منو

گفتگو با تینا شربتی طهرانی، برنده جایزه موسسه تبادلات آکادمیک آلمان



گفتگو از : عرفان کسرایی ([email protected])

 

مؤسّسه تبادلات آکادمیک آلمان (د.آ.آ.د) (به آلمانی Deutscher Akademischer Austauschdienst یا DAAD)یک مرکز بین‌المللی است که برنامهٔ اصلی آن برقراری ارتباط میان دانشجویان، استادان و پژوهشگران سایر کشورها با آلمان و پذیرش و آموزش آن‌ها در این کشور است.

DAAD یک سازمان غیر انتفاعی است و از وزارت خانه‌های دولتی مستقل است ولی به وسیله این وزارتحانه‌ها تامین مالی می‌شود. وظیفه اصلی DAAD ارائهٔ اطلاعات یعنی معرفی مراکز علمی، دانشگاه‌ها، استادان، روش‌های برقراری ارتباط با نهادهای علمی آلمان و به طور کلی ارائه مشاوره به دانشجویان، استادان و پژوهشگران خارجی است. خانم تینا شربتی امسال از دانشگاه کاسل آلمان ، برنده جایزه این موسسه شدند. به همین جهت گفتگویی با ایشان انجام دادیم که توجه شما را به آن جلب می نماییم.
 

افتخار داریم که در خدمت خانم مهندس تینا شربتی طهرانی عزیز، برگزیده موسسه تبادلات آکادمیک آلمان در سال 2014 باشیم. خانم شربتی طهرانی، خوشحال خواهیم شد که  معرفی اولیه را از زبان خودتان بشنویم .

تحصیلات کارشناسی من در رشته مهندسی برق الکترونیک دانشگاه آزاد تهران مرکز بوده اگر چه که در آن زمان امکان تحصیل در دانشگاه بین المللی قزوین رو هم داشتم اما به هر ترتیب تحصیلات دانشگاهیم رو در تهران شروع کردم. من این فرصت  رو پیدا کردم که در دوران تحصیل دبیرستان با انجمن فیزیکدانان جوان، انجمن ریاضیدانان جوان و ... آشنا بشم و دیدگاه تازه ای نسبت به علم و فعالیت علمی پیدا کنم. از همون سالها انگیزهء ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر رو در خودم حس  میکردم اما اینکه سر از آلمان در بیارم چندان فکرش رو نمیکردم. داستان از آنجا شروع شد که به تدریج زبان آلمانی رو یاد گرفتم و فکر میکردم فراگیری زبان کشوری صنعتی مانند آلمان میتونه علاوه بر زبان انگلیسی برای یک مهندس برق ، یک مزیت محسوب بشه. بعد از فارغ التحصیلی مثل هر دانشجویی دنبال کار گشتم ولی هیچکدوم از موقعیت های شغلی، در نظرم آنطور نبود که تمام زندگی و آینده شغلی ام رو روی آن بنا کنم. به همین جهت تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم و راهی آلمان شدم. در آلمان در رشته مهندسی برق با گرایش مخابرات ادامه تحصیل دادم. در حال حاضر بنا دارم بعد از 2 یا 3 سال کار و کسب تجربه در صنعت، تحصیلاتم رو در مقطع دکترا ادامه بدم. فکر میکنم که آموخته های تئوریک و نظری دانشگاهی در کنار تجربیات و دیدگاه صنعتی میتونه تکمیل بشه. چون نیازهایی در صنعت هست که دانشگاه کمتر به اون توجه میکنه و بالعکس مطالبی در دانشگاهها میتونه راهگشا باشه که به نتیجه ای در صنعت منجر بشه. 
 

مدتی پیش از طریق وبسایت موسسه تبادلات آکادمیک آلمان مطلع شدم که شما برگزیده جایزه این مرکز در سال 2014 شدید. خودتون احراز این عنوان رو چطور ارزیابی می کنید؟

من موسسه DAAD  رو از زمانی که در تهران ، زبان آلمانی یاد میگرفتم می شناختم . دفتر موسسه تبادلات آکادمیک آلمان پاسخگوی پرسش های دانشجویان برای ادامه تحصیل و پذیرش در دانشگاه های آلمان و بورسیه ها بود. از دریافت این جایزه بسیار خوشحال شدم. راستش من حتی نمی دونستم که برای دریافت جایزهء DAAD  آلمان کاندید شدم. از اونجایی که در ایران در انجمن مهندسی برق دانشگاه فعالیت می کردم با فعالیت های علمی دانشجویی آشنایی خوبی داشتم به همین جهت در دانشگاه کاسل آلمان در دفتر روابط بین الملل مشغول به فعالیت شدم. همین زمینه فعالیت در انجمن مهندسی برق، به انضمام آشنایی با چند زبان به اضافه پایه تئوریک قوی درسی که وجه مشخصه ما ایرانی هاست، یا فعالیت در برنامهء Dokumenta ، باعث شد که از طریق دفتر امور بین الملل دانشگاه ، به DAAD  راه پیدا کنم. 


این بخش از پرسش ام رو صرفاً برای اطلاعات خودم میپرسم خانوم مهندس شربتی طهرانی. مایلم نظراتون رو به عنوان یک دانشجوی موفق، که از طرف یکی از معتبرترین موسسات آکادمیک آلمان برگزیده شده راجع به راهکارهای توسعه علم و فناوری بپرسم. به عبارت دیگه، از نظر شما چطور میشه به توسعه پایدار علمی دست یافت. اینکه روی کلمه پایدار تاکید میکنم تعمدی است. چون در همین آلمان، عموماً در کنار مفهوم توسعه، روی مفهوم پایداری Nachhaltigkeit تاکید زیادی هست و توسعه مقطعی یا تصادفی عملاً دستاوردی در بر نخواهد داشت.

راستش زمانی که وارد آلمان شدم نخستین بار بود که از کشور خارج می شدم بنابراین دیدگاهی پیدا کردم که بتونم مقایسه ای کنم بین شرایط و امکانات کشور خودم و یک کشور فوق العاده صنعتی مثل آلمان. اولین چیزی که برام جلب  توجه کرد این بود که اینجا اصولاً تفاوتی با ایران نداره، تنها تفاوت اش در اینه که مردم اینجا قدر داشته های خودشون رو میدونن. ما در دانشگاههای ایران دانش تئوریک نسبتاً خوبی داریم. اما نمی دونیم  این دانش  تئوریک، کجا و چطور باید مورد استفاده قرار بگیره. وقتی اینجا در دانشگاه به عنوان توتور حل تمرین مشغول شدم یکی از دانشجویان پرسید، سری فوریه که تا به این حد در مسائل مهندسی برق مورد استفاده قرار میگیره اساساً به چه درد میخوره و چه فایده ای  داره؟ راستش من هیچ جواب عملی نداشتم . چون در نوع آموزش دانشگاهی ما لازم نمی دونستیم که یاد بگیریم این  دانش تئوریک کجا کاربرد عملی داره. در واقع دانش تئوریک ما هدفمند نبود. چیزیکه به ذهنم میرسه اینه که حوزه های مختلف دانش، به سمت تخصصی شدن پیش برن . از دید من داشتن تخصص فوق العاده در یک زمینه بخصوص علمی به مراتب بهتر از بهره مندی از دهها دانش نیمه کاره و با پایه های ضعیف هست.
 

تفاوت کار تیمی Teamwork  دانشگاهی در اینجا رو چطور می بینید. بعبارت دیگه چه تفاوتی میان کار گروهی در ایران و اینجا می بینید؟

در ایران تا جایی که من تجربه کردم معمولاً زمینه کار انفرادی هست. شاید پس زمینه فرهنگی پشت این تفاوت باشه. شاید هم دلیل اقتصادی. شاید نسل های قبلی به منظور صرفه جویی هر کاری رو بدون کمک گرفتن از دیگران سعی میکردند انجام بدن، از تعمیر خونه تا کمک درسی به بچه ها . این موضوع ظاهراً قابل توجیه هست چون به لحاظ مالی امکانی جز این وجود نداشت. در آلمان آنطور که مشاهدات و تجربیات شخصی ام نشون میده ذهنیت یک  فرد آلمانی اینه که اگر در یک کار گروهی مشارکت میکنه، این رو دلیلی بر این نمی بینه که به تنهایی توان اون کار رو نداره یا وارد یک رقابت ناسالم برای اثبات برتری خودش در گروه بشه.
 

پوپر یکی از بزرگترین فیلسوفان علم، جنبه اقتصادی رو یکی از موانع و سد راه توسعه علم می دونه، اگر چه که بسیاری از اکتشافات بزرگ نظری و تجربی به رغم فقر مادی به نتیجه رسیده  اند. اصطلاح great  Sciences  به معنای علوم کبیر و برجسته با عمق تئوریک و غنای محتوایی بالا که برای صورت بندی اونها و تولید این علوم علی الاصول نیاز به صرف هزینه بخصوصی نیست و روی کاغذ هم میشه با بکارگیری اندیشه اونها رو پیش برد. در مقابل ، رفاه مادی رو هم یک مانع در راه توسعه علم به شمار میاره.  Big Sciences اصطلاحی است که درباره علوم با هزینه های سرسام آور به کار میبره که در اون از ابزارهای بسیار پرهزینه و روشهای مکانیکی پرخرج بهره گرفته میشه. مثل شتاب دهنده های مرکز سرن، یا تلسکوپ های غول آسا. نظر شما درباره موانع اقتصادی توسعه علم چیه؟ آیا فقر و یا نداشتن وضع اقتصادی مطلوب می تونه سد راه بروز استعدادهای افراد بشه؟

یکی از مسائل جالبی که من اینجا دیدم راهکارهایی است که در نظر گرفته شده تا هیچ دانش آموزی ، از دوره آموزش ابتدایی تا آموزش عالی، به دلیل فقر مالی یا تامین نبودن از خانواده مجبور به ترک تحصیل نشه. برنامه Bafög  که تمامی هزینه های تحصیل این افراد رو تامین میکنه تا زمان اتمام تحصیلات. زمانی که فرد فارغ التحصیل و بازار کار شد ، ملزم هست اونچه که براش هزینه شده رو به موسسه برگردونه. بنابراین هیچ دانش آموزی به دلیل وضعیت بد مالی از تحصیل محروم نمیشه. ضمن اینکه وقتی وارد بازار کار شد، با پرداخت هزینه سالهای تحصیل اش، کمک میکنه که افراد دیگری با شرایط مشابه هم امکان تحصیل داشته باشن. 
 

در دوره های عالی تر هم موسسات و انجمن های ترویج علم در آلمان سالانه جوایز و مشوق های مالی ارزشمندی به پژوهشگران در رشته های مختلف اعطا میکنن. این مشوق ها این قدردانی ها انگیزهء پژوهشگران واقعی رو چندبرابر میکنه. البته پژوهشگران با صلاحیت ، دانش پژوهان واقعی ، نه اینکه عده ای بصورت ساختگی و جعلی به عنوان پژوهشگر معرفی بشن. به هر صورت علم، کسب و کار پژوهشگره. نمیشه انتظار داشت که پژوهشگر صرفاً به دلیل ارضای حس کنجکاوی شخصی بصورت رایگان بدون اینکه تامین مالی بشه، کار علمی کنه. 

دقیقاً این ماجرا رو من درباره جایزه موسسه تبادلات آکادمیک آلمان در خودم حس کردم. سوای اهمیت مادی، انگیزه ای است که فرد پیدا میکنه برای ادامه پژوهش. اینکه طی چند روز گذشته دانشجویانی رو می دیدم که از من راجع به کارم می پرسیدن. اینکه افراد این انگیزه و این Motivation   رو پیدا میکنن واقعاً جالب توجهه. 
 

تمام بحثی که کردیم غالباً مرتبط با رشته های فنی و دانشکده های فنی و مهندسی بود. بخشهایی از علوم هستن که نتایج و دستاوردهای عاجل تکنولوژیک دارن. بعبارت دیگه از دل این دانش ها، نتایج ملموس و اصطلاحاً نمود عینی یک ابزار یا روش  صنعتی در میاد که می تونه زندگی بهتر یا راحت تری برای بشر به دنبال داشته باشه. اما تعدادی از پژوهش ها در شاخه های مختلف علوم هستند که دستاوردهای عاجل در فناوری ندارن و بعبارتی فی  الفور، به نتایجی منجر نمیشن که بشه دید یا استفاده کرد. این نوع دانش ها غالباً روی کاغذ هستند ولی منجر به باز شدن افق دید ما یا غنای اندیشه انسانی میشن در جهت فهم بهتر جهان. مثلاً در فیزیک نظری ممکنه بحث  هایی در جریان باشه که تعداد زیادی از افراد جامعه دانشگاهی رو به خودش مشغول کنه اما ابزار یا صنعتی از دل این پژوهش ها در نیاد. نظر شما راجع به سرمایه گذاری روی علوم مختلف، از علوم پایه گرفته تا شاخه های علوم انسانی و میان رشته ای ها چیه؟

پرسش ساده ای نیست و من بیشتر می تونم راجع به رشته تخصصی خودم اظهار عقیده کنم. فکر میکنم باید در هر زمان سنجید که یک کشور در چه مرحله ای قرار داره. اونوقت بصورت دقیق و هوشمندانه ، در توسعه علوم سرمایه گذاری و بودجه ها رو توزیع کرد. در حقیقت به عقیده من چیزی که اهمیت داره اولویت بندی برای سرمایه گذاری روی توسعه علوم هست. این موضوع ارتباط تنگاتنگی با مقوله فرهنگ داره. در هر کشوری باید دید زمینه فرهنگی توسعه و به عبارتی زمینه برای تولید علم و تکنولوژی چطور هست. چون در حال حاضر ممکنه شاهد باشیم هر کودک و خردسالی کار با گوشی هوشمند (بعنوان یک دستاورد تکنولوژیکی پیشرفته) رو بلد باشه و این نشون دهنده توسعه نیست. توسعه علمی زمانی معنا داره که زمینه فرهنگی اون فراهم باشه.

 

yazdanhaliday 0- 0- 0
پول که باشه همه کاری میشه کرد...
یکشنبه 1 تير 1393 - 08:35