خدا و آخرت و اینکه پیدایششان در اندیشه انسان بچه زمانی برمیگردد
فیلسوفهای فراوانی علی الخصوص هگل را سخت علاقه مند تفحص بیشتری
در زوایای مذهب کرد.
m72god.jpg
[/i]
جمله ی بالا علاوه بر معنی ظاهری خود که به سادگی فهمیده میشود، یک معنی
باطنی هم دارد که در ارتباط تنگاتنگ با یکی از اعداد مهم ریـــــــــــــاضی است. آیا
میتوانید رمز جمله را بگشایید و بگــویید این رابطه چیست و آن عدد کدام است؟
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
این جمله عدد پی را تا 24 رقم بعد از ممیز نشان میدهد!
اگر بجای هر کلمه، عددی قرار دهید که نشانگر تعداد حروف آن کلمه باشد،
مثلا"بجای خدا بگذارید 3، بجای آخرت بگذارید 4 و غیره، آنگاه این عدد بدست
میاید:
3.141592653589793238462643
سلام به همه
من فكر مي كنم اول به 4دسته ي سه تايي تقسيمش مي كنيم بعد سه تا رو تو يك كفه سه تا رو تو كفه ي ديگه مي گذاريم يا تعادل برقرار ميشه يا نميشه اگر شد كه سكه معيوب در دو دسته ي ديگه اس اگر تعادل برقرار نشد سكه معيوب توي يكي از همين دسته هاست پس دو دسته ي سه تايي داريم كه سكه ي معيوب تو يكي از اوناس .
حالا يكي از دسته ها رو توي يك كفه ترازو و يكي از اون دسته هاي بدون عيب را در كفه ي ديگر مي گذاريم يا تعادل برقرار ميشه يا نميشه اگر شد سكه معيوب توي دسته ي آخري است اگر نشد سكه معيوب تو همين دسته هست .پس دسته سه تايي كه يك دونه ش معيوب هست رو پيدا كرديم حالا دوتا از اين سكه هارو تو دو كفه ترازو مي گذاريم اگر تعادل برقرار شد سكه سومي معيوب است اگر نشد يكي از اين دوتا!!!!!
ان شا الله كه تعادل برقرار بشه !!!!!!!!!
منطقي كه حسابش مي كنم بهتر از اين نميشه شرمنده سرتون رو درد آوردم ولي خودش يك قدم بود براي بقيه موفق باشيد.
این معمایی که مطرح کردین خیلی راه حل منطقی نداره چون اینجا 3 مجموعه از ارتباطات اعدادی داریم که هر کودوم 4 عدد از یک نوع و 1 عدد از نوع دیگر دارند.
حالا ما می تونیم n رابطه بین این اعداد پیدا کنیم.
اگر یک دنباله هندسی یا هسابی می نوشتید با 3 جمله قابل تشخیصه ولی اگر عملگرهارو زیاد ترکنیم دیگه قابل تشخیص نیست.
من چند ارتباط به دلخواه خودم در اوردم که یکیش حسابیه و دیگری مندراوردی:
1_مجموع تمام اعداد سمت چپ 59 و سمت و وسطی 62 پس راستی هم باید بشه 65 پس جواب می شه 55.
2_ اعداد ستون های چپی رو جمع می کنیم می شه یکان و اعداذ ستون راستی دهگان و این دو عددو جمع میکنم و تقسیم بر 2 می کنیم و در مربع چپ جوابو منهای 4 می کنیم و در مربع وسطی منهای 3 و در مربع آخری منهای 2 که جواب می شه 44.
3_ هر عدد جواب تابع رندم به ازای هیچ مقدار می باشند پس مربع اولی شد 41 و دومی 52 و سومی می شه 58
aisana1380 نوشته شده:سلام به همه
من فكر مي كنم اول به 4دسته ي سه تايي تقسيمش مي كنيم بعد سه تا رو تو يك كفه سه تا رو تو كفه ي ديگه مي گذاريم يا تعادل برقرار ميشه يا نميشه اگر شد كه سكه معيوب در دو دسته ي ديگه اس اگر تعادل برقرار نشد سكه معيوب توي يكي از همين دسته هاست پس دو دسته ي سه تايي داريم كه سكه ي معيوب تو يكي از اوناس .
حالا يكي از دسته ها رو توي يك كفه ترازو و يكي از اون دسته هاي بدون عيب را در كفه ي ديگر مي گذاريم يا تعادل برقرار ميشه يا نميشه اگر شد سكه معيوب توي دسته ي آخري است اگر نشد سكه معيوب تو همين دسته هست .پس دسته سه تايي كه يك دونه ش معيوب هست رو پيدا كرديم حالا دوتا از اين سكه هارو تو دو كفه ترازو مي گذاريم اگر تعادل برقرار شد سكه سومي معيوب است اگر نشد يكي از اين دوتا!!!!!
ان شا الله كه تعادل برقرار بشه !!!!!!!!!
منطقي كه حسابش مي كنم بهتر از اين نميشه شرمنده سرتون رو درد آوردم ولي خودش يك قدم بود براي بقيه موفق باشيد.
سلام عزیزم - شما از کجا میدونی سکه ی معیوب سنگین تره یا سبک تر ؟ سوال منبعی که ازش جواب رو به دست آوردی رو با دقت بیشتر مطالعه کن - احتمالا اونجا شرط سبک تر یا سنگین تر برای سکه گذاشتن - اینجا ما نمیدونیم سکه ی معیوب سبک تره یا سنگین تر - پس با بالا یا پایین رفتن کفه های ترازو نمیتونیم بفهیم کدوم معیوبه - یه مقدار بیشتر روی پاسخت کار کن - برای سوالات تکراری یه همچین مشکلاتی هم پیش میاد ...
new roaming نوشته شده:پاسخ سوال 4:
حاصلضرب عدد وسط در عدد "سمت چپ پایین" می شود عدد حاصل از سه رقم دیگر.
4.41=246
7.52=364
5.75=375
با تشکر از همه دوستان
اوفففففففف!!!!!!!!!
یعنی ما از کجا باید می دونستیم!!!!!
تو رمز گشایی هم اینقد نمونه های کم بدست نمیاریم. مثلا من تو رمزگشایی مقدار امتیاز یکی از بازی های کامپپیوتری 100 عدد برداشتم تا trainer براش بسازم.
تازه اگر hashing می کردند که فکر کنم سازندش حوصلشو نداشت اصلا امکان رمز گشایی وجود نداشت.
حتی خود سازنده هم نمی تونست برنامه در حال اجرا رو رمز گشایی کنه.
سوال شماره ی 5:
فردی با سگ شکاریش برای مدت یک ربع ساعت به گردش می رود. او میـــخواهد
سگش را در این مدت تمرین دهد، بنابراین هربار یک چوبــــــــــدستی را به طرفی
می اندازد و سگش آن را برمیگرداند. برای اینکه سگ این فرد بیشترین مدت ممکن
را در حال دویدن باشد، او باید چوبدستی را به کدام سمت پرتاب کند؟
الف) به طرف جلوی خودش
ب) به طرفین (اول به جلو و بعد به عقب و ...)
ج) هیچکدام
لطفا حتما پاسخ خود را با ذکر گزینه توضیح دهید. موفق باشید.
images.jpg
امتیاز سوال:10
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
new roaming نوشته شده:سوال شماره ی 5:
فردی با سگ شکاریش برای مدت یک ربع ساعت به گردش می رود. او میـــخواهد
سگش را در این مدت تمرین دهد، بنابراین هربار یک چوبــــــــــدستی را به طرفی
می اندازد و سگش آن را برمیگرداند. برای اینکه سگ این فرد بیشترین مدت ممکن
را در حال دویدن باشد، او باید چوبدستی را به کدام سمت پرتاب کند؟
الف) به طرف جلوی خودش
ب) به طرفین (اول به جلو و بعد به عقب و ...)
ج) هیچکدام
لطفا حتما پاسخ خود را با ذکر گزینه توضیح دهید. موفق باشید.
اگر کاملا حقیقی و عملی فکر کنیم و هدف سوزوندن انرژی اضافه سگ باشد:
نمودار v-t و a-t سگ رو می کشیم. با در نظر گرفتن زمانی که فرد چوب رو می گیره و دوباره پرتاب می کنه و مقدار انرژی که سگ برای قلبه بر اصتکاک و حرکت صرف می کند و با در نظر گرفتن انرژی که سگ برای شتاب گیری صرف می کند و با در نظر گرفتن سرعت حرکت شخص.
به جواب واحد نمی رسیم.
حرکت سگ و کلا حیوانات پا دار انرژی زیادی صرف توقف و حرکت مجدد در هر قدم می شه. چون فنری نیستیم. وقتی قدم بر می داریم ابتدا نقطه سقلمونو میندازیم جلوی پا تا گشتاوری باعث چرخش ما حول پاهامون بشه و نیوری اصتکاک جلوی سر خوردن پا رو می گیره. سپس از سر مقداری سقوط می کنیم و مقداری نقطه سقل به سمت جلو می ره. حالا پامونو می زاریم جلوی نقطه سقل و با قلبه بر سرعت پایین رونده یا بهتره بگم سرعت چرخشی بدن که داره سقوط می کنه ابتدا سرعتو 0 می کنیم سپس دوباره کاهش ارتفاع نقطه سقل و بدن رو جبران می کنیم و در همین حین دوباره نقطه سقل می ره جلو و دوباره همین کارو می کنیم.
در طی این روند ماهیچه های ما ابتدا در جهت حرکت کار انجام می دند و سپس در خلاف جهت. انگار یک توپو هی تو دستتون این دست اون دست کنین. در نتیجه مقدار زیادی انرژی هدر می ره.
البته میزان صرف انرژی در لحظات شتاب گیری آدم بیشتره. ولی آدم سریع شتاب میگیره. حداکثر در 10 سیکل دویدن.
حالا اگر منظور فقط زمان دویدن باشه و شتاب نداشته باشیم و فرد زمانیرو صرف پرتاب کردن چوب بکنه و سگ زمانی رو برای برداشتنش خوب اگه همیشه به عقب پرتاب کنیم بهتره.
پاسخ پرسش 5:
فرقی نداره دوستان، چون صرفا مدت زمان دویدن سگ مهم هست بنابراین چه اونو
جلوی پایش بیاندازد و چه به هر سویی که بیاندازد، چون بلافاصله از نو سگ شروع به دویدند میکنه
سمت و سوی پرتاب مهم نیست.
new roaming نوشته شده:سوال شماره ی 5:
فردی با سگ شکاریش برای مدت یک ربع ساعت به گردش می رود. او میـــخواهد
سگش را در این مدت تمرین دهد، بنابراین هربار یک چوبــــــــــدستی را به طرفی
می اندازد و سگش آن را برمیگرداند. برای اینکه سگ این فرد بیشترین مدت ممکن
را در حال دویدن باشد، او باید چوبدستی را به کدام سمت پرتاب کند؟
الف) به طرف جلوی خودش
ب) به طرفین (اول به جلو و بعد به عقب و ...)
ج) هیچکدام
لطفا حتما پاسخ خود را با ذکر گزینه توضیح دهید. موفق باشید.
images.jpg
امتیاز سوال:10
اگه زمان انداختن رو صفر در نظر بگیریم هیچ کدام
شرایط رو تعیین کن
اگه گزینه ها رو بررسی کنی میبینی جواب هیچ کدامه
با آرزوی شادی برای شما دوستان عزیز.
در این جستار روزانه یک معمای ریاضی طرح میشه، اولین کسی که پاسخ درست رو بگه (با استدلال درست) "سپاس" دریــــــــافت می کنه، نهایتا 24 ساعت بعد پاسخ
سوال داده خواهد شد، هـــــــر روز راس ساعت 12 شب منتظر شما هستیم.
---
این پست نخست است که ارسال کردم و همین طور که مشاهده می کنین عرض شد که
استدلال درست اهمیت داره. همچنین چندبار از شرکت کنندگان خواسته شد که جواب خود
را توضیح دهند، باز شما کماکان انتظار دارید که... .
