نظریه گرانش کوانتومی حلقوی و پریونها...

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
MA102

نام: Laplace transforms

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۸/۹/۱۸ - ۱۷:۰۹


پست: 1664

سپاس: 1193

نظریه گرانش کوانتومی حلقوی و پریونها...

پست توسط MA102 »

به نام الله

وبلاگ منبع:
http://www.akhtarphysic.blogfa.com/post-7.aspx

(ممکن است ماده چیزی جز بافته ای از تاروپود فضا - زمان نباشد)

دیوید کاستلوچی

ترجمه : شهاب شعری مقدم

منبع اصلی : New scientist 12 , August 2006

منبع فرعی : مجله دانشمند شماره 527

(( لی اسمالین )) یک راهب شرقی نیست . او و همکارانش به تازگی و هنگام تلاش برای وحدت بخشیدن به دو نظریه ی بزرگ فیزیک یعنی (( نظریه کوانتوم )) و (( نسبیت عام اینشتین )) ، به نتیجه ی شگفت انگیزی مشابه آنچه در تعالیم کهن شرق بیان شده است ، دست یافته اند : این که ماده اساسا چیز جز بافته ای از تاروپود فضا – زمان نیست و بنابراین همه چیز در جهان – از درختان و انسان گرفته تا کهکشان ها – ماهیتی واحد و یگانه دارند .

این کشف ، دستاوردی خارق العاده محسوب می شود ؛ زیرا نه تنها از ماهیت فضا و ماده پرده برداری می کند ، بلکه ممکن است بشر را در درک منشا قوانین بنیادین جهان نیز یاری بخشد . برای همین هم جای تعجب نیست که اسمالین که یک فیزیکدان نظری در دانشگاه (( واترلوی )) کاناداست ، به مناسبت این کشف بزرگ از خوشحالی روی پای خود بند نمی شود .

این دستاورد که درک بهتر کائنات را نوید می دهد ، بر مبنای نظریه ای به نام (( نظریه ی گرانش کوانتومی حلقوی )) حاصل شده است . این نظریه سعی دارد با تلفیق نسبیت عام و مکانیک کوانتومی ، به نظریه ای واحد و سازگار در فیزیم دست یابد ( یعنی همان هدفی که نظریه ریسمان ها از مسیری دیگر در تلاش برای رسیدن به آن است ) .

داستان شکل گیری نظریه گرانش کوانتومی حلقوی به دهه ی 1980 باز می گردد . در آن زمان ، (( آبهای آشتکار )) ( که اکنون در دانشگا ه ایالتی پنسیلوانیا است ، معادلات نسبیت عام اینشتین را در یک چارچوب کوانتومی بازنویسی کرد . بعد ها اسمالین و فیزیکدانی به نام (( کارلو روولی )) از دانشگاه مدیترانه ای مارسی در فرانسه ، ایده ی آشتکار را بسط داده و کشف کردند در تصویری که این چارچوب نظری جدید ارائه می دهد ، فضا برخلاف تصور ، پیوسته نبوده بلکه از بخش هایی مجزا به ابعاد 10 به توان منهای 35 متر تشکیل شده است . بدین ترتیب براساس نظریه ی گرانش کوانتومی حلقوی ، فضا – زمان در واقع شبکه ای است از پیوند هایی که این کوانتوم های فضا را به همدیگر متصل می کنند .


از همان آغاز ، فیزیکدان ها دریافته بودند که این پیوند ها می توانند دور همدیگر پیچیده و ساختارهایی بافته مانند را تشکیل دهند . اما تا پیش از این ، کنجکاوی فیزیکدان ها برای درک مفهوم این بافته ها راه به جایی نبرده بود . اسمالین در این باره می گوید : (( ما از سال 1987 به وجود این بافته ها در ساختار فضا – زمان پی برده بودیم ، اما فکر نمی کردیم که آنها با هویت های فیزیکی جهان ما مرتبط باشند . ))

ماجرا به همین روال گذشت تا این که (( ساندانس بیلسون تامپسون )) که یک فیزیکدان نظری در دانشگاه آدلاید در جنوب استرالیا بود وارد صحنه ی این نمایش شد . هنگامی که او در سال 2004 کار بر روی مسئله ای قدیمی در حوزه ی فیزیک ذرات بنیادی را آغاز کرد عملا چیز چندانی در مورد گرانش کوانتومی نمی دانست . در آن زمان بیلسون تامپسون در تلاش برای درک بهتر ماهیت ذراتی بود که فیزیکدان ها آنها را بنیادی می پنداشتند ( ذرات بنیادی ، ذراتی هستند که از اجزای بنیادی تری تشکیل نشده اند ) . او که از تعدد بیش از حد این ذرات بنیادی سرگشته شده بود ، نسبت به بنیادی بودن همگی ذرات مزبود دچار تردید شده بود . به همین دلیل هم برای پاسخ به سؤالات خود ، در گام اول به سراغ مدل هایی رفت که در دهه 1970 بسط داده شده بودند و بسیاری از ذرات به ظاهر بنیادی را متشکل از ذرات بنیادین دیگری به نام (( پریون ها )) می دانستند .

همان گونه که هسته اتم ها از پروتون و نوترون تشکیل شده ، این مدل های پریونی نیز ذراتی نظیر الکترون ها ، کوارک ها و نوترینو ها را ( که جزء ذرات بنیادی محسوب می شدند ) ، متشکل از ذرات فرضی و بنیادین دیگری می دانستند که حامل بار الکتریکی بوده و با همدیگر برهم کنش داشتند . البته مدل های پریونی نهایتا با مشکل مواجه شدند ؛ چرا که براساس این مدل ها ، پریون ها انرژی فوق العاده بیشتری نسبت به ذراتی که خود جزئی از آن محسوب می شدند ، داشتند . این تناقض بزرگ ، نهایتا سبب شد محققان کار بر روی این مدل های پریونی را کنار بگذارند ( هرچند این مدل ها به طور کامل به فراموشی سپرده نشدند ) .

اما بیلسون تامپون در مطالعه این مدل های پریونی ، رویه ای متفاوت را نسبت به سایرین گرفت . او به جای تمرکز بر ویژگی خود این ذرات ، بر نحوه بر هم کنش مابین آنها متمرکز شد . این رویه از نظر او ، رویه ای منطقی بود چرا که آنچه (( ویژگی ذارت )) نامیده می شود ، عملا حاصل نحوه بر هم کنش ذرات و محیط پیرامون است . در واقع او می خواست از طریق شناخت نحوه بر هم کنش این ذرات ، به ماهیت آنها پی ببرد .

بیلسون تامپون ، فرض نقطه ای بودن پریون ها را کنار گذاشت و ایده ای را مطرح کرد که بر اساس آن ، پریون ها شکلی نوار مانند داشته و بنابراین دارای طول و عرض بودند . براساس نظریه ی او ، برهم کنش پریون ها همانند پیچیدن نوارها به دور همدیگر بود . بنابراین ، گردهم آمدن سه پریون برای تشکیل ذره ای جدید ، به معنای تنیده شدن سه نوار در همدیگر و ایجاد بافته ای مشخص بود . هر تاب به لحاظ ریاضی معادل یک سوم بار الکتریکی الکترون بود و مثبت یا منفی بودن این بار نیز به ساعتگرد یا پادساعتگرد بودن تاب مزبور بر می گشت .

در مدل بیلسون تامپون ، ساده ترین بافته معادل نوترینوی الکترون بود . تصویر آینه ای این بافته نیز پادنوترینوی این الکترون را نشان می داد . حال اگر هر یک از سه نوار این بافته ، یک بار در جهت عقربه های ساعت تاب بر می داشتند ، بافته دیگری به وجود می آمد که همانند الکترون رفتار می کرد و اگر این تابها در خلاف جهت عقربه های ساعت بودند ، پوزیترون به دست می آمد . به همین ترتیب ، بیلسون تامپون قادر بود حتی فوتون ها و را ( که حاملان نیروی الکترومغناطیسی و ضعیف هستند ) نیز به وجود Z و Wبوزون های

آورد . در واقع این نوارهای بافته شده می توانستند تمامی ذرات مختلف استاندارد ذرات بنیادی را ایجاد کنند .

بیلسون تامپون نتیجه تحقیقات خود را در سال 2005 منتشر کرد . اما علی رغم دستاوردهای قابل توجهی که از این تحقیقات بدست آمده بود ، ماهیت خود پریون ها برای او همچنان ناشناخته بود . سوال این بود که ماهیت خود این نوارها چیست ؟ بیلسون تامپون در این باره می گوید : (( در آن هنگام ، مشغول بررسی این ایده بودم که شاید آنها ریزکرمچاله هایی باشند که به دور همدیگر می پیچند . شاید هم این نوارها عارضه های دیگری در ساختار فضا – زمان باشند . ))

در همین زمان بود که اسمالین به مقاله بیلسون تامپون برخورد . او در این باره چنین می گوید : (( ما با دیدن این مقاله بسیار هیجان زده شدیم ، چرا که در آن زمان به دنبال هر ایده ای که بتواند ساختارهای بافته مانند را توضیح دهد می گشتیم . )) آیا بافته های فضا – زمانی و بافته های نظریه بیلسون تامپون در واقع یکی بودند ؟ آیا ممکن است ذرات ، در واقع چیزی جز بافته هایی از تاروپود فضا – زمان نباشند ؟

بدین ترتیب اسمالین ، بیلسون تامپون را به دانشگاه واترلو دعوت کرد تا با همدیگر پاسخی برای این پرسش بیابند . در ضمن ، او فیزیکدان دیگری به نام (( فوتینی مارکوپولو )) را نیز که در همان دانشگاه به تحقیق مشغول بود و از مدت ها قبل حدس زده بود که ممکن است بافته های فضایی ، منشا ماده و انرژی در کائنات باشند ، به همکاری با گروه دعوت کرد . البته مارکوپولو می دانست که نشان دادن صحت این ایده در قالب نظریه گرانش کوانتومی ، کار بسیار دشواری خواهد بود ؛ چرا که براساس این نظریه ، افت و خیزهای کوانتومی به طور لحظه به لحظه ، شبکه پیوند های فضا – زمانی را در هم می ریزد .

در واقع ، این بافته ها به حدی ناپایدارند که در زمانی در حدود 10 به توان منهای 44 ثانیه فرو پاشیده و به شکل جدیدی تبدیل می شوند . بنابراین همانگونه که مارکوپولو هم می گوید ، چنانچه این بافته ها مستمرا و با چنین سرعتی متحول می شوند ، پس چگونه می توانند ساختارهای پایدار و یا نسبتا پایداری نظیر ذرات بنیادی را به وجود آورند ؟

اما مارکوپولو پیش از آن و به کمک فیزیکدان دیگری به نام (( دیوید کریبز )) که متخصص رایانه های کوانتومی در دانشگاه گولف ایالت اونتاریوی کانادا بود ، نسخه دیگری از نظریه گرانش کوانتومی حلقوی را بسط داده بود که قادر به ارائه پاسخی به این پرسش بود . در حالی که رایانه های معمولی از بیتهایی که یا (( صفر )) هستند و یا (( یک )) برای ذخیره سازی اطلاعات استفاده می کنند ، رایانه های کوانتومی واحد دیگری به نام (( کوبیت )) را برای پردازش اطلاعات به کار می گیرند که می تواند مقادیر (( صفر )) و (( یک )) را تواما داشته باشد ( همین مسئله است که به این رایانه ها توانمندی خارق العاده ای می بخشد ) . هر چند این ویژگی دوگانه و ظریف هر یک از کوبیت ها به فاصله برهم کنش با جهان بیرونی همواره در معرض فروپاشی است ، اما محاسبات نشان می دهد که مجموعه ای از این کوبیت ها ، بسیار پایدار تر از تک تک آنها بوده و داده هایی که توسط آنها ذخیره می شود ، از هر گونه اختلال در امان خواهند بود .

در نسخه ای از (( گرانش کوانتومی حلقوی )) که توسط مارکوپولو و کریبز ارائه شده نیز ، جهان همانند یک رایانه کوانتومی عظیم است که در آن ، هر کوانتوم فضا جانشین یک کوانتوم اطلاعات خواهد شد . محاسبات آنها نشان می دهد که انعطاف پذیری گروهی کوبیت ها ، منجر به پایداری بافته های کوانتومی فضا – زمان شده و همین مسئله قادر خواهد بود علت عمر طولانی ذرات را علی رغم وجود تلاطم های کوانتومی ، توضیح دهد .

بر همین اساس ، اخیرا اسمالین ، مارکوپولو و بیلسون تامپون بالاخره موفق شدند سبک ترین خانواده ذرات در مدل استاندارد ذرات بنیادی – یعنی الکترون ، کوارک های (( بالا )) و (( پایین )) نوترینوی الکترون و پاد ذره آنها – را براساس بافته های فضا – زمان استخراج کنند .

البته این نظریه جدید تاکنون تنها موفق به بازسازی برخی از ویژگی های ذرات در مدل استاندارد ذرات بنیادی شده است ( ویژگی هایی نظیر (( بار الکتریکی )) و (( دستوارگی )) تاکنون توسط این مدل تبیین شده است . (( دستوارگی )) کمیتی است که ارتباط میان اسپین یک ذره بنیادی را با امتداد و جهت حرکت آن در فضا مشخص می کند ) . اما اسمالین با همین نتایج نیز به هیجان آمده می گوید : (( این دستاوردی بسیار شگفت انگیز است ؛ چرا که پس از 20 سال تحقیق ، بالاخره یک ارتباط طبیعی مابین نظریه (( گرانش کوانتومی حلقوی )) و فیزیک ذرات بنیادی به دست آمده است ، ارتباطی که به طور ساختگی وارد نظریه نشده بلکه به طور ذاتی از دل نظریه بیرون آمده است . ))

با توجه به انطباق موجود میان بافته های فضا – زمانی و ذرات بنیادی ، به احتمال زیاد سایر ویژگی های ذرات مزبور نیز به زودی از دل این نظریه استخراج خواهد شد . اسمالین معتقد است مهمترین پیشرفت در این زمینه ، هنگامی خواهد بود که بتوانیم جرم ذرات بنیادی را براساس رفتار این بافته های فضا – زمانی محاسبه کنیم . این هدف بزرگی است ؛ چرا که فیزیکدان هایی که بر روی نظریه ریسمان ها کار می کردند نیز طی 20 سال گذشته در تلاش برای انجام چنین کاری بودند ، اما هنوز به نتیجه رضایت بخشی نرسیده اند .

اما همانگونه که تایید تجربی نظریه ریسمان ها مشکل است ، طراحی آزمایشی که بتواند صحت نظریه (( گرانش کوانتومی حلقوی )) را نشان دهد نیز کار بسیار دشواری به نظر می رسد ؛ چرا که چنین آزمایشی باید قادر باشد ابعاد بسیار کوچک فضا ( تا حد 10 به توان منهای 35 متر ) را کاوش کند .

اما برخلاف تصور ، بهترین عرصه ای که می توان در آن به جستجوی تایید تجربی این نظریه پرداخت ، بزرگترین مقیاس های جهان است و نه کوچکترین آنها . (( جان بائز )) ، ریاضیدان متخصص در گرانش کوانتومی در دانشگاه ایرواین کالیفرنیا ، در این باره می گوید : (( بهترین آزمون های تجربی مطرح شده برای ارزیابی صحت این نظریه ، تاکنون در حوزه کیهان شناسی بوده اند . )) به عنوان مثال ، اکنون مارکوپولو در جست و جوی راه هایی برای آزمودن مدل بافته های فضا – زمانی براساس بررسی ویژگی های تابش زمینه کیهانی است . این تابش ، از زمین مه بانگ در کل جهان باقی مانده و تمامی کیهان را پر کرده است . فیزیکدان ها بر این باورند که الگویی که امروزه دراین تابش مشاهده می شود ، ریشه در افت و خیز های کوانتومی اولین لحظات پیدایش جهان داشته است .

اما نکته ی جالب تر آنکه برخی از نظریه پردازان ، مشابهت مابین کل جهان با یک رایانه عظیم کوانتومی را که توسط مارکوپولو بیان شده است ، نه صرفا یک قیاس بلکه یک واقعیت می دانند . اما اگر این ایده صحیح باشد ، یک پیامد فوق العاده شگفت انگیز خواهد داشت : ممکن است خود فضا نیز اصلا وجود نداشته باشد ! آری ، چنانچه کوانتوم های فضا را در نظریه ی گرانش کوانتومی حلقوی با کوبیت ها جایگزین کنیم ، خود فضا – که تا پیش از این به عنوان یک چارچوب مرجع مورد استفاده قرار می گرفت – عملا به تار و پودی از اطلاعات تبدیل خواهد شد .

به هر حال ، چنانچه نظریه گرانش کوانتومی حلقوی بتواند تمامی ویژگی های ذرات در مدل استاندارد ذرات بنیادی را بازسازی کرده و در عین حال ، محک آزمون های تجربی را نیز با موفقیت پشت سر بگذارد ، در آن صورت می توان گفت که ما به بهترین نظریه مطرح شده از زمان اینشتین تاکنون برای تبیین عالم دست پیدا کرده ایم . کارلو روولی در این باره می گوید : (( این ایده ای بسیار زیبا است . ایده ای شجاعانه و شگفت انگیز و ایده ای که در عمل هم جواب می دهد . ))

بدین ترتیب ، نظریه گرانش کوانتومی حلقوی ، حس غریبی در مورد جایگاه ما در عالم برایمان به ارمغان می آورد . اگر الکترون ها و کوارک ها – و نتیجتا اتم ها ، درختان ، انسان و کهکشان ها – همگی بافته هایی از فضا – زمان باشند ، پس ما حقیقتا با کل جهان یگانه ایم .

smile072 smile072 smile072 smile072 smile072 smile072 smile072
علم×دین=انسان




وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاس جَمِيعاً

و هر کس نفسی را حیات بخشد مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده.

سوره مبارکه المائدة آیه32




بانک اهداء سلولهای بنیادی:
http://iscdp.tums.ac.ir/

david

عضویت : شنبه ۱۳۸۶/۱۱/۶ - ۱۷:۵۱


پست: 225

سپاس: 4

Re: نظریه گرانش کوانتومی حلقوی و پریونها...

پست توسط david »

تو یه گوشه از ذهنم میذارم!
پیوسته نیست ینعی چی!؟
آن زاهد ظاهرپرست ندارد خبر از حال ما

user30018

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۰/۸/۱۶ - ۱۹:۴۳


پست: 176

سپاس: 28

Re: نظریه گرانش کوانتومی حلقوی و پریونها...

پست توسط user30018 »

رویای انیشتین هم این بود که بی فایده است
عزیزم ، مقاله را خواندم ولی متاسفانه من هرکاری میکنم نمیتوانم نظریه ابر ریسمان را بپذیرم
ابر ریسمان و نظریه ام و مقاله ان جناب همه مدل ریاضی برای نظریه GUT هستند و واقعیت ندارند و تایید نشدند

نمایه کاربر
MA102

نام: Laplace transforms

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۸/۹/۱۸ - ۱۷:۰۹


پست: 1664

سپاس: 1193

Re: نظریه گرانش کوانتومی حلقوی و پریونها...

پست توسط MA102 »

با سلام smile072
david نوشته شده: پیوسته نیست ینعی چی!؟
مال كدوم بخششه؟
ehsanmohebbi نوشته شده:ابر ریسمان و نظریه ام و مقاله ان جناب همه مدل ریاضی برای نظریه GUT هستند و واقعیت ندارند و تایید نشدند
اين مطلب مربوط به فلسفه علمه كه با توجه به گرايش فلسفيتون بهش جواب داديد.
smile072 smile072 smile072 smile072 smile072 smile072 smile072
علم×دین=انسان




وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاس جَمِيعاً

و هر کس نفسی را حیات بخشد مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده.

سوره مبارکه المائدة آیه32




بانک اهداء سلولهای بنیادی:
http://iscdp.tums.ac.ir/

نمایه کاربر
MA102

نام: Laplace transforms

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۸/۹/۱۸ - ۱۷:۰۹


پست: 1664

سپاس: 1193

Re: نظریه گرانش کوانتومی حلقوی و پریونها...

پست توسط MA102 »

david نوشته شده:تو یه گوشه از ذهنم میذارم!
پیوسته نیست ینعی چی!؟
منظورت رو متوجه نشدم smile042

smile072 smile072 smile072 smile072 smile072 smile072 smile072
علم×دین=انسان




وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاس جَمِيعاً

و هر کس نفسی را حیات بخشد مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده.

سوره مبارکه المائدة آیه32




بانک اهداء سلولهای بنیادی:
http://iscdp.tums.ac.ir/

نمایه کاربر
آسمان سرخ

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۲/۳/۳۰ - ۱۷:۲۸


پست: 143

سپاس: 79

Re: نظریه گرانش کوانتومی حلقوی و پریونها...

پست توسط آسمان سرخ »

زدم بیاد بالا

saeed_m_farid

نام: سعید

عضویت : شنبه ۱۳۹۲/۶/۲۳ - ۱۱:۳۷


پست: 8

سپاس: 10

Re: نظریه گرانش کوانتومی حلقوی و پریونها...

پست توسط saeed_m_farid »

میدونم این پست قدیمی هست، ولی ماهی رو هروقت از آب بگیری میمیره!
اینم میدونم که بازکننده تاپیک یا کلاً هوپا، دخلی در ماجرا نداشتند، ولی انتقاد به مجلۀ دانشمند از عهدۀ بنده خارج هست و نظرم رو همین جا میگم...
مطلب بسیار جالبی بود ولی وقتی اصلش رو دیدم، زیاد برام خوشایند نبود که تو ترجمه، اینقدر دخل و تصرف بشه! همون پاراگراف اول، کلاً بیان دیدگاه های جناب مترجم هست :(
"راهب شرقی"، "تعالیم کهن شرق"، "ماهیتی واحد و یگانه" و ...
— LEE SMOLIN is no magician. Yet he and his colleagues have pulled off one of the greatest tricks imaginable. Starting from nothing more than Einstein's general theory of relativity, they have conjured up the universe. Everything from the fabric of space to the matter that makes up wands and rabbits emerges as if out of an empty hat.
ترچمه:
(( لی اسمالین )) یک راهب شرقی نیست . او و همکارانش به تازگی و هنگام تلاش برای وحدت بخشیدن به دو نظریه ی بزرگ فیزیک یعنی (( نظریه کوانتوم )) و (( نسبیت عام اینشتین )) ، به نتیجه ی شگفت انگیزی مشابه آنچه در تعالیم کهن شرق بیان شده است ، دست یافته اند : این که ماده اساسا چیز جز بافته ای از تاروپود فضا – زمان نیست و بنابراین همه چیز در جهان – از درختان و انسان گرفته تا کهکشان ها – ماهیتی واحد و یگانه دارند .
درسته من نوعی، به فلسفه های شرقی علاقۀ زیادی دارم (و همین باعث شد دنبال اصل متن بگردم) ولی این دلیل نمیشه که علاقه ام رو در یک مقالۀ علمی تزریق کنم! راستش به کل مطلب شک کردم، ولی بازم پاراگراف های بعدی زیاد دستکاری (حذف چرا!) نشده بودن. خلاصه اش: وقتی اسم متنی رو میذاریم "ترجمه" : شاید توجیهی (هرچند غلط) وجود داشته باشه که بعضی جاهاش رو حوصله نمیرسه کامل برگردونیم یا در سطح شعور خوانندگان فارسی زبان نمی بینیم! و ... ولی دیگه دستکاری و اعمال نظر شخصی، از دید من اصلاً قابل توجیه نیست!

نمایه کاربر
MA102

نام: Laplace transforms

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۸/۹/۱۸ - ۱۷:۰۹


پست: 1664

سپاس: 1193

Re: نظریه گرانش کوانتومی حلقوی و پریونها...

پست توسط MA102 »

در متن اصلی، عبارت زیر مخدوش بود.
در مدل بیلسون تامپون ، ساده ترین بافته معادل نوترینوی الکترون بود . تصویر آینه ای این بافته نیز پادنوترینوی این الکترون را نشان می داد . حال اگر هر یک از سه نوار این بافته ، یک بار در جهت عقربه های ساعت تاب بر می داشتند ، بافته دیگری به وجود می آمد که همانند الکترون رفتار می کرد و اگر این تابها در خلاف جهت عقربه های ساعت بودند ، پوزیترون به دست می آمد . به همین ترتیب ، بیلسون تامپون قادر بود حتی فوتون ها و را ( که حاملان نیروی الکترومغناطیسی و ضعیف هستند ) نیز به وجود Z و Wبوزون های

آورد . در واقع این نوارهای بافته شده می توانستند تمامی ذرات مختلف استاندارد ذرات بنیادی را ایجاد کنند .

که به اینصورت تصحیح می شود.
در مدل بیلسون تامپون ، ساده ترین بافته معادل نوترینوی الکترون بود . تصویر آینه ای این بافته نیز پادنوترینوی این الکترون را نشان می داد . حال اگر هر یک از سه نوار این بافته ، یک بار در جهت عقربه های ساعت تاب بر می داشتند ، بافته دیگری به وجود می آمد که همانند الکترون رفتار می کرد و اگر این تابها در خلاف جهت عقربه های ساعت بودند ، پوزیترون به دست می آمد . به همین ترتیب ، بیلسون تامپون قادر بود حتی فوتون ها و بوزون های Z و W را ( که حاملان نیروی الکترومغناطیسی و ضعیف هستند ) نیز به وجود آورد . در واقع این نوارهای بافته شده می توانستند تمامی ذرات مختلف استاندارد ذرات بنیادی را ایجاد کنند .


smile072 smile072 smile072 smile072 smile072 smile072 smile072
علم×دین=انسان




وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاس جَمِيعاً

و هر کس نفسی را حیات بخشد مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده.

سوره مبارکه المائدة آیه32




بانک اهداء سلولهای بنیادی:
http://iscdp.tums.ac.ir/

نمایه کاربر
MA102

نام: Laplace transforms

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۸/۹/۱۸ - ۱۷:۰۹


پست: 1664

سپاس: 1193

Re: نظریه گرانش کوانتومی حلقوی و پریونها...

پست توسط MA102 »

saeed_m_farid نوشته شده:میدونم این پست قدیمی هست، ولی ماهی رو هروقت از آب بگیری میمیره!
اینم میدونم که بازکننده تاپیک یا کلاً هوپا، دخلی در ماجرا نداشتند، ولی انتقاد به مجلۀ دانشمند از عهدۀ بنده خارج هست و نظرم رو همین جا میگم...
مطلب بسیار جالبی بود ولی وقتی اصلش رو دیدم، زیاد برام خوشایند نبود که تو ترجمه، اینقدر دخل و تصرف بشه! همون پاراگراف اول، کلاً بیان دیدگاه های جناب مترجم هست :(
"راهب شرقی"، "تعالیم کهن شرق"، "ماهیتی واحد و یگانه" و ...
— LEE SMOLIN is no magician. Yet he and his colleagues have pulled off one of the greatest tricks imaginable. Starting from nothing more than Einstein's general theory of relativity, they have conjured up the universe. Everything from the fabric of space to the matter that makes up wands and rabbits emerges as if out of an empty hat.
ترچمه:
(( لی اسمالین )) یک راهب شرقی نیست . او و همکارانش به تازگی و هنگام تلاش برای وحدت بخشیدن به دو نظریه ی بزرگ فیزیک یعنی (( نظریه کوانتوم )) و (( نسبیت عام اینشتین )) ، به نتیجه ی شگفت انگیزی مشابه آنچه در تعالیم کهن شرق بیان شده است ، دست یافته اند : این که ماده اساسا چیز جز بافته ای از تاروپود فضا – زمان نیست و بنابراین همه چیز در جهان – از درختان و انسان گرفته تا کهکشان ها – ماهیتی واحد و یگانه دارند .
درسته من نوعی، به فلسفه های شرقی علاقۀ زیادی دارم (و همین باعث شد دنبال اصل متن بگردم) ولی این دلیل نمیشه که علاقه ام رو در یک مقالۀ علمی تزریق کنم! راستش به کل مطلب شک کردم، ولی بازم پاراگراف های بعدی زیاد دستکاری (حذف چرا!) نشده بودن. خلاصه اش: وقتی اسم متنی رو میذاریم "ترجمه" : شاید توجیهی (هرچند غلط) وجود داشته باشه که بعضی جاهاش رو حوصله نمیرسه کامل برگردونیم یا در سطح شعور خوانندگان فارسی زبان نمی بینیم! و ... ولی دیگه دستکاری و اعمال نظر شخصی، از دید من اصلاً قابل توجیه نیست!
smile072
اینها کارهای ژورنالیستی است برای جذاب تر کردن موضوع برای خوانندگان غیرفیزیکدان.
مهم معرفی نظریه جدیدِ یگانگی لپتونها و کوارکها است.



smile072 smile072 smile072 smile072 smile072 smile072 smile072
علم×دین=انسان




وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاس جَمِيعاً

و هر کس نفسی را حیات بخشد مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده.

سوره مبارکه المائدة آیه32




بانک اهداء سلولهای بنیادی:
http://iscdp.tums.ac.ir/

ارسال پست