مدیران انجمن: parse , javad123javad
DARKENERGY
مدير انجمن
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035
سپاس:
4153
جنسیت:
تماس:
پست
توسط DARKENERGY » یکشنبه ۱۳۹۶/۹/۱۹ - ۱۹:۳۲
مامان! تمام زندگی ام درد می کند دارد چه کار با خودش این مرد می کند؟! دارد مرا شبیه همان بچّه ی لجوج که تا همیشه گریه نمی کرد می کند! این باد از کدام جهنّم رسیده است که برگ، برگ، برگ مرا زرد می کند هی می رسد به نقطه ی پایان، به خودکشی یک لحظه مکث، بعد عقبگرد می کند ابری ست غوطه ور وسط خواب های مرد که آتش نگاه مرا سرد می کند بی فایده ست سعی کنم مثلتان شوم دنیای خوب! باز مرا طرد می کند هی فکر می کنم… و به جایی نمی رسم هی فکر می کنم… و سرم درد می کند...
*
آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد
*
آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه
rappelle_toi: l'amour devrait te faire sentir bien
RobertPlant
عضویت : شنبه ۱۳۹۶/۷/۲۲ - ۲۳:۰۲
پست: 3
جنسیت:
پست
توسط RobertPlant » پنجشنبه ۱۳۹۷/۶/۸ - ۱۸:۰۵
Daytime is not my time ...
DARKENERGY
مدير انجمن
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035
سپاس:
4153
جنسیت:
تماس:
پست
توسط DARKENERGY » جمعه ۱۳۹۷/۱۱/۲۶ - ۲۰:۴۹
قدرنشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستی قلبمی اما سزاوار ِتپیدن نیستی ! مادر ِ این بوسه های چون مسیحایی ولی مرده خیلی زنده کردی، پاکدامن نیستی من غبارآلود ِ هجرانم تو اما مدتی ست عهده دار ِ آن نگاه ِ لرزه افکن نیستی یک چراغ از چلچراغ آرزوهایت شکست بعد ِمن اندازه ی یک عشق روشن نیستی لاف آزادی زدی؛ حالا که رنگت کرده فصل از گزندِ بادهای هرزه ایمن نیستی چون قیاسش می کنی با من، پس از من هرکسی هرچه گوید عاشقم، میگویی: " اصلا نیستی " دست وقتی که تکان دادی عجب حالی شدم اندکی برگشتم و دیدم که با من نیستی !
کاظم بهمنی
*
آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد
*
آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه
rappelle_toi: l'amour devrait te faire sentir bien
DARKENERGY
مدير انجمن
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035
سپاس:
4153
جنسیت:
تماس:
پست
توسط DARKENERGY » دوشنبه ۱۳۹۸/۷/۲۲ - ۲۰:۳۶
گر بدی گیرد جهان را سر به سر از دلم امیـد خوبی را مبر
*
آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد
*
آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه
rappelle_toi: l'amour devrait te faire sentir bien
DARKENERGY
مدير انجمن
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035
سپاس:
4153
جنسیت:
تماس:
پست
توسط DARKENERGY » یکشنبه ۱۴۰۰/۷/۱۱ - ۱۹:۱۲
بسیارها دویدم و میبینم
یک یا دو متر سهم من از دنیاست
لعنت به آن مسافت طولانی
نفرین به این مساحت تقریبی
*
آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد
*
آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه
rappelle_toi: l'amour devrait te faire sentir bien
DARKENERGY
مدير انجمن
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035
سپاس:
4153
جنسیت:
تماس:
پست
توسط DARKENERGY » سهشنبه ۱۴۰۰/۱۰/۲۱ - ۰۰:۲۸
دل آدم خر که نیست
میفهمه
مثلا من هیچ وقت از بابام نپرسیدم دوسَم داری بابا؟!
یا تا حالا از مامانم نپرسیدم مامان واقعا دوسَم داری؟!
یا حتی از خواهرم نپرسیدم هنوزم مثلِ قبل دوسَم داری راستی؟!
وقتی ازت میپرسم دوسَم داری؟
میپرسم واقعنی دوسَم داری؟
میپرسم هنوزم مثلِ قبل دوسَم داری؟
یعنی یه جای کار دوست داشتنت میلنگه
یعنی پای عاشقیت میلنگه
بدم میلنگه
دل آدمم خر که نیست
شعور داره، حالیشه، میفهمه
*
آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد
*
آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه
rappelle_toi: l'amour devrait te faire sentir bien
DARKENERGY
مدير انجمن
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035
سپاس:
4153
جنسیت:
تماس:
پست
توسط DARKENERGY » جمعه ۱۴۰۰/۱۰/۲۴ - ۱۸:۵۶
*
آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد
*
آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه
rappelle_toi: l'amour devrait te faire sentir bien
DARKENERGY
مدير انجمن
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035
سپاس:
4153
جنسیت:
تماس:
پست
توسط DARKENERGY » پنجشنبه ۱۴۰۲/۱۲/۱۰ - ۰۲:۲۳
*
آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد
*
آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه
rappelle_toi: l'amour devrait te faire sentir bien