروید و باز به خانه ی خود برگردید.
فردید ( منظور) من از نقطه ی زمانی بر روی گستره ی زمان
این است و نه نقطه ی زمانی که شما در ذهن داشتید.

بزبان دیگر، در گستره ی اسپاش، هم جایگاه "خانه" و هم جایگاه "بازار"
هستی بیرونی و بنیادین دارند. گرچه شما میتوانید در"یک زمان" در یکی
از آنها باشید ولی میتوانید از یکی به دیگری بروید . ولی در گسترای زمان،
زمان نادرشاه و زمان پس از جمهوری اسلامی ، هستی بیرونی ندارند.
و شما تنها در زمان اکنون گرفتارید.
آنهم برای انیکه زمان نادرشاه و یا زمانی در آینده، چیزی جز
یک چینش ویژه ی ریزگان ماده نیستند که نادرشاه را درست
کرده بودند و اکنون همان ریزگان شاید خاک یک گلدان هستند.
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد

نمایه کاربر
godfather

محل اقامت: Sudbury

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۵/۵/۲۶ - ۲۳:۰۷


پست: 587

سپاس: 283

جنسیت:

تماس:

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط godfather »

شما تفکیک میکنید فضا و زمان رو و دیدگاهِ نیوتونی دارید! همین که می گویید "من اگر اینجا هستم و در بازار نیستم! ولی می توانم به بازار بروم! ولی نمی توانم به گذشته بروم" به معنای جدا کردن قسمت مکانی و زمانیست! یک میدان نرده ای T و یک متریک در فضای سه بعدی! کاملا مستقل از هم!
فضای مطلق نیوتونی، زمان مطلق نیوتونی!
اگر به دیدِ فضا زمان نگاه کنیم! و قسمت مکان و زمان را جدا نکنیم و هر ناظر یک مجموعه چهار تایی اندازه گیری کند از هر پدیده مشکلی یش نمیاد!

""قیاسِ مکان و زمان قیاس درستی نیست!""

در مورد هستیِ بیرونی:
در گستره ی مکان هم "خارج از افق رویداد شما" هیچ هستی بیرونی ندارد!!!
و در ضمن ما محکومیم که در مکانی که هستیم در هر لحظه ی خاص، باشیم!

راهکار مناسب دیدگاه "فضازمان" و جدا نکردن ایندو از هم است و مقایسه نکردن آنها با هم است!
“Science is a way of trying not to fool yourself”

نمایه کاربر
هرمز پگاه

محل اقامت: پاريس

عضویت : جمعه ۱۳۸۴/۶/۱۸ - ۱۹:۲۷


پست: 7238

سپاس: 978


تماس:

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط هرمز پگاه »

godfather نوشته شده:شما تفکیک میکنید فضا و زمان رو و دیدگاهِ نیوتونی دارید! همین که می گویید "من اگر اینجا هستم و در بازار نیستم! ولی می توانم به بازار بروم! ولی نمی توانم به گذشته بروم" به معنای جدا کردن قسمت مکانی و زمانیست! یک میدان نرده ای T و یک متریک در فضای سه بعدی! کاملا مستقل از هم!
فضای مطلق نیوتونی، زمان مطلق نیوتونی!
اگر به دیدِ فضا زمان نگاه کنیم! و قسمت مکان و زمان را جدا نکنیم و هر ناظر یک مجموعه چهار تایی اندازه گیری کند از هر پدیده مشکلی یش نمیاد!

""قیاسِ مکان و زمان قیاس درستی نیست!""

در مورد هستیِ بیرونی:
در گستره ی مکان هم "خارج از افق رویداد شما" هیچ هستی بیرونی ندارد!!!
و در ضمن ما محکومیم که در مکانی که هستیم در هر لحظه ی خاص، باشیم!

راهکار مناسب دیدگاه "فضازمان" و جدا نکردن ایندو از هم است و مقایسه نکردن آنها با هم است!
من که در نخستین پیام گفتم که اکنون دریافته ایم که "زمان" اکنون آپاندیسی از مکان و جنبش است.
نمونه: هم جایزمانی به نام ماه و هم جازمانی به نام زمین ، هستومندند. دورای اسپاشی انها از هم
چند میلیون کیلومتر و دورای زمانی/انگیزشی (علیتی) آنها چند ثانیه است، ولی من میتوانم به ماه بروم،
با انیکه زمان من با زمین بازهم چند ثانیه جدا هست، ولی آیا من میتوانم به نقطه ی زمانی "نادرشاه"
بروم ؟ پس من درباره ی مهاد همزمانی ( پرنسیپ سینکرونیته) سخن نمیگویم و یا نه در باره اینکه هر
کس "زمان" خودش را دارد، بسته اینکه در چه خمش اسپاشی و یا در چه گرانشی باشد. من در باره ی
آن چینشی سخن میگویم که در آن نادرشاه بهم بافته شده بود.
آیا شما میتوانید به زمان نادرشاه بروید؟ (= نقطه ی زمانی نادرشاه در چند سد سال پیش)
آیا نقطه ی زمانی نادرشاه هستومند است؟
پاسخ این پرسش،نشان میدهد که زمان هستی راستین دارد یا نه!
smile072
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد

نمایه کاربر
chikh

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۸/۱۹ - ۰۹:۵۵


پست: 114

سپاس: 24

Re: زمان از کی به وجود امده؟

پست توسط chikh »

هرمز پگاه نوشته شده:
chikh نوشته شده: ..
شما گفتید زمان برای رایانه یعنی سرعت پردازش اطلاعات. من هم با مثال سرعت گفتم سرعت پردازش اطلاعات خود نیز وابسته به زمانست.
..
نه، آنچه شما گفتید، وابسته به تندا و جنبش آنها بود. (گفتید در تندای بالا ..)
کند شدن "نسبی" زمان به تندای خود رایانه بستگی دارد ولی زمانی که
ذهن خود رایانه در پردازشگر خود حس میکند ، به تندای داده پردازی /
تاکت پردازشگر وابسته است.
پس اینها دو چیز جدا از هم اند ولی هر دو هم وابسته به تندا هستند و
نه زمان، زمان تنها "فراورده" ی این جنبش هاست.
شما هنوز ثابت نکردید چرا با افزایش سرعت که با افزایش انرژی نیز همراه است زمان نسبی کندتر میشود در حالی که به نظر میرسد باید سریعتر شود.
اگر زمان وابسته به جنبش یا انرژی بود سرعت پردازش داده ها با افزایش سرعت باید سریعتر شود نه کندتر!
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید

ارسال پست